حقیقت، استاد صباح: بهار، سال نو و نوروز در مسیرزنده گی ات ماندگار باد

نوروزدروطنم

 

سال نواندرخیالم خود نمایی میکند

 میرسد اینجا برایم آشنایی میکند

 جنگ وجدال میشودمحوازکشورم

 این بهاربا مردم ماهمنوایی میکند.

 

خداوندا! درین بهاری ونوروزعنایت فرما

 خداوندا

 در این سالی که در پیش است

 نمی دانم چه تقدیری فرموده ای - لیکن،

 در آغاز طلوع روشن سالی که می آید

 کمک کن تا رها سازم ز خود کوله بار یک هزار و سیصد افسوس هزار و سیصد و اندوه...

 خدایا مهربانم کن

 تو چشمان مرا با نور خود بگشا

 تو لبخند رضایت را عطایم کن

 بفهمان زندگی زیباست

 خداوندا

 تو راه سبز زندگی را نشانم ده

 تو نیکی پیشه ام فرما

 که راه حق را صبورانه بپیمایم

 و از زیانکاران هرگز نباشم

 مهربانا مرا در شط پر مهر گذشتت شست و شویم ده وتو پاکم کن.

 کریما دست های گرم و لبخندی عطایم کن

  تو ای نزدیک تر از من- به من اینک مرا دریاب، پناهم ده

 تو ذکرت را عطایم کن که با یادت دلم آرامشی یابد...

 

شاد وخرم

 تمام  لحظه هایت عید باشد

 همه روزهای توسپید باشد

 ببینم  شاد وخرم سبزو آباد

 نگاهت غرق درامید  باشد.

 

هموطنم تورا دوست دارم، فقط تورا!

 بهاررامانند مادرباید ستایش کرد ...

 سال نوراهمچون پدرعزیزداشت...

 ونوروزرابا خانواده باید جشن گرفت.

 برادرهموطنم تو را دوست دارم، هركه می خواهی باش، خواه دركلیسا بروی، یادرمعبد، ویا درمسجد نیایش نمایی. من وتوفرزندان یك یک سرزمین هستیم ودردامان مادروطن بزرگ شده ایم، درغمت گریسته ام ودراندوه ام اشک ریخته یی، درخوشی ام سهیم بوده یی ودرجشن وسرورت پایکوبی نموده ام.توبهترین وقابل اعتماد ترین شریکم بوده ای ودوشادوش هم سختی ها، رنجها، مصیبت ها، روزهای سخت وجانگدازوشبهای سرد وسکوت را درزیریک آسمان ودریک محدوده جغرافیایی سپری نموده ایم.

 آرزومیکنم باران شوق درزندگی، کانون خانوادگی وامورروزمره شما ببارد تا روح بزرگ تان را صفا دهد وگلهای عشق دردل پرامید تان تان جوانه زند،  لبخند برلبان تان نقش ببندد.

 

بهارآمد

 بهار آمد که گل ها باز گردد

  سرود زندگی آغاز گردد

 بهار آمد که دل آرام گیرد

  زدرد وغصه ها فرجام گیرد.

 

هموطنم

 نقطه آغازبهار زندگی تان بی انتها باد، سال نو مبارک، برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سال دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد.
فرارسیدن نوروز وسال نو را شادباش میگویم. برایتان تندرستی و نیکروزی
در سال نو آرزو دارم. باشد که سالی سرشار ازشادی.

 

نوروز

 نوروز نُماد جاودان نو شدن است
تجدید پیمان و دوستی کهن است
خوشحالم ازاینکه خجسته نوروز
یاد آور فرهنگ ماوتمدن من است.

 

پروردگارا

 درمفاتیح الجنان، دراعمال روز نوروز، این دعا ذکر شده است: پروردگارا! این سال، سالی است جدید وتوپادشاه و فرمانروایی قدیم هستی. از درگاه تومسئلت دارم که از خیرات این سال وهرچه خوبی در این سال خواهد بود، برخوردارم کنی وازبدی های این سال و زشتی هایی که درآن است، مرا پناه دهی و خودت عهده دار تأمین روزی و کارم دراین سال باشی، ای پروردگار صاحب جلال و بزرگواری...

 پروردگارا، دراین روزهای پایانی سال به خواب عزیزانمان آرامش، به بیداریشان آسایش، به زندگیشان عافیت
به عشقشان ثبات، به مهرشان وفا، به عمرشان عزت به رزقشان برکت و به وجودشان صحت عطا بفرما، آمین.

 

نوروزنماد ازتمدن وفرهنگ

 نوروز نُماد جاودان نو شدن است
تجدید پیمان و دوستی کهن است
خوشحالم ازاینکه خجسته نوروز
یاد آور فرهنگ ماوتمدن من است.

 

نوروز

 نوروز، واژه ای مرکب از دو جزء و بر روی هم به معنای روزنوین است که بر نخستین روز از شروعِ فروردین، اطلاق می گردد. نکته مهم ترآن که بنیانگذارانِ نوروز دراولین روز بهار، ماکه فصلِ شکفته شدن گیاه و نبات و آغاز شکوفاییِ هستی و نظام را روزبزرگ ملّی خویش می شماریم، بزرگان ماپیدایش نوروز را به زمان پیشدادیان نسبت می دهند و جمشید، پادشاهِ پیشدادی را پایه گذار نوروز می دانند.

 مسعودی می گوید: بیشتر مردمان براین باورند که نوروز، در روزگار جمشید شاه پدید آمد و نیز درزمان پادشاهی وی، آیین هایی درنوروز، برگزار گردید.

 قرنهاست این جشن، رونق و تازگی و درخشش یافته است.

 

فردوسی در شاهنامه چنین سرود

 فردوسی در شاهنامه چنین سروده:

 سر سال نو، هرمزِ فروَدین

 برآسوده از رنج رویِ زمین

 به نوروزِ نو، شاهِ گیتی فروز

 برآن تخت بنشست فیروز روز

 چنین جشن فرّخ از آن روزگار

 بما ماند از آن خسروانْ یادگار

 

خانه تکانی دل

 به‏طوریقین، كسانی‏كه درانسانیت ذوب می‏شوند، هرگز بدی و زشتی را درزندگی نمی‏بینند وهرچه که می‏بینند، زیباییها، جوانه زدنها، روئیدنها وشکفتنها است.

 قول معروفی است که میگویند: کینه از دیگران گرفتن بی منطقی وکینه در دیگران ایجاد کردن دیوانگی ومحبت به دیگران مایه سربلندی است.
زندگی تفسیر سه کلمه است:  خندیدن،   بخشیدن و  فراموش کردن. پس تا میتوانید بخندید، ببخشید و فراموش کنید.

 

نو روز و روز

 درذهن ما اگرچه تردیدی هست

 در هر قفسی کلید امیدی هست

 ماسال نورابه فال نیک میگیریم

 درپشت هرسیاهی سپیدی هست.

 

نوروزوادبیات پارسی دری

 جشن نوروز، جشن رستاخیز طبیعت، تجدید زندگی و مایه نشاط و پویایی و شادابی است شاعران به عید، بهار و طبیعت توجه ویژه ای داشته اند. از آغاز شعر پارسی شاعرانی هم چون رودكی، منوچهری و ... به طبیعت نگاهی هنری افكنده اند و تصاویر زیبایی از فصل بهار در شعر آن ها انعكاس یافته است. حتی شاعر عارفی هم چون مولانا كه بیشتر در عوالم روحانی خود مستغرق بود در غزلی خود را به عید نو شبیه می كند كه آمده است تا قفل زندان را بشكند و همه جهان و جهانیان را از غم آزاد سازد.
باز آمدم چو عید نو تا قفل زندان بشكنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشكنم.

 

درنوروز

 سلا م گرم من بادانثا رت

 مبارک روزنو، فصل بهارت

 امید وارم بهارآرد دوچندان

 قناری خوشبختی ها برایت

 

بهاردرادبیات پارسی دری

 شاعران با تمام فصل ها درآمیختند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد، به بهار و نوروز بیشتر پرداخته اند. پرداختن به نوروز و بهار علاوه بر درك زیبایی كه جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطر است.  شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملك الشعرای بهار  …به نوروز پرداخته اند، عمر خیام و میرزاده عشقی در نوروزنامه های خود به وصف نوروز پرداخته اند و قاآنی نیز علاوه بر نوروز به هفت سین نیز در اشعار خود اشاره كرده است.
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفت سین رندان درد آشام را.

 

دعا کنیم

 دعا کنم خوشی زود تربیاید

 به شهری آرزوها یت بپا ید

 بهاروروزنو، نوروزبا ستان

 قناری خوشیها  آرد  براید.

 

بهارونوروزدرمتن کهن

 نوروز درمتون کهن ادبیات پارسی دری بارتاب گسترده داشته است. تاریخ نویسان، شعرا و منجمان همه به این جشن اصیل آریایی پرداخته اند تا آنجا که نوروز از مرز های جغرافیایی ادبیات پارسی فراتر رفته و در ادبیات عرب نیز از آن ذکر شده است. چنانکه ابونواس در شعری خطاب به بهروز مجوسی نوروز را به شکل نوک روز چنین آورده است:

 بحق المهر جان و النوک روز و فرخ الروز البسال الکبیس
تأثیری که نوروز بر فرهنگ و ادب سرزمین های پارسی گوی و کشور های خارج از این حوزه داشته است، نشان دهنده ای عظمت و غنای این آئین کهن است. در رابطه به سبب اینکه چرا این روز را نوروز می نامند روایات و قول های مختلفی وجود دارد، اما آنچه در همه ای آنها مشترک است این است که این روز به نحوی با آفرینش، مدنیت و دادگستری ارتباط دارد.

 

روئیدن

 بهارآمد که د ل ها شاد گردد

 زقید رنج  وغم  آزاد  گرد د

 دعا کنیم همه در روزنوروز

 وطن باری د یگر آبا د گردد.

 

صاحب مجمل التواریخ و القصص

 صاحب مجمل التواریخ و القصص از قول حمزه الاصفهانی می گوید که حق تعالی اول خلقت مردی آفرید و گاوی و اندر مرکز بالائین سه هزار سال بی آفت بماندند و این هزارگان های حمل و ثور و جوزا بود و پس به زمین سه هزار دیگر بی هیچ رنج و مکروه بماندند و آن هزارۀ سرطان و اسد و سنبله بود، پس چون اول هزار سال میزان بود، خلاف ظاهر گشت و این مرد کهومرث نام بود، سی سال زمین نبات و گاو را همی داشت و طالع این هزار سرطان بود مشتری اندر وی و آفتاب در حمل و قمر اندر ثور و زحل در میزان و مریخ در جدی و زهره و عطارد اندر حوت و این کواکب روان گشت از برجهاء به سیر خویش اندر اول ماه فروردین کی نوروز است و از گردش فلک روز از شب ظاهر گشت، ونسل این مرد به پیوست.

 

بهاران

 بهاران با طبعیت خنده  کرده

 خدا لطف بی حد ارزنده کرده

 بیا با هم رویم  دامان  صحرا

 لطافت د شتها را زنده کرده

 

بهارونوروزو آریاییان

 آریاییان معتقد بودند که خداوند جهان را در شش روز آفرید و در روز ششم به آفتاب فرمان حرکت داد تا همه موجودات از حرارت و روشنایی آن استفاده کنند و همان روزی که آفتاب و افلاک شروع به حرکت نمودند، نوروز بود. خیام این موضوع را در نوروز نامه چنین بیان می دارد: و گویند چون ایزد تبارک و تعالی بدان هنگام که فرمان فرستاد که ثبات برگیرد (آفتاب) تا تابش و منفعت او به همه چیز ها برسد، آفتاب از سر حمل برفت و آسمان او را بگردانید و تاریکی از روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را. خیام روایت دیگری را نیز در رابطه به نوروز می آورد و آن چنان است که زمانی که جمشید بردیوان غلبه نمود و انواع صنایع را به مردم آموخت، با علما و موبدان نشستی برگزار کرد و در آن نشست از علما پرسید، چیست که این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟ گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم شما نزد من آیید تا هرچه در او داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز هرمزد از ماه حمل بود، پس آن روز را نوروز نام کردند.

 

سخاوت بهاری

 بهاران رنج وغم هارا بشوید

 جوانه های خوشبختی بروید

 بگوش مظلومان سردوساکت

 پیا می لطف خدا  را  بگو ید.

 

عنصری وسلطان غزنه

 عنصری در پیشگاه سلطان محمود این چکامه سروده است:

 باد نوروزی همی در بوستان بت گر شود تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

 باغ همچون کلبه بزاز پر دیبا شود باد همچون طبله عطار پرعنبر شود

 روز هر روزی بیافزاید چو قدرشهریاربوستان چون بخت او هر روز برناتر شود

 منوچهری گوید:

 آمد نوروز ماه با گل سوری به هم باده ی سوری بگیر، بر گل سوری بچم

 زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم

 ای پسر از نردباز داوگر ان بر به نرد وز دو کف سادگان، ساتگنی کش به دم

 ای صنم ماهروی! خیز به باغ اندر آی زانکه شد از رنگ و بوی باغ بسان صنم

 شاخ برانگیخت در، خاک برانگیخت نقش باد فرو بیخت مشک، ابر فرو ریخت نم.
شاعران با تمام فصل ها درآمیختند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد، به بهار و نوروز بیشتر پرداخته اند. پرداختن به نوروز و بهار علاوه بر درك زیبایی كه جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطر است.
 شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملك الشعرای بهار  …به نوروز پرداخته اند، عمر خیام و میرزاده عشقی در نوروزنامه های خود به وصف نوروز پرداخته اند و قاآنی نیز علاوه بر نوروز به هفت سین نیز در اشعار خود اشاره كرده است.
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفت سین رندان درد آشام را.