تقلا برای افتادن در جال اسارت دایمی انگریز و پاکستان؟!

 صلحی که معنایش جز اسارت و بردگی، چیزی نیست.

 درین جا می‌خوانید:

 - پیش تبصره

 -پیشکش صلح با تروریزم طالبانی!

 - تنها فامیل کرزی نه، بل خانواده‌ی موصوف؛ همه در خدمت آی ایس آی- عکس مستند

 - چرا امروز انگریز خاموش است؟

 -سهمیه‌ی پاکستان در ساختار سیاسی- نظامی آینده‌ی افغانستان

 -در بازی‌های استخباراتی- نیرنگ‌ها برای فریب اذهان عامه

 - فریب دیگری توسط رسانه‌های انگریز چنین به حرکت درآمده است:

 - تحمیل تروریزم طالبانی به‌وسیله‌ی غرب زیر نام تأمین عدالت اجتماعی، دفاع از حقوق زن، دموکراسی و حقوق بشر بر مردم افغانستان.

  - ملل متحد اقلاً در مورد افغانستان به‌مثابه دلقک تمام عیار انگریز- غرب، آنچه انگریز خواسته است، همان کرده است.

 - نتیجه گیری

 

***

 

 - پیش تبصره

 من از سر ناگزیری برای این مقال، یک عنوان اصلی و دو عنوان فرعی  را برگزیدم؛ زیرا عنوان‌ها می‌توانند با وزن سنگین خود اصل متن را پیش از خوانش خواننده، به خواننده انتقال داده به ترغیب و تشویق برای ادامه خوانش آن مساعدش سازد.

 من به‌صورت قطع و قطع؛ کوتاه و مختصر می‌نویسم.

 در سال نزده نزده مردم سلحشور افغانستان به رهبری شاه امان الله و یاران با تدبیر و خبیر از همه حوادث آن روزگار، با اعلام جنگ؛ جنگ میهن وطنپرستانه برای رهایی و آزادی از بند استعمار انگریز خونخوار و جهانخوار، توانستند نیرو های همیشه متجاوز انگریز را با ادعایی که گویا  آفتاب در سرزمین شان غروب نمی کرد؛ قلع و قمع کند.

 با درگیری ی جنگ میان مردم مان و انگریز؛ آخرین فرد زنده جان از ایشان  فردی بود به نام دکتور برایدن که توانست خود را نیمه جان به جلال آباد برساند.

 اما امروز انگریز؛ بدون هیچگونه سر و صدایی، با یاری و نوکری مزدورانی همچو امریکا و کشور های اجیر اروپایی، پس از سالیان دور و درازی، لگام رهبری کشور مان را، دوباره در دست گرفته  (به شیوه ی نیوکلونیالیزم)، توانسته است آن را مجددن در حیطه ی صلاحیت و قدرت خویش قرار دهد.

 غارت، تاراج و چور و چپاول معادن افغانستان به‌صورت بی صدا و آرام؛ تمام عیار به کمک تمامی ی تکنالوزی مدرن؛ طی اشغال هژده ساله ی نیرو های متجاوز غرب، هر لمحه، هر لحظه؛ همه روزه؛ شب و روز ادامه دارد...عکس ها و تصاویری درز کرده آن در رسانه‌های جمعی به کرات و مرات به دست نشر سپرده شده است.

 قدرت انگریزی تا آن حدی است که در سال دو هزار و یک، پس از حادثه ی یازده سپتامبر که آن هم تا کنون مشخص نشده است که عامل اصلی درین فاجعه چه کسانی بوده اند؛ همه نیروهای سنگین نظامی غرب گویا برای نابودی تروریزم طالبانی به افغانستان هجوم آوردند، اما امروز، نی تنها کشور های غربی ی مطیع انگریز، حتا کشور های منطقه و نیروهای مقاومت ضد طالبانی، مشتاق مذاکره و مصالحه با گروهک  یا پروژه ی انگریزی می باشند. این همه مظهر مدیریت ابلیسانه انگریز در جهان است که با خموشی بسیاری ها را برای تعمیل اهداف شوم خود به کار می گمارد.

 

-پیشکش صلح با تروریزم طالبانی!

  قدرت و توان سحرآمیز و جادویی استعمار انگریز، امروز در قرن بیست و یک در حدی است که اگر در سال 2001 همه جهانیان آهنگ مبارزه بر ضد تروریزم طالبانی را راه انداخته و زمزمه می کردند؛ امروز همه ی آن ها، به شمول کشور های ضد تروریزم طالبانی در منطقه، و حتا آنانیکه سینه به سینه، سنگر به سنگر  در جبهه ی مقاومت علیه طالبان رزمیده بودند، به شمول رهبران و لیدران به اصطلاح مقاومت علیه تروریزم و بنیادگرایی و علیه طالبان؛ امروز همه یک دست و یک زبان در همنوایی با برنامه ی انگریزی، سرود مصالحه و مذاکره با طالبان را به زمزمه گرفته از آن استقبال به عمل می آورند؛ در حالیکه با قطع و یقین از کوایف بازی‌های آنسوی پرده ها و آنسوی اقیانوس ها اطلاع کارامدی ندارند.

 هیچ نشانه ای جز آن عینیت تجربه شده تاریخی وجود ندارد که آمدن طالبان و سیطره ی حتی قسمی آنان بر کشور؛ سیطره پاکستان بر تمامیت ارضی، حاکمیت و نوامیس ملی ملت و مردم ما نباشد.

 با بی تفاوتی و سهل انگاری و چشم و خرد بر تجارب انبوه و علم و اطلاعات بر تعمیل این ماموریت انگریزی بستن؛ سیطره ی سنگین تر از پیش پنجابی ها بر نوامیس ملی مان به دور از انتظار نیست.

  اینکه پس از مصاحبه ی بینظیر بوتو با روزنامه نگار لفیگاروی فرانسوی در سال دوهزار و یک، روشن و مشخص شد که گروهک طالبان پروژه و برنامه ی انگریزی بوده، با مدیریت نسل انگریزی (امریکا)، اکمالات و تزریق مالی از طریق کشور های مزدور حاشیه خلیج فارس توسط پاکستان زاد و ولد داده شد و حتی خانم حنا ربانی وزیر خارجه اسبق خود پاکستان باری طالبان به فرانگشتاینی تشبیه کرد که در پاکستان ساخته شد. به قول نویسنده و ژورنالیست  شهیر عصر مان آقای "درایفوس"؛ دولتک های حاشیه خلیج فارس نیز در واقع فرانگشتاین های هستند که خالق آن ها نیز همانا انگلیس است و بس، با پول باد آورده و سیاه و حرام اینها و برنامه های اجرایی و اوپراتیفی پاکستان فرانگشتاین طالبان تخنیک و صنعت شده است!

 خانم بینظیر بوتو از مقام صدر اعظم همین پاکستان به هنگامی همه را به افشا گرفت. ولی نه برای اخطار و هوشدار به مردم و سیاسیون افغانستان، بل برای نازیدن به مهارت و بخت و طالع پاکستان. در واقع او اذعان داشت که طالب مال و ملک مطلق انگریز است و حامی بلامنازع آن هم همانا انگلیس است که بالنوبه خالق خود پاکستان جان هم بوده است!

 

 - تنها فامیل کرزی نه، بل همه فامیل و خانواده‌ی این آقا؛ در خدمت آی ایس آی اند- عکس مستند

  شما به تصویر دقیق نگاه وبعدا قضاوت نمایید که در این کشور چه جریان دارد. حکمت خلیل کرزی (معین سیاسی  وزارت امور خارجه ی افغانستان) در صف طالبان؛ با هیات جانب به اصطلاح امریکایی ی باز هم حامی طالبان مصروف گویا چانه زنی برای ی صلح بازهم به اصطلاح غربی اند. با یک شوخی ی!  جدی، بهتر بود که جانب هیات نمایندگی امریکا به ریاست  آقای زلمی خلیلزاد با آقای حامد کرزی حامی و دست اندر کار با دستگاه جاسوسی  استخبارات خارجی انگریز یا "ام آی  سکس" برای اتخاذ تصامیم، بازهم به اصطلاح  آوردن صلح (اشغال دایمی افغانستان به‌وسیله‌ی انگریز و غرب)  به مذاکره و مفاهمه می پرداختند.*

 بد جنس های افغانستان تبار در مذاکره ی امریکا با طالبان یا دقیقتر، طالب با طالب (کرزی خیل به نمایندگی از طالبان با خلیلزاد، اجیر کمپنی های نفتی مذاکره کردند) به وضوح به ثبوت رسانیدند که خیلِ کرزی،  نیم تنه ی جان پروژه ی انگریز اند. آقای ستیوکول در کتاب مشهور خود به نام" جنگ اشباح" (جنگ های استخباراتیِ کی جی بی، سی آی ای، آی ایس آی و استخبارات سعودی در افغانستان) تصریح نموده است که پس از سال های نزده هشتاد، فامیل کرزی همه در خدمت و نوکری  سازمان استخباراتی اردوی پاکستان قرار گرفتند.

 این سند آقای ستیو کیول سخت انکار ناپذیر است.

 

چرا امروز انگریز خاموش است؟

 انگریز همه کاره ی جهان، خاموش است و خاموش؛ اما تمام پروژه های جهان را به قول جان کولمن نویسنده ی شهیر کتاب های " کمیته ی سه صد" و " نیرنگ و سیاست"...، به پیش می برد.

 بی سر و صدا، کشور مان را می خواهد به اشغال دایمی در بیاورد. لگام بیشترین "نخبگان" را قیضه کرده و بیشترین به اصطلاح علما و روحانیون و ملا ها و داملا ها را در مساجد و بیرون از آن اسیر دام و دانه خویش دارد و ای بسا که مانند طالب چه ها از کودکی به چوچه کشی گرفته و به بار آورده است.

  در بازی‌های استخباراتی- نیرنگ‌ها برای فریب اذهان عامه

  امریکایی هایی، حامیان مالی طالبان را به حد کافی معرفی کرده اند. از جمله:

 به نقل از روزنامه انگلیسی زبان تایمز، ریچارد هالبروک نماینده ویژه آمریکا درامور افغانستان و پاکستان، در یک گفتگوی خبری پرده از چهره حامیان طالبان برداشت.

  هالبروک با اشاره به اینکه طالبان بدون حمایت مالی برخی از کشورها، ناتوانند، ابراز داشت: براساس شواهد موجود کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی و همچنین برخی از کشورهای اروپایی از شبه‌ نظامیان طالبان حمایت گسترده می‌کنند.

  وی با بیان اینکه دولت آمریکا قصد برخورد جدی با این حامیان طالبان را دارد، در این باره اظهار کرد: آمریکا یک گروه تحقیقی متشکل از نمایندگان وزارت دارایی، پلیس فدرال آمریکا و وزارت دفاع را برای جلوگیری از سرازیر شدن منابع مالی به سوی شبه نظامیان طالبان معین کرده است.

  نماینده ویژه اوباما در افغانستان و پاکستان افزود: براساس تحقیقات اولیه طالبان سالیانه مبلغ 400 میلیون دلار از تجارت تریاک سود به دست می‌آورند ولی مبالغی که توسط سرمایه‌داران خلیج‌فارس به شبه‌ نظامیان طالبان منتقل می‌شود بسیار بیشتر از این سودها میباشد.

  وی در مورد اهداف بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و برخی ازکشورهای اروپایی در حمایت از طالبان، اشاره خاصی نکرد ولی می توان احتمالهای زیادی را در این زمینه متصور شد. مخصوصا دخالتهای عربستان سعودی در این امور را که سابقه طولانی دارد.

 مبرهن است که دولت های اخیر امریکا دوست نزدیک حامی تروریزم بین المللی، یعنی سعودی استند و میباشند.  سایت ویکی لیکس سخنان خانم هیلاری کلنتن را را در رابطه به حمایت سعودی از تروریزم به افشا گرفته است.**

 

 فریب دیگری توسط رسانه‌های انگریز چنین به حرکت درآمده است:

  روزنامه انگليسي گاردين در گزارشي با اشاره به جنگ افغانستان نوشت: جنگ خودخواهانه‌اي كه "توني‌بلر " نخست وزير سابق انگليس در آن شركت كرد رو به شكست و فروپاشي گذاشته است.

 گاردين در گزارشي به قلم "سيمون جينكز " نوشت كه تمام جنگ‌ها با مذاكره به پايان می ‌رسند و اين همان اتفاقي است كه در جنگ‌ آمريكا در افغانستان نيز بايد روي دهد.

 جينكز در اين مقاله مي‌نويسد: بعد از سالها كه اين كشورها براي كسب افكار عمومي تلاش كردند الان صداي شكست در اين جنگ خسته كننده بلند شده است و از همه طرف صداي دعوت به مذاكره به گوش مي‌رسد.

 این تحلیلگر آگاه نمی گوید که طالب ساخت کشور ما است.

   "سيمون جينكز " تحليلگر مسايل سياسي مي‌افزايد: در حاليكه "گوردون براون " نخست‌وزير انگليس از عمليات "پنجه پلنگ " در افغانستان سخن مي‌گويند، ژنرال "سيمون مايا " معاون رئيس ستاد ارتش انگليس در اظهاراتي تعجب‌ برانگيز مي‌گويد كه جنگ كنوني در افغانستان عليه طالبان نيست.

  وی ادامه داد: وزراي كابينه فراموش كرده‌اند كه آمريكائيها پيش از حوادث 11 سپتامبر نيز با طالبان مذاكره كرده‌اند.

  اين تحليلگر مسايل سياسي در ادامه به نقش آمريكا در شكل‌گيري طالبان در افغانستان اشاره كرد و نوشت كه در واقع اين آمريكائي ها بودند كه پول زيادي را براي آموزش و تجهيز اين تروريست‌ها عليه روسيه هزينه كردند.

 اين روزنامه انگليسي در ادامه اين مقاله مي‌افزايد: همه مي‌دانند كه انگليسيها در نهايت افغانستان را ترك خواهند كرد و طالبان در آنجا باقي خواهند ماند، بنابراين استراتژي تسلط و ساختن اين منطقه شعاری بود كه امپراليست‌ها با هياهويی آشكار به‌صورت يك بدعت آن را سر دادند.***

 درین تحلیل نگفتند که به قدرت رسانیدن طالبان تروریست، پروژه ی انگریزی پیشینه است که، به معنای کامل کلمه یک لشکر نیابتی انگریز در مستعمره سابقن سرکش و متمرد انگریز به خاطر انتقام گیری ها و بسیار بیشتر از انتقام گیری از افغانستانی های سلحشور پیدایش یافته و کلان و فربه شده است.

 

 -سهمیه‌ی پاکستان در ساختار سیاسی- نظامی آینده‌ی افغانستان

  زمانی بود، و هست! که هموطنانی همچو داکتر روستار تره کی ها به نام "لروبر ها " دعوای سرزمین خود را تا "متک" پاکستان داشته اند و هنوز هم تا که هنوز است؛ این دعوی را می کنند. آنچه جالبتر است، الان پاکستان هم  دعوای حاکمیت سرزمین خود را  تا "متک" ندارد؛ بل تا دریای آمور دارد؛ و این هدف پاکستان امروز به یاری غرب و انگریز میرود که تحقق پذیرد.

 با اشغال افغانستان توسط غرب به رهبری انگریز- امریکا، امروز به همیاری و الطاف بی پایان غرب، حتا شرایط و برنامه ی سهیم شدن  پاکستان به‌صورت بالفعل در ساختار سیاسی و نظامی کشور مان اجرایی شده است. امروز پاکستان به کمک غرب (امپریالیزم جهانخواز) بسی اهرم های سرنوشت جغرافیایی- سیاسی ی مردم مان را در دست داشته و تعیین میکند.

 چرا؟ چطور؟

 

کوتاه و فشرده:

 طالبان پروژه انگریزی است.

 استادان و آموزگاران طالبان سازمان های جاسوسی "سی آی ای" و  "آی ایس آی" پاکستان است. چونانیکه آقای کیول کاملن به آن صراحت داده ست.

 مدیریت این برنامه تا حدی به عهده ی کشور امریکا واگذار گردیده بود.

 تمویل کنندگان این سازمان تروریستی ی معلوم الحال، سعودی و شیخ های حاشیه ی خلیج فارس (به امر انگریز) و سایر شبکه های استخبارات منطقوی و بین المللی بوده، تشکیل این گروهک تروریستی پروژه  " ام آی سکس" تشکیلات سازمان استخبارات خارجی انگلستان) شناخته شده است.

 با اشغال افغانستان برای تاراج و غارتگری به‌وسیله‌ی الیگارشی اقتصادی ی جهانی با نوکری دولت ها و ارتش های امریکا و انگریز، حکومت دست نشانده افغانستان خود در تمویل و تجهیز طالبان و داعش؛ رشد، توسعه و ترافیک مواد مخدر؛ در همیاری و همپایی مزدوران منطقوی  ی انگریز همچو پاکستان و عربستان تروریزم طالبانی- داعشی، القاعده ای- حقانی و گلبدینی را بسی تمویل و تجهیز کرد و مورد ناز و نوازش و تشویق و تشجیع قرار داد.

 از جانب دگر، سکوت جنایتبارانه ی غرب در برابر جنایات ضد بشری گروهک خود ساخته ای به نام طالبان و القاعده همیشه سوال برانگیز بوده است. ترفند تحمیل تروریزم طالبانی به‌وسیله‌ی غرب زیر نام تضمین عدالت اجتماعی، دفاع از حقوق زن، دموکراسی و حقوق بشر بر مردم افغانستان چون آفتاب روشن آشکارا شده است.

  غرب و رسانه‌های غربی، همیشه و همیشه، برای فریب اذهان عامه، نغاره ی دفاع از داعیه ی حقوق بشر، دموکراسی، حقوق زن را نواخته اند؛ اما امروز برای به پیروزی راسانیدن طالبان تروریست، به خاطر حصول اهداف اقتصادی و استراتیژیکی خویش، بیشتر از نیمی از افراد جامعه ی کشور مان را که همان زنان همیشه تحت ظلم و ستم بوده اند را در زیر پا و ساطور ددمنشان طالب و داعش خود ساخته و بافته  قرار می دهند. مثل همیشه به پخش بستر بزرگترین جنایات بشری ی قرن دست می یازند.

  - ملل متحد  اقلن در مورد افغانستان به‌مثابه دلقک تمام عیار انگریز- غرب، آنچه انگریز خواسته است، طی بیشتر از چهل سال تمام در مورد کشور و مردم مان ظلم و ستم روا داشته است که این دستور  برداری تاکنون ادامه دارد.

 اینکه من در تمامی تعاملات و معاملات خونریزی، انتحار و انفجار و کشتار مردم مظلوم کشور  خود انگریز را دخیل می دانم؛ گپ و سخن مفت و ساده ای نیست. چرا؟

 قدرت انگریز که همانا قدرت الیگارشی جهان است، در رویکرد های کشوری که مهد و پرورشگاه تروریزم، بنیادگرایی (پاکستان) است مشخص میباشد.

 از جمله آقای جان کولمن (نویسنده و و سابق عضو استخبارات دستگاه جاسوسی خارجی انگریز به کرات و مرات اذعان داشته است که در راس کانون توطیه های جهانی فقط و فقط، انگریز قرار دارد و سایر کشور ها به فسون و جادوی انگریز خدمت را به سر می رسانند. این به معنای آن نیست که دیگران از خود هیچ اراده و منفعت و محاسبه ندارند؛ بل نیوکلونیالیزم انگریزی توانایی هماهنگی و همسو سازی آنها را دارد و فقط با مطالعات عمیق عالم استخباراتی و جاسوسی و ضد جاسوسی میتوان براین حقایق تسلط یافت.

 

 نتیجه گیری:

 همه کشور های غرب با آگاهی کامل از اکسپورت تروریزم به‌وسیله پاکستان آگاهی عام و تام دارند؛ اما کجا؛ حتا یکباری در رابطه به تولید وحمایت پاکستان از تروریزم و بنیادگرایی قطعنامه ای ترتیب و به شورای امنیت سازمان ملل در مورد مجازات پاکستان سپرده شده است؟

 چرا هیچ قدرتی، به شمول قصر سفید تشریف ندارد که سازمان استخبارات اردوی پاکستان را متهم به حمایت از تروریزم بین المللی نموده، به تحریم های اقتصادی و دیپلوماتیکی تهدید نماید؛ زیرا خالق پاکستان انگریز است و انگریز در رهبری کانون توطیه های جهانی (الیگارشی مالی)، جایگاه ویژه ی خود را دارد.

 چرا پس از هژه سال، همه نیروهای ضد طالبان و کشور های منطقه (چین، روسیه، ایران و حتا هند) و جهان که طالبان را تروریست می خواندند؛ امروز یکسره همه در تلاش برای مذاکره و مصالحه و شریک ساختن این گروهک تروریستی در ساختار نظامی-سیاسی کشور مان میباشند؟ حضور طالبان در چین، ماسکو، تهران... همه وهمه تقابل بسیار خونین کشور های منطقه و جهان را در کشور مان به نمایش میگذارد. به نظر و پرسش یک هموطن که پرسیده است: دوستان عزيز ! يك سوْال دارم لطفا جواب بدهيد، اين چه حكمت است كه تروريست ها و انتحاري ها، يك شبه فرشته ها ميشوند و برايشان چنان قدرت ميدهند كه يكروز فرمان لغو اردوي ملي را صادر ميكنند و روز ديگر قدرتمندان زر و زور همه در رسيدن به درگاه آنها مسابقه ميدهند تا يكي از ديگري پيشي كنند.

 آيا اين از قدرت امريكا سرچشمه ميگيرد ياچالهاي پاكستان كاري افتاده و يا هم از ساده لوحي ما مردم افغانستان ناشئ ميشود؟****

  پس از پوره شدن یک قرن، انگریز برای انتقام گرفتن و تاراج دوباره برمیگردد. طالبان یعنی پاکستان و در راس انگریز! کرزی-غنی اجیر های معلوم الحال.

 چه باید کرد؟