حقیقت، استاد صباح: مشاجره و گفتگوی قلم دار و تفنگ‌دار
حقیقت، استاد صباح: مشاجره و گفتگوی قلم دار و تفنگ‌دار

همیشه حرف‌هایی می‌ماند برای نگفتن و مقصدهایی برای نرسیدن و آرزوهایی برای برآورده نشدن و اما اگر زندگی مجال داد در خدمت خواهم ماند و برایتان خواهم نوشت...

 نشریه‌های ملی و میهنی در شرایطی به مطالبم همت گماشتن که قلم را تفنگدار به دار می‌کشید و قلم دار را به زنجیر و زولانه می‌بستند. تفنگداران ده‌ها، صدها و هزاران دسیسه و توطئه چیدند تا قلم‌ها را شکسته و قلب‌ها را سرد و ساکت بسازند و به این شهکاری نشریه‌های ملی، مطلبی تحت عنوان جدال قلمدار و تفنگدار را تقدیم نموده و می‌خواهم که عزم شان پولادین و راه شان پر از رهرو باد. با یک آسمان سپاس تا دشت‌های بیکران از حوصله مندی و بزرگ اندیشی مسئولین و مدیران مبتکر و خلاق که با تمام کمی‌ها و کاستی‌ها در نشر و پخش پژوهش‌هایم همت گماشته‌اند ابراز سپاس و قدردانی نمایم و اگر زندگی باقی بود و حوادث امان آرامش را به من بخشید از تک‌تک دوستان و یاران قدردانی خواهم کرد.

در رفافت رسم ما جـان دادن است

 هرقدم را صد قـدم پس دادن است

 هر که برما تب کنــد جان میدهیم

 ناز او را هر چه باشد میخــریم.

 

آریایی:

 - مرد با جرئت، ادیب با شهامت، شخصیت با دیانت و دوست با همت جناب عزیز «جرئت» مؤسس و مدیر نشریه آریایی که طی این سالها با «آریایی» دوست داشتنی و محبوب، قلم و قدم زده ام و در پخش و نشر نبشته هایم تلاش نموده است، منت گزار هستم و تا حدود توان به پیش خواهم رفت و به قول معروف حق دوستی را ادا خواهم کرد. به آقای «جرئت» سعادت و طول عمر آرزو دارم.

 

رسالت:

 «رسالت» و «رسالتداران بی باک»، «راه پرچمداران پاک» و «راه پرچم» - نشریه های رسالتمندان، همفکران، هم اندیشان و مبارزین نامدار این مرز و بوم را درود میگویم. این نشریه ها با تمام توان در انعکاس مطالبم پیش قدم بوده اند و سخاوتمندانه کمکم کرده اند، درود گرمم را نثار راه شان نموده پیروزی و بهروزی تمنا دارم.

 

 وطندار:

 - وبگاه «وطندار» نشریه ای که متعلق بخود میدانم و در نشر و آرشیف ساختن نبشته هایم زحمات زیادی متقبل شده اند بی نهایت سپاس مینمایم و به صاحب امتیاز ارجمندش و مدیر عزتمندش توفیق می طلبم.

 

سپیده دم:

 

- وب سایت «سپیده دم» که بدون مبالغه از نخستین همکاران قلمی اش هستم و از شخصیت بزرگ جناب فیضی گرامی و حریف نازنین سپاسگزارم، طی این مدت متفکرانه و حوصله مندانه دین همفکری و همیاری را ادا نموده و نبشته هایم را بدست نشر سپرده اند و درود و سرودم نثار راه شان باد.

 

دعوت مدیا:

 - وبگاه دعوت و دوست و یار همیشه وفادارم محترم بزگر که با روحیه ی بزرگ منشی و اخلاق ترقی خواهانه تحقیق و پژوهشهایم را بازتاب داده اند، ممنونم و مدیونم.

 

انجمن فرهنگی میهن:

 - انجمن فرهنگی و تارنمای میهن و بخصوص از خانم مبارز، دوراندیش متین و با عفت محترمه انجنیر نورضیافرین قدردانی مینمایم که سخاوتمندانه مرا در نشر نبشته هایم یاری رسانده اند.

 

حقیقت و آزادی رو:

 - وبگاه های «حقیقت» و «آزادی رو» نشریه های ترقی خواهان و عدالت پسندان و مسوولین با شرف این نشریه ها که با تمام مصروفیتها در نشرمطالب من پیش قدم بوده اند، دستهای پر از لطف شانرا با گرمی می فشارم.

 

گل نارنج و حقیقت:

 - نشریه های «حقیقت» به مدیریت دوست ادیب ام سلیم عابد پیمان و «د نارنج گل ویب پانه» به مسوولیت شخصیت بزرگوار این وطن نه تنها در نشر و پخش مضامین من مودبانه زحمت کشیده اند و بزرگوارانه از نشرمطالبم اطمینان داده اند و از بارگاه لایزال به ایشان عمر دراز تمنا دارم.

 

همایون:

 - نشریه انترنیتی «همایون» به مسوولیت دوست عزیزم همایون عزیزی که با همه مصروفیت در تدوین و تنظیم مطالب من بزرگی کرده اند، قلبا سپاسگزاری مینمایم.

 

The Voice of Afghanistan Women

 - خانم با شهامت، دوست نازنین، پژوهشگر ارجمند، خانم شیرین نظری مسوول نشریه انترنیتی و فیسبوکی، با غیرت و شهامت در پخش تحقیقاتم شب و روز را نشناخته اند، تشکرات خود را به ایشان تقدیم نموده و سرفرازی و بهروزی همیشگی اش را آرزو دارم.

 

رسانه نور و روشنایی:

 نشریه های زیبا و خواندنی «رسانه نور» به مدیریت دوست گرانمایه نورالدین همسنگر و نشریه «روشنایی» به صاحب امتیازی ادیب اندیشمند و دانشمند ارجمند سراج ادیب، دلسوزانه و مسوولانه در تنظیم و نشر مضامینم زحمت فراوان متقبل شده اند و درینجا از ایشان سپاس و قدردانی بی حد نموده و موفقیت های مزید شانرا می خواهم.

 

اصالت:

- چند باری دوستانی به من گفتند: "خوش بودیم که در عقب پرده شما وبگاه «اصالت» را گردانندگی و مدیریت میکردید و در رهبریش قرار داشتید و اکنون بی تفاوت در قبال مطالب نشر شده در «اصالت» برخورد مینمایید، نمیدانیم علت چیست؟؟؟". من خنده ام گرفته بود و مایوس نیز شده بودم، به این جهت مایوس بودم که دنیایی آزادی و دموکراسی است و هر کسی حق دارد چیزی بگوید و بنویسد... و هم خنده بخاطر آن، من کجا و مدیریت یک نشریه ی بزرگی مانند «اصالت» کجا... و بعدها گفتم این گمان تان ممکن است دقیق نباشد... و "همکاری" تا "گردانندگی" خیلی تفاوت دارد.

  اما حدس دوستان تا جایی در ظاهر قضیه درست بود، زمانیکه من همکاری را با «اصالت» آغاز نمودم دور و بر پنج و یا شش هزار کلک خورده بود و اکنون به اساس زحمت کشی های مدیر زحمتکش و مبتکر، دوست خوبم ع. ق. فضلی از یک و نیم میلیون به بالا رفته است. من از صمیم قلب زحمتکشی های وی را تبریک میگویم و آرزو دارم که همچنان خلاقانه به پیش برود. نشریه «اصالت» واقعا جالب و خواندنی است و من با «اصالت» نشیب و فرازهای زیادی داشته ام... و اکنون میگویم هیچ زمانی در عقب پرده و مسوولیت این نشریه زیبا را نداشته ام و گاه گاهی چیزهای را اگر نبشته ام به اساس دوستی شخصی بوده است. اما دوست نازنینم محترم فضلی عزیز در نشر، تنظیم، ویرایش و پیرایش مطالبم از نظر زیبایی در «اصالت» بی نهایت زحمت کشیده اند و همچنان در هر حالت از من و فامیلم احوال گیری نموده اند منت گزارم. یاهو.

 * * *

 قلم وسیله پرقدرتی است برای ترسیم و تحریر خوبیها و زشتی ها و حقایق، وقتی در جستجوی حقیقت بر صفحات کاغذ به گردش می آید و واژه ها ‏را ترسیم می کند، خواب را از چشمان دزدان و چپاولگران تفنگدار می رباید. بلی! ستمگران و دزدان کرسی دار با آن که بزرگترین راه ها و شیوه های سرکوب و ترور شخصیت را در دسترس دارند و با آن که تمامی ‏امکانات اقتصادی، امنیتی - شخصی و دولتی را درانحصار خود دارند، باز هم از نویسنده ی بی دفاع و بی ‏سلاحی، که تنها ابزارش قلم و تنها کارش پژوهش و حقیقت در پرتو واژه هاست، وحشت دارند. ‏

 قدرت داران جنایت پیشه و در هر مقام و منزلتی که است هیچ چیزی را به اندازه واژگانی که از نوک قلمهای نویسندگان ‏روشنفکر جاری می شود برای خود خطرناک نمی داند و تمام تلاشش نابودی قلم بدست و روشنفکر است.

 "دشمنان جهاد و مقاومت"، "عوامل بیگانه"، "مزدور"، "مرتد"، "ملحد و کمونیست" نامهای هستند که چپاولگران برای نویسندگان متفکر، پژوهشگران افشاگر و وطن دوستان برگزیده است.

 قتلها، ترورها، به زندان انداختنها و به مهاجرت کشاندن اجباری که نمایش هولناکی از تکاندهنده ترین نوع رذالت و ددمنشی و عمق سقوط قدرت ‏پرستان در ورطه بی اخلاقی و بی وجدانی در جنگ همه جانبه علیه نویسندگان اند. تفنگداران از طریق ادارات امنیتی، پارلمان، ریاست جمهوری و محاکم با تهدیدهای مکرر نویسنده گان، بر این پندار پوچ هستند که ‏با قتل و ترور و بیرون راندن، چنان ترسی ‏را بر پیکر جامعه مسلط کند که دیگر از ترس قلمها را در غلاف و ‏زبانها را در کام بخشکانند. محاسبه آنان سراسر اشتباه است، اینان هرگز از تاریخ درس ‏نمی گیرند، این حقیقت ساده را نمی فهمند که عمر تفنگ، سرکوب و ترور محدود است. زمانی ‏فرا می رسد که دیگر سرکوب و آدمکشی، نیز قدرت تاثیر ‏خود را از دست می دهد و به ضد خود تبدیل می شود.

 

تفنگدار:

 زره پوشم بود امید جانم

 او را مستانه هر سو می دوانم

 نمایم قتل عام مانند چنگیز

 وطن را در غم مردم نشانم.

 

 قلم دار:

 قلمم را بیاور تا نویسم

 زقاتلان بی حیا نویسم

 خیانت و جنایت وطن را

 برای تاریخ فردا نویسم.

 

 تفنگدار:

 تفنگم را بیاور تو ز خانه

 نمانم از قلم داران نشانه

 دما را ز روزگار شان برآرم

 بماند یادگاری در زمانه.

 

 قلم دار:

 روم تا دهمزنگ و تا گذرگاه

 قلم نو بگیرم از فروشگاه

 نویسم نامه بر فرزند میهن

 اگر سرخ اند و سفید اند و سیاه.

 

 تفنگدار:

 گروزین و پکولم را بیارید

 به دروازه قصر من گذارید

 میان همگی اقوام افغان

 تفاق و تخم بدبینی بکارید.

 

 قلم دار:

 کتابی را خریده ام ز جاده

 چکر زدم به هر سو پای پیاده

 یتیمان را دیدم در باغ بالا

 لب دامن به گدایی نهاده.

 

 تفنگدار:

 کجا شد چادر چهارخانه من؟

 چریکهای خوب و جانانه من؟

 روید راکتی سکر را بیارید

 گذارید هر دو را بر شانه من.

 

 قلم دار:

 تفکرم بود آئین و کیشم

 قلم در دست و کتابم بپیشم

 قسم خوردم بنام مام میهن

 ز درد مردمم غافل نمیشم.

 

 تفنگدار:

 خریدم سالها چرس شیرکدار

 قمارهم میکنم تکرار به تکرار

 شبها هم میروم با لاله روی

 سحر پرخانه کوچه و بازار.

 

 قلم دار:

 شبها از درد وطن می نویسم

 ز زردی های چمن می نویسم

 چرا شده دو عاشق تیرباران؟

 ز کشته شدن زن می نویسم.

 

 تفنگدار:

 نمی مانیم ز روشنفکر نشانه

 او را نابود کنیم درین زمانه

 دیدی فرخنده را چه کردیم؟

 به چه دروغ و فریب و بهانه.

 

 قلم دار:

 بیا رویم به سوی خیرخانه

 شده فرخنده نامی جاودانه

 بیا شب زنده داری ها رسیده

 نمایم شمع روشن در شبانه.

 

 تفنگدار:

 فرستم از تی دل یک صلوات

 بگیرم با تفنگم عشر و زکات

 منم مالک چند پس خانه دالر

 سلام و رحمت الله و برکات.

 

 قلم دار:

 بیا با هم یکی گردیم وطندار

 بکنیم ریشه جنگ و تفنگدار

 بخوانیم نغمه آزاده گی را

 به مثل مرهمی در دل تبدار.

 

 تفنگدار:

 دهم فتوا که اینان کفر گویند

 روند راه حقیقت را بجویند

 قلمداران شوند نابود بدستم

 دیگر وطن وطن هرگز نگویند.

 

 قلم دار:

 خدا انصاف دهد ترا تفنگدار

 چرا بستی کمر از پی آزار

 برو توبه بکن دربار خدا

 خدایی قادر و جبار و غفار.

 

 تفنگدار:

 تفنگم یاوری روزهای سختم

 بدون او منم سرد و کرختم

 تمام هستی ام از ماشه او

 برایم بهتر از طالع و بختم.

 

 قلم دار:

 بیار پایان سر را تا گریبان

 ببین بر حال مردم پریشان

 همه چیز وطن گشته چپاول

 دیگر رحمی نمایید بر یتمان.

 

 تفنگدار:

 برو یاوه نگو مرد قلم دار

 خدا داده به من دالر بسیار

 زدم سنت سر و صورتم را

 شوم قربان دریشی گلدار.

 

 قلم دار:

 مبارک با شدت پیراهن آبی

 به آن نکتایی سرخ و گلابی

 دو چشمانت مثال کاسه خون

 همیشه مست باده و شرابی.

 

 تفنگدار:

 بود شیرپور قصر آرزویم

 تفنگدار دیگر نیز رو برویم

 قطار موترها در پیش خانه

 گروپ بادیگاردها آبرویم.

 

 قلم دار:

 برو آدم باش ای مرد جفا

 مرو دنبال این جفنگ دنیا

 نه اجنبی می ارزد و نه دالر

 تو تنها میروی تنهای تنها.

 

 تفنگدار:

 تمام خارجی ها افتخارم

 از اینان بوجی دالر میارم

 بنام فامیلم در بانک دوبی

 امانت و پس انداز میگذارم.

 

قلم دار:

 جفا بسیار کرده ای تفنگدار

 گرفتی زندگانی وطندار

 ترا افشاء نمایم و نویسم

 به روزنامه و رادیو و اخبار.

 

 تفنگدار:

 مگر تو می نویسی از جفایم؟

 خط و نشان، می کشی برایم؟

 حسابت را کف دستت گزارم

 خبر باشی به سراغت میایم.

 

قلم دار:

 بکن حرف مرا امروز باور

 تو فردا میروی در پیش داور

 منم بازمانده مردان بزرگ

 شنیدی نام خراسان و خاور؟.

 

تفنگدار:

 نه خاورونه باختروخراسان

 نه ازبک وهزاره و نه افغان

 سلاحم مونسم، پولم وطنم

 نه پابندم به اجداد و نیاکان.

 

قلم دار:

 بده لطفاً سلاحت را بدولت

 نما یک باردرکارت شرافت

 بیا روزی گرفتار میشوی تو

 بدست قانون و اندر قضاوت.

 

تفنگدار:

 منم با دالرهایم مثل قارون

 تمام کارهایم همچو شارون

 درینجا دولت و قاضی ندیدم

 سلاحم بهتر از کتاب قانون.

 {صباح} دوست همیشگی، یاری روزهای سخت ودشواروزیان گویایی مظلومین ومستمندان.