به تازگی امر الله صالح، معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان و از رهبران جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود، با روزنامه روسی زبان نزاویسمایا گازیتا مصاحبه مفصلی انجام داده که باز گو کنندی چرخش اساسی در دیدگاه های وی نسبت به غرب مخصوصا امریکا است. وی با اشاره با اشتباهات گذشته، مخصوصا اعتماد تاجیک ها و بازماندگان جبهه مقاومت اول به رهبری فقید احمد شاه مسعود، نقش مهم و تاثیر گذار روسیه را در تغییر وضعیت موجود افغانستان، تلاش برای تحول در ماهیت نظام بین الملل و ایجاد سد دفاعی در برابر هژمون طلبی های امریکا، بر شمرده و خاطر نشان ساخته است که جبهه مقاومت نگاه ویژه ی به روسیه دارد و این نگاه در روابط راهبردی میان جبهه و روسیه در منطقه، تاثیر به سزای دارد.

همزمان با آن، جنرال سمیع سادات از جنرالان ارتش پیشین افغانستان، در امتداد حضور در صحنه سیاسی، اعلام جبهه متحد افغانستان که مقر آن در ویرجینای امریکا است، به کمیته روابط خارجی امریکا دعوت شده و در فضای ملتهب سیاسی که رقابت میان احزاب جمهوری خواه و دموکرات در بحبوحه انتخابات امریکا بر آن سایه انداخته، در مورد ماهیت طالبان صحبت می کند و انتقاد های را بر عملکرد حکومت بایدن، وارد می سازند. این اتفاق و همسانی تلاش امریکا و روسیه برای یافتن متحدان جدید در میدان افغانستان، نشان دهنده ی اهمیت ویژه افغانستان در دکتورین بزرگ هردوقدرت جهانی( روسیه و امریکا) دارد. دیدگاه های قبلی طرح شده از قبیل اینکه دیگر افغانستان در سیاست های امریکا و روسیه جای ندارد و اهمیت خود را از دست داده، با این اتفاقات، باطل می شوند.

این یک واقعیت مبرهن است که امریکا طالبان را حمایت مالی می کند و همانطوریکه آقای صالح در مصاحبه خود اظهار کرده، هفته وار شصت میلیون دالر امریکا، به خزانه رژیم طالبان می ریزد تا بقای آن تضمین شود، حضور اطلاعاتی و سیاسی خود را حفظ کرده و توسط هواپیمای های بی سرنشین، نظارت هوایی را بر فضای افغانستان تحت کنترول طالبان انجام می دهد. علی رغم آن، امریکا در تلاش است که اگر قاعده بازی تغییر کند و نتواند طالبان را برای مدت زیادی در قدرت حفظ کند، باید گزینه های دوم و سوم را در میدان داشته باشد. استفاده ازجبهات نظامی و سیاسی که بدون شعار، حضوری در میدان سیاسی و نظامی افغانستان ندارند، یکی از این ترفند ها است. جنرال سادات و امثال وی، ریزرف های خوبی برای آینده بازی امریکا در منطقه و بخصوص افغانستان محسوب می شوند. ایجاد جبهات در امریکا و پیام سیاسی دادن از آنجا، صرفا یک ترفند استخباراتی است که در امتداد رمز و راز های زبان مرموز دیپلماسی و مراودات استخباراتی، میان قدرت های بزرگ، رد و بدل می شوند. این کار امریکا، پیامی دارد برای روس ها که امریکا هنوز هم از افغانستان منصرف نشده و می تواند به وسیله سرمایه گذاری های انسانی و استخباراتی اش، مهره های در میدان بازی داشته باشد. در حالیکه صالح در جبهه مقاومت، منحیث یکی از اساس گذاران آن، حضور دارد و از قصد همسویی با روسیه و چین و اشتباه همسویی با امریکا، یاد می کند، این پیام را میدهد که روسیه و چین در یک طرف ماجرا و امریکا و متحدانش در طرف دیگر قضیه به سربازگیری ادامه می دهند و ظرفیت های را برای آینده بازی در افغانستان، در اجندا دارند. جنرال سمیع سادات که از جنرالان مشهور جمهوریت است، با امریکایی ها و متحدان آن، روابط ویژه ی دارد و می تواند منحیث یک گزینه برای فردای بازی، انتخاب شود. در حالیکه طرف دیگر قضیه، صالح قرار دارد که علی رغم سال ها کار و همکاری با غرب و به طور ویژه با امریکا، حالا نادم از این همکاری، در تلاش یافتن متحدان منطقه ای جدیدی است که بتوانند به روند مقاومت مردمی افغانستان بر ضد طالبان، کمک کنند و دارای پوتانسیل ویژه و بلند نقش آفرینی در فردای این کشور باشند. نگارنده با مقایسه و همزمانی این رویداد، وریانت های را برای تغییر وضعیت موجود و تحول در مسیر افغانستانی که در تحت کنترول استبداد طالبانی قرار دارد، اینجا به گونه مختصر می نویسم:

اول- این یک پیام خوب است که صالح متوجه اهمیت نقش روسیه در این بازی شده است. نگاه بسیار غربی جریان های مقاومت ضد طالبان، علی رغم بارها اعلان نمودن امریکا منبی بر اینکه از هیچ جریان و حرکت نظامی و سیاسی برضد طالبان حمایت نمی کند، باعث شده تا منطقه از این جریان ها، سرخورده شده و فاصله گیرد. صالح خوب توانسته موقعیت فعلی روسیه و چین را در دینامیک امنیتی وسیاسی افغانستان و منطقه تشخیص کند و از نقش سازنده روس ها در تفاهم با چینایی ها برای تغییر ماهیت نظام بین الملل و تحول آن به سوی یک نظم چند قطبی که دیگر امریکا یکته تاز میدان آن نیست، سخن بزند. اگر این نگاه یک دید عمومیت یافته در دکتورین سیاسی و جنگی جبهه مقاومت باشد و منحیث یک بازتاب دهنده سیاست های اصلی و بزرگ آن در قبال تعامل با منطقه، مطرح شود، به زودی، روند مقاومت، قادر خواهدبود تا بن بست موجود در وضعیت افغانستان را شکسته و با اتکا به قدرت و توانایی منطقه، وارد فاز جدیدی از مبارزه شود و حتی جغرافیای را در تصرفش داشته باشد. صالح ممکن همانطوریکه گفته از اعتماد بی جا بر امریکا و غرب پشیمان است، این بار تصمیم دارد تا در همسویی با منطقه و مخصوصا روس ها، وارد بازی در میدان افغانستان شود. صالح باید این دیدگاه ها را در عملکرد سیاسی و جنگی جبهه، متبلور سازد و از انعکاس آن به نفع پیشرفت در مبارزه بر علیه طالبان، کار گیرد؛

دوم- همزمانی پخش خبر مصاحبه صالح و تمایل وی برای همکاری و همسویی با روس ها در محور بازی افغانستان و تلاش جنرال سادات برای جلب حمایت امریکایی ها از جبهه ایجاد شده ی خودش، نشان میدهد که هم بازی گران داخلی و هم منطقه و دنیا به قضیه افغانستان مانند یک کیس ویژه نگاه می کنند و ماهیت راهبردی آن را زیر نظارت دارند. صالح باید در موقف گیری هایش، به نقش اساسی روسیه، توان این کشور در تغییر ذهنیت منطقه بر علیه طالبان و ایجاد راه های تعامل با جبهه مقاومت و هماهنگ سازی سیاست های بزرگ جبهه با آهنگ سیاسی و جو موجود سیاسی در منطقه، تلاش نماید. اگر توفیق چنین عملی نصیب جبهه مقاومت شود، بی تردید، موفقیت در میدان بازی افغانستان به نفع حوزه ضد طالبانی خواهد بود؛

سوم- بی توجهی و بی غوری فاکتور های داخلی در بیست سال گذشته به نقش روس ها و در مجموع کمربند امنیتی شانگهای که تاثیر به سزای در وضعیت امنیتی، اقتصادی و سیاسی افغانستان دارد، باعث شده بود تا افغانستان از مدار شعاع امنیتی منطقه به دور بماند و کاملا در دایره شعاع امنیتی ناتو و امریکا داخل شود. حال، انکشاف جدید، سقوط جمهوریت و توجه ویژه روس ها به قضیه افغانستان، می تواند باعث تحول بزرگی در این دیدگاه شود. اگر صالح این باریکی را درک کرده، خود یک تحول مثبت است. تحولی که نشان میدهد که تنها منطقه میتواند مشکل افغانستان را در یک مدار امنیتی قابل اطمینان حل کند و بس. فرا منطقه برای حضور در افغانستان که بسیار دور از امکان است، نیاز به اجازه منطقه دارد و منطقه دیگر منطق حضور امریکا و متحدانش را در جغرافیای افغانستان، نمی پذیرند. این عامل بسیار مهمی است که ما را به این نتیجه می رساند که تنها اتحاد راهبردی با منطقه، می تواند تروریزم در افغانستان را که قرار است به سطح منطقه گسترش یابد و چالش امنیتی ایجاد کند، زمین گیر کند و به شکست آن اقدام نماید؛

چهارم- امریکا با سرخوردگی و دستپاچگی و راه اندازی ترفند های جلسات در کانگرس امریکا، تلاش میکند تا از ظرفیت های ذخیره شده که از میدان افغانستان در هنگام سقوط جمهوریت در نزدش است، استفاده کند و نگذارد خلای در میدان بازی از جانب امریکا و متحدانش وجود داشته باشد. همزمانی این مصاحبه مصادف است با حرکت سمیع سادات، جلسه بزرگ که قرار است به میزبانی ملل متحد در مورد افغانستان دایر شود، نشان می دهد که رقابت دو قدرت در میدان افغانستان به واسطه یار گیری از ظرفیت های بومی در افغانستان و بعداز گزینه طالبان، کماکان در دستور کار است. حالا هردوقدرت یکی در انتخاب گزینه های ترور پروری وحمایت از رژیم تروریستی طالبان و دیگری در تلاش ریشه کن کردن تروریسمی که در افغانستان و منطقه به یک چالش عمده مبدل شده، در یک بازی  در مقابل هم قرار دارند و تلاش می کنند، زود ابتکار عمل را در دست گیرند. روس ها در تفاهم با ایرانی ها، طالبان را یک گزینه تحمیلی امریکا دانسته و به آن اعتماد ندارند. اما تا انتخاب متحد جدید، از تعامل تاکتیکی با آن، جهت اشراف اطلاعاتی و نظارت وضعیت در افغانستان، استفاده می کنند. درحالیکه، امریکا هر گزینه را برای به چالش کشیدن امنیت منطقه ای که روس، ایران و چین در آن نقش اساسی دارند، استفاده می کند تا کماکان در قاعده این بازی بماند و رقبایش را زمین گیر کند.

پنجم- منطقه تصمیم گرفته تا هرطوری که شده نگذارد چالش امنیتی افغانستان به حدی بزرگ شود که مایه تامین منافع امریکا برضد روسیه، ایران و چین گردد. به همین منظور ائتلاف منطقه ای که شکلی از اجماع را در خصوص این مسئله به وجود آورده، تصمیم به یار گیری از متحدان داخلی افغانستان دارند. جبهات مقاومت ضد طالبان که عملا در طرف مقابل رژیم طالبان قرار دارند، می توانند متحدان خوبی برای روسیه باشند. به همین سان، امریکا می داند که برای مدت طولانی قادر به حفظ طالبان در برابر واکنش های منطقه ای نخواهدبود؛ بنا از گزینه های مدرن تر مانند جنرال ارتش و تکنوکرات های تربیت یافته در امریکا، برای پیشبرد بازی بهره می برد. این تلاش منطقه در مقابل فرامنطقه، منجر به گرم شدن فضای رقابت شده و بازی گران داخلی بیشماری را وارد عرصه سیاست و جنگ افغانستان خواهد کرد. به همین اساس است که تمایل صالح برای همکاری با روس ها، مصادف است با دعوت جنرال سمیع سادات در امریکا. یعنی واکنش در برابر کنش که منجر به ایجاد صف طولانی از متحدان داخلی در دو طرف می شود.

 

با آنچه که گفته شد، معلوم می شود که فضای رقابت و گستره نگرانی ها از وضعیت موجود که طالبان یک بخش عمدۀ آن را می سازند، باعث شده تا هم امریکا و هم روس ها در سطح منطقه، به فکر گزینه های بدیل طالبان شوند. بقایای جمهوریت که در امریکا و اروپا هستند در یک جمع وارد فاز بعدی بازی به نفع امریکا خواهند شد. درحالیکه جبهات مقاومت ضد طالبان، باید در صف متفقین آسیایی جهت پیروزی در برابر طالبان، قرار گیرند.