طالبان اجازه تحصیل به دختران نمی‌دهند ، اجازه‌ی کار به زنان نمی‌دهند حتی امر کرده‌اند که زنان بدون همراهی محارم حق قدم زدن هم ندارند ! نفیسه بلخی قابله‌ی جوان در مزار شریف به جرم نشستن در موتر همکارش در ایست بازرسی طالبان بعد از شکنجه زیاد و قطع پایش با شلیک دوازده مرمی کشته می‌شود... طالبان حجاب رنگی دختران در مکاتب را بهانه‌ قرار می‌دهند ... در بامیان دختران صنف پنجم و ششم را برای تحصیل لازم ندانستند و گفتند این دختران از نظر جسمی تنومند هستند و ضرورت به تحصیل آنان نیست! ادعا می‌کنند که حضور زنان در جامعه باعث لرزان شدن ایمان مردم می‌شود. اما همین طالبان از پاکستان درخواست دکتر زن برای طبابت زنان در شفاخانه‌های افغانستان می‌کنند!...

طالبان اگرچه سواد خواندن و نوشتن ندارند و همیشه از رو خوانی و قرائت آیات قرآنی در مشکل قرار می‌گیرند اما اذعان می‌کنند که تمام ادعاهای خود را از شریعت اسلام می‌گیرند...

طالبان مجریان زن در تلویزیون را وادار به پوشاندن صورت‌ می‌کنند و برقه‌ی مناطق گرمسیری آفریقا و چادر سیاه صحراهای عربی را بعنوان پوشش برای زنان پیشنهاد می‌کنند و آن را بهتر از حجاب می‌دانند . حضور زنان در اجتماع را نمی‌پسندند و اجازه‌ی فعالیت برای زنان با دلایل واهی ممنوع کرده‌اند. در کنفرانس هرات ، مرجان وفا خبرنگار رادیو کلید ،  تنها زن خبر نگار در جمع  به دستور نعیم الحق حقانی ، رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان به خاطر زن بودن از کنفرانس اخراج می‌شود و علت اخراج را گرفتن جلو دوربین خبرنگاران مرد عنوان کردند!...

در کل در امارت اسلامی زنان حق کار ندارند ، حق حضور زیاد در اجتماع ندارند . حق تحصیل ندارند. حتی زنان بیوه هم حق ازدواج مجدد ندارند ...

با آمدن طالبان نه تنها از خشونت‌ها علیه زنان کاسته نشد بلکه این خشونت‌ها تشدید شد و دختران در سنین پایین خرید و فروش می‌شوند ، با اجبار ازدواج داده می‌شوند و در جامعه برده‌‌ی آتش خشم و انتقام (حمالة الحطب) می‌شوند. و یا جنازه‌های آنان در روی سرک‌ها و آشغال‌ها با دستان بسته پیدا می‌شود...

 هنگامی که ولسوالی‌ها به طالبان واگذار شد رفتار این گروه مافیایی و جانی با اعمال خشونت‌های بسیاری چون نسل کشی در مالستان ، قتل‌ و عام نظامیان ، کشتار مردم پنجشیر با کمک ارتش پاکستان و تیرباران مخالفان در خفا همراه بود. و این کشتارها با اعتراضات شدید زنان در افغانستان روبرو شد...

طالبان همواره گروه امر به معروف و نهی از منکر خود را ستوده است می‌گویند این گروه در انجام کارهای خود موفق بوده است در حالیکه اکثر کار این گروه ایجاد محدودیت بیشتر در قبال زنان و دختران بوده است.

زن دارای عاطفه‌ای شدید توام با احساس است که با ابراز مهربانی و عطوفت آشکار وجودیت خویش را از مرد متمایز می‌سازد که سلامت روانی و جسمانی خانواده و جامعه در گرو مدیریت صحیح این عاطفه است که نقش اساسی در بنیاد آن دو را داراست . در مفهوم ساده‌تر امروزه زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش بسیار مهم و حیاتی در سلامت و پیشرفت و آرامش جامعه و خانواده دارند ، نقش زن در سلامت روانی جامعه و خانواده و حساسیت این نقش در موفقیت و یا شکست خانواده و جامعه دقیقا همسان و برابر توجه به نیازهای روانی و عاطفی و معنوی زنان است .

نقش زنان در جامعه از دوران نوسنگی و انقلاب روستا نشینی بطور واضح خود را نمایان ساخت.

در دوران نوسنگی که سومریان میراث آن بودند  ، نیروی حاکم در فرایند تولید ، زن بود . زراعت و اهلی کردن حیوانات از سوی زن انجام می‌گرفت . نظام زندگی یکجا نشینی یعنی انقلاب روستا نشینی به دلیل اینکه به خصوصيات و سرشت زن نزدیک‌تر است ، مهر زن را برخود دارد ، سفالگری ، بافندگی و دستاس ( آسیاب سنگی) ، همگی از ابتکارات زن می‌باشند ، خانواده در پیرامون زن تمرکز یافت و تعیین حدودها  از طریق وی صورت می‌گرفت ، بطور کلی نظام مادر سالاری حاکم بود .این وقایع مفهوم ایدئولوژیکی خود را در عقاید دینی و الهه‌ی ماه یافته‌اند .

بعدها ، نیاز نیروی مرد برای جنگ و کشتن و ناراضی بودن زنان از جنگ و خونریزی ، حس بیزاری و نفرت در آن دوران‌ها نسبت به زنان را بوجود آورد که باعث شد زن‌ها اجازه‌ی ورود به کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند.

با سیر رشد جوامع ، حقوق زنان و مشارکت آنان در جوامع مختلف بنا به دیدگاه‌ها و بینش‌ها تغییر کرد . امروزه در جوامع غربی که از آزادی بیشتری برخوردارند نقش زنان در عرصه‌های مختلف کاملا هویداست.

 دیدگاه‌های دینی در سه دوره‌ی زمانی توام با رشد فکری در جوامع همراه است . این سه دوره   نٓ ۚ وَٱلْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ است.

در دوره‌ی ' نٓ ' که از زمان پیدایش آدم تا نوح ع بود فهم‌ها و شناختن‌ها به نام نور و روشنایی و ندانسته‌ها و گمراهی‌ها به نام تاریکی‌ها تعریف می‌گشت که خداشناسی نوح ع بر پایه‌ی هدایت بسوی دانستن‌ها و نور بود. آزادی زنان در این دوره توام با قبولاندن بر مردان بوده است چنانچه قرآن بیان می‌کند با آنکه همسر نوح به نبوت نوح باور نداشت اما با نوح‌‌ زندگی می‌کرد و از او فرزندانی هم داشت ۱۰/تحریم . در این دوره‌ ، مردان اجازه‌ی قضاوت بر زنان را نداشتند که بعدها به شریعت الهه ماه در قالب مادر سالاری شکل گرفت . در قرآن چنین بازگو می‌کند که هنگامی نوح از خداوند می‌خواهد بنا بر وعده‌ی الهی ، پسرش هم مانند زنش در میان نجات یافته‌گان باشد اما خداوند پسرش را مانند زنش به حساب نمی‌آورد در حالی که هر دو بی ایمان بودند. خداوند در رد درخواست نوح می‌گوید : تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگه نیستی مکن، من تو را پند می‌دهم که از مردم جاهل مباش. (۴۶)هود.

دوره‌ی ٱلْقَلَمِ با ظهوری مردی فهیم چون ابراهیم ع شروع شد ، در اوایل ابراهیم ع با پیش‌ زمینه از فرهنگ اجتماعی رایج خود برای یافتن خداوند به دنبال اجسام نورانی مانند ستاره و ماه و بعد خورشید می‌رود که با زوال آنها ، بلاخره خداوند را می‌یابد... ابراهیم ع از خداوند می‌خواهد به پیامبران خود کتاب ارزانی بدارد تا علم و آگاهی و حکمت منشا حرکت آنان باشد و دوران قلم رقم می‌خورد ... چون دستورات خداوند ثابت است تمام مطالب قرآن با تورات یکی است... در دوره‌ی قلم وجود شناسه‌ی الله به صورت یکتاپرستی شعار موحدان می‌شود که ابراهیم ع همه‌ی ایمان داران از زمان خود تا قیامت را مسلمان نامید ... و تلاش او برای ایجاد " سلام " - آسایش- بود که در یهود ' شلام'  و  اسلام به 'سلام'  تعبیر شد که به معنی آسایش یافتن و تلاش برای آسایشی کردن جامعه است ... چنانچه ابراهیم ع تمام دعاهایش برای طلب آسایش و امنیت از خداوند است . با اطمینان زن و بچه را در بیابان رها می‌کند... برای یک دلی ایمانداران معمار کعبه‌ می‌گردد که انسان‌ها بدون در نظر داشت رنگ و ملیت به دور آن طواف کنند. جدا از اینکه همین خانه سمبلیک از قبل محل سکونت یک زن به اسم هاجر قرار گرفت و خداوند رفتار هاجر در صفا و مروه را " شَعَائِرَ اللَّهِ " قرار داد که معنی شعائر از شعار تا شعور گرفتن می‌آید . پس بنیان معمار و طواف ایمانداران از شعار به سوی شعور است که این تعریف در ذات رفتار زن نهفته است زیرا شرط آرامش بر بنیان محبت و عشق به همدیگر است. نقش زنان در رسول خاتم چنین خود را نشان می‌دهد که با اینکه پیامبر از بدترین وجه از لحاظ زندگی قرار گرفت یعنی با یتیمی متولد می‌شود اما خودش تلخ‌ترین روزهای زندگی را در فوت مادرش در سن پنج سالگی بیان می‌کند و خداوند با ' ووجدک عائلا فاغنی ' بر او منت می‌گذارد که در کنار زنی چون خدیجه به حالت آرامش و آسایش رسید.

دوره‌ی سوم  وَمَا يَسْطُرُونَ ، دوره‌ی شناخت سطر به سطر و بند به بند حق‌ها و حقوق‌هاست، دوره‌ی رعایت حقوق انسانی و دوره‌ی تفکیک‌ها که به قول قرآن دوره‌ی آمدن حقوق هاست. در سه دین ابراهیمی یهود و مسیح و اسلام وعده‌ی برپایی عدالت الهی داده شده است که پیام آوران آن یک رهبر از ملت ابراهیم و بعد مسیح ع خواهد بود . در قرآن، نه شرقی ( نه عرب) و نه غربی (نه یهودی) است و طبق حدیث  فرزندی از اهل بیت است که به "مهدی" معروف است. در مکاشفه‌ی یوحنا باقی مانده از سبط داوود در تورات ؛ از ریشه‌ی اصلی یسی ( درخت طیبه) است.  و بعد از او مسیح سالها راهنمایی همان عدالت الهی خواهد شد. که در قرآن هر دو را مصطفی یا برگزیده‌های عدالت‌گستر اختیار داده شده در جهان می‌داند چنانچه اشاره می‌کند : وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ۴۷ ص.

در کل در بطن قانون الهی حرکت ، درک و احساس زن منشأ حیات است که عشق و دوستی را از خداوند به نهادینه در وجود خویش نهفته کرده است. اما حیله‌های زیرکانه علمای دینی باعث تشویش اذهان می‌شود مثلا آیه ۲۴ یوسف بیان ادله‌ی عزیز مصر در مورد زنان است را بنام کلام خدا به خورد مردم داده‌اند . اما در برابر آیه ۲۵ سوره انعام که سخن کافران است موضع می‌گیرند تا موقعیت خویش را حفظ کنند...

زمانی که قرآن جمع آوری شد هیچگونه اعراب گذاری نداشت که ابوبکر عاصم ابى النجود بن بهدله» از قراء طبقه سوم و از مردم کوفه است بر آن اعراب گذاری نمود و امروز مردم بر قرائت و خواندن عاصم قرار دارند یعنی قرآن با فهم عاصم را می‌خوانند ! در آیه ۲۲۳ بقره اشاره دارد که نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ که با این اعراب گذاری حرث معنی کشتزار و مزرعه می‌دهد ولی اگر بدون اعراب گذاری معنی شود چندین معنی خواهد داشت از جمله ' قلعه ، حفاظ ، حافظ و نظم دهنده می‌آید . امروزه وجود تضادها در آیات قرآنی ، گواه همان تضادها در افکار عاصم حدود سیزده قرن پیش است.

خیلی از تحریف‌ها عمدی بوده و برای حفظ موقعیت‌ها و سنت‌های اجتماعی قدیم ، معنی کلمات قرآنی را عوض کرده‌اند برای نمونه کلمه " قوام " در فرهنگ لغت عربی به معنای مقاومت و پایداری و تنومند و ... آمده است و اصلا این کلمه معنی ' برتری ' نمی‌دهد اما جالب است که مسلمانان آنرا - با توضیحات بی اساس خود- به برتری معنی کرده‌اند . آیه‌ی " الرجال قوامون علی النسا " – مردان قایم‌تر و محکم‌ترند بر زنان - از نظر جسمی – آشکار است ، این آیه اشاره به تاثیرپذیری رنگ و روان  و لطافت جسمی زنان در برابر سختی‌های روزگار می‌باشد که هشداری است بر مردان به رعایت و ملاحظه‌ی زنان از انجام کارهای سختی که بر آنها سنگینی می‌کند که این توجه‌ای ملاحظه‌ای بر رعایت وضعیت زنان است و از آزادی بخشیده شده سخن می‌گوید همانگونه که در بعضی جوامع غربی تاحدودی شاهد آن آزادی هستیم . و اصلا مفهوم آیه برتری مرد بر زن نیست .

شناخت ارزش ها تضمین نهادینه کردن عدالت است. که سقوط ارزش‌ها ضمینه ی سقوط عدالت که با انحراف از قاعده نشأت می گیرد که توازن [در جامعه] را برهم زده و با سیری رادیکالی سقوط انسان و جامعه را فراهم می کند.این انحراف نتیجه ی عملکرد حاکمان غیر مسئولی است که با حکم ناروا و به دور از حقیقت، سیستمی فاسد و طاغوتی را بنیان می نهند از طرف دیگر با نبودن علم و آگاهی در بینش اسلامی جهادیها و خالی بودن باورهایشان از ارزش ها سیاست هایشان پرتگاهی برای انسانیت و جامعه است. سیستم غیر مسئولی را بنیاد نهاده اند که هیچ تعهدی در مقابل انسان و حقوقش ندارند و محصول حاکمیت این جهادیها تا به امروز در افغانستان تاریخچه ای پر از کشتار، خیانت، بی عدالتی، فساد و تباهی بوده است.

طاهره خدانظر

 

t.khodanazar@yahoo.com