آمریکا در پایان سوگنامهٔ حضور و طرح خروج ارتش اش از افغانستان در نظر دارد تا تحت «برنامه صلح» آخرین لگد را بر فرق مردم افغانستان کوبیده و در یک معامله تبهکارانه، افغانستان را برای پاکستان به فروش برساند.

 آنچه که حول خروج ارتش امریکا از افغانستان و برنامهٔ تسلیمی کامل افغانستان برای پاکستان در چرخش است، یک سال قبل آن را پیشینی نموده و در مقاله تحت عنوان «ظهور اشعه غروب غرب در افغانستان» که در پروفایلم موجود است، به تصویر کشیدم.

 برخلاف انگیزه‌های خروج ارتش آمریکا از سوریه، خروج ارتش آمریکا از افغانستان در یک نقشه و معاملات پشت پرده که سرآغاز تسلیمی افغانستان برای پاکستان را به نمایش می‌گذارد، برنامه ریزی گردیده است.

 تلاش‌های شگفت انگیز اخیر و مستمر رجال بلند پایه پاکستان برای حمایت از مذاکرات گویا صلح میان طالبان و دولت افغانستان، در تحت شعاع همین چراغ‌های سبز از جانب زلمی خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا در افغانستان، برای پاکستان به راه افتیده است.

 

 در ادامه شکست‌های پیهم آمریکا در عرصه جهانی

 حضور نیرومند رقبای بزرگ جهانی چون روسیه، چین ... در افغانستان، برای آمریکا و تداوم اهداف راهبردی آن کشور در افغانستان، فقط یک گزینه باقیست و آن عبارت از سپردن سرنوشت کامل افغانستان روی کف دست لشکر نیابتی پاکستان یعنی طالبان و معامله با پاکستان است.

 آمریکا بدون توجه به منافع ملی افغانستان، ارزش‌های تاریخی، حاکمیت و تمامیت ارضی کشور و بدون توجه به اراده ملی مردم افغانستان، در نظر دارد تا در آخرین دور قمار سیاسی، کشور ما را به حراج بگذارد.

 پژواک گفتمان پشت پرده بازیکنان سیاسی و دیپلماتیک آمریکا، در باره سرنوشت غمبار افغانستان، آهنگ بزرگی را در مقیاس جهانی به صدا درآورده، و جهانیان منتظر است که چگونه و چه زمانی آمریکا قایق شکسته افغانستان را به خاطر منافع استراتژیک خویش در اقیانوس‌های مرگبار غرق می‌نماید.

 اخیراً وبگاه معتبر «گلوبال ریسرچ» پروسه گفتمان صلح افغانستان با طالبان تحت مدیریت زلمی خلیلزاد را در مقاله تحت عنوان «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مذاکرات مخفی با طالبان...» مورد تحلیل قرار داده مینگارد: [۱]

 «طی جریان ماه‌های گذشته، ایالات متحده تلاش کرده است تا سیاست‌های جدیدی را در باره افغانستان طرح نماید.

 خروج ۷ هزار سرباز از مجموع ۱۴ هزار سرباز، تصمیم ناگهانی نیست، بلکه بخشی از اجندای جدیدیست که قبلاً در تحرکات آمریکا در افغانستان مشهود بوده است»

 نویسنده نقش حکومت سایه در آمریکا در خصوص اتخاذ سیاست‌های کلان را مورد نگرش قرار داده اظهار می‌دارد:

 «تصمیم رییس جمهور ترامپ، ظاهراً به‌طور ناگهانی و مستدل برای خروج سربازان آمریکا از سوریه و افغانستان که با واکنش‌ها، درخواست‌ها و حتی استعفای قانون گذاران و جنرال‌های آمریکا مواجه گردید، نشان می‌دهد که «هیئت اصلی تصمیم گیری» پشت درهای بسته حضور دارد و ترامپ فقط به‌عنوان «سخنگوی» خدمت می‌کند؛ زیرا بر خلاف حس مشترک و عقل سلیم برای ترامپ غیرممکن است که به‌تنهایی در مورد همه چیز تصمیم بگیرد. پنتاگون قبلاً و تحت اداره جیمز ماتیس از حضور نظامی در سوریه و افغانستان دفاع کرده است»

 این مقاله بازتاب خروج ارتش آمریکا از افغانستان و چگونگی برنامه صلح با طالبان را مورد کنکاش قرار داده اذعان می‌دارد: «ماه‌ها است که زلمی خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا برای افغانستان با طالبان و دولت‌های منطقه‌ای گویا در مورد صلح مذاکره می‌کنند، اما اسرار آن روزبه روز در حال ظهوراست. هرگاه ایالات متحده برای خروجش از افغانستان تصمیم می‌گرفت که اکثریت بخش‌های افغانستان تحت کنترل دولت قرار می‌داشت، این امرمی توانست خوش‌بینی به آینده‌ای موفق آمیز را برانگیزد، اما در حال حاضر بااینکه ستیزه جویان کنترل شهرهای بزرگ و مناطق وسیع را در دست دارند، خروج ایالات متحده و همچنین مذاکرات پنهانی با ستیزه جویان یعنی طالبان در قطر و امارات متحدۀ عربی افشا می‌دارد که تغییرات بزرگی در افق افغانستان وجود خواهد داشت که به‌احتمال زیاد خسارات بزرگی برای ملت پدید خواهد آورد»

 نویسنده به اصل انگیزهٔ پایه‌یی خروج ارتش آمریکا از افغانستان نظر انداخته بیان می‌دارد: «گزارش‌ها تصدیق می‌دارد که توافقات امریکا با عربستان سعودی و امارات باعث تصمیم خروج نیمی از سربازان آمریکا از افغانستان گردید»

 این مقاله ژرفا و دورنمایی اهداف بلندپروازانه و شیطانی پاکستان را به بحث کشیده، و نیات خصمانه آن‌ها آشکار ساخته مینگارد: «همچنین گفته شده است که راحیل شریف، رییس پیشین ستاد ارتش پاکستان و فرمانده جنگ یمن تحت رهبری سعودی، از عربستان سعودی و امارات تقاضا نموده است تابه اعزام نیرو به افغانستان بپردازند. گفته می‌شود با خروج نیروهای ایالات متحده آمریکا، این نیروها در جنوب افغانستان مستقر شده تا بتوانند از ظهور «هرگونه اختلال ناشی از خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو جلوگیری نمایند» در واقع این نیروها وظیفه خواهند داشت تا بعد از خروج نیروهای آمریکا از افغانستان، بدون هیچ‌گونه قصد صلح آمیز، کنترل دو مارکیت بزرگ مالی یعنی استخراج غیرقانونی معادن کمیاب افغانستان و منابع مواد مخدر را تحت کنترل درآورند »

 درین مقاله اهداف راهبردی آمریکا در چنبرهٔ صلح مآبانه آن کشور در افغانستان مورد کنکاش قرارگرفته خاطر نشان می‌گردد: «پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹ دولت جدید در کابل با دقت طراحی خواهد شد تا بتواند منافع آمریکا را تأمین نماید. برای آمریکا، استقرار یک دولت گوش به‌فرمان، مطیع و متعهد در رأس اجندای آن قرار دارد »

 نویسندهٔ این مقاله دیدگاه سران کاخ سفیدرا در خصوص تغییر رویکرد آن کشور، بیرون ساختن ارتش آمریکا از افغانستان و رفتار نوکر صفتانه مزدوران آن را در افغانستان برای حفاظت از منافع آن کشور مورد تحلیل قرار داده می‌نگارد: «حالا، درین برههٔ از زمان ترامپ معتقد است که زمانی که منافع ایالات متحده بدون حضور فیزیکی نیروهای ایالات متحده حفظ شود، چرا باید هزینه‌های نگه داشتن سربازان را در افغانستان تحمل نموده و آن‌ها را درگیر خشونت نماید. ترامپ و سیاستمداران کلیدی او معتقدند که اکنون افغانستان دارای میزان قابل اعتمادی از سلاح‌ها و «پیاده» های نکتای داریست در بازی شطرنج که وفادارانه به ایالات متحده منافع اقتصادی و سیاسی و همچنین منافع نظامی‌اش را حفظ کند. دیگر نیازی به تعداد زیادی از سربازان اش باقی نمانده است که ممکن است زمینهٔ انتقاد از حضور طولانی مدت آن کشور را به خاطر مداخله، در داخل آمریکا برانگیزد »

 نویسنده در خصوص تبانی آمریکا نسبت به سرنوشت مردم افغانستان نگاه نموده اظهار می‌دارد:«بر اساس گزارشات، به نظر می‌رسد که آمریکا تحت اجندای جدید، به نیروهای عرب و احتمالاً پاکستان متکی است تا کنترل افغانستان را در دست داشته باشند؛ زیرا مذاکرات در مورد اینکه چه کسی باید خلای ایجاد شده توسط بخشی از سربازان آمریکا را پر نماید، در حال پیشرفت است‌‌»

 این مقاله سطح مانور استخبارات پاکستان در خصوص مذاکرات صلح را مورد دقت قرار داده و متکی بر اطلاعات حاصله اذعان می‌دارد:«پاکستان نمایندگان خود را در لباس طالبان آرایش داده و آن‌ها را به حیث نمایندگان طالبان در مذاکرات صلح در دبی فرستاده است تا امتیازات بیشتری را در آستان تحولات و انتقالات عمده قدرت در افغانستان در اختیار بگیرند.» سفرهای زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه آمریکا در ماه‌های اخیر، به افغانستان، پاکستان، روسیه و کشورهای عربی، چیزی جز تلاش برای اطلاع رسانی و دستیابی به توافق با کشورهای درگیر در مورد تغییر سیاست ایالات متحده در افغانستان نبود.

 در همین حال وبگاه آسیا تایمز نیز جریان پروسه صلح با طالبان را دنبال نموده، از اسرار توافقات مخفی زلمی خلیلزاد پرده برداشته مینگارد [۲]:«مخالفان ترامپ امتناع می‌کنند تا تصور نمایند که تصمیم او در مورد خروج نیروهای نظامی، یک حرکت طراحی شده سیاسی و دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ [در افغانستان] می‌باشد. گزارشاتی که به رسانه‌ها درز نموده است نشان می‌دهد که این تصمیم همزمان با توافق در گفتمان صلح میان نماینده آمریکا زلمی خلیلزاد و طالبان در ابوظبی صورت گرفته است. این هر دو تحول باهم در ارتباط می‌باشند »

 نویسنده این مقاله به دورنمای اهداف خفتهٔ پاکستان درین مذاکرات که در واقع محقق اهداف دیرین پاکستان برای تسلط یابی بر سرنوشت افغانستان است، نظر انداخته خاطر نشان می‌دارد:

 «به طرز مهم در جریان مذاکرات در ابوظبی، پاکستان طالبان را «ترغیب نمود، تا در میز گفتمان با حکومت افغانستان نشست نمایند...اینجا راه دیگری وجود ندارد» آن‌ها طالبان را کمک نمودند تا در نشست عربستان سعودی، امارات و ایالات متحده آمریکا حضور یابند.»

 

 خروج آمریکا و فرصت‌های جدید

 آمریکا تا حال درواقع هیچ‌گونه نقش صادقانه برای دفاع از افغانستان نداشته است. با خروج آمریکا از افغانستان، طالبان وداعش بزرگ‌ترین حامی خود را از دست خواهند داد. ظهور وصف آرایی طالبان تحت سایه پرقدرت‌ترین سازمان نظامی جهان یعنی ناتو در افغانستان نشانه قدرت آن‌ها نیست، بل ضعف و ناتوانی دولت و حضور نمایندگان طالبان در بالاترین ارکان اقتدار سیاسی دولت و جوسازی آمریکا در تبانی با پاکستان، آن‌ها را به هیولای زمان مبدل ساخته است. رقم طالبان در افغانستان فعلاً حدود ۶۵ هزار نفر را تشکیل می‌دهد که در مقابل آن بیش از ۳۰۰ هزار نیروی آبدیده نظامی تحت اداره دولت موجود است.

 یکی از برازنده‌ترین فاکتوری که طالبان را به اسباب سیاسی و حربه قدرت‌های منطقه‌ای در آورده است، حضور پایگاه‌های آمریکا در افغانستان و تقابل استراتیژیک آمریکا با کشورهای منطقه است.

 درین نگرش طالبان نه اهداف استراتژیک بل نقش امتعه یک‌بار مصرف را تشکیل نموده و مأموریت آن‌ها در جبههٔ متحدین ضد غرب با بیرون شدن آمریکا از افغانستان اختتام خواهد یافت. آن‌ها دیگر نمی‌توانند حمایت سیاسی، تسلیحاتی و مالی کشورهای روسیه، چین و ایران را با خود داشته باشند.

 اما این پاکستان، آمریکا و عربستان سعودی‌اند که دریک چرخش دراماتیک و در کسوت جدید، پروژه طالبان را حمایت نموده و اهداف آزمندانه شان را تحت سایه حاکمیت طالبان دنبال نموده و در واقع در نظر دارند تا افغانستان را توسط پاکستان کنترل نموده و این کشور را به ایالت ششم پاکستان مبدل نمایند.

 در اخیر این نمایشنامه چهره شیطان صفتانه پاکستان و تبانی آن با آمریکا، نزد متحدین منطقوی افشاشده و زمینه ساز دگردیسی منطقه‌ای خواهد شد.

 چنین چرخش سیاسی مستلزم بازنگری‌های جدید سیاسی و راهبردی در عرصه داخلی و منطقه‌ای خواهد شد و برای ملت افغانستان فرصت‌های جدیدی برای دفاع از وطن و جغرافیای افغانستان واحد پدید خواهد آمد.

 تا آن زمان مردم افغانستان برای دفاع از سرزمین شان به برپایی «اجماع ملی» ضرورت دارند.

 در لحظات سؤال هست و بود افغانستان، مردم افغانستان به صدای تاریخ لبیک باید گفت و با عبور از همه مرزهای قومی و زبانی برای نجات کشتی سرنوشت واحد مادر وطن متحدانه عمل باید کرد.

 با خروج ارتش آمریکا، جو جدید سیاسی در افغانستان شکل خواهد گرفت، افغانستان به یک خانه تکانی گسترده در بخش دولت سازی و مدریت نوین و ساختار دولت موقت و تشکیلات جدید دفاعی ضرورت دارد.

 دولت جدید مبتنی بر تحولات نوین با تغییر «سیاست خارجی» می‌تواند در سمت قدرت‌های بالنده و پیروزمند چون روسیه، چین، و هند لنگر انداخته، از یک سو این حرکت به قطع کامل حمایت این کشورها از طالبان انجامیده و از سوی دیگر از حمایت قاطع این کشورها در برابر جبهه مقابل برخوردار خواهد شد و یک اتکای نوین جهانی برای افغانستان و تداوم بقای سیاسی و حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی پدیدار خواهد شد.

 طالبان با خروج نیروهای آمریکایی از کشور یکی از بزرگ‌ترین سلاح‌های مرگبار و فریبکارانه را که از دست خواهند داد عبارت از سلاح «جهاد» است. نبرد طالبان دیگر مشروعیت مذهبی خود را از دست داده و به طرز شتابنده انزوای سیاسی خویش را خواهند پیمود.

 همزمان در شهرها، روستاها و ولسوالی ها رستاخیز ملی و قیام‌های عمومی بر ضد طالبان این لشکر نیابتی پاکستان پدید آمده و در نهایت باعث نجات افغانستان خواهد گردید.

 هر شهروند عزیز افغانستان باید نبض پرتپش زمان را درک نموده و با خون و جان شان آماده دفاع از افغانستان واحد و تجزیه ناپذیر گردند.

  درین برههٔ از تاریخ، در ورای این سناریو به وضاحت می‌توان دید که افغانستان در یکی از بدترین و دشوارترین چرخشگاه پرآشوب بزرگ تاریخی خود قرار گرفته است. رمز نجات افغانستان در اتحاد و همبستگی ملی و بسیج همه نیروهای ملی و وطن‌پرست نهفته است. تداوم هرگونه نبردهای قومی و زبانی خیانت نابخشودنی ملی است.

 همه یکجا برای دفاع از افغانستان واحد به‌پیش

 با تقدیم احترامات

 لندن، دسامبر ۲۰۱۸

 منابع:

 [1]U.S. Forces Withdraw From Afghanistan. Secret Negotiations with the Taliban. “Huge Political Change on the Horizon”27 December 2018

 [2]Trump’s Afghan withdrawal could pave the way for peaceThe US president's controversial decision signifies a well-crafted political and diplomatic move aimed at ending the 17-year conflict