نهم می مصادف است با هفتاد و پنجمین سالروز شکست مرگبار فاشیسم هیتلری و پایان جنگ دوم جهانی به‌مثابه وحشتناک‌ترین حادثه تاریخ بشر که حدود ۸۰ میلیون انسان را در کام خود فرو برد. از جمله ۲۹ میلیون شهروندان اتحاد شوروی درین جنگ قربانی شدند.

 به گواهی تاریخ نقش ارتش سرخ اتحاد شوروی ورهبری شجاعانه استالین برای درهم شکستن ماشین جنگی هیتلر و ارمغان صلح و آزادی و نجات جهان و بشریت ازین هیولای خونین تاریخ نهایت برجسته می‌باشد.

 برگه‌های تاریخ که تازه از ردیف طبقه بندی آزاد شده است، راوی مناسبات راز آلود متفقین در جریان جنگ دوم جهانی، عدم صداقت در پیمان‌ها و تبانی سری به‌ویژه آمریکا و بریتانیا با آلمان هیتلری می‌باشد.

 این اسناد بیان می‌دارد که آمریکا در جریان جنگ دوم جهانی، ماشین جنگی هیتلر را کمک می‌نمود.

 همچنان میان هیتلر و بریتانیا عهد نامهٔ سری به وجود آمد که موقعیت لندن در جهت عدم حمایت بریتانیا از اتحاد شوروی در جنگ با آلمان را نشان داده که این رویکرد در پروسه نبرد دفاعی و تعرضی ارتش سرخ در برابر آلمان مدام سایه می‌انداخت.

 مبتنی بر اسنادی که از رده طبقه بندی خارج شده است ایالات متحده آمریکا تا پایان جنگ، آلمان را حمایت می‌نمود. این جریان را پایگاه نشراتی گلوبال ریسرچ مورد کنکاش قرار داده می‌نگارد: [1]

 «شرکت‌های آمریکایی در همان زمان نیازمندی‌های آلمان نازی را نیز تهیه می‌کردند.

  به‌عنوان مثال «راکفلردی جونیور» مالک شرکت استاندارد روغن و «ال جی فاربین» بزرگ‌ترین سهامدار بعدی شرکت شیمیایی آلمانی بود که از طریق آن، این شرکت به میزان ۲۰ میلیون دلار بنزین و روغنیات به نازی‌ها فروخت. شعبه ونزوئلائی این شرکت هر ماه ۱۳ هزاران تن نفت خام را به آلمان ارسال می‌کرد، که بدین ترتیب صنایع قوی شیمیایی رایش سوم بلافاصله به کمپنی بنزین تبدیل شد؛ اما تجارت بین دو کشور فقط به فروش سوخت محدود نمی‌شد - علاوه بر این، فلزات ویژه، لاستیک‌های مصنوعی و بسیاری از اجزای مختلف صنعت خودرو نیز توسط «هنری فورد» در سراسر اقیانوس اطلس به آلمانی‌ها ارسال می‌شد. به‌طور خاص، هیچ راز پوشیده باقی نیست که ۳۰٪ از تمام لاستیک‌های تولید شده در کارخانه‌های هنری فورد توسط آلمان استفاده می‌شد.»

 در ادامه این گزارش آمده است: «جزییات کامل در مورد نحوه برخورد فورد و راکفلر برای تأمین نیازمندی‌های آلمان نازی هنوز کاملاً مشخص نیست زیرا این اسرار کاملاً بخش محافظت شدهٔ از تجارت بودند، اما حتی جزئیاتی که علنی شده و توسط مورخین مورد تأیید قرار گرفته است، روشن می‌کند که جنگ به هیچ وجه سرعت تجارت میان آمریکا و برلین را کاهش نداد»

 گزارشات واقعی مشعر است که ایالت متحده آمریکا در آغاز جنگ دوم جهانی تمایلی بر جانبداری ازین جنگ نداشت و همزمان با اطمینان از پیروزی اتحاد شوروی در برابر هیتلر، داخل کارزار نظامی گردید. چنانچه در بخشی ازین گزارش آمده است: «رئیس جمهور ایالات متحده، فرانکلین دی روزولت به‌صراحت اظهار داشت که کمک به روسیه هزینه خوبی بود واز جانشین وی در کاخ سفید، هری ترومن، در صفحات نیویورک تایمز در ماه جون ۱۹۴۱ نقل شده است:» اگر می‌بینیم که آلمان برنده جنگ است، باید به روسیه کمک کنیم. و اگر دیدیم که روسیه پیروز شد، ما باید به آلمان كمك كنیم، و از این طریق به آن‌ها اجازه دهیم تا حد ممكن كشته شوند.

 همچنان در مدارک معتبر دیگری که درین اواخر از رده طبقه بندی خارج شده است، نشان می‌دهد که بریتانیا در کشانیدن نبرد اتحاد شوروی علیه آلمان و همچنان ترغیب هیتلر در حمله به اتحاد شوروی نقش قاطع داشت. این سند از معاهدات دوجانبه و سری میان آلمان و بریتانیا در جریان جنگ دوم جهانی پرده برداشته ونشان می‌دهد که جنگ دوم جهانی و پیروزی بر فاشیسم هیتلری چه گذرگاهی دردناکی را از مسیر پیمان شکنی، خدعه و نیرنگ میان به اصطلاح «متفقین» پیموده است.

 وبگاه گلوبال ریسرچ در یک گزارش ویژه وژرف مناسبات میان لندن-المان ولندن -اتحاد شوروی را همزمان باسراغاز جنگ دوم جهانی مورد بررسی قرار داده اذعان می‌دارد: «[2] هدف اصلی سیاست بریتانیادر آن زمان این بود که فاشیسم آلمانی را در برابراتحاد جماهیر شوروی قرار دهد.

  پیمان عدم تجاوز بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی که در آگوست ۱۹۳۹ امضا شد، پالیسی سازان وزارت خارجه بریتانیارا از بسیاری جهات ناراحت کرد، اما به هیچ وجه موضع استراتژیک بریتانیا را تغییر نداد. در گزارش آمده است:»

 پس از شکست سخت فرانسه، هیتلر که اکنون از موضع قدرت استفاده می‌نمود، تلاش‌های خود برای دستیابی به توافق با انگلیس را در مورد تقسیم حوزه‌های نفوذ جهان که در تابستان ۱۹۳۹ به حالت تعلیق قرار گرفته بود از سر گرفت.

 به پاسخ آن وزارت خارجه بریتانیا اعلامیه‌ای را صادر نموده خاطر نشان ساخت: «ملت‌های مشترک‌المنافع انگلیس، و همه کسانی که اعتماد، عدالت و آزادی را دوست دارند، هرگز این دنیای جدید هیتلر را نمی‌پذیرند.»

 این گزارش خاطر نشان می‌سازد: «اما با بررسی دقیق جزئیات جنگ عجیب و غریب که بعد از آن، معروف به «نبرد بریتانیا»، گردید با توجه به جریان حقایق اصلی ودر واقع با آنچه رخ داد احساس ویژه و ناباورانه را در ذهن انسان پدید می‌آورد.»

 در طول اکثر این کارزارها، جنگنده‌های آلمانی به تأسیسات نظامی دشمن حمله کردند. انگلیسی‌ها با بمباران خود در شهرهای آلمان، حملات هوایی خود را به اهداف نظامی بطور «متناوب» انجام دادند.

 به‌عنوان مثال، در اواخر آگوست ۱۹۴۰، بمب افگن های بریتانیا، برلین را بمباران نمودند، اما تا ۷ سپتامبر، هواپیماهای آلمانی حملات منظمی را به لندن انجام ندادند. در پایان نبرد بریتانیا، به تعداد ۸۴۲ تن از شهروندان لندن در جریان حملات رعدآسای آلمان جان خود را از دست دادند. همچنان حمله مشهور به کاونتری در ۱۴ نوامبر ۱۹۴۰ حدود ۵۶۸ تن قربانی برجای گذاشت. سهم آلمان از تلفات غیرنظامیان در حملات هوایی انگلیس به طرز غیرقابل مقایسه‌ای زیاد بود (اگرچه جای تعجب است که هنوز آمار رسمی از تعداد این کشته‌ها در دست نیست). ما دائماً با یک واقعیت غیرقابل انکار روبرو هستیم: «هیتلر فقط به طرز مردد جنگ با بریتانیا را انجام می‌داد»

 در بخشی ازین گزارش گفته میشود: «اما اگر با این فرض شروع كنیم كه «پیشوا» واقعاً قصد پیروزی در جنگ علیه انگلیس را نداشت، بلكه فقط به دنبال این بود كه لندن را از شرایط صلح یی كه برای آلمان مطلوب‌تر بود، وادار نماید. پس لاجرم منطق وقایع روشن می‌شود. بریتانیا به صلح نیازی نداشت، او به هیتلر نیاز داشت تا به سمت شرق حرکت نماید».

 گزارش، تلاش‌های هیتلر را در عرصه دیپلماتیک مورد بررسی قرار داده بیان می‌دارد: «در طول این دوره، رهبر رایش مشغول تلاش‌های بی‌امان و در عین حال ناموفق برای مذاکره با لندن از طریق کانال‌های غیررسمی بود. بدون تردید محوری‌ترین و رمز و رازترین چهرهٔ این تلاش‌ها، معاون هیتلر «رودولف هس»، تنها جنایتکار جنگ نازی بود که به حبس ابد محکوم شد و هرگز نتوانست از زندان زنده برآید.

 هیتلر به تاریخ دهم می ۱۹۴۱ معاون خود هیس را به لندن فرستاد تا اطمینان یابد که در صورت آغاز حملات «باربا روسا-کود نظامی جنگ، مترجم» علیه اتحاد شوروی، در حمایت از اتحاد شوروی داخل جنگ نگردد، البته آنچه که هیتلر مدام در انتظارش بود تا اتحاد شوروی را با شکست مواجه سازد.

 این بزرگ‌ترین راز سیاست جنگ جهانی دوم بریتانیا است و برای مخفی نگاه داشتن این راز ودر ادامه آن، رودولف هس فرد باقدرت نازی مدت ۴۶ سال را در زندان بریتانیا به سر برد و در ۹۳ سالگی در زندان با تناب برقی خفه گردید.

 بر قول این گزارش در ماه می سال ۱۹۴۱، لندن به هیتلر از بی‌طرفی خود در جنگ آلمان با اتحاد شوروی اطمینان خاطر داد. چیزی که هیتلر مدت‌ها انتظار داشت تا اتحاد شوروی به‌آرامی شکست بخورد. در غیر این صورت، هیتلر هرگز تصمیمی مبنی بر حمله به اتحاد جماهیر شوروی اتخاذ نمی‌کرد. این بزرگ‌ترین راز سیاست جنگ جهانی دوم بریتانیا است.

 انتظار می‌رفت که اسناد جدید پرونده هیس که تا چند ماه پیش توسط وزارت امور خارجه بریتانیا فاش نشده بود، هیچ چشمداشتی به این زاویه مهم و مذاکرات وی در لندن در ماه می ۱۹۴۱ نشان ندهد.

 در بخشی ازین گزارش آمده است: «بدین ترتیب تا جون سال ۱۹۴۱، اوضاع در تئاتر جنگ اروپا دوباره به مسیری برگشت که برای انگلیس مساعد بود. اولین هدف لندن این بود که جنگ را تا حد امکان در سمت شرق بکشاند. پیروزی سریع هر دو طرف خطرات غیرقابل قبول برای منافع انگلیس در اروپا و خاورمیانه ایجاد می‌کرد؛ بنابراین، نیازمندی‌های روسیه به کمک انگلیس به‌اندازه قطره ارائه می‌شد. بریتانیا بلافاصله پس از ۲۲ جون ۱۹۴۱ با اتحاد جماهیر شوروی به‌طور شفاهی پیوست، اما از نظر اقدام واقعی، لندن نه تنها شروع به ارائه کمک نکرد، بلکه حتی از طریق تعهدات صریح و رسمی نیز هیچ حرکتی در جهت مکلفیت های الزامی‌اش انجام نداد. در ۱۲ جون ۱۹۴۱ یک توافقنامه مبهم برای ارائه کمک‌های متقابل نظامی بین دو کشور در مسکو امضا شد و این سند فقط دو بند داشت که هرگز تحقق نیافت»

 بر پایه این مدارک دیده میشود که مجموع کمک‌های بریتانیا با اتحاد شوروی فقط در قالب حرف صورت می‌گرفت و تداوم این وضع ماسکو را به خشم در آورده بود. چنانچه درین گزارش این تصویر صراحت روش داشته و یادآوری مینماید: «پس از گذشت چند هفته، ایوان میسکی، سفیر اتحاد جماهیر شوروی در لندن، با عصبانیت و به‌طور خشمگین وزیر خارجه انگلیس را مورد سرزنش قرار داده خطاب نمود: اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس متحدین این جنگ وحشتناک هستند، اما متحد انگلیس ما در حال حاضر چگونه به ما کمک می‌کند؟ این کار را اصلاً انجام نمی‌دهد! تمام این ده هفته گذشته ما تنها جنگیده‌ایم! ... ما از شما خواسته بودیم که یک جبهه دوم را باز کنید، اما شما امتناع کرده‌اید. در کنفرانس اقیانوس اطلس به ما قول کمک‌های گسترده اقتصادی و نظامی را داده‌اید، اما تاکنون این چیزی جز حرف‌های خوب نبوده است ... فقط فکر کنید، سرویس هوایی ما از شما خواسته است که بلافاصله ۶۰ بمب بزرگ تهیه کنید - و پس از آن چه؟ … مکاتبات طولانی صورت گرفت که در نتیجه به ما قول شش بمب داده شد! (ایوان میسکی، خاطرات سفیر اتحاد جماهیر شوروی)

 نویسنده می‌نگارد: انگلیسی‌ها از همه جا خوشحال بودند: جنگی در حال جنگ بود، اما آن‌ها تعداد کمی از جنگ‌ها را انجام می‌دادند. هیتلر توجه خود را به سمت شرق چرخانده بود و حمله به جزایر انگلیس به پایان رسید. چند ماه دیگر گذشت و در ۸ نوامبر ۱۹۴۱، خود استالین در نامه‌ای به چرچیل خواستار معاهدهٔ صریح و روشن بود، زیرا بدون چنین چیزی، «خیابان داونینگ-مقر صدارت بریتانیا، مترجم» توانست به‌جای کمک‌های واقعی نظامی فقط کلمات خالی از پشتیبانی بفرستد.

 استالین نوشت: «من با شما موافقم، ما به وضاحت نیاز داریم، که در حال حاضر مناسبات بین اتحاد شوروی و انگلیس فاقد آن است. عدم شفافیت این امر تحت دو شرایط انجام می‌شود: اول، تفاهم قطعی بین دو کشور ما در مورد اهداف جنگی و برنامه‌هایی برای صلح پس از جنگ وجود ندارد. ثانیاً، هیچ پیمانی بین ایالات متحده و انگلیس برای کمک‌های متقابل نظامی در اروپا علیه هیتلر وجود ندارد. تا زمانی که درک این دو نکته اصلی حاصل نشود، در روابط آنگلو - اتحاد جماهیر شوروی نه تنها وضاحت وجود نخواهد داشت، بلکه اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم، اعتماد متقابل نخواهد بود ...»

 پس از اصرار استالین و تلاش‌های چرچیل برای رد کردن خواسته‌های اتحاد شوروی، معاهده واقعی«در حرف» میان اتحاد شوروی و بریتانیا در ماه می ۱۹۴۲ در سفر وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی و یاچسلاو مولوتف به لندن امضاً شد، اما این حقایق به‌صورت کُل خط پالیسی لندن را تغییر نداد. بر قول نویسنده این گزارش یک ماه پس از امضای پیمان اتحاد، انگلیس‌ها کاملاً آشکارا به اتحاد شوروی خیانت نمود و به‌وسیله تبادل اطلاعات، به تعداد ۳۵ کشتی بزرگ تجارتی اتحاد شوروی را آماج حملات هوایی و بحری آلمان قرار دادند.

 این بود منظره واقعی و اسرار انگیز رخدادهای جنگ دوم جهانی که با رفتارهای ریاکارانه عجین یافته و تجارب بزرگ و آموزنده را وارد بایگانی تاریخ مینماید.

 یکی از شگفت انگیز ترین و تلخ‌ترین بخشی این تیاتر را که بعد از هشتاد سال به دنبال سناریوی غرب در جنگ دوم جهانی هنوز در افغانستان در چرخش است، می‌توان دید. جای که در قالب اهداف راهبردی‌شان، با دوستان و دشمنان در یک آیینه نگاه میشود؛

 اینست عالی‌ترین تجلی سیاست غرب در افغانستان؛

 با احترامات بی پایان

 عارف عرفان، لندن، نهم ماه می ۲۰۲۰

 

منابع:

 [1]History of World War II: America Was Providing Military Aid to the USSR, While Also Supporting Nazi Germany،26/10/2019

 [2]History: How Britain Assisted the Soviet Union’s Fight Against Hitler,24/10/2017

 By Nikolay Starikov