در تنوع سیاسی یک نظام مبتنی بر دموکراسی اندیشه و تشکل چپ‌ از مزایای دمو کراسی و تحمل پذیری دیگر اندیشی است.

 تفکر چپ بالفعل در افغانستان وجوددارد، با وجود تحولات وتغیرات سه دهه اخیر از سلطه جهادی ها که از ان طرف دیورند لاین بحیث دشمن دولت وابسته به نیروی چپ می جنگید تا سلطه امریکا بحیث مخالف جهانی چپ، دست دراز پاکستان وایران همچون حامیان راستگرایان افراطی مذهبی درکشور، این تفکر نا بود نه شده اما به انزوا رانده شده است. از اثر سیاستهای بازدارنده امریکا وگروههای سیاسی مذهبگرا وروشنفکران وارد شده از غرب، حضور فعال سیاسی ان در جامعه دچار محدودیت ها گردیده است.

 مشکل دیگر پراگندگی وچندین دستگی چپی هاست که نمیتوانند از یک موضع واحد وارد صحنه سیاسی گردند.

 نبود موضع تیوریک ونداشتن موقف روشن در برابر مسائل کلان ملی ووطنی مشکل دیگریست که با حفظ حضور پنجاه سال چپی ها در سیاست از اپوزیسیون تا حاکمیت واز حاکمیت تا سقوط وجریانات بعدی طی نزده سال اخیر تبارز قابل حساب در حیات سیاسی جامعه داشته باشند.

 چپ یعنی نیروی خواهان تغیر در وضع ونو اوری برای پیشروی. درغیر ان چپ انطوریکه در تاریخ مبارزه صراحت داشته معنی اش را از دست میدهد. این تغیر شامل فکتور های اساسی چون اقتصاد، فرهنگ وسیاست میباشد ازینرو؛ چپ برای بدیل نظام اقتصادی بازار ازاد طرح روشن داشته درعرصه فرهنگی با تزهای متفاوت با نظام حاکم تحت اشغال وراستگرایان وارد میدان سیاست میگردد. چپ برای تغیر وضعیت بغرنج سیاسی کشور طرحهای ارائه نماید که نسبت به سائر گروپها برازنده تر باشد.

 تاهنوز حرکت این گروه بیک جنبش سیاسی همه گیر مبدل نشده ونام معینی ندارد، کسی نیروی چپ، برخی چپ دموکراتیک وکسانی هم نیروهای ملی ودموکراتیک را بکار میگیرند وعده ای هم حاَضر نیستند با حفظ گذشته روشن به این نام یاد گردند.

 هستی مجدد چپ‌با یک او ای بلند وبا تزهای بسیج کننده وپیشرونده میتوانست جایگاه انرا در اذهان عامه ودر فورم سیاسی کشور معین سازد.

 از مرامنامه ها ونشرات اخباری گروپهای جدا گانه چپ بر می اید که انها ازسه عرصه ذکر شده در بالا صرف در سیاست ان هم طبق اوضاع روز نه دور نمایی گاهگاهی قدافرازی میکنند ولی با بیشترین عکس العملها و موضعگیری های متفاوت خودی مواجه میشوند. این تبارز سیاسی با کدام ادبیات خاصی که معمول چپ بوده وهست نه بلکه بعضآ راستگراتر از راست میباشد.

 موضعگیری چپ در مورد اشغال وعوامل ان، حضور پایگاههای نظامی امریکا ماهیتآ ازموضع چپی نیست بلکه با کج دار ومریز توام با احتیاط ومحافظه کاری بیان شده است.

 با داشتن چنین موقف نا معین وشکل نا گرفته وجدا ازهم چپ میتواند جاذبه داشته باشد وبحیث یک روند قابل حساب میان نسل جوان عمل نماید؟

 این موضعگیری بیشتر به احزاب افراطی مذهبی تعلق گرفته وجاذبه هم دارد که در مکاتب وپوهنتونهای شخصی ودولتی محسوس میباشد.

 جوانان با ناراحتیها ونا رضائیتی هایکه از وضع جاری دارند خواهان تغیر هستند اما سکان این گرایش بنابر عدم حضور فعال ویکپارچه چپ تحول طلب وترقیخواه بدست احزاب افراطی مذهبی افتیده است که بصورت سری وعلنی فعال اند.

 چپ در محاصره حلقه ای از مخالفین اندیشه وعمل قراردارد، ناتو، امریکا، برگشتگان غرب که در حاکمیت اند، جهادی ها وطالبان، حلقاتی اند که از لحاظ فکری و توانمندی عملی میتوانند بصورت مرموز یا علنی، بالقوه وبالفعل با چپ تحول طلب وترقی پسند مخالفت ورزند وتا خطر امحای فزیکی عمل نمایند.

 پروبلم دبگر برای دیگر اندیشان وتحول طلبان خطر تروریسم است که میتواند بحیث تهدید بکار گرفته شود. نیروی چپ مسلح نیست وبر مسلح بودن اتکا نداشته با استفاده از شیوه های دموکراتیک سیاست میکند ‌.

 در حالت جنگی وسلطه دولت تحت اشغال وخطر تروریسم زمینه برای فعالیت چپی ها که با مشکل سه گانه اَشغال، سلطه جهادی ها وتهدید طالبانی مواجه بوده میتوانند محدود بوده کدام حمایه گر جهانی هم نداردند

 باحفظ حالات جاری وامکانات محدود اگر نیت مبارزه در وجود یک تشکل واحد وجود داشته باشد میتواند سر از میان حوادث بالا کند، اگر روی اختلافات گذشته وحال حساب نکنند واز شخصیت پرستی یا به اصطلاح پرستش اروح رفتگان با حفظ احترام وارجگذاری به انها دوری جویند وروی مسئولیتهای ملی ووطنی بیاندیشند وبا کسانیکه با مشکل گرایشهای سمتی وقومی وزبانی مبتلاء شده اند وتبارز چپی در ریشه های گذشته حزب میکنند برای همیش خدا حافظی کرده نگذارند که اندیشه وتفکر ترقیخواهانه زیر غبار برخی حلقات محلی وسمتی وزبانی الوده گردد ونسل نو حقیقت سرتا سری بودن وملی بودن چپ را درگردوغبار چنین تبلیعات تمیز نتوانند.