حقیقت محمد عالم افتخار: تصمیم «متفکر دوم» به زور جامعه جهانی تطبیق می‌شود!
والا جاه زلمای خلیلزاد عین از چه غایت ها که برای لر و بر وطن اول جانفشانی داشته اند!
والا جاه زلمای خلیلزاد عین از چه غایت ها که برای لر و بر وطن اول جانفشانی داشته اند!

{یک قابک مُربای مُـرچ}

 

اول خو؛ رأی خدا نبود که یک چند تا از «طبقه سیاسی افغانستان» فغان معاون رئیس جمهور امریکا و سخنگویان قصر سفید و جلالتمأب سفیر کبیر امریکا را بلند کنند. باید بی‌سر و صدا و به عزت و احترام تصمیم اعلیحضرت «مغز متفکر دوم جهان» که امریکا و جامعه جهانی برای کشف و ظهورشان از زمان حضرت هنری کسینجر تا عصر فضایل همراه جان کیری؛ هزاران خون دل خورده است؛ را مثلاً مانند امر و نهی خداوندی اجرا و با عرض شکران و نماز شکرانه همراهی می‌کردند.

 خوب بشر؛ جایزالخطاست؛ یک اندازه سهو و خطا می‌شود؛ که شد!

 مگر نگاه کنید که «مغز متفکر دوم جهان» چه حوصله مندی عظیم به خرچ داده تا کنون اخ نگفته‌اند؛ و الا می‌توانند جهان را کُن فیکن نمایند؛ برای اینکه جهان در مشت و مخ شان همانند موم است.

 ووی... به شما مردم زبان نفهم چه قسم بفهمانند که «مغز متفکر دوم جهان» کدام صولت و عظمت و مصداق را دارد. خوب؛ خود که «متفکر» نیستید مثلی که ایش و هُش هم به گوش تان فرو نمی‌رود.

 شخصاً همین دو سه هفته پیش کفش‌ها را پیش پایتان مانده و به عرض تان رساندم که اگر نمیدانید و نمیفامید و از نادانی به «مغز متفکر دوم جهان» که امریکا نصیب تان کرده قناعت ندارید و شکر نمیکنید؛ بروید «مغز متفکر اول جهان» را پیدا کنید! (لینک نمیدهم؛ کمی شور بخورید؛ سَرش می غلتید!)

 حالا هم شکر است که هنوز گپ به توفان نوح نرسیده و خاطر ده تا ـ پنج تا بیگناه و هیچ نی به خاطر کدام موجود پاکزاد مانند جناب زلمی خلیلزاد؛ حوصله و خویشتن داری موجود هست!

 مگر؛ این دیگر عقل زیاد کار ندارد که حوصله آخر نی آخر تمام می‌شود حتی حوصله «مغز متفکر دوم جهان» و لشکر های فرمانبر امریکایی و ناتویی و جامعه این جهانی و آن جهانی شان. وای از روزی که این حوصله ها به سر رسد!

 همین است که غنیمت بزرگ ما و بشریت در جرگه اقتدار کاخ سفید؛ داکتر صاحب زلمی خلیلزاد سیاستمدار و دپلومات ارشد جهانی؛ برای غم خوریشی ما تشریف فرمای اوغانستان شده و به زبان فارسی و کوردکی و عوامکی حقیقت ها را به میدان انداختند. ما و شما و سرکشان و گردن فرازان را هوشدار سخت دادند که «حوصله ها سر می اید و تصمیم ارگ «مغز متفکر دوم جهان» در مورد ولایت بلخ نی که در تمامی موارد متصوره با زور قوای نظامی امریکا و متحدانش در جامعه جهانی؛ عملی کرده می‌شود.

 خدا و راستی که بنده پس از شنیدن این حقایق؛ در بیداری کابوس می بینم و در کابوس؛ همه جا را تر میکنم. خوب اینش بد هم نیست؛ درین خشکسالی بی مانند در نیم قرن؛ خوبیت هم دارد!

 کاشکی شما هم اندازهء من درک میکردید؛ حالا قطره قطره؛ دریا شده بودیم. مثلی که هنوز چند لحظه ای؛ شانس هست!

 ها راستی؛ بیائیم سر اصل گپ!

 خیال نکنید من خاطر مزخرفات خودم قلمفرسایی میکنم. عرض بندگی این است که من یک اندازه به حساب و کتاب رسیدگی استم!

 حساب و کتاب که جناب زلمای خلیزاد نشان دادند؛ بیخی ترک های سر آدم را واز میکند؛ ببینید: خیلی از «طبقه سیاسی» ما حساب کردن شان غلطِ غلطِ غلط بوده است!

 آنها دو با دو را؛ مثلاً هفت یا نُه بر آورد کرده اند و مساوی گرفته اند؛ از این جمله معلوم می‌شود که عطا محمد نور؛ بیخی از غلط هم تیر کرده است؛ میخواهد دو با دو 14- 15 شود.

  شنیده باشید سر ازو که زیافتر از 13 سال؛ والی بوده میگوید تا اخیر حکومت وحدت ملی؛ والی میمانم. شما را به خدا؛ کجا معلوم است که حکومت وحدت ملی؛ آخری دارد؛ ندارد؟!

 چند انتحاری که مانند انترکانتی ننتال و چهار راهی صدارت؛ اینسو و آنسو دوانده و کفانده شدند؛ انتخابات منتخابات نمیشود. همین است حکومت وحدت ملی شاید ده ساله شود؛ شاید صد ساله شود و شاید هم جاودانه بگردد!

 ببنید؛ آفتو واری حساب غلط عطامحمد نور؛ بر می آید و از دیگر هایش هم؛ حالی میشه که یک والی نیز همراه حکومت «مغز متفکر دوم جهان» ده ساله و صد ساله و یا جاودانه شود؟!

 ای حساب های غلطه؛ قوت های جامعه جهانی به هدایت «مغز متفکر دوم جهان» درست کردنی استند! هوشیار؛ خبر دار!

 جناب خلیلزاد که زیافتر؛ دپلومات استند؛ بازهم سخن را زیاف برهنه نکردند. همانگونه که خود ریاضیات؛ انتزاعی است؛ گپ را از (دو با دو) آورده انتزاع را مراعات فرمودند. صد البته که قسمت زیاد تمثیل (دو با دو) همان پنجاه ـ پنجاه سَپَل حکومت وحدت ملی است. صحیح است که در سپل؛ گپ پنجاه ـ پنجاه است؛ یعنی پنجاه فیصد از تیم انتخاباتی اصلاحات و همگرایی به کلانکاری عملی عطا محمد نور و پنجاه فیصد از تیم انتخاباتی «تداوم و تحول» به زعامت و سترتوپی جناب «مغز متفکر دوم جهان».

 این پنجاه ـ پنجاه به خاطری در بین آمد که سپل حکومت قوی آمده و مقاومت زلزله ها و نم و فرسایش... از هر قماش را داشته باشد.

 جناب جان کیری در هنگام تهدابگذاری و سپل اندازی حکومت وحدت ملی؛ در این پنجاه ـ پنجاه به حدی صادق و جدی بودند که حتی فرمودند: در هر دو دور انتخابات هیچ یک از تیم ها برنده کامل نشده و لهذا این تقسیمات در آهن پیچی و سمنت و جغل و گادر اندازی... حکومت آینده مصلحت دیده شده است.

 باز ضرب المثل چینی است که «تا گذشتن از پُل؛ فِیله ماما بگو!»؛ حکومت سازی؛ کار سیاسی است و در سیاست؛ خیلی چیز ها نه فقط رواست که مقبول و مشابه شطارت و مهارت و ورزیدگی است!

 درینجا دو مهره ضعیف؛ مقابل دو مهره قوی انداخته شده.

 مورد نخست «رئیس جهور» قبولاندن «مغز متفکر دوم جهان» در برابر «رئیس اجرائیه» قبولاندن حریف بود. مانا اینکه «رئیس جمهور» که از تهداب «قانون اساسی» آمده عددِ یک نیست؛ عددِ دو هم نیست؛ هرچه هست عدد بسیار گُنده است!

 و در مقابل «رئیس اجرائیه» که استناد «قانون اساسی» ندارد؛ هم عددِ یک نیست؛ چیزی برابر اعشاریه یک است و اصلا خدا میداند که چیست؟

 این درست است که در موافقتنامه سیاسی؛ پیشبینی شده که انتخابات می‌شود و تعدیل قانون اساسی میگردد و باز «رئیس اجرائیه»؛ صدراعظم اجرایی میگردد. حالا جز خدا و «مغز متفکر دوم جهان» و جان کیری و لین و دین شان؛ کی میداند که در لویه جرگهِ فرضاً بالکُل آزاد و منصفانه؛ تصویب شود که مقام «مغز متفکر دوم جهان» پایین و از دیگری با «صدر اعظم اجرایی» ساختن؛ بالا برود؟

 بُزَک بُزَک! نمیر که جوی لغمان میرسد!

 حالا گور و گردنش حتی دکتور سپنتای مشاور امنیت ملی رئیس جمهور سابقه؛ در کتاب «از درون» ش شهادت داده است که کاندیدای استاد عطا و سرغنه تیم اصلاحات و همگرایی یعنی آرایش مآب عبدالله عبدالله؛ در همان دور اول انتخابات با سرجمع آرای 52 فیصدی پیروز شده بوده ولی سفیر انگلیس و دیگر اراکین جامعه جهانی قبول نکرده و فشار اورده اند که انتخابات به دور دوم برود تا مردم افغانستان منظور انگلیس و امریکا و جامعه جهانی را درک کرده درست رأی پرتایی کنند و دیگر اکثریت آرا به «مغز متفکر دوم جهان» تعلق گرفته رئیس جمهور منتخب اوغانستان ـ شریک استرتیژیک امریکا و ناتو و پاتو ـ گردد!

 ببینید؛ سیاستمداران معین مذکور خود هم میداستند که حساب همین است و انگلیس و امریکا و جامعه جهانی؛ کاندیدایی که پیش کرده اند و میکنند؛ خود ایشان یا در طرف ایشان نیست.

 انگلیس و امریکا و جامعه جهانی؛ صد البته که میتوانستند در فاینل؛ «مغز متفکر دوم جهان» را با کثرت آرای 99 در صدی و حتی 100 درصدی و اتفاق آرا؛ رئیس جمهور منتخب اوغانستان اعلان نمایند؛ ولی بیشتر احتمال میرود که خود «مغز متفکر دوم جهان» چنین صواب ندیدند و حتی با در نظر داشت فاکت های بسیار عریانِ تقلب و دست درازی های داخلی و خارجی؛ فرمول ساختن «حکومت وحدت ملی» را با مدعی و حریف؛ ریالیستی تر و عوام پسندانه تر «تفکر» فرمودند و البته سیر بعدی انکشاف اوضاع را تا اخیر آخر نیز پیشبین و پیشخوان گردیدند.

 «مغز متفکر دوم جهان» که جاینشین همان خداوندان عقل قدیم هستند؛ در 24 ساعت؛ کم از کم 16 ساعت گریه میکنند که شما مردم نادان بعد از سر ایشان چه خواهید کرد؟!

 شما حتی یک مورد را نمیدانید ولی ایشان هزاران مورد مشابه قسی بن کلاب جد اکبر پیامبر بزرگ اسلام را میدانند؛ همانکه اول با دختر دربان پیر کعبه از قبیله بنی خزاعه ازدواج کرد تا پس از مرگ دربان؛ خود به طریق زنش که وارث بزرگ دربان پیر بود؛ کل اختیار خانه کعبه شود. ولی وقتی زن قسی؛ از پذیرفتن این میرات امتناع کرده و آنرا به برادر علیل خود واگذاشت؛ قسی در پی فریب این پسرک برآمد و با شطارت فقط در بدل یک مشک شراب؛ امتیاز عظیمترین دربانی کعبة الله را از آن شخص خویش ساخت تا آنکه خود الله عالم نیز به پاس این خبرگی و خردمندی و توانایی؛ نوادهِ او؛ حضرت محمد مصطفی را سرور کونین گردانیده به پیامبری واپسین برگزید.

 به همین ترتیب؛ «مغز متفکر دوم جهان» و همیاران جهانی دست و آستین برزدند تا جلایش مآب عبدالله عبدالله را؛ به آرایش و جلایش بیشتر و بیشترین معتاد ساخته حتی موافقتنامه حکومت وحدت ملی را به وسیله او عملاً کن لم یکن بگردانند.

 چون این مساعی به نتیجه رسید؛ آنگاه جناب آرایش مآب همرکاب «مغز متفکر دوم جهان» به امریکا دعوت گردیدند و باز در ضیافت های رسمی؛ دیدیم و شنیدم که حضرت جان کیری قاطعانه فرمودند که دکتور غنی انتخابات افغانستان را برده و رئیس جمهور منتخب گردیده بودند ولی با بزرگواری که دارا اند؛ عبدالله حریف خود را نیز به قدرت شریک ساختند و جلایش مآب عبدالله فی المجلس با کف زدن ها از این بروز رسانی؛ استقبال نمودند!

 بدینترتیب «پنجاه ـ پنجاه» به پنجاهِ پُر و نوترونی و پنجاه خالی و بیوزن و بی حجم مبدل گردید. پنجاه پُر از سلاح و دلار و اردو و پولیس و امنیت و حشری و منگلی و طالب و حزب اسلامی و انگلیس و امریکا و جامعه جهانی و جامعه عربی و دیورندی و خدا میداند که دیگر چی!

 آیا ممکن است چنین پنجاه به لحاظ حساب با هر پنجاهِ پچول و پُوک دیگر؛ یکسان ریاضی شود. ای هزاران آفرین به فضایل همراه جناب خلیلزاد که هنوز نفرموده اند که پنجاه کاه و خس و پشقل با پنجاه خشت طلا و الماس قابل جمع نیستند؛ چرا که جمع؛ فقط در مورد اعداد همجنس و همذات و هم ارزش و هم خاصیت... میسر میباشد.

 هنوز نفرموده اند که از سیر تا پیاز تان را امریکا و جامعه جهانی رسانده و میرساند؛ آنگاه «مغز متفکر دوم جهان» را که آنان از خود و بانک جهانی و سرمنشی گری ملل متحد و نامتحد دریغ داشته به سان نعمت بی بدیلِ افزوده به شما ارزانی داشته اند؛ مورد سرپیچی و بی حرمتی قرار می دهید.

 اصلا شما و اینهمه دار و ندار و ناز و نخره تان از کجا میشد؛ اگر امریکا از رونالد ریگان گرفته تا اوباما و تا حالا از شما حمایت و بر شما عنایت نمیکرد؟

 جناب زلمای خلیلزاد خیلی با ملاحظات و روا داری ها فرمایشات دادند و گر نه بسیاری ها حتی در قبر ها سخت بی عزت می گردیدند. چرا که ایشان شاید حتی از زبیگنیو بریژنسکی مشاور امنیت ملی کارتر در امور خبره تر و پیش قدم تر اند؛ ایشان بودند که حقانی بزرگ ـ آنوقت سرباز خدا و سرباز آزادی ـ و رونالد ریگان را در قصر سفید باهم آشنا ساختند.

 هرچه نباشد؛ جناب خلیلزاد پدر کرده و دورِ دسترخوان دیده استند؛ وطن اول خود را با اینکه با وطن دوم شان قابل قیاس نیست؛ بازهم حرمت می نهند!

 ولی با تأسف که من هرچه در میدیا و انترنیت میگردم و به شهر و ده سر میزنم؛ سپاس و شکران از ایشان نه که یکسره طعن و لعن و تقبیح و دشنام نسبت به ایشان می یابم تا جاییکه گویا همه بلا های اول و آخر نازل شده بر این وطن و این مردم کار این یک شخصیت بین المللی و گناه و خطای ایشان بوده باشد!

 چطور که به حال ما روزانه 16 ساعت گریه نکنند!

 ولی خوشبختانه هستند فرزندان شائیسته ای که هم حقیقت «مغز متفکر دوم جهان» را به درستی میدانند و فریاد میکنند و هم مقام و منزلت جناب زلمای خلیلزاد را. فقط مشت نمونه خروار:

 «جناب جمهور رئیس د نړی لومړنی جمهور رئیس دی چه دخلکو په خوښه راغلی دی. تاسو خبر یئ؟!

 دا مانا چی لومړنئ جمهور رئیس دئ په جهان کی چی د خلکو په خوښه راغلی دی. تاسو دهغه منشور کتلی دئ؟ دهغه منشور په اساس خلکو جلالتماب جمهور رئیس ته هوتونه ورکړی... همی مثل اس که بگیریش که نگیریش!»

 سخنان ویدیویی از معین جوانان وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت وحدت ملی بود که نقل شد. در عین حال نشان میدهد که «مغز متفکر دوم جهان» چگونه حکومت را به طرف جوانگرایی هدایت میکند؛ و قراریکه به نیکی هیلی سفیر امریکا در ملل متحد گفته است؛ هم اکنون بنا دارد که حدود چهار هزار کادر پنجاه شصت ساله قوای نظامی و انتظامی را خانه نشین کرده عوض شان جوانان شجاع و غیر فاسد از نمونه فوق را بگمارد.

 مخصوصاً با ایضاحات مؤکد تازه جناب خلیلزاد که صبر امریکا و جامعه جهانی لبریز می‌شود و در اجرای تصمیمات ارگِ «مغز متفکر دوم جهان» در درون کشور و خاصتاً بلخ و شمال افغانستان لشکر کشی ها و در هم کوبی ها صورت میگیرد؛ عده ای حتی پای مقایسه «شه شجاع ارمنی ـ خاک پای کمپنی» با این مورد را در میان میکشند؛ غافل از اینکه جناب خلیلزاد وضاحت دادند؛ که اکنون زمان دیگر و شرایط دیگر است و باز «شه شجاع ارمنی ـ خاک پای کمپنی» آدمک ساده و لولویی بود و همیاران لوده تر از خود مانند سرویلیام کیوناری داشت؛ اما امروز «مغز متفکر دوم جهان» با امریکا و جامعه جهانی مطرح میباشد که دانش و فن عظیم و مشروعیت ملل متحدی و انتخابات مردمی دارند که حتی آرای تیم اصلاحات و همگرایی نیز از دکتور عبدالله به بدل چند تُن دریشی و ابزار های آرایش و جلایش؛ خریداری و قند و قروتِ حلال گردیده و نیز بر اساس پیمان های استراتیژیک و پیمان های امنیتی دوجانبه میان کشور های مستقل؛ کار ها سامان میگیرد!

 باز هم به قول شاعر شهید:

 جوجه به بال میرسد؛ دیده شود چه می‌شود؟

 ماه به سال میرسد؛ دیده شود چه می‌شود؟

   (ختم به خیر!)