تحولات نوین سیاسی در جهان و منطقه که به سیستم یک قطبی در دنیا پایان بخشید، معادلات سیاسی را در افغانستان نیز برهم زده است، تنها در دو ماه گذشته تقریبا همه فرض ها و گمان ها در مورد انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل گروپهای نام نهاد انتخاباتی متشکل از معجون های غیر مرکب، آغاز گفتگو های صلح، اتحادها و ائتلاف های سیاسی همه قابل تعجب و سوال بر انگیز می باشد، خصومت ها و دوستی های که بعضا سابقه خونین و چندین ساله دارد در معرض تغییرات ناگهانی قرار گرفته و طرف های متضاد در کشور ما به همدیگر نرمش نشان می دهند، تا چند روز پیش چه کسی می توانست پیشبینی کند؟ که دشمنان دیروز یکدیگر خویش را در ماسکو پایتخت جمهوری فدرالی روسیه در آغوش می کشند و یا در تصور کی می گنجید؟ مردم که چاردهه جنگ تحمیلی را متحمل شده اند بعد از یک انتظار طولانی صدای صلح خواهی را از جوانب درگیر جنگ بشنوند. چسان و چه کسی گمان می کرد ؟ که روزی مجاهدین و طالبان امریکا را مسوول جنگ، کشتار و ویرانی ها در افغانستان دانسته و محکوم می نمایند، دوستی ها به دشمنی تبدیل گردیده و خواستار اخراج بدون قید و شرط آنان از افغانستان می شوند.

 

به این ترتیب دیده می شود که روند تحولات جدید درافغانستان روز به روز و هفته به هفته در شورش، جهش، تغییر و تکامل است، آنچه دیروز غیر ممکن می نمود، امروز ممکن شده و آنچه امروز تصورش نمی رود فردا روی خواهد داد،    کنفرانس مسکو که در رابطه به تحقق صلح در میهن جنگ زده ما تدویر گردید از جمله ای این تحولات مثبت  است، اگرچه به هیچ وجه نمی توان پیشگویی کرد که مذاکرات "حسن نیت بین الافغانی" تا به کدام سطح پیشرفت خواهد کرد ، زیرا ممکن است، مقابله مسلحانه ای گذشته و دشمنی های سابقه میان نیروهای اشتراک کننده در این کنفرانس، در یک لحظه، بر روند صلح و حل سیاسی بحران افغانستان پیشی بگیرد، این خطری است که افکار عمومی مردم افغانستان را مغشوش می سازد، اما نگارنده به آن به خوشبینی نگریسته و آرزومندم تا در کنفرا نسهای آینده بخاطر رفع بحران و برآمدن از این فاجعه ملی، نقطه تعادلی بدست آید، چنان حدی و فیصله و نتیجه ای که منافع ملی و منافع تمام طرفهای سیاسی و ماجرای افغانستان در آن تامین شده و مورد قبول همگان واقع گردد. این امکان پذیر است. در این کنفرانس  مجاهدین، طالبان، تکنوکراتهای غربی و بعضی از احزاب سیاسی چپ و ملی و شخصیت های مستقل سیاسی اشتراک نموده بودند، نگارنده نمی خواهد، در چنین لحظه حساس و نازکی که آغاز گفتگو ها است به محتوا و گذشته های وحشتناک و نگبت بار تاریخ غم انگیز میهن ما داخل شوم و در اینجا ضرورت آنرا نمیبینم، زیرا بحران را گسترده تر ساخته و راه رسیدن به هدف اصلی را که صلح است دشوارتر می سازد.

 

تاریخ قضاوت خویش را می نماید، حتی در پیش چشمان ما و در مقابل جهانیان هر روز صفحات تازه را باز و واقعیتهای نو را می گشاید، امروز طرفهای درگیری آتش افروز ترین و طولانی ترین جنگ در کشور ما، به صلح و مذاکره و مفاهمه تن می دهند و با یک صدا جنگ را رد و تقبیع می کنند. نگارنده نشست مسکو را به هموطنان خویش شادباش می گوید، نه بخاطر آنکه صد فیصد مطمعنم که این نشست یگانه راه رسیدن به صلح و الترناتیف دیگر ندارد ، بلکه شاد باش گفتن من به دلیل آنست که صلح یکی از خواست های دیرین مردم ما است و گفتگوهای صلح میان مجاهد، طالب و تکنوکرات های امریکایی که طرفهای اساسی در جنگ کنونی افغانستان اند، می تواند مبنای خوب و ممکن برای حل اختلافات و دشمنی های دیرین میان آنها باشد. برای اولین بار است که گروهای متخاصم قبول می کنند که خصومت میان آنها تحمیلی می باشد و باید به آن نکته ای پایان گذاشت.

 

نگارنده کنفرانس مسکو را رویداد خجسته دانسته، اما این به آن معنی نیست که در قبال این نشست هیچ نگرانی وجود ندارد و این نشست چاره حل تمام پرابلمها خواهد شد، قبل از همه تشویش و  نگرانی این است: ما که خود و میهن خویش را میخواهیم از اشغال و غلامی یک کشور آزاد نمائیم، آنطور نشود که با کشور دیگری وارد معاملات و بندوبست های شویم که یک سرآن به پاکستان و سر دیگر آن در ریاض و اسرائیل باشد، دستاورد های ما به صفر ضرب شود، میهن و مردم خویش را دوباره در اسارت بیندازیم، آنانیکه از در می برآیند، دوباره از راه دیوار داخل شوند. نگرانی دیگری که، تشویش عمیق کشورهای انساندوست جهان را بر انگیخته است، برگشت دوباره افغانستان به قرارگاه تروریزم، تبدیل شدن آن به تخته خیزی برای تجاوز و صدور تروریزم به کشور های همسایه و منطقه و جهان است.

 

 هموطن عزیز! شادمانی صلح، شادمانی هموطنان ماست و شاد مانی هموطنان ما،  شادمانی همه ای می باشد، منافع ملی مردم و میهن ما ایجاب می کند تا از نشست های که بخاطر صلح و ترقی تدویر می گردد پشتیبانی نمائیم، زیرا مردم افغانستان بقدر کافی از جنگ، بنیادگرایی، تروریزم و تجاوز مصیبت دیده اند، نباید بیشتر از این کشور خویش را ویران و مردم خویش را بدبخت نموده و افغانستان را به بحران بی پایان بکشیم، زیرا این عمل نه بسود مردم، نه بسود میهن و نه بسود طرف های درگیر جنگ است. اکنون که ژرفش ضرورت صلح و پایان دادن به جنگ و برادر کشی نیرو می گیرد و از دوزخ بطرف برزخ گام گذاشته ایم و سازمانهای سیاسی مختلف و متضاد با دیدگاه های متفاوت آرزو دارند تا بر دور یک محور که محور صلح است بچرخند برای هر وطن پرست لازم و ضرور است تا از آن استقبال نموده و به آن یاری رساند، آشکار است که پذیزش دیدگاه ها برای طرفین و رسیدن به یک نتیجه علمی و قابل قبول برای همه راه دشواری است، اما این مسوولیت وجدانی ماست و باید این راه دشوار را درنوردیده و از خم و پیچهای بسیار بگذریم، پیمودن این راه بسی آسان تر و پر بار تر خواهد بود، هرگاه تمام طرفها با فروتنی، انصاف و مروت برخورد نموده و تمام مردم ما به خوشبینی از آن پشتی بانی نمایند، البته پشتی بانی همراه با اعتماد و کنترول، نه پشتی بانی کورکورانه.

 

مردم ما به صلح پایدار و با ثبات نیاز دارند. این نشست، نسبت به نشست قبلی که در ماه نوامبر در ماسکو برگذار شده بود، متفاوت تر با ماهیت تر و با عظمت تر بود و آنچه که نهایت مهم و ارزشمند در این کنفرانس می نمود، حسن تفاهم و یک اتفاق نظر رو به رشد در مورد صلح و ادامه گفتگو ها در مورد تدوین یک طرح صلح کامل و مشتمل بر همه نکات از سوی طرفهای متقابل است، که امید و مژده بزرگ صلح را برای هموطنان جنگ زده و رنجدیده ما می دهد، عظمت و برجستگی آن در سچه افغانی بودن آن و اینکه در طول چهل سال گذشته اولین بار است که تمام افغانها از طرفهای متخاصم دور یک میز نشسته با آغوش باز همدیگر را می پذیرند و در باره حیاتی ترین مسله برای کشور و مردم شان تصمیم می گیرند، گروپ های متخاصم در افغانستان هیچ وقت به صلح اینقدر مایل و نزدیک نبوده اند. قابل یاد آوری است که برخلاف پیشگویی های مغرضانه، طرفها با حوصله، ملایمت و نیت پاک  مذاکرات خویش را برای پایان دادن به فاجعه ملی انجام داده و به نظریات یکدیگر خویش سرتا بپا گوش می دادند. علاوه بر این ها نقشی شورای مهاجران افغان در ماسکو بخاطر تدویر این نشست و زحمات محترم محمد نادرشاه شخصیتی از تجاران ملی کشور ما در برگذاری این کنفرانس قابل تقدیر می باشد و میزبانی کشور دوست جمهوری فرداتیف روسیه را نیز نباید نادیده گرفت و سپاسگذاری کرد.

 

هموطنان! فراموش نکنید که دشمن در انداختن تفرقه و جنگ میان تان صد ها بار نسبت به شیطان شریرتر، مکار تر و با تجربه تر است. یک گام برداشته اید، پیش بروید و نگذارید بیشتر از این شبح خبیث جنگ و شرارت فضای میهن شما را سیاه تر و اندهگین تر ساخته شادی، لبخند و زندگی را از پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر و فرندان تان بگیرد. این جنگ، جنگی داخلی نیست، بلکه از خارج تحمیل شده است و از سوی کسانی که رویای این را درسر می پرورانند - کشتار تا " آخرین افغانی " ادامه یابد، رهبری، تمویل و سازماندهی می شود. آنچه که نهایت مهم است ادامه نشست ها و کنفرانسها است، هوطنان پشتون ما می گویند:" به رفت و آمد محبت زیاد می شود". بیاد داشته باشید که طرف دیگر صلح، جنگ است نگذارید که وطن و مردم تان بیشتر از این در این آتش سوزنده، سوخته و فریاد بکشند.

 

به امید روزی که پایان جنگ تحمیلی چهل ساله را به یکدیگر تبریک و شاد باش بگوئیم.

 

 

 

 

 

نوت: اینکه طرح صلح چگونه تدوین گردد، میخانیزم، ماهیت، مضمون آن چه باشد. تضمین های ملی و بین المللی و نقش کشورهای بزرگ، منطقه و همسایه در آن چگونه خواهد بود، سرنوشت و خروج نیروهای خارجی از افغانستان و جدول زمانی آن، تضمین ها و سهم گیری سازمان ملل متحد، شورای امنیت و کشورهای بزرگ منطقه و همسایه چطور تا چه حد می باشد، کدام کشور ها حاضر به کمک های اقتصادی و بازسازی میشوند. آیا کشور های جهان حاضر خواهد شد در مراحل اول خروج امریکا از افغانستان مصارف دولت افغانستان را بپردازند، اگر بپردازند کدام کشور ها خواهد بود و یا اینکه امریکا خود حد اقل برای یکسال دیگر این مصارف را متقبل خواهد شد. چطور دست فساد را برای ابد قطع نمائیم، آیا تولید و مزارع هروهین را بمثابه ثروت، ملی سازیم و یا ازبین ببریم و یا کوپرتیفها ایجاد نموده خرید و فروش آنرا تنها به دولت اختصاص داده و از تجارت و فروش خود سرانه آن کنترول و جلوگیری نمائیم و مهمتر از همه آنچه که بعد داخلی جنگهای خانمانسوز چهل ساله را تشکیل می دهد، مسله تقسیم عادلانه قدرت است، اینها و دها سوال دیگر از جمله موضوعات است که عاقلانه و به صورت مسلکی با در نظرداشت منافع ملی در جسجوی پاسخ به آن باشیم.در لحظه فعلی تنها پذیرفتن یکدیگر و در  گام های بعدی وظیفه تدوین طرح  بخاطر صلح و پایان دادن به فاجعه ملی است.