حقیقت ، عبدالوکیل کوچی: ششم جدی خاطره ماندگار تاریخ

مرحله نوین انقلاب ثور که به اشتباهات، جنایات وخیانتهای حفیظ اله امین وگروه معدود اطرافیان نزدیک وی به امر انقلاب ومنافع مردم خاتمه داد در عرصه تحولات سیاسی، اقتصادی واجتماعی نیز دور نما هایی باز هم وسعتر را گشود. بدون شک اگر مداخلات تجاوزات وفعالیتهای خرابکارانه آمپریالیزم بین المللی وارتجاع منطقه بیک کلمه جنگ اعلام ناشده دشمنان قطع میگردید موفقیت ها وپیروزی ها درین عرصه وعرصه های دیگر بسیار بزرگ وباز هم بیشتر میبود. ببرک کارمل

 درست پس از نزده ماه حاکمیت طاغوتی مستقیم وغیر مستقیم حفیظ اله امین نا امین بر حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحاکمیت حزب ومردم افغانستان در شامگاهان ششم جدی ۱۳۵۸ خورشیدی ستاره آزادی بر آسمان تحولات سیاسی افغانستان تابیدن گرفت؛ که برای مردم، جنبش چپ ترقی خواه وحزب دموکراتیک خلق افغانستان صبح نجاتبخشی را در پی داشت. بآمدن تحول ششم جدی در نظام دموکراتیک کشور برهبری زنده یاد ببرک کارمل رهبر برحق حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر تمام جنایاتی که توسط امین وامینی ها در برابر خلق ستمدیده افغانستان وحزب صورت گرفته بود پایان داد.

 به جنایاتی که امینیها زیر نام انقلاب بر ضد انقلاب، مردم وح د خ ا را سرکوب ورهبر حزب نورمحمد ترکی وهزاران عضوحزب و مستضعفان کشور را شهید وهزاران تای دیگر را در باستیل های فاشیستی امین در مرکز ولایات شکنجه وصدها هزار نفر از ساکنین کشور را به ترک وطن مجبور کرده بود خاتمه داد.

 ششم جدی هزاران انسان محبوس را از حبس رها وفراخوان عمومی را برای بازگشت هموطنان را بوطن آبایی شان مساعد ساخت، به خودسری ها، قانون شکنی ها، ظلمها وبیعدالتی ها وخود کامگی پایان بخشیده و در همکاری با مردم، بزخمهای خونین مردم التیام بخشید.

 ح د خ ا مطابق به پالیسی ترقی خواهانه وعدالت پسندانه و برنامه علماً تنظیم شده برای رفاه وسعادت مردم، دولتی از بهترین فرزندان صدیق وطن را با مشارکت کلیه اقوام وملیتهای با هم برادر وبرابر تشکیل داده حقوق وآزادی های مردم را بخصوص قشر زن را تحقق بخشید. دولت دموکراتیک افغانستان سیاست رشد اقتصادی را بمنظور خدمات اجتماعی متوازن وعادلانه را بخصوص در بخش زمین و آب وایجاد کوپراتیف های دهقانی، اتحادیه های کارگری در پیش گرفته ومطابق به پالیسی فرهنگی حزب، رشد معارف وفرهنگ را درصدر وظایف خود قرار داد. حزب د خ ا بمنظور دفاع از استقلال وتمامیت ارضی وحاکمیت ملی در جهت رشد وتقویت قوای مسلح کشور با اکمال تجهیزات عصری توجه خاص مبذول میداشت.

  رهبری حزبی ودولتی ج د ا هزارن جوان کشور اعم از ذکور واناث را برای تحصیلات عالی ومسلکی بکشورهای دیگر اعزام نمود. حزب مطابق به پالیسی ترقی خواهانه خود برشد فرهنگ ومطبوعات وآزادی بیان، اتحادیه ها ی صنفی وتشکل های اجتماعی، مواظبت از علما، اعمارمساجد وتکایا تشکیل شورا ها، شورای اقوام وقبایل، انتخابات و تدوین قانون اساسی کشور وایجاد روابط دوستانه با خلقهای جهان وپیشبرد سیاست صلحجویانه ودفاع از صلح جهانی را در پیش گرفت.

 میخواهم در رابطه به دوموضوعی که دشمنان افغانستان، آغاز جنگهای داخلی را برویداد ثور وآمدن قوای نظامی اتحاد شوروی سابق را به رخداد ششم جدی ارتباط داده، همانند دیگر توطیه ها ودسایس علیه حزب ورهبری آن تکرار بالتکرار وبشکل مزمن تبلیغ میکنند، مکث مختصری داشته باشم.

 در حالیکه آغاز جنگها ونا آرامی ها ی داخلی ومسله آمدن قطعات نظامی اتحاد شوروی سابق به افغانستان قطعاً به رویداد تاریخی ثور وزمان رویداد ششم جدی ارتباط نداشته واز لحاظ زمانی مسله اولی سالها برویداد ثور وموضوع دومی ماها بزمان ششم جدی فاصله دارد. البته کسانیکه چنین مسایل افترا آمیز را دامن میزنند به جنایات چاکر منشانه خود وتجاوز رژیم خون آشام پاکستان در جنگ نیابتی برضد افغانستان پرده پوشی میکنند باید گفت با توجه به رویداد های تاریخی.

 موضوع اول که بشهادت تاریخ، شروع نا آرامی ها درافغانستان بزمانی بر میگردد که با رویکار آمدن نظام جمهوری محمد داود خان در سال ۱۳۵۲ از همان آغازتحول نظام جمهوریت با ارایه برنامه خطاب بمردم توسط داود خان ومتعهد شدنش به ترقی وتحول، آتش بجان ارتجاع سیاه داخلی ومنطقه وآمپریالیزم شعله ور گردید زیرا اصلاحات بنیادی وریفورمهای وعده داده شده توسط دولت نوبنیاد افغانستان برای پاکستان ایران واعراب مرتجع وحامیان بین المللی شان غیر قابل تحمل بوده بمنظور بر انداختن نظام دست بکار شدند وبه بهانه دین و دسیسه سازی ها، بوسیله عوامل داخلی در سالهای ۵۳ و ۵۴ خورشیدی در مناطق شرقی ومرکزی کشور با تجهیزات پاکستانی دست به نا آرامی ها زدند وبنای شورش مسلحانه را علیه دولت برپا کردند.

 در کتاب وزین اردو وسیاست صفحه ۱۰۷ آمده است ... پس ازین حوادث (بقدرت رسیدن داود خان ومحاکمه مخالفین) «قیامهای ضد دولتی تحت شعار* جهاد * بر ضد رژیم «کافر» محمد داود، توسط رادیکالها ی اسلامی مانند گلب الدین حکمتیار ساز مان داده شده ومدتی دولت داودی را مشغول ساخت» ودر جای دیگری بنقل از جورج آنی مینویسد «یکی از پیر های مشهور جنبش مقاومت سید احمد گیلانی است...ودر جای دیگری ... همین وهابیون بود که شاه امان اله خان غازی ملحد وکافر اعلان گردید ودر پرگراف دیگری در همین بخش آمده است با موضعگیری رهبری تند رو اسلامی همچون سیاف، پیر گیلانی، ربانی ومسعود به پاکستان رفته ومورد حمایت ذلفقار علی بوتو صدر اعظم پاکستان قرار گرفتند ودر سال ۱۹۷۵ نقشه عملیات بزرگی را برای قیام عمومی رویدست گرفتند.» اخبار انتر پست مورخ ۲۲ اکتوبر ۹۵ می نویسد «ذالفقار علی بوتو صدر اعظم پاکستان در سال ۱۹۷۴ پنج هزار نفر را تحت فرماندهی یک شخصی متعصب اسلامی گلب الدین حکمتیار قرار داد ودر سال ۱۹۷۶ کوششها برای قیام در چند نقطه کشور آغاز شد در سال ۱۹۷۶ در خاک پاکستان دو تنظیم بصورت کامل ایجاد شد حزب وجمعیت».

 پس سوال درین جاست که

 در آن زمان کجا بود رویداد ثور و شروع جنگها؟

 کجای اسلام در خطر بود بگفته آنها؟

 از کجا بود آغاز نا آرامیها واز سوی کیها بود شروع جنگها؟

 درین جا لازم است تا مردم شریف وبا خرد افغانستان با مطالعه آثار محققان وکتب ورسانه های رسمی داخلی وآزاده جهان بخوبی درک خواهند کرد که همه شواهد بصورت واحد تایید کننده این حقیقت است که سرآغاز ناآرامی ها درافغانستان رژیم پاکستان وتنظیمهای تند رو جهادی هستند، نه، ح د خ ا.

 موضوع دوم آمدن قوای نظامی اتحاد شوروی گویا مصادف است با ششم جدی ۵۸ این رخداد را هم ارتجاع داخلی وهم تجاوز کاران منطقوی وحامیان بین المللی شان بمنظور مغشوش ساختن اذهان عامه با یک سر وهزار زبان با افسانه سازی دراماتیک برای فریب مردم وتحریکات علیه حاکمیت ح د خ ا دست به تبلیغات نادرست و میانتهی زدند. در حالیکه موضوع آمدن قوای نظامی شوروی بزمانی بر میگردد که در زمان حاکمیت ۱۹ ماهه اول ح د خ ا برهبری نور محمد ترکی وامین کم از کم هفده بار از اتحاد شوروی تقاضای کمک شده بود. این را باید گفت که در صورت نیاز جدی به کمک، درخواست کمک ازکشوردیگری مطابق قانون ومنشور ملل متحد حق قانونی یک دولت است مگر در واقع تقاضای چنین کمک هم در چندین ماه قبل از رویداد ششم جدی طی یک سفر رسمی رهبری دولت افغانستان وهم طی تماس تیلفونی نورمحمد ترکی با الکسی کاسیگین صدر اعظم وقت اتحاد شوروی سابق بشکل بسیار جدی صورت گرفته بود چنانچه منابع تاریخی وشاهدان عینی دست اول در تایید آن قرار دارند که در آثار ظهور وزوال بقلم اکادمیسین دستگیر پنجشیری، اردو وسیاست بقلم سپهسالار محمد نبی عظیمی، حقایق پشت پرده، یاد داشتها ی م س کشتمند، غوث الدین فایق، کتاب غوربندی وافغانستان در پنج قرن اخیر ومنابع رسمی ومعتبر دیگر، ودر مقالات علمی وپر ارج محمد عارف عرفان محقق وکار شناس برجسته سیاسی بصورت مستقیم در تایید این امر قرار دارد.

 در کتاب اردو وسیاست در صفحه ۱۸ بنقل از کتاب مارشال گروموف از صفحه ۴۴ کتاب «سری لشکری په افغانستان» مکالمه تیلفونی نور محمد ترکی با کاسیگین صدر اعظم شوروی میفرماید «در سال ۱۹۷۹ درخواست رسمی تقاضای کمک نظامی از طرف امین وتره کی موجود است که در بیستم مارچ همین سال نور محمد تره کی وامین وهیات عالیرتبه به اتحاد شوروی سابق رفته، قرار داد هایی با مقامات شوروی امضا نمودند» در حالیکه رویداد ششم جدی ۱۳۵۸ کم از کم ده ماه بعد از قرارداد همکاری وتقاضای کمک های نظامی به افغانستان فاصله دارد پس چگونه میتوان این دومطلب را همزمان وانمود کرد. همچنان بتاریخ ۱۵ قوس ۱۳۵۷ مطابق ۵ دسامبر ۱۹۷۹ بین دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان واتحاد شوروی معاهده دوستی وحسن همجواری وغیره به امضا رسیده بود که این حق مسلم هردو کشور دانسته میشود ولی نمیتوان رشته زمانی آنرا با رویداد ششم جدی گره زد.

 همه بیاد دارند آنگاه که گروه های مجاهدین بکمک رژیم خونتای پاکستانی تجهیز وبمنظور کشتار ویرانی داخل افغانستان گسیل میگردید وآنگاه که وطن داشت بویرانه مبدل گردد، زیر ساختار های اقتصادی ومراکز فرهنگی واجتماعی آماج راکتهای غربی وپاکستانی قرار گرفت وآنگاه که در طی یک زد وبند سیاسی ومعامله ننگین با پاکستان، استقلال، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی کشور ما را زیر سوال ببرند، دولت قانونی افغانستان از روی ناگزیری از اتحاد شوروی سابق مطابق منشورسازمان ملل متحد تقاضای کمک نمودند، دشمنان افغانستان با هزاران سروصدای دین درخطر است همه در یک صف نا مقدس از رژیمهای مرتجع جنگهای نیابتی را در وجود عمال داخلی شان بر ضد حاکمیت دموکراتیک افغانستان تحمیل نموده حزب د خ ا ودولت قانونی ج د ا را به انصراف از قدرت مجبور ساختند. آنگاه گروه های غارتگر ضدملی داخلی وخارجی یکبار دیگر در تاراج این وطن بیدفاع دست و آستین بر زدند. بهمگان معلوم است آنها که توان حکومت داری را نداشتند با تقاضای کمک از چندین کشور خارجی تا هنوز هم نتوانستند که آرامش را در کشورتامین کرده جنگ را مهار نموده وصلح را به ارمغان بیاورند زیراکه آنها فاقد توان نظم وآرمش اند و هم بنحوی منافع ناپاک شان با استمرار جنگ ونا امنی بخوبی حاصل شده میتواند.

 در حال حاضر وطن بر اساس پلانهای شوم دشمنان افغانستان واجیران آدمکش جهانی در خون وآتش غوطه ور است که در اثر آن صفوف عادی مخالفین رویداد ثور وموافقین آن وبیشتر از همه، مردم زجر کشیده افغانستان در شعله های آن میسوزند. بنا بر آن وقت آن رسیده است تا مردم کشور که وطن خود را دوست دارند دست بدست هم داده در یک جبهه وسیع ودر پیشآپیش آن ترقی خواهان در وجود یک جنبش رزمنده، گسترده و سرتاسری راه نجات وطن را جستجونموده و به آینده فکر کنند.

 عبدالو کیل کوچی