(مقدمانی بر تئوری های پساکرونایی ـ 6)

 

                                             **************

 در آغاز کلام؛ نسبت فاجعه ترور زبونانه مولوی داکتر ایاز نیازی همراه با انفجار دادن مسجد جامع وزیر محمد اکبر خان در قلب پایتخت کشور؛ ابراز خشم و انزجار نموده به فامیل محترم و دوستان داغدار این تازه ترین قربانی معروف وحشت و دهشتِ  دین جلابان افراطی؛ عرض تسلیت و غمشریکی می نمایم.

 من وقت و بخت ملاحظه و مرور «رسانه های اجتماعی» که هموطنان خاصتاً جوانان در همچو حالات افکار و احساسات خود را به طریق آنها بروز میدهند؛ ندارم ولی از تبصره هایی در سایت های جدی دریافتم که سیلی از خشم و خروش به دنبال این ترور نامنتظره راه افتاده است. من علی الوصف کژی ها و زیاده روی هایی که به این رستخیز نسبت داده میشود؛ به آن مرحبا میگویم.

 زنده یاد مولوی ایاز نیازی؛ ملا بود و در خطبه هایی که به حیث امام مسجد ایراد میکرد و در برنامه دینی تلویزیونی که خصوصاً از تلویزیون ملی پخش میشد؛ برآمد هایی ویژه ای داشت  که در سطح ملا های معتدل افغانستان جایگاه بلندی را حایز بود.

 متأسفانه جهانبینی ملایی که در بالاترین دانشگاه ها به ایشان میدهند بسیار تنگ و مغلوط و خیلی ها نیز سطحی و مبهم است وانگهی تقریباً به صفت یک اصل؛ ملا ها معتقد ساخته میشوند که آنچه در منابع و مراکز شرعیاتی گیر می آورند و می آموزند آخرین های تاریخ و علم و انسان و دو دنیاست. به ویژه انان از مراجعه و بهره گیری در منابع و مراجع علم و فلسفه جهانی و غربی و حتی متون شرعیات و الهیات دیگران اکیداً منع و ترسانیده میشوند. بدینگونه جامعه شناسی و روانشناسی و انسانشناسی ملا ها اغلب قلمبه، سلمبه هشت ـ ده ـ چهارده صد سال قبل است و یا زهریاتی است که وهابیت و سلفیت و اسرائیلیات و استخباریات معاصر تبلیغ و ترویج میکنند.

 تا حدودی به همین علت ها و دلایل؛ شاد روان ایاز نیازی در سیاستگری و سیاست بازی غلطی های فاحش میکرد؛ از جمله در مورد قتل حشری و وحشیانه فرخنده بیگناه و مظلوم؛ موضع عجولانه و احساستی و حتی حسب مبانی معمول فقهی؛ نادرست و جبران ناپذیر گرفت.

 به ویژه در یوتیوب سخنرانی های از ایشان تازه به تازه انتشار یافته که خیلی های می انگارند؛ حرف های سیاسی تند و تحمل ناپذیری است و گویا باعث ترور و امحای این عالم دینی گردیده است.

 به نظر این کمترین مجموعه اینها و کلیپ های چند ده سال ایشان نمیتواند باعث و انگیزه ترور بوده باشد؛ باید علت و انگیزه را کاملاً در جای دیگر جست که به آسانی و درین نزدیکی ها شاید دست نیافتنی باشد؛ به هرحال آنها که تصمیم به ترور و محو فیزیکی مولوی نیازی گرفتند؛ استراتیژی بلند و فراگیری دارند.

 در حالیکه به نظر و تحلیل ارتجالی محترمه فرحناز فروتن در یک سطح معین نمیتوان خصومت ورزید؛ باید گفت که اینجا یک مرگ عادی مثلاً مرگ کرونایی مطرح نیست که از آن متضرر و انتقامجوی سرخورده و مایوس از ضعف و فساد دستگاه عدلی و قضایی؛ شادمان شود.

 اینجا بزرگترین عملیه تروریستی سازماندهی و اجرا شده است؛ که میتواند عواقب آن به زیان متحسس شدگان نسبت انتقام فرخنده و امثال آن هم تمام گردد.

  مسلم است که فاجعه فرخنده و چیز های دیگر اصلاً و ابداً مدنظر عاملان و فاعلان این جنایت سنگین نبوده است. حداقل مولوی نیازی به خاطر کدام ارزش یا موضوع بالقوه خطیر برای مراجع سیاسی و استخباراتی و فراماسیونری معلوم الحال؛ هدف قرار گرفته و چه بسا ارتجالیتی هم در دسیسه وجود داشته است. باید سطح اطلاعات و هوشیاری را هرچه بیشتر و هرچه زود تر بالا برد!

                                                       **********

 

 یخبندان ها و انقراض های بزرگ:

  در باره اینکه زمین در «زون طلایی حیات» در مدار خورشید قرار گرفته و بنابرین شانس عظیم میزبانی زندگانی را دارا گردیده است؛ گفته آمدیم.

 ولی زمین در طول عمر 4.6 میلیارد ساله خویش همیشه چنین مهربان و مهیا نبوده است. دانش زمین شناسی نشان میدهد که زمین در حوالی یک ملیارد سال نخست از این مدت؛ گوی آتشینی بیش نبود ولی روی به سرد شدن میرفت. سرانجام به حدی رسید که قشر گازی دورادور آن شروع کرد به تعاملات برای تولید بخارات آب. عاقبت باران های سیل آسا بر سطح زمین باریدن گرفت. طی چند صد میلیون سال سه بر چهارم کره زمین را آب فرا گرفت؛ آبی که با عناصر عدیده دیگر شیمیای مخلوط بود و بیشتر حیثیت «آبگوشت» را داشت. یک چهارم زمین که خشک ماند به استثنای جزایر و کوه هایی چند؛ فقط یک بر اعظم را تشکیل میداد که «پانگه آ» خوانده میشد.

 در آقیانوس های «آبگوشتی»؛ به هم آیی مرکبات آلی و پروتئینی محقق شده و در ادامه به ساختار های مولیکولی زنجیره ای نوکلئیک اسیدی یعنی RNA و DNAگذشتند و نسبتاً در اندک زمانی همه اقیانوس ها پر از موجودات حیه تک سلولی شدند.

    * «ـ زمین کمی بیشتر از 2 میلیارد سال سن داشت که وارد قدیمی ترین عصر یخبندان گردید. این یخبندان در زمین شناسی؛ به هورونین (Huronian glaciation)  یا به زمین گلوله ـ برفی (Snowball Earth) معروف است.

 

به نظر می‌رسد مراحل اولیه یخبندان هورونین که از ۲٫۴ تا ۲٫۳ میلیارد سال پیش شروع شد، بسیار شدید بوده است زیرا کل سیاره در برفسارها فرو رفت و اکثر قسمت اقیانس ها یخ بست. این امر ممکن است در اثر فعالیت مداوم آتشفشانی ۲۵۰ میلیون ساله ایجاد شده باشد، که در اثر آن اتمسفر زمین بوسیله  گرد و غبار آتشفشانی پوشیده شده و از طرف دیگر میزان دی‌اکسید کربن بسیار کمی در اتمسفر وجود داشته که سبب کاهش اثر گلخانه‌ای گردیده است.

   * ـ  ۸۵۰ تا ۶۳۰ میلیون سال پیش نیز یخبندان موسوم به کرایوجنین (Cryogenian) برخی از نقاط زمین را در عمیق‌ترین سرما فرو برد. براساس یکی از نظریه‌ها، در زمان این یخبندان؛ سلول‌های بزرگ و احتمالاً موجودات چند سلولی به بستر دریا ریختند. این سلول‌های بزرگ و موجودات چند سلولی دی‌اکسید کربن زمین را مصرف نمودند که در نتیجه اثر گلخانه‌ای تضعیف شده و دمای زمین بیشتر کاهش یافت. به نظر می‌رسد دو دوره یخبندان کرایوجنین مجزا وجود داشته است:

 یخبندان استرتین (Sturtian) که ۸۵۰ تا ۷۰۰ میلیون سال پیش رخ داد و به دنبال آن یخبندان مارینوآن (Marinoan) که ۶۶۰ تا ۶۳۵ میلیون سال پیش اتفاق افتاده است.

     * ـ  یخبندان آندین- ساحاران (Andean-Saharan) که در انتهای دوره زمین شناسی اردویسین و اوایل سیلورین رخ داد با دومین انقراض دسته جمعی بزرگ حیات شناخته می‌شود. به گفته محققان کاهش دی‌اکسید کربن اتمسفر از عوامل این یخبندان بود که با شروع فعالیت‌های آتشفشانی در دوره سیلورین و بالا رفتن میزان CO2 این عصر یخبندان به پایان رسید. پس از پایان این یخبندان بود که گیاهان در خشکی‌های زمین رشد و تکامل یافته و شرایط زندگی در خشکی‌ها را فراهم نمودند.

  * ـ   هجوم گیاهان به خشکی‌ها۳۶۰ تا ۲۹۹ میلیون سال پیش

 همانند یخبندان کرایوجنین، عصر یخبندان کارو (Karoo) در انتهای دوره پالئوزوئیک شامل ۲ دوره یخبندان متمایز بوده است. اولین دوره این یخبندان در کربونیفر آغازی، حدود ۳۶۰ تا ۳۱۸ میلیون سال پیش رخ داد و دومین دوره آن در کربونیفر پایانی، ۳۱۵ تا ۲۹۹ میلیون سال پیش اتفاق افتاد.

 این یخبندان احتمالاً در نتیجه هجوم گیاهان به خشکی‌ها بوده است. گیاهان با گسترش و افزایش جمعیت، CO2  اتمسفر را جذب کرده و اکسیژن آزاد نمودند، در نتیجه سطح CO2 کاهش یافت که در نتیجه اثر گلخانه‌ای تضعیف و باعث ایجاد عصر یخبندان شد.

   *  ـ  قطب جنوب همیشه یک بیابان یخ زده نبوده است. درست در حدود ۳۴ میلیون سال پیش، اولین یخچال‌های طبیعی کوچک بر فراز کوه‌ های قطب جنوب شکل گرفتند. ۲۰ میلیون سال پیش هنگامی که حرارت جهانی ۸ درجه سانتیگراد کاهش یافت، یخچال‌های طبیعی بر روی صخره‌ها شکل گرفته و صفحه یخ جنوبی متولد شد.

 این کاهش دما در اثر ظهور رشته کوه‌های هیمالیا ایجاد شد. با افزایش ارتفاع این رشته کوه‌ها، آنها در معرض هوازدگی شدیدی قرار گرفتند که سبب کاهش CO2 و اثر گلخانه‌ای شد. اما نیمکره شمالی به مدت طولانی نسبتاً بدون یخ باقی مانده بود، تا این که گرینلند و قطب شمال در حدود ۳٫۲ میلیون سال پیش منجمد شدند.

 

  *  ـ   یخبندان کواترنری (Quaternary Glaciation) از ۲٫۵ میلیون سال پیش آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. تاریخ آن از نظر زمین شناسی مربوط به عهد حاضر است از این رو می‌توان آن را با جزئیات بسیار بیشتری نسبت به سایرین مورد مطالعه قرار داد. بدیهی است که در طول دوره کواترنر صفحات یخی مراحل مختلف رشد و پسروی را پشت سر گذاشته‌اند.

 در طی مراحل یخبندان، درجه حرارت پایین بود در نتیجه یخ‌های قطب‌ها شروع به گسترش کردند. در طی فاصله بین یخچالی درجه حرارت تا حدی افزایش یافت که سبب پسروی یخچال‌های طبیعی شد. دوره‌های کوتاه گسترش یخ‌ها که بطور متوسط ۱۰۰۰۰ سال طول می‌کشد استادیال (Stadials) نام دارند، در مقابل به دوره‌های کوتاه پسروی یخچال‌ها اینتراستادیال (Interstadials) گفته می‌شود.

 محرک اصلی یخبندان کواترنری کاهش مداوم سطح CO2 اتمسفر، تحت تاثیر هوازدگی کوه‌‌های هیمالیا بوده است. با این وجود زمان یخبندان‌ها و فواصل بین یخچالی به وسیله تغییرات دوره‌ای مدار زمین هدایت می‌شوند که در نتیجه آن میزان تابش خورشید در قسمت‌های مختلف سیاره تغییر می‌کند. اثر این تغییرات کوچک مداری توسط بازخوردهای مثبت، مانند تغییر در سطح گازهای گلخانه‌ای تقویت می‌شود.

 در طول دو سوم از دوره کواترنر، یخچال‌ها تقریباً از هر ۴۱۰۰۰ سال پسروی می‌کردند، که با سرعت تغییرات محور زمین منطبق است. حدود یک میلیون سال پیش به دلایلی که تا همین اواخر نامشخص بود، چرخه یخ به صورت دوره‌ های ۱۰۰۰۰۰ ساله تغییر کرد.

 بسیاری از یخبندان‌های کواترنری با هم تداخل داشته و هر کدام به طور جداگانه نامگذاری شده‌‌اند که از میان آنها می‌توان به یخچال‌ و بین یخچالی باولین (Bavelian) و کرومرین(Cromerian)، یخچال‌ السترین(Elsterian)؛ یخچال هولستینین (Holsteinian) و بین یخچالی سالین (Saalian) اشاره کرد.

 حدود ۱۳۰۰۰۰ تا ۱۱۴۰۰۰ سال پیش و در طی دوره بین یخچالی ایمیان (Eemian) یخ‌ها پسروی کرده و دوباره شروع به پیشروی و ساخت یخچال کردند که همه آن را با نام عصر یخبندان (The Ice Age) می‌شناسند.

  * ـ  عصر یخبندان ما۱۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش 

 با نزدیک شدن به دوره یخبندان دمای هوا افزایش یافت اما دو دوره سرمازدگی وجود داشت. اولین دوره ۱۴۷۰۰ تا ۱۳۴۰۰ سال پیش رخ داد که بسیاری از مناطق اروپا را از وضعیت جنگلی به مناطق تندرا مانند سیبری امروزی تبدیل کرد، دوره دوم نیز ۱۲۸۰۰ تا ۱۱۵۰۰ سال پیش رخ داد که اروپا را منجمد کرد.

 دوازده هزار سال پیش صفحات بزرگ یخی در ابتدای آخرین دوره بین یخچالی پسروی کرده و به انسان‌ها اجازه بازگشت به عرض‌های شمالی را دادند. این دوره نسبتاً گرم با آب و هوای نسبتاً پایدار بود اما از آخرین دوره بین یخچالی ایمیان سردتر بوده و سطح آب اقیانوس‌ها ۳ متر پایین‌تر بود.

 دوره کوتاه استراحت بین یخچالی که اکنون ما در آن قرار داریم؛ پایان خواهد یافت و علیرغم تأثیرات انسانی بر آب و هوای جهان با ادامه چرخه دوره گلخانه‌ای روزی صفحات یخی دوباره گسترش خواهند یافت.»

در بخش آتی از انقراض های بزرگ هم خواهیم گفت که از جمله در نتیجه یخبندان های شدید و سرتاسری وقوع یافتند و حتی موجب نابودی حدود 70 تا 90 فیصد جانداران عصر معین شدند.

 به نظر میرسد که مشقات یخچال ها و سایر ناملایمات طبیعی مانند طاعون ها و فرود های ویرانگر سنگ ها و سیارک های آسمانی؛ زلزله و توفان، وحوش و حیوانات موذی و مضر.... بر همه جانداران سخت و طاقت فرسا بود و آنان را به تناسب اندازه مغز و قدرت پروسس آن به فکر و چاره اندیشی وامیداشت. چنانکه جانوران طی زمان مهارت های دفاعی مانند مهاجرت های دسته جمعی را یاد گرفتند و آنها را به ژن خود تبدیل نمودند. معهذا هیچ حیوانی به جز آدمی؛ دایره های نظام «اتوماتیزم غریزی» را نتوانست عبور نموده به عمل و اندیشه ـ عمل بالاختیار بگذرد.

 

در بحث های گذشته این حقیقت را در ابزار سازی آدم ها از بدوی ترین سنگ پاره ها تا صنعت و ماشین

 گفته آمدیم؛ حتی بنیاد صنعت و ماشین امروزی را هم اجداد عصر کهن سنگی ما با کشف و مهار آتش و اختراع چرخ سفالگری و دستاس و آسیاب و همانند ها گذاشته اند.

 انسانهای اولیه ـ نه انسان نما ها ـ به ویژه گونه های مشخصی موسوم به نئاندرتال ها و کرومانیون ها در درازای کم ازکم 250 هزار سال شالوده بشریت را در سراسر کره زمین در حالی ریختند که آخرین عصر یخبندان ادامه داشت، آزار میداد و قربانی میگرفت. آنان به ویژه کرومانیون ها که مزیت های تکاملی بیشتر و بهتری داشتند؛ نه تنها پی جمع آوری نعمات جنگلی و زمینی و دریایی و شکار میگشتند؛ بلکه دنبال آب و هوای مساعد و گوارا پیوسته کمر بسته بودند؛ این است که نسبت به نئدرتال ها بیشتر و بهتر مهاجرت ها کردند و حتی تن به ماجراجویی های شگرف دادند. درینجا کافیست یاد آور شویم که حوالی 15 هزار سال قبل فشار یخبندان و انجماد آب و هوایی سبب شد تا اقوام و قبایل زیادی از کرومانیون ها با دریا نوردی بدوی راه امریکای شمالی و جنوبی را در پیش گیرند.

 در کشاکش روزگار و مشقات زیستی و کار و تلاش برای معاش و جنگ و دفاع و دوستی و دشمنی و عشق و نفرت... ملکات اجتماعی و سنت ها و قرار داد ها و نظم و دسپلین .... که بسیاری؛ از گذشتگان و بزرگان به جوانان و جوانتران دختر و پسر به گونه تقلیدی یا آموزشی منتقل میگردید، مجموعه های فرهنگی را ساخته رفتند. اینک دیگر پاسخ هایی که «اتوماتیزم غریزی» به پرسش های مطروحه در ذهن و مخیله توسعه یابنده بشر میداد؛ در همه حال کافی نبود.

 اجتماع از خانواده و قبیله تا واحد انبوهتر؛ احاد بشر را نیرومند میگـردانید و گاه دفاع یک تنه و جانانه سراسری اجتماع از عضو یا اعضای معینش که به مدد گاری نیاز پیدا کرده بودند؛ سخت کار ساز؛ الهام بخش و غرور آفرین بود؛ معهذا در حالات خلسه و خیال؛ تنهایی و بی پناهی؛ در بیماری و آستانه مرگ؛ افراد آدمی را پرسش هایی انتزاعی تر و برتر می پیچانید. پرسش های متداوم و لاینحل از چونی و چرایی زندگی و مرگ و خوب و خراب هرپدیده و تمام آسمان و زمین؛ آدمی را بیچاره میکرد. به نظر می آید که اینگونه پرسش ها در چوکات نظام اتوماتیزم غریزی که سایر جانداران با آن رهنمایی میشوند؛ به میان نمی آید و الا تبارزات آنها را به نحوی از انحا میشد در حالات روانی و زبان بدن جانوران مشاهده کرد و دریافت.

 افزوده تکاملی در دماغ بشر، بدینسو نیز انکشاف کرد؛ افراد بشر چنانکه با دست و بازوی خویش حوایج زندگانی و دفاع از آن و تأمین امنیت و راه یابی و کامیابی در مقاصد را بر آورده میکردند؛ مشابه نیرویی را که خود داشتند؛ به پدیده ها و زمین و اسمان و ماورای آن تعمیم دادند. منجمله ارج و محاسبه روان و توان بشر زنده؛ به مردگان نیز تعمیم داده شد تا آنکه به دفن مردگان با آئین ها و احترامات خاص در نزدیکی یا هم درون مغاره مسکن خود مبادرت نمودند؛ در حالیکه غذا ها و سامان آلاتی برای زندگی احتمالی در قبر نیز قرار میدادند.

 باور به ادامه زندگی مردگان؛ در برخی قبایل ترس هایی نیز به همراه آورد خصوصاً در مواردی که مرده به ظلم کشته شده یا به سایر دلایل در او وجود نارضایتی و خصومت تصور میگردید؛ لذا اینگونه مرده ها را سخت تناب پیچ کرده به گور میگذاشتند یا بالای جسدش سنگ ها و اشیای بسیار وزنین قرار میدادند و یا هم در زمین قبر میخکوب می نمودند تا شور خورده نتواند و آسیبی به کس وارد ننماید. بعدا بستن راه قبر ها با دیوار و چیز های حقیقی یا نمادین دیگر هم علاوه شد و حتی مرده را در خط مستقیم به قبر نمی بردند و سعی میشد که راه باز گشت را پیدا کرده نتواند! نیز مرده را از پنجره یا راه فریبنده از خانه بیرون میکردند.

 وقتی زور مندان و قدر قدرتان پیداشدند؛ جنازه هایشان کرو فر زیاد تر پیدا کرد تا جاییکه علاوه بر غذا ها و سلاح ها و زیورات ... تعدادی غلام و کنیز نیز همراه زورمند دفن میکردند که خدمتش را بکنند!

 آنسو پدیده های خورد و بزرگ طبیعت که دارای روح و نیروی شبه انسانی تصور شده بودند؛ دارای غرایز و حوایج انسانی نیز تصور شدند؛ تصورات انتزاعی تر نیرو هایی پنهانی در مافیهای زمین و آسمان و در ورای آنها نیز مفروض داشتند و برای آنها نذور و قربانی ها و آیین ها مقرر نموده رفتند.

 زندگی با تمامی مشقات و حرمانهایش جز برای آنانکه سلامت روانی و دماغی را باخته اند؛ شیرین و خواستنی است و تصور اینکه روزی می میری و برای ابد خاک میشوی؛ برای اکثریت مطلق آدمیان تحمل پذیر نیست؛ این است که همزمان با تأمین زندگی دست داشته به فکر تداوم آن در قبر و آسمان و ماورا ها تا حد جاویدانی شدن نیز باید بود و چه بسا برای زندگانی جاودانی؛ این زندگی دم دست را باید فدا کرد.

 بدینگونه افزوده تکاملی؛ نه تنها بشر را به طرف جهانبینی و جهانشناسی و غلبه بر نیرو ها و تموجات طبیعت می برد بلکه به پرواز خیال او تا پهنای هستی و «ماورای هستی» امکان می بخشاید.

 درین گستره بایستی به سیر و تطور اساطیر و ادیان بشر از آغاز تا به امروز توجه و تمرکز کرد. خوشبختانه نسل کنونی و آینده ما درین راستا نیز بختیار است که این کار هم تا حدود کفایت انجام گرفته و ده های اثر تحقیقی و قطور و دلچسپ و الهامبخش در موضوع وجود دارد که من اینجا بهترین مساعدت را به عزیزان میکنم و متن PDF و بخش اول کتاب صوتی جان بایر ناس با ترجمه زنده یاد علی اصغر حکمت را به ایشان تقدیم میدارم. هفت قسمت صوتی دیگر کتاب را نیز میتوانید با جستجو در یوتیوب دستیاب و رایگان دانلود نمائید.

 

https://www.youtube.com/watch?v=-lwtNFrgq5s&t=74s

 

https://files.tarikhema.org/pdf/ejtemaee/Tarekh_jameh_adeyan_az_agaz_ta_ba_amroz.pdf

 

رمز (پسورد)

www.tarikhema.org

 

                                                                                     پایا و دانا و شگوفا باشید!