بخش اول:

 

زنان اﻓﻐﺎنستان و اعتياد مواد مخدر در داخل و خارج از كشور!

 

مواد مخدر چست؟

 مواد مخدر به آن دسته از ترکیبات شیمیایی گفته می‌شود که مصرف آن‌ها باعث دگرگونی در سطح هوشیاری و عملکرد مغز می‌شود.

 استفاده از مواد مخدر امروز در تمام جهان وجود دارد كه با دریغ بنا بر لذت بردن تعدادى از اشخاص مشكلات اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى را در بين افراد جامعه بخصوص جوانان ببار آورده است افغانستان يكى از بزرگ‌ترین توليد کننده‌گان مواد مخدر در سطح جهان محسوب شده است كه ٩٧ در صد ترياك جهان را توليد می‌کند که ناگزير تعدادى از افراد جامعه اعم از زنان و مردان جوانان، اطفال به اعتياد مواد مخدر آغشته شده و شدیداً آسیب پذير هستند.

يكى از جنبه‌های مهم اعتياد لذت بردن از مواد مخدر بوده كه بدون شك نبود خود آگاهی، درك نادرست از مواد مخدر و جبر روزگار و زنده‌گی در آغشته شدن بانوان به مواد مخدر از قدمه های نخستين محسوب می‌گردد كه خود بحث وسيع را احتوا می‌نماید، اينجا موضوع بحث ما زنان افغانستان است كه خوشبختانه از اين امر مبرا هستند.

 اعتياد در بين زنان قبل از لذت بردن عوامل تذكر يافته در پناه بردن آن‌ها به مواد نشه آور و در مجموع مواد مخدر نقش بارز داشته است.

  زنان كه بيشتر از نيم پيكر جامعه سنتى ما را تشكيل می‌دهند با مشكلات بيشتر جامعه ما نسبت به مردان دست به گريبان بوده‌اند. بنا بر گزارش‌های منبع‌های رسمى خبرى (٨ صبح) كشور می‌توان يكى از عواملی كه در سال‌های اخير بيشتر زنان را متأثر ساخته است اعتياد بلندتر از ٤٥ فيصد زنان و ٧ فيصد اطفال در شهرها و اكثريت ولايات به مواد مخدر است كه نظر به گزارش خبرى (بخدى) تنها تعداد معتادان زن در ولايت بلخ به (٧٠٠٠) تن می‌رسد. بنا بر اين عوامل اعتياد تعدادى از بانوان كشور را در بورد ذيل ريشه یابی كرده به ارزيابى می‌گیریم:

 جنگ و عوامل آن، بی‌سوادی و بيكارى، خشونت عليه زنان در جامعه سنتى و فقر، نابرابرى مردان وزنان در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى، آموزش تربيتى و پرورشى زنان، جوانان و كودكان و بالاخره مهاجرت و امراض روانى.

 

جنگ و عوامل آن:

 ادامه بيش از چهار دهه جنگ و ویرانی تأثیر بزرگی در زنده‌گی، كار و فعاليت دختران و زنان داشته است به‌خصوص اينكه جنگ بيشترين مردان را به كام مرگ فرستاده و زن مجبور به ادامه زنده‌گی و تحمل بيشتر جنجال‌های اقتصادی شده است در بسیاری موارد ناتوانی و مجبوريت زن در مبارزه عليه چالش‌های اقتصادی و خانواده‌گی آنان را به مواد مخدر كشانيده بدون اينكه خود خواسته باشند جز معتادين و افراد مريض جامعه شده‌اند كه اين وضع مستقیماً در تربيه و پرورش و فرزندانشان تأثیر منفی و درد آور را داشته است. ادامه جنگ خود مفهوم ادامه و رشد مواد مخدر در ميان زنان خواهد بود.

 

بی‌سوادی زنان:

 گر چه بی‌سوادی در كشور اعم از مردان وزنان نسبت به ديگر کشورهای جهان در سطح بلند قرار دارد ولى بی‌سوادی و نبود سواد کافی عمده‌ترین چالش دختران و زنان افغانستان را تشكيل می‌دهد كه برخوردهای سنتی، مذهبی و سطح پايين فرهنگ و در نهايت درك نادرست مردان از چگونگی آموزش سواد در ميان زنان سبب آن شده تا دختران و زنان بيشتر از بهره سواد و تعليم دور باشند گر چه در ميان باسوادان همچنان اين پديده شوم ترويج يافته اما با آن‌هم بيشترين صدمه را مسئله قابل بحث ديگر آموزش، پرورش بانوان و اطفال است كه تعدادى بيشترى زنان از آگاهی كامل در مورد خود شناسى و محيطى كه در آن زيست می‌نمایند حتى با مسائل صحى مرحله بار دارى، تربيه و طرز پرورش اطفال، خانواده و غیره آگاهی و پختگی لازم را ندارند، چه رسد آگاهى در مورد اعتياد.

 در قدم اول مبارزه با بی‌سوادی كه در بالا تذكر يافته است زيرا سواد آموزش پرورش لازم ملزوم همديگر است. برای اعتياد دختران و زنان به مواد مخدر.

  يكى از راه‌های بيرون رفت از اعتياد زنان را باسواد ساختن بانوان و کار تشديدى بخصوص در قرا و قصبات کشور تشکیل می‌دهد. بهتر است این امر به همین منظور راه اندازى شود تا تعدادى از زنان باسواد شده از نشرات و تأمین روابط اجتماعى با نهادهای مدنى و رسانه‌های معلوماتى کشور که در اين عرصه فعال هستند از ضرر مواد مخدر آگاهی‌های لازم را بدست آورند.

 راه اندازى سواد و بلند بردن سطح آگاهی زنان كاريست دشوار ولى امكان پذير كه در عرصه سواد آموزی از طرف دولت پروگرام هاى وسيع كارى وجود دارد ولى بايد مسؤولين دولتى با همكارى نهادهای زنان امكانات ايجاد کورس‌های سواد آموزی و آموزشی در عرصه‌های مختلف جهت باسواد كردن زنان و بلند بردن سطح آگاهی‌شان اقدام لازم نمايند. كار روشنگرى با زنان نقش ارزنده را به ارمغان می‌آورد كه بدين منظور آنان آگاهی لازم را كه از طريق نشرات رسانه‌های كشور و اینترنتی در مورد زيان عوامل منفى مواد مخدر بدست می‌آورند. قابل تذکر است که بانوان خودشان بايد در ريشه كن ساختن اعتياد مواد مخدر نقش داشته باشند. يا سهم بگيرند.

 

 بيكارى زنان!

  بيكارى در كشور نتها به زنان و مردان خود مشكلات زيادى را براى تمام افراد جامعه به وجود آورده است ولى در قسمت اعتياد به مواد مخدر بايد گفت كه تعدادى از مردان جهت لذت بردن از مواد مخدر در حالی که مسلك و شغل هم دارند و حتى در رده‌های بالاى سياست دولت كارمی‌کنند، می‌توانند معتاد باشند، كه خوشبختانه در بین بانوان به‌ندرت ديده می‌شود در حال حاضر که از میان ۹۲۰ هزار معتاد به مواد مخدر در افغانستان، ۱۳ درصد آن‌ها را زنان و ۷ درصد را اطفال تشکیل می‌دهند.

  يكى از عوامل عمده آن را می‌توان از كشت و زرع كوكنار توسط فامیل‌ها در مزارع شان ياد آور شد. درست است كه تعدادى از اين طريق عوايد ماهوار فامیل‌هاى شان را تهيه می‌نمایند ولى تمام خانواده با تماس مستقيم به كوكنار و استخراج آن متأثر و معتاد می‌شوند. بخصوص زنان و اطفال كه زنان و کودکان هم قربان اهداف سرپرستان فامیل‌ها می‌شوند (مردان) زنانی كه از طرف تعدادى از خانواده‌ها بخصوص در ولايات كشور اجازه سهم گرفتن در فراگيرى تحصيلات و کارهای خارج از منزل و اجتماع را ندارند در چهار ديوارى خانه زندانى هستند توسط مردان خانواده اعاشه و اباطه می‌شوند كه خود نقش ضعيف زنان را در اجتماع به وجود آورده است مجبوراً از اوامر شوهران اطاعت می‌کنند كه آگاهانه يا نا خود آگاه به اعتياد كشانده می‌شوند.

 

بخش دوم

 اقتصاد و فقر در بين زنان:

 

فقر در جامعه ما كه دامن‌گیر ٩٨فيصد ﻣﺮﺩﻡ كشور است كه زنان بيشترين آن را تشكيل می‌دهند زيرا بنا بر عوامل اجتماعى، سياسى و سنتى بودن جامعه، زنان كمتر بنيه اقتصادى دارند و مردان بر پایه بنيه اقتصادى بيشتر حاكم بوده و هستند تعدادى زيادى از بانوان ما تحت حمايت اقتصادى مردان قرار دارند.

  در بین مردان اکثراً تعدادى از پولداران جهت لذت بردن از مواد مخدر معتاد هستند و تعداد زنان كه معتاد هستند طبق تحقيقات انجام شده بیشتر از ۴۵ درصد معتادان زنان آنان توسط سرپرستان خانواده (مردان) به اعتياد كشانده شده‌اند.

 زنان در افغانستان بی‌آنکه معتاد باشند خود دچار مشکلات فراوان هستند، اما اعتیاد به مواد مخدر مشکلی است که بر دیگر مشکلات آن‌ها افزوده و آن‌ها را در بدبختی محض قرار می‌دهد. رقم معتادان زن در افغانستان هر سال رو به افزایش است. از آنجایی که اكثريت زنان در شهرها و ولايات كشور بنا بر بسته بودن جامعه سنتى نمی‌توانند در کارهای اجتماعی سهم بگیرند و مجبور اند خود را مسؤول چهار ديوارى خانه دانسته و کار بيرونى را مطلق مربوط به مردان خانواده می‌دانند به اين لحاظ زنان نمی‌توانند بنيه اقتصادى داشته و مشترك با مرد در تكميل احتياجات خانواده خود را شريك بسازند؛ و تعدادى كه كار ناچيز صنعتى مانند قالين بافی، خياطى، دست دوزى و غیره دارند بنا بر نداشتن شرايط مناسب كارى مانند كودكستان جهت نگهداری اطفالشان، ازدياد وقت كار، و نداشتن اسباب و وسایل مدرن كارى و غیره دارند، مجبوراً به مواد مخدر رو می‌آورند كه بر مشکل اعتياد می‌افزاید، به‌طور مثال: يكى از پزشکان شهر کابل هم این موضوع را تأیید می‌کند و می‌گوید: ‌«زنانی که در رشته قالین بافی کار می‌کنند برای رفع خستگی، هم خودشان تریاک می‌خورند وهم به کودکانشان می‌دهند تا مزاحم کارشان نشوند كه خود عدم شرايط مناسب كار براى زنان است كه بعد از چند بار استفاده از مواد مخدر خودشان و از طرف ديگر اطفالشان در طفوليت معتاد به مواد مخدر می‌شوند. كه سلامتى و رشد جسمى روحى اطفالشان را متضرر می‌سازد.

  خشونت عليه زنان در جامعه سنتى:

 خشونت عليه زنان در كشور بحث وسيع است استفاده نادرست از مذهب و سنتى بودن جامعه بالاى افراد تأثیرات سوء داشته كه يكى از عوامل آن اعتياد زنان و اطفال به مواد مخدر می‌باشد.

 خشونت عليه زنان در اعتياد بانوان نقش اساسى دارد تعدادى از بانوان در شهرها و ولايات كشور بنا بر تحت تأثیر قرار گرفتن مشكلات خانواده‌گی، محيطى و اقتصادى با استفاده از مواد مخدر به آرامش خود پرداخته و می‌خواهند مشكلات روزانه را به یاد فراموشى بسپارند آن هم از طريق مردان خود به مواد مخدر دسترسى دارند و یا بانوان مصاب به مواد مخدر كه با آنان به تماس هستند با استفاده چند بار معتاد می‌شوند و با استفاده از مواد مخدر به تكاليف روحى و روانى مبتلا شده كه در اثر مريضى روانى و ناتوانی جسمانى كه برايشان انجام ندادن به‌موقع وظايف خانه و خانواده زندگى سعادتمند اطفال و خانواده را به مشكلات مواجه می‌سازند بنا بر عوارض جانبى استفاده از مواد مخدر كه بعضاً زندگى را بار غم دانسته ديگر تواناى مقاومت را نداشته دست به خود كشى و يا خود سوزى می‌زنند و ختم زندگى را براى خود انتخاب می‌نمایند. گر چه ما نمی‌توانيم از خشونت عليه زنان توسط مردان در روابط اجتماعى خانوادگى چشم پوشى كنیم. ولى می‌توان از نبود شرايط مناسب زندگى براى زنان و اعتیادشان به مواد مخدر بعضاً خود زنان زندگى را براى خود ختم دانسته و به خودكشى و يا خودسوزى بنا به عوامل ذكر شده دست می‌زنند.

 نابرابرى زنان با مردان در امور اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى!

 از آنجایی که افغانستان كشور اسلامى و سنتى بوده بنا بر شرايط و قوانین نافذ شده براى بانوان كشور در چوكات اين قوانين با محدودیت‌های تعيین شده در عرصه اجتماعى، سياسى اقتصادى و فرهنگى در جامعه ما بايد زندگى نمايند كه عدم توجه بانوان به اين قوانين به واکنش‌های مردم و ملاها و روحانيون مواجه شده كه به سخت‌ترین جزاها مانند خشونت سياه (كشتن، قطع كردن اعضاى بدن، سنگسار، و غیره) محكوم می‌شوند. گرچه زنان در كشور سنتى مانند افغانستان از نابرابری و عدم تطبيق قانون عدالت اجتماعى در جامعه به مشكلات جدى مواجه هستند. ولى خوشبختانه كمتر معتاد هستند. سنت و فرهنگ بحث جداگانه است كه ما در اين مقاله از توضيح آن خود دارى می‌نماییم.

 آموزش و پرورش اطفال و بانوان:

 مسئله قابل بحث ديگراموزش، پرورش بانوان و اطفال است كه تعدادى بيشترى زنان از آگاهی كامل در مورد خود شناسى و محيطى كه در آن زيست می‌نمایند حتى با مسائل صحى مرحله بار دارى، تربيه و طرز پرورش اطفال، خانواده و غیره آگاهی و پختگی لازم را ندارند. چه رسد اگا هى در مورد اعتياد. در قدم اول مبارزه با بی‌سوادی كه در بالا تذكر يافته است زيرا سواد آموزش پرورش لازم ملزوم همديگر است.

 اعتياد اطفال و نوجوانان در داخل كشور!

 يكى از وظايف خطير دولت و كارمندان نهادهای كمك رسانى توجه به نسل فراموش شده كشور اطفال و نوجوانان است با تاسف كار كرد هاى دولت در اين عرصه نا چيز است كه اين نسل به ياد فراموشى سپرده شده است.

 اعتياد اطفال كه متاسفانه در كشور رو به افزايش است

 عوامل ذكر شده و والدين بيسواد و نا آگاه، زيرا اطفال و نو جوانان امروز مطابق به روند جهان مدرن به والدين باسواد و آگاه ضرورت دارند تا به خواست هاى برحق شان تا اندازه جوابگو باشد در واقع والدین با پیوندهای عاطفی و صمیمانه نیازمندى هاى جوانان و نوجوان را تحت پوشش قرار می دهند، ضعف درونی انسان شاهراه خطاهاست و زمانی که نوجوان در خانه بزرگ شمرده می‌شود و به او احترام می گذارید دیگر کاسه گدایی جلب توجه دیگران را به دست نمی گیرد و تن به هر کاری نمی‌دهد تا دوستان و اطرافیان خود را راضی کند به اعتياد هم مبتلا نمی‌شوند سالم وسعادتمند رشد می‌کنند

 نوجوان علاوه بر پیوندهای عاطفی نیاز دارد خود نیز نوجوان برومند و قوی، دارای اعتماد به نفس و خودباوری باشد پس لازم است مهارت هاى فردی او تقویت شود مهارتها و شایستگی های تحصیلی را قوت بخشد ضعف مهارتهای تحصیلی احساس ناتوانی در نوجوان را به وجود می آورد. همچنین مهارتهای اجتماعی و چگونه گی ارتباط برقرار کردن با دیگران ابراز وجود نوجوان را قوی تر می کند و می داند که می تواند در موقعیت های مختلف خود را به اثبات برساند كه متاسفانه در كشور ما اكثريت والدين خودشان به آموزش و پرورش و رهنماى هاى لازم ضرورت دارند. كه نمی‌توانند پاسخگوى مشكلات كودكان و جوانان باشند.

  كارشاقه اطفال:

 يكى از عوامل ديگر نبود شرايط سيستم تربيتى، آموزشی و پرورشى براى اطفال و نو جوانانو ضعف اقتصاد در خانوادها است. فرستادن اطفال به شكل جبرى بكار شاقه و گشت و گذار اطفال بى سرپرست با معتادين و همچنان استفاده مواد مخدر توسط اولیای شان به اعتياد اطفال می‌افزاید.

 اعتياد زنان و نو جوانان در خارج از كشور!

 فرار سيل اساى مردم از چالش هاى موجود به خارج از كشور متاسفانه مشكلى است كه تعدادى مهاجران ما را هم در خارج از كشور ارام نگذاشته دست به استفاده از مواد مخدر می‌زنند و آنان را به اعتياد مبتلا نموده است و يا هم تعدادى در داخل كشور متعاد بوده‌اند.

 به اين اساس استفاده از مواد مخدر تكاليف روحى روانى را نزد افراد ببار می‌آورد ولى خوشبختانه در خارج از كشور راه‌های بيرون رفت آن با تداوى هاى مدرن مدتى امكان پذير است.

 در داخل كشور گرچه طرز تداوى و امكانات معالجعه وكمك به معتادين مواد مخدر بسيار ضعيف است با آنکه مبارزه با مواد مخدر و اعتياد از اولويت‌هاي مهم و اصلى دولت و جامعه جهانى تلقى گرديده ولى تا هنوز مشكل معتادان به جاى خود باقى مانده است.

 حقيقت آنست که با توجه به وضعيت وخيم کشور و نيز گسترش پديده شوم اعتياد در جامعه در راستاي زدودن اين پديده منفور، دولت بايد مسئوولانه راه حل‌هاي پيشگيرانه و برنامه‌هاى متناسب و مفيدى را براي درمان معتادين به‌خصوص جوانان روى دست گيرد. همين طور در زمينه درمان معتادان بايستىى مراکز اساسى و داراى ظرفيت‌هاي متناسب ايجاد گردد. مسئوليتى که متاسفانه طى سال‌هاي گذشته به فراموشى سپرده شده و براي حل مسايل و مشکلات ناشى از آن نيز هيچ توجه نشده و طرح و ميكانيزم سازنده ارائه نگرديده است به‌طور خلاصه در مجموع عوامل ذكر شده وراه‌های بيرون رفت از اين مشكلات با اتحاد با نقش مركزى نيرو هاى مترقى مردم بخصوص زنان و استقرار دولت مقتدر دموكراسى و ﻣﺮﺩمى می‌توانند جهت بيرون رفت از مشكلات سياسى، اجتماعى و فرهنگى در بين زنان و جامعه در نابودى ريشه ها و كشت زرع مواد مخدر و اعتياد نقش ارزنده داشته باشد و مردم بخصوص زنان وأطفال را ازاعتياد مواد مخدر توسط كار نامه هاى اقتصادى، روشنگرى آموزشی، پرورشى، صحى و تربيتى كمك و يارى رسانند در غير آن عدم توجه به ميكانيزم مشخص كارى مشترك در اين عرصه بخاطر از بين بردن چالش هاى موجودبخصوص مواد مخدر و اعتياد اطفال، جوانان و نوجوانان، زنان توجه لازم نمايند در غير آن عواقب نا گوار را در قبال خواهد داشت.