به استقبال اول می روزبین المللی طبقه کارگر.

 

اول می، این روز خجسته وماندگار تاریخی را برای همه کارگران ونیروهای مترقی ودموکراتیک درجهان تهنیت عرض مینمایَم.

 

روند پیشرفت وترقی جهان مدرن با کاروپیکار گروه ها و احزاب پیشرو مترقی، با نظم وبسیج توده های مردم با جانثاری ورهبری سالم برشالوده یی دانش مترقی علیه عقب مانی وجهالت قرون وسطی غلبه کرده، به تارک موافقیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نایل آمده است. انقلابهای بزرگ تاریخی درقرن هجده و نوزدهم مانند: انقلاب صنعتی انگلستان، امریکا، فرانسه، واانقلاب سوسیالیستی اکتوبر بود که چهره جهان را دگرگون وجهان را بسوی ترقی وپیشرفت سوق دادند. چنانچه انقلابهای 1848 اروپا باعث تشدید و رشد جوامع بشری، بالخصوص در رشد طبقه کارگر واحزاب سوسیالیستی وکمونیستی وجنبشهای ازادی بخش ملی درجهان گردید. دراین سالهابود که کارل مارکس رهبر کارگران جهان اثر بزرگ وماندگار خود مانفیست حزب کمونیست را تحریر و نشر کرد. این اثر یکجا باافکاری که در عقب انقلاب فرانسه وجوداشت ودراروپا گسترش یافته بود، علل و نتایج شورشهای کارگری بعدی سالهای 1838 و 1848 گردید. مارکس از شعارهای دروغین بوروژوازی مبنی برشعارهای دموکراتیک: ازادی، برابری وبرادری بر پا کرده بودند، انرا روپوشی زیبایی حکومتهای انهاودروغین میدانست؛ اما شعارهای که او در مانفیست خطاب به کارگران کرده است:" کارگران جهان متحد شوید، شما چیزی جزء زنجیر های خودازدست نه خواهید داد، وباید درجهان غلبه کنید"! شعار واقیعی و انسانی میدانیست.

 

انقلابها درجوامع زمانی رخ میدهد که ممانعت بزرگی در راهی اصلاح واقدامهای دموکراتیک بوجود آید وبه بن بست مواجه شود. دراین زمان است که روند انقلاب تسریع ورشد میکند. چنانچه اهداف شعارهای لیبرالها که باعث رشد مدرنیته وشکل گیری ان شد مانند: مفاهیم قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی مردم، برابری شهروندی درمقابل قانون وپیدایش دولت وملت، تقسیم نیروها واهمیت استقلال نیروهای سه گانه دولت (اجرائیه، مقننه وقضائی) که در دنیابوجود امد، زاده یی انقلاب استند. چنانچه وحدت ملی، جمهوری مدرن وحقوق بشرکه با انقلاب امریکا در انجا پدید امد بود، شعار انقلاب فرانسه شد، ازادی بیان، برابری وبرادری محصول انقلاب فرانسه بود. بناعن خود لیبرالیزم محصول انقلاب است. با انقلاب " زمین اندیشه های تازه ومترقی شیار زده شد".

 

با فعالیتهای خستگی ناپذیر احزاب کارگر ی درسال 1871 قیام کارگری درشهرفرانسه رخ داده وشهر پاریس را اشغال وحاکمیت خودرا تامین نمودندکه بنام" کمون پاریس" یاد میشود، و نخستین شکل دولت سوسیالیستی بود واهداف وبرنامه های سوسیالیستی داشت وبزودی توسط حاکمان ارتجاعی دولت فرانسه سرکوب گردید. در انزمان افکار سوسیالیستی تا زه رشد کرده واهسته اهسته گسترش یافته بود. کمون پاریس سپس پیشاهنگ و مبشر «شوراهای» روسیه تزاری شد. این حادثه حاکمان دولتهای اروپایی را به وحشت انداخت وخشم شان برضد جنبشهای کارگری تشد ید یافته ودرجهت سرکوب ان اقدام کردند. بعداز ده سال واندی درفرانسه جنبش سندیکای ویا اتحادیه کارگران بوجود امد که از حقوق کارگران درقبال کارفرمایان دفاع میکرد.

 

همچنان باانقلاب کبیر اکتوبر نخستین دولت سوسیالیستی وکارگری درجهان بوجود امد. برای اولین بار حقوق مرد وزن مساوی اعلام شد واولین زن به حیث وزیر دراین دولت انتخاب شد. جنبشهای ازادیی بخش ملی دراسیا، افریقا وامریکایی لاتین به پیروزی استقلال کشورهای خویش از یوغ امپراتوریهای هسپانسه پرتگال، فرانسه امریکا رسیدند. بعداز شکست ناپلیون روح استقلال طلبی وشکل گیری "ملت" درجهان وامریکایی جنوب رشد کرد. برشالوده یی این امر قهرمان بزرگ استقلال طلب امریکایی جنوبی «سیمون بولیوار» که به لقب «ال لیبر تادور» (ازادیبخش) مینامیدند ظهور کرد، و در 1809 ترسایی استقلال کشور خودرا کسب نموده وبعدن داخل جنگ 16 ساله گردید که این جنگها باعث تشکیل جمهوری بولیوی درسال 1825 شد؛ نام جمهوری بولیوی درامریکایی جنوبی از نام سیمون بولیواراقتباس شده است.

 

از جمله جنبشهای که در امریکایی لاتین مشهوراست جنبش چپ اجتماعی، بنام "انقلاب بولیواری" میباشد که درونزویلا به رهبری هوگو چاوز فقید بنام "جمهوری پنجم" بنیانگذاری و بوجود امده است و شعار شان نظام، مبنی بر دموکراسی مردمی، استقلال اقتصادی توزیع عادلانه سرمایه ودرامد ملی وپایان دادن به فساد در ونزویلا میباشد. کشوری کاملن سوسیالیستی نیست، بلکه کشوریست که سرمایه زیاد دارد، ازجمله نفت وگاز است که شرکتهای تجارتی نفت امریکا را برای غضب ان دیوانه ساخته است. به این رو دراین اواخر امریکا جنگ روانی را برای ازبین بردن نظام انتخابی مردم به رهبری نیکولاس مادورو رئیس جمهور را براه انداخته ومیخواهد نماینده وغلام حلقه بگوش خودرا "خوان گوایدورا" را به قدرت برسانند که به مقاومت مردم ودولتهای بزرگ جهان ازجمله چین روسیه ترکیه وسایر کشورها شد ه است. امریکا کوشش میکند که با زور، زر ومداخله نظامی دولت قانونی را سرنگون سازد، اما ازطرف کارگران وسایر زحمتکشان مورد پشتبانی ومقاومت قرار گرفته است. چنانچه از 2013 الی 2019 ا تحریمهای گوناگون اقتصادی را بالای مردم تحمیل کرده که مجموعن 10 میلیارد دالربه داراییهای این کشور خساره رسانیده است؛ وتا بحال به اثر این عمل ضد بشری امریکا "چهل هزار" انسان جانهای خودرا ازدست داده اند. هرانچه امروز در ونزویلا صورت میگرد در تاریخ گذشته امریکای لاتین نو نیست، بلکه بارها تکرار شده است از جمله در شیلی، مکزیک برازیل وغیره.

 

 مستعمرات اروپا از 1830 ترسایی درامریکا به شمول برازیل که سرزمین پهناوری بود از مستعمره پرتگال مستقل گردیدند. با این حوادث جاری درکشورهای جهان سوم وکشورهای بزرگ کاپیتالیستی طبقه کار گر با موجودیت احزاب سوسیالیستی وکمونیستی رشد میکرد و برضد دولتهای استثماری میرزمیدند وقیام میکردند. وضع کارگران نسبت بلند بودن ساعات کار وشرایط غیر انسانی وعدم بیمه صحی انها توسط دولت وفقر گرسنگی تنفر وانزجار زحمتکشان را بیشتر میساخت.

 

درنتیجه قیام بی نظیر وتاریخی طبقه کارگر امریکا درسال 1877 و 1886 ترسایی درشهر شیکاگوعلیه کارفرمایان با شعارهای ازدیاد مزد وتقلیل ساعتهای کار، گسترش وسیع یافته بود، صورت گرفت؛ اما توسط گروهی ضربتی پولیس وافراد گارد ملی به شکل خونین سرکوب که باعث کشته وزندانی شدن تعدادی زیادی کارگران گردیده؛ رهبران شان دستگیر واعدام شدند. سپس برای گرامی داشت از این روز در 1889 ترسایی درکنگره بین المللی کارگران نظر به پیشنهاد نماینده کارگران کشور امریکا روز اول ماه می را به عنوان" روز جهانی کارگر" برگزیدند. ازان روز به بعد همه ساله درتمام کشورهای مترقی ودموکرات با راه پیماهی های بزرگی خیابانی تجلیل بعمل اورده میشود.

 

 تشکل طبقه کارگر و گسترش ایده های انسانی ان درسرتاسر جهان سبب انقلاب درچین و کوبا وسایر کشورهای امریکای لاتین شد و تغییرات در سیستم نظامهای ضد مردمی وازبین رفتن انها وپیروزیهای دولتهای دموکراتیک با جهت گیر سوسیالیستی با پشتبانی دولت سوسیالیستی شوروی درجهان شد.

 

 امروز بازهم موج خشونت علیه نظامهای جبارخود کامه ءاقتدارگرا در کشورهای عربی وسایر نقاط جهان ازجمله درسودان با قیام سپتمبر 2013 اغاز یافته که به اثر سرکوب مسلحانه پولیس به مرگ 230 تن زن ومرد انجامیده است. تحول دوم بعداز جنوری 2018 رخ داد که تابحال به شکل وقفه یی ادامه داشته، ودراین اوخر تشدید یافته است؛ که دراین جنبش توده یی، کارگران وسایر اقشار زحمتکش جامعه برای دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی واقتصادی واجتماعی خویش به خیابانها اقدام به اعتراضهای مدنی علیه نماینده گان نظام لیبرالیستی کشورهای غربی کرده که دامنه ان روزتاروز وسیع وگسترش میابد.

 

طوریکه محترم فتحی افضل عضو هیأت سیاسی حزب کمونیست سودان درمورد اخرین تحولات دراین کشور گفته است:"19 آوریل، آغاز پنجمین ماه انقلاب سودان بود.
تظاهرات توده ای روز
19 دسامبر 2018 در واکنش به سه برابر شدن بهای نان و سوخت آغاز شد و به سرعت به گردهمایی های سراسری علیه البشیر و سه دهه حکومت دیکتاتوری فرا رویید.
مانند هر روند انقلابی، هیچ فرد یا حزبی قادر به پیش بینی روز آغاز انفجار نبود. آنچه امروز انقلاب دسامبر نامیده می شود، نتیجه انباشت شماری از حرکات توده ای، نبردهای سخت و فداکاری ها بود".

 

این راه پیمایی ها و خیزشهای مردمی درشهرهای سودان الی سرنگونی دولت مستبد هنوزهم ادامه دارد.

 

اعتراض و تظاهرات مدنی مردم فرانسه که بنام " جنبش جلیقه زرد" مسمی شده، ازانجا اغاز شد که دراول مه می 2018 زنی راننده جوانی دریکی ازنواخی شهر پاریس به خاطر گرانی بنزین کمپاین بزرگی را از طریق انترنت براه انداحت واز همه باشنده گان فرانسه خواست تابرای کاهش قیمت بنزین از این امر انرا با امضاء خودپشتبانی و تائید نمایند. دیر سپری نه شد که دراین روند اکثریت بزرگی مردم سهم گرفته وانرا تائید وامضاء نمودند. این پیشنهاد طولی نه کشید که به جنبش بزرگی تبدیل شده ومردم اعم ازکارگران عقب ماشین وذهنی وسایر اقشار جامعه به خیابانها با واسکتهای زرد برامدند واعتراضهای مدنی خویش را تابحال ادامه داده اند که به" جنیش جلیقه زرد" مشهور شده است؛ که دراین اعتراضات مدنی صدها تن زخمی وکشته شده است. دراصل این پدیده بر اساس اختلاف طبقاتی میان سرمایداری وطبقه کارگر وسایر زحمتکشان فرانسه میباشد؛ علت بروزان تضادها ی طبقاتی میان کارگران وسایر اقشارجامعه وسرمایه داران است که با اجرا درامدن سیاستهای نیولیبرالیستی مانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در مدت ریاست جمهوریش شکل گرفته و تشدید یافته است. همچنان با معاف ساختن سرمایدارن از پرداخت مالیه وتغییر قانون کار به نفع کارفرمایان به ضرر کارگران که عامل فشار بالای طبقه کم درامد جامعه که از لحاظ اقتصادی ضعیف هستند تحمیل شده است، میباشد.

 

بروز انقلابها ونارضایتها درکشورهای متذکره درفوق ناشی از عمال نابکار وغیر انسانی جهان سرمایداری واهداف نیولیبرالستی شان درجهان میباشد. ازیک سو دردرون خود جوامع سرمایداری تضادها طبقاتی ونارضایتهای سایر اقشار مردم درجهان به اوج خود رسیده که ناشی از فقروگرسنگی وفشار پرداخت مالیات شانه های مردم راخم ساخته وبه ستوه امده اند؛ که هرروز فقیر فقیر تر و ثروتمند ثرو تمند تر میشود. ازجانب دیگرامپریالیزم امریکا وشرکایش درکشورهای جهان سوم دولتهای دست نشانده یی خویشرا که مصروف جمع اوری ثروت از سرمایه ملی وتشدیدفساد مالی کشورخود هرروز قوی تر وثروتمند میشوند، تشویق مینمایند تا درپیمانهای نظامی مربوطه انها شامل واز اینطریق با پرداخت وام های سرسام اور زیر سلطه خویش قرارداده تا این کشور ها برای تحقق اهداف شان مانند غلام وبرده عمل نمایند. درغیر ان با شرکای غربیش، اقدام به مداخله نظامی ویاارسال جاسوسان و تروریستهای حرفوی زیر نام دفاع از دین ومذهب که خود بانی انها هستند ویا زیر نام دموکراسی وارداتی وقلابی دولتها را زیر فشار میکیرند، تا مطابق خواست شان سرمایه های ملی ومنابع طبیعی کشورهای خود را دراختیار انها قراردهند، تا انرا به نفع خویش استخراج وبه فروش برسانند. چنانچه این عمل در ونزویلا، افغانستان، لیبی، سوریه وعراق جریان دارد. درغیر ان با هزار نیرنگ چال وفریب وبا فشارهای اقتصادی اقدام به سرنگونی دولتها مینماید.

 

علی رستمی 26 اپریل 2019 کشور المان

  رویکردها:

 نگاهی به تاریخ جهان، اثری جواهر لعل نهرو، جلد دوم

 مارکس سیاست مدرن، اثرِی بابک احمدی

 جریده لوموند دیپلماتیک فرانسه نشرات 2019