آغای خلیلزاد در مصاحبه‌ای گفت:«امریکا به اجازه کس در افغانستان نیامده و به اجازه کس ضرورت نداریم که از افغانستان برآییم.»

 

  رشد اقتصادی امریکا در جریان جنگ سرد باعث شده است تا مجتمع بزرگ تسلیحاتی آن درین رشد نقش بلند داشته باشد.

 فراورده‌های این مجتمع باید به مصرف برسد تا از انباشت آن که باعث بحران می‌گردد جلوگیری شود. به مصرف رسیدن این کالاها ایجاب می‌کند تا امریکا توان جنگی را همیشه در گردش و حرکت نگه دارد و آن‌هم بدو طریق؛ یکی راه‌اندازی جنگ و تجاوز بر دیگران و دوم گرم نگه‌داشتن فضای وهم و دلهره جنگی برای ممالک دیگر تا نیاز به خرید سلاح‌های امریکایی داشته باشند، ازین جهت امریکا هم می‌جنگد، هم با جنگ زندگی می‌کند وهم فضای سیاسی جهان را از لحاظ روانی به حالت جنگی نگه می‌دارد.

 فروش مقادیر بزرگ سلاح به متحدین منطقوی اش بخصوص کشورهای عربی دوست با امریکا و اسرائیل و تبلیغ جنگ میان ایران و اعراب و ایران و اسرائیل منبع درامد پولی از طریق فروش سلاح و حفظ سلطه بر منابع نفتی آنجاها می‌باشد.

 سیاست خارجی کشورها تعقیب کننده منافع ملی آن‌ها در خارج است. در امریکا این سیاست بیشتر معطوف بر منافع جنگی و جنگ افروزی می‌باشد یعنی جنگ افروزی و جنگی سازی جهان جزء منافع ملی امریکاست.

 با آغاز قرن ۲۱ امریکا موج عظیم تبلیغات جنگی را در جهان آغاز کرد و نام آن را جنگ با تروریسم گذاشت. استراتژیستها و مؤسسات استراتژی سازی در امواج این تبلیغ، هیاهوی بزرگ را در جهان برپا کردند وبر طبق این هیاهو کشورها را به دولت‌های ضعیف، دولت‌های سرکش و دولت‌های حامی تروریسم تقسیم‌بندی نموده گفتند تروریسم در کشورهای ضعیف نفوذ می‌کند، کشورهای سرکش از آن علیه امریکا استفاده می‌کنند و دولت‌های حامی تروریسم به تروریست‌ها جای می‌دهند. نزده سال قبل چنین طراحی نمودند که افغانستان حامی تروریسم است و به تروریست‌ها جای داده است، ایران و عراق و کوریای شمالی به حیث دولت‌های سرکش تروریست‌ها را با سلاح کیمیاوی و ذروی مجهز می‌سازند (عجیب افسانه سازی).

 این استراتژی جزء سیاست خارجی آن کشور شده مجلس سنا آن را تائید کرد، مطبوعات فاسد و جنگ افروز امریکا آن را تبلیغ نمود و جمیع مراجع دیپلماتیک و استخباراتی به تبلیغ و تحقق آن آغاز کردند.

 افغانستان با موقعیت با اهمیت جغرافیایی‌اش ظاهراً مقهور امریکا شده تحقق این سیاست از همین جا آغاز گردید، با یک حمله گسترده هوایی و زمینی دولت طالبان را سقوط داد بدون اینکه آسیبی به مقامات رهبری آن‌ها برسد، رهبران را در کابل، پاکستان و قطر نزده سال تحت پوشش مصئونیتی در آورده به حیث مهمانان عالی‌قدر حفاظت نمود. بعد به جنگ علیه عراق پرداخت، بهار عرب را دامن زد، سوریه و لیبیا را به صحرای جنگ مبدل کرد.

 از همان آغاز کار و دست اندازی جنگی چندین طرفه معلوم بود که این استراتژی دور نمای خوبی را در قبال نخواهد داشت تا اینکه در سوریه با مقابله روسیه مواجه شد و عقب نشست، دولت ایران را نتوانست ساقط سازد، با کوریای شمالی سر کش که ضلع سوم مثلث شیطانی بوش بود راه سازش را پیش گرفت و ترامپ به دیدار رهبر آن شتافت.

 با چنین درماندگی و ناکامی در تحقق استراتژی جنگی، ریزرف نگه‌داشته شده طالبان را دوباره به فعالیت واداشته از اهداف سه‌گانه اول تجاوز به افغانستان (۱-بازسازی سیاسی و اقتصادی، ۲-تأمین امنیت، ۳- محو دم و دستگاه القاعده از طریق جنگ نام نهاد‌ با تروریسم) دست کشید که حالا باید به ناکامی و شکست استراتژی‌های مطروحه معترف گردیده با اتخاذ تدابیر سالم و تفاهم شده با جهان پا از مناطق آشوب زده نزده ساله‌اش بیرون بکشد که جهان آن را خروج با مسئولیت می‌گوید نه ابن که آغای خلیلزاد از همان برج غرور امپریالیستی فریاد به اجازه کس ضرورت نداریم را بلند کند، باید امریکا حاضر شود که دست از فتنه‌انگیزی‌های بعدی بردارد تا تروریسم، بنیاد گرایی، استبداد مذهبی خود ساخته طالبانی و عقب گرایی جانشین نیروهای اشغالگر خودش نشده افغانستان را در قرن ۲۱ در مسیر خلاف پیشروی برای ترقی، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی‌های سیاسی، مطبوعات آزاد، زندگی صلح آمیز و همزیستی با جهان و همسایگان قرار ندهد.

 حالا به همگان بخصوص افغان‌ها ثابت شده است که امریکا به ارزش‌های چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی‌های دموکراتیک، حقوق زنان، کثرت گرایی سیاسی و غیره پابند نیست بلکه این‌ها کلمات عاریتی است که برای فریب اذهان عامه در جهت رسیدن به اهدافش به کار برده می‌شود.

 ترامپ به مناسبت نزدهمین سالروز حادثه یازده سپتامبر گفت از ماه جنوری تا کنون هیچ عسکر امریکایی کشته نشده و خلیلزاد در مصاحبه‌اش از آن شکر خدا را بجا آورد آن بیانیه و این شکرانگی مبارک طالبان باشد که از آن تاریخ تا همین روز افغان‌ها را می‌کشند و افغانستان را ویران می‌کنند نه متجاوزین را.

 وزیر خارجه امریکا در جلسه افتتاحیه مذاکرات دوحه گفت؛ گرچه دموکراسی بهترین رژیم است ولی ما آن را بر دیگران تحمیل نم بکنیم (منظورش افغانستان بود) او باز این ملت غریب را تهدید به قطع روزی نمود.

 از بیانیه ترامپ، شکرانگی خلیلزاد و گفتار پومپئیو بر می‌آید که آنچه واقع خواهد شد به امریکا مربوط نبوده خدا خودشان را نگه دارد.

 نزده سال جنگ و آدمکشی و ویرانی، بمباردمان، زندانی ساختن‌ها و شکنجه‌ها در بگرام و گوانتانامو، شب‌ها به خانه‌های افغان‌ها درآمدن و با سگ‌های تعلیمی زنان و اطفال در حال خواب را پاره پاره کردن‌ها اگر برای تحمیل دموکراسی نبود برای چه بود؟ عراق و سوریه و لبنان را زیر نام سقوط دیکتاتورها و ایجاد دموکراسی و به‌اصطلاح مزخرف بوش (آزادی) به این حالت درآوردید چه بود اگر تحمیل نبود؟

 وقتی برای تحقق استراتژی‌های تان به کشورها حمله می‌کنید نخوت و غرورتان تا استعمال مادر بمب اوج می‌گیرد وقتی شکست می‌خورید تا توبه گاری از تحمیل رژیم تان تنزل می‌کنید.

 ای‌کاش جمیع حوادثی که بر این کشور گذشت به افغان‌ها این درس عبرت را بدهد که با همدلی و همسویی برای آبادی کشورشان یکی شوند. آنانی که مزدور نیستند و در بدل پول خود را نفروخته‌اند، غیرت، حس ملی و وطن‌پرستی دارند و می‌توانند به این سرزمین خدمت کنند بگویند سکوت بس است، نرم افزار بودن بس است، صدا بکشند، داد خواهی کنند، آینده اولادشان را در نظر گیرند، باهم موقف مشترک بگیرند ببینند که چطور امریکا در یک مجمع بزرگ تقریباً جهانی در دوحه آن‌ها را تهدید به گرسنگی و بی معاشی می‌کند باید شرم احتیاجی امریکا و طعنه‌های آن را هرچه زودتر از جبین بشویند و به صلح برسند اما با تأسف که هردو طرف جنگ و مذاکره فاقد چنین اصالت‌ها اند و نمی‌توانند از اجندای قبلاً تنظیم شده امریکا و تصامیم تحمیلی آن شانه خالی کنند.