مرحله نوین شش جدی سال ۱۳۵۸ مطابق ۲۵ دسمبر ۱۹۷۹، پس از قیام هفت ثور، یکی از مهم‌ترین حادثه خطیر و بزرگ تاریخی است که پیوند مستقیم به سرنوشت مردم ما و استقلال و آزادی افغانستان از دست جلادان نظام امپریالیستی جهانی با همکاران و حلقات گوش به‌فرمان ارتجاع داخلی و منطقوی شان که امروز به آن اهداف خویش نایل آمده‌اند، دارد. بنا بر آگاهی و هوشیاری رهبری اکثریت سالم حزب دموکراتیک خلق افغانستان، مطابق به قراردادهای همکاری‌های اقتصادی، اجتماعی و نظامی که میان رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی سابق بعد از قیام هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی به امضاء رسیده بود؛ همچنان مطابق به ماده ۵۱ منشور ملل متحد برای دفع و تجاوزات نیروهای بیگانه به خاک یک کشور، با در نظر داشت پیشنهاد‌ها و تقاضای مکرر رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان در دوران شادروان نور محمد تره کی برای اعزام عساکر اتحاد شوروی غرض دفاع از تمامیت ارضی و آزادی افغانستان وجود داشت؛ رهبری مخفی واحد حزب دموکراتیک خلق افغانستان یکجا با نیروهای اصولی و سالم حزب بعد از قتل نور محمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی در خارج و داخل کشور، با درک توطئه و دسایس باند امین که با گروهای افراط‌‌گرای اسلامی و سازمان استخباراتی پاکستان در رابطه به سرنوشت افغانستان تبانی به عمل آمده بود، از رهبری اتحاد شوروی تقاضا کردید تا قطعات محدودی نظامی خود را، غرض پشتیبانی و کمک به اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان برای نجات کشور و دفع و ترد پلان‌های باند امین به افغانستان گسیل دارند. تا یکجا با افسران و سربازان دلیر اردوی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نظام خودکامه حفیظ الله امین را سرنگون و قدرت به رهبری حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان انتقال گردد؛ بنابراین بعد از تصمیم و فیصله رهبری حزبی و دولتی اتحاد شوروی اعزام یک گروپی کوچک قطعات نظامی شوروی برای جلوگیر و پیشگری از عملکرد باند امین در روزهای اخری حاکمیت حفیظ الله امین خون آشام به افغانستان آغاز که بعد از مواصلت در میدان هوایی بگرام کابل مستقر شده بودند. این اقدام برای خنثی نمودن دسایس توطئه مشترک نیروهای ارتجاعی داخلی و منطقوی که با همکاری باند امین و دستگاه جاسوسی ای.اس.ای پاکستان و احزاب بنیادگران اسلامی که سقوط نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان را تصمیم داشتند و می‌خواستند حکومت مشترک را با نیروهای راست افراطی برای رضایت پاکستان و دول غربی تشکیل داده و افغانستان را جزو اقمار سیاست‌های پاکستان و بادارانش بسازند؛ تا از این طریق کشور ما را به‌مثابه پل عبوری علیه همسایگان شمالی کشور در آن‌طرف دریای آمو و در مجموع آسیای میانه و خلیج فارس تبدیل نمایند.

 

 با سرنگونی باند امین در شش جدی ۱۳۵۸ و تشکیل دولت جدید تحت رهبری شادروان ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان و حضور نظامی اتحاد شوروی در افغانستان، پلان شوم آن‌ها خنثی و افغانستان از این خطر مدهش رهایی یافت. با تشکیل دولت و ارگان‌های جدید، سیل عظیم تبلیغاتی و افتراآت علیه تحولی که به وقوع پیوسته بود، از طریق دستگاه‌های جهنمی منطقه وجهان امپریالیستی در جریان افتاد که هر نوع حقایق به وجود آمده را در وطن وارونه جلو داده و یک شبه همه چیز را در مورد وطن ما تغییر و مشهور ساختند. با آغاز جنگ روانی به بهانه حضور قطعات نظامی شوروی، تنظیم‌های جهادی که درزمان جمهوری داوود به پاکستان رفته و علیه حکومت داوود قیام کرده بودند، بعد از قیام هفت ثور و شش جدی ۱۳۵۸ دولت پاکستان آن‌ها را تشویق برای سرنگونی نظام جدید کرده و از هیچ نوع کمک‌های مادی معنوی، برای شان دریغ نه ورزیده، با کَوَس و کرنا می‌گفتند: افغانستان کشور اشغال شده و بدون استقلال و آزادی بوده و مردم را با مکر و فریب، دعوت به دفاع مسلحانه علیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان زیر نام "جهاد علیه کفر و یا کمونیسم" می‌کردند. برای تهیج احساست مذهبی و دینی وطن‌پرستانه مردم زیر نام" اشغال شوروی" مشهورترین رسانه‌های خبری، تبلیغات زهرآگین و خشن را آغاز کردند، مانند: بی بی سی، روزنامه‌های مشهور فرانسه، گاردین انگلستان یکجا با سایر رسانه‌های تبلیغاتی در جهان در24 ساعت جمعاً 120 ساعت، علیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، تبلیغات ناروا را پخش می‌کردند. با تشدید جنگ سرد، در عرضه جهانی میان امریکا و شوروی (بلاک شرق و غرب)، نیروهای مخالف دولت افغانستان از جانب کشورهای غربی و کمک مستقیم پاکستان تا دندان مسلح شده، بعد از آموزش و تربیه نظامی گروه‌گروه به افغانستان جهت تخریب شهرها و قریه‌جات گسیل می‌شدند. این گروه‌ها با تجهیز مدرن‌ترین سلاح پیشرفته که در خاک پاکستان و ایران و با کمک مشاورین نظامی پاکستانی، آمریکایی و انگلیسی و با پشتیبانی مادی و معنوی کشورهای عربی آموزش می‌دیدند، به افغانستان اعزام می‌گردیدند. با مداخلات مستقیم کشورهای عربی و سازمان‌های تروریستی آن‌ها مانند: القاعده و سایر نیروهای سلفیست یکجا با تنظیم‌های افغانی دوش به دوش علیه مردم و دولت جمهوری افغانستان به‌مثابه جنگ منظم دول خارجی شکل یافته بود. با انجام اَعمال دهشت انگیز تروریستی و چریکی در قریه‌جات و شهرها مانند امروز، چنان تراژیدی‌های را بار آورده‌اند که تاریخ کشور ما آن را فراموش نه خواهد کرد. این نیروها زیر نام جهاد بدون رعایت و احترام به‌حقوق بشر و ارزش‌های مدنی هر عملی زشتی که می‌خواستند، دریغ نمی‌ورزیدند.

 

اَعمال که امروز طالب، القاعده وداعش در سوریه و عراق لیبی و افغانستان انجام می‌دهند، دارای یک سناریو و خاستگاه مشترک و ریشه مشترک داشته که با اعمال دیروز تنظیم‌های جنگ سالاران در کشور ما فرقی نداشته؛ تنها اشخاص، نام گروهای تروریستی و تاکتیک و نوع جنگ تغییر یافته، اهداف همان اهداف کهنه بر شالوده منافع ژیوپولتیک و اقتصادی که می‌خواستند افغانستان را اشغال تا در آن پایگاه‌های نظامی خود را ایجاد که بالاخره به اهداف تاریخ خویش نایل آمدند. این همه اقدامات دریک محور اصلی آن‌هم تسلط جهان سرمایه و رهبری جهانی بالای کشورهای کم زور که ازلحاظ اقتصادی ضعیف، اما دارای منابع سرشار طبیعی می‌باشند، صورت می‌گیرد. نیروهای که دیروز زیر نام اشغال افغانستان و خطری دین گلو و یخن پاره می‌کردند و مردم را به جهاد و مبارزه علیه کفر تشویق می‌کردند در کجا لمیده‌اند؟ آیا حضور نظامی ۴۸ کشور جهان و ناتو و امریکا و امضای قراردادی امنیتی بین امریکا و افغانستان نمایانگر، اشغال افغانستان نیست؟ آیا امریکا و ناتو وهم پیمانان شان توسط دولت و یا کدام سازمان سیاسی اجتماعی رسماً دعوت شده بود که به افغانستان لشکر کشی نماید؟ این‌همه مؤلفه‌های صرف مکر و فریبی پیش نه بود! دغدغه خطر دین و اشغال وطن با دریافت دالرها و مقام‌های دولتی، به فراموشی و طاق نیسان گذاشته شده است.

 

چور و چپاول و تقسیم سرمایه‌های مادی و معنوی ملی و تاریخی و فروش آن به پاکستان و عرب‌های خلیج فارس و نابودی اردوی افغانستان از اهداف دشمنان منطقوی وجهانی بود که به‌واسطه جنگ سالاران جهادی صورت گرفت که امروز هم به اشکال نوین توسط طالب و داعش منابع طبیعی زیر زمینی و سرزمینی افغانستان به یغما برده شده و حیف‌ومیل می‌گردد.

 

چه شد! این همه وسایل نقلیه ترانسپورتی، زرهی سلاح ثقیله و سنگین، توپ‌ها، تانک‌های مدرن، زره پوش‌ها، راکت‌ها، دستگاه مجهز اسکاد و راکت‌های زمین به زمین و غیره قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان که به دولت اسلامی افغانستان تسلیم داده شد بود؟ بدبختانه این همه ارزش‌های و دستاوردهای تاریخی که میراث اردوی سابقه کشور ما بود، به قیمت آهن در مقابل دالر و کلدار به پاکستانی‌ها به فروش رسانیده شده است. از بین بردن و حیف‌ومیل تجهیزات قوای مسلح کشور خیانت بزرگی تاریخی بود به استقلال آزادی و تمامیت ارضی کشور که امروز اردوی ما به آن اشد ضرورت دارد، همین امر باعث شده که اردوی ما نه می‌تواند که مستقلانه از وطن خویش دفاع نماید. در طول دو دهه و اندی ۱۲۴ ملیارد دالر به افغانستان سرازیر شد که ۵۰ فیصد و یا اضافه از آن به اختیار جنگ سالاران و قومندانان تنظیم‌های جهادی و سایر زمامداران دولتی به انواع مختلف تعلق گرفته هست.

 

 از این پول‌ها ده‌ها باب منازل اسمان خراش و مجلل‌ترین قصرها و موترهای شیک و مودل سال خریداری و یا برای خود اعمار نموده‌اند. هیچ‌گونه احساس و ناراحتی از اشغال دایمی افغانستان توسط امریکا و ناتو از جانب آن‌ها به ملاحظه نمی‌رسد ودر عمل اخته ودر مکنت و ثروت در عیاشی، ولخرجی غرق شده‌اند! چون مغز و فکر و اندیشه آن‌ها را دالر و زندگی مادی احاطه کرده است. در حالی که میلیون‌ها افغان اعم از زن و مرد، جوان و پیر، آواره، فقیر و گرسنه، در خارج و داخل کشور برای یک لقمه نان و سرپناه سرگردان و نالان می‌باشند. ده‌ها خانواده با زن و طفل خویش به مقصد رسیدن به یک کشور صلح آمیز، از طریق خشکه و آب درراه جان‌های شیرین خویش را از دست داده و طعمه حیوانات بحری و انسان‌های آدمکش شده‌اند. ۷۰ فیصد مردم زیر خطی فقر و بیکاری در افغانستان بسر می‌برند. اکثریت آن‌ها را جوانان که سرمایه ملی کشور را تشکیل می‌دهند، می‌باشند. برای دریافت کار وزندگی صلح آمیز، سنگین‌ترین اعمال و فشارهای جسمی و روحی طاقت فرسا را متقبل می‌شوند. تا در اروپا و یا سایر کشورهای امن خود را برسانند. عامل این همه نابسامانی و ناامیدی‌ها و فرار مغزها از کشور، ناشی از رویکردهای ناهنجار دولت و عملکردهای غیرانسانی و بشری گروهای تروریستی داعش و طالب زیر نظر امریکا و ناتو و پاکستان و حکومت وحدت ملی افغانستان، برای اهداف اقتصادی و نظامی‌شان در منطقه می‌باشد. همه نخبگان و آگاهان سیاسی و مردم می‌دانند که در این روزهای اخیر و بالخصوص در ماهای گذشته سال ۲۰۱۵ چه دسایس و سیاست‌های مدهش در کشور ما جریان نداشته و ندارد! که مقاصد آن‌ها به‌مثابه آفتاب به همه روشن و هویدا بوده که پیامدهای بی‌نهایت دلخراش و ضد بشری آن را همه ما شاهد هستیم که بنام اجرای قانون شریعت دین غرای محمدی چه جَور و ستمی نیست که بالای مردم ما انجام نمی‌شود! این وضع دلایل فراوانی با خود دارد، یکی از عمده‌ترین دلایل آن این است که رهبری کشور دارای صلاحیت مستقیم اجرئیوی نیست و نمی‌تواند که تصامیم مستقل به نفع اراده مردم بگیرند. صرف به‌مثابه دانه‌های شطرنج از آن‌ها استفاده شده و از خود هیچ نوع رویکرد سالم که به درد بخور جامعه باشد، از خود تبارز نمی‌دهند. حکومت و پارلمان صرف بنام وجود داشته و مانند مأمورین وزارت خارجه امریکا و کشورهای عضو ناتو مستقیماً تحت اداره آن‌ها فعالیت و از دساتیر آن‌ها پیروی می‌نمایند. انتقال مستقیم طالب و داعش توسط هواپیماهای نظامی ناتو به ولایات سرحدی افغانستان این ادعا ما را واقعیت می‌بخشد. مبارزه با طالب وداعش تنها حرف است نه عمل! هر آنچه زمامداران نظامی ناتو و امریکا و دولت پاکستان بخواهند تحقق می‌پذیرد و سال برانگیز است که چرا هرروز در ولایات سرحدی کشور نفوذ طالب وداعش بیشتر می‌شود و مانند سمارق سر می‌زنند و پی در پی قریه‌جات و شهرهای را تصرف و اشغال می‌نمایند؟ زنان و مردان را با فجیع‌ترین عملی ضد بشری به قتل رسانیده و از هیچ نوع عملی ضد انسانی علیه آن‌ها، بالخصوص قشر زنان کشور دریغ نمی‌ورزند. سنگسار دوشیزه رخشانه در ولایت غور و حلال کردن اطفال و مردان در زابل و جلال آباد و هلمند و بغلان و کندز و سقوط ولسوالی سنگین ولایت هلمند و کشتار صدها تن عساکر و افسران قوای مسلح کشور شمهء از فعالیت‌های این تیکه داران دین و مذهب بهشت وجنت و غلام حلقه بگوش کشورهای نفت خیز عربی و امریکای و انگلیسی می‌باشد. حالت نظامی، سیاسی و اجتماعی کشور نشان دهنده انست که آینده غم انگیز، غبار آلود و تاریک، نامعلوم، توأم با تحقق پلان‌های غامض در پیش روی مردم و وطن ما قرار خواهد گرفت! پلانی که سی سال قبل می‌خواستند به آرزویش برسند که نه رسیدند! که در شش جدی ۱۳۵۸ خنثی کردید که به‌حق این روز را روز نجات وطن و مردم ما از چنگال این اهریمن‌های خون آشام دران دوران نامید!

 

شوربختانه که این نقشه امروز در افغانستان تحقق یافته و در آستانه عملی شدن دران طرف رود آمو و اطراف آن، به‌وسیله نیروهای نظامی غربی با کمک ارتجاع منطقه یکجا با گروهای سلفیست در حال شکل گیری می‌باشد.

المان ۲۴-۱۲-۲۰۱۵