در دانشنامه های پژوهش گران علمی وادبی کودتا را به معنی لغوی ان که اززبان فرانسوی داخل زبان فارسی دری شده هست "ضربه" (ناگهانی) به دولت" دانسته اند.

  بر اساس دیدگاهی ساموئل هانتیگون، پژوهشگر علوم سیاسی:" یک کودتا تنها درصورت موفق خواهد بود. یا فعالان سیاسی درجامعه باید کم شمار باشند، یا کودتا بایدتوجهی از فعالان سیاسی برسد. ائتلاف اکثریت فعالان سیاسی برای حمایت از کودتا تقریبأ امکان پذیر است، از این رو شرط دوم کم رخ می دهد. تقسیم قدرت نیز در کودتا میان گروهای سیاسی به سختی صورت می گیرد. در غیاب این شرایط کودتا به شکست یا جنگ داخلی می انجامد."

 کودتا یکی از شیوه های مختلفی رسیدن به کسب قدرت وحاکمیت دریک کشور است، که براصل زور وقدرت فردی وگروهی که انعکاس دهنده اهداف وخواستهای یک کتله بزرگ و یا خُرد جامعه را تشکیل میدهد، بوجود میاید. در هر صورت کودتا زمانی دریک کشور بوقوع می پیوندد، که مناسبات و زبان مشترک بین زمداران حکومتی با نیروهای سیاسی پیشتاز جامعه بر شالوده خواستها وارزوهای مادی ومعنوی کتله یی از مردم ازبین برود ودیگر راهی دموکراتیک برای حل ان باقی نماند واین ارزشها موردنکوهش قرار گیریدو جامعه بر روال منافع کلی جامعه سوق نگردد، بلکه بر اساس منافع ایدیالوژیکی اقلیت جامعه که دربرگیرنده ارزوهای مدنی همه مردم نه می‌باشد، رهبری شود. اینجاست که نارضایتی کتلوی در میان مردم ظاهر میشود، جامعه به سوی بن بست سیاسی میرود. از این وضع گروه‌های که در اداره های نظامی وقدرت دولتی نفوذ دارند و یا در اسکان رهبری ان قرار دارند، برای کسب قدرت سیاسی اقدام به عمل قهرامیز نظامی علیه نطام موجود میکنند. دراین اقدام یا پیروز میشوند و یا ناکام میمانند. در روند تاریخ پیروزی این اقدامهای نظامی (کودتا) بیشتر بوده است. درهردو صورت تلفات وریزش های خُرد وبزرگی مادی ومعنوی رادر قبال داشته هست.

 در روند تاریخ در نقاط مختلفی جهان از روش کودتا برای سرنگونی نظامهای اجتماعی برای پیشبراهداف گروهی واید یالوژیکی به کرات تکرار شده که باعث پیشرفت وترقی و یا برخلاف ان شده است.

 اولین کودتا بعد از انقلاب کبیر فرانسه، در دوران واغاز جامعه مدرن در فرانسه توسط ناپلیون بناپارت بوده است، کارل مارکس درکتاب "هجدهم برومرناپلیون بناپارت"، چنین تحریر کرده است: «هجدهم برومر متابق 9 نومبر 1799 روزکودتای نا پلیون بناپارت است. این کودتا ضد انقلاب بورژوازی را درفرانسه به فرجام رسانید ودیکتاتوری ناپلیون اول را مستقر ساخت. سپس لوئی بناپارت برادرزاده ناپلیون بناپادت در روز 2 دسامبر سال 1851 کودتا کرد».

 بعدازان دراواخر قرن نوزدهم وبیست وبیست یک، کودتاهای مختلفی درگوشه وکنار جهان برااساس مداخله مستقیم وغیرمستقیم توسط عمال بیرونی ودرونی قدرتهای بزرگ امپریالیستی، در کشورهای جهان سوم در افریقا، اسیاو امریکای لاتین سازماندهی شده که میتوان از کشورهای ذیل نام برد: مصر، عراق، سوریه، عربستان، جمهوری افریقای جنوبی، ما سگار، مو یتانی، فیجی، کامبیا، چاد، سودان بورگینافاسو، عمان، افغانستان (انقلاب 26 سرطان سردارمحمد داوود، انقلاب هفت ثورتوسط ح.د.خ.اوکودتای جنرال شهنواز تنی درزمان شادروان داکترنجیب)، ایران، پاکستان وشیلی را نام برد. درعده ازاین کشور های زیر نامها وشیوه های مختلفی برای تسلط کشورهای امپریالیستی از جمله بریتانیا، امریکا وفرانسه انجام شده است. ازجمله فجیع وشنع ترین کودتا در شیلی است که باسر نگونی حکومت مترقی و ملی چپ سالوادور النده رهبر کبیر خلق شیلی در سال 1973 که توسط دستگاهس جاسوسی امریکایکجا با ارتش فروخته شده شیلی در راس اگوستو پینوچه می‌باشد، انجام شد. بعد از پیروزی سالوادور النده با سه هزار همکارانش به قتل رسیده ودولت خلقی شیلی سرنگون وشیلی مستقیم تحت اداری حامیان امریکا قرار گرفت.

 کودتای 28 مرداد 1322 خورشیدی علیه دولت دکترمصدق که مستقیما توسط دستگاهی جاسوس بریتانیا وسیا امریکا صورت گرفت که باعث ازبین رفتن حکومت مصدق کردید.

 کودتای نظامی امریکا وانگلستان تحت رهبری پیمان ناتو درسالهای 2003 ترسایی علیه صدام حسین ریس جمهور عراق، 2011 علیه دولت معمر قذافی رهبرانقلاب لیبی ودرسال 2001 علیه دولت طالبان که به سرنگونی وازبین رفتن این دولتهاانجامید، سپس دولتهای پوشالی به ظاهر انتخاباتی، اما درپشت پرده دست نشانده غرب بوجود امده، که باعث تجزیه وجنگهای متداوم گروهی بر بنیاد اهداف ایدایالوژیکی دینی، فرقه یی، قومی وزبانی دراین کشورها شده، که به اثران هزاران انسان قربانی اهداف ژیوپلوتیکی واقتصادی عاملین انجام کودتاها، دراین کشورها شده هست.

 اولین کودتا: درکشور ترکیه در طی سالهای متمادی بعد از جنگ اول جهانی وسرنگونی امپراتوری عثمانیها درجهان و با درگذشت اتاتورک در سال 1960 ترسایی، نسبت نارضایتی از حکومت عدنان مندرس نخست وزیر ترکیه کودتای توسط ژنرال گورسل انجام شد، که حکومت مندرس ازبین رفت وخودش دستگیرونسبت جرم فساد وخیانت اعدام گردید.

 دومین کودتای: کودتای نظامی در ترکیه در 12 مارچ 1971 بود؛ این کودتا در اوج درگیری سیاسی میان ترکیه و یونان بر سر جزیره قبرس و علیه دولت راستگرای «سلیمان دمیرل» رخ داد.

 سومین: کودتای نظامی در سال 1980 توسط ژنرال کنعان اورن بود که سلیمان دمیرل را از نخست وزیری برکنار ساخت.

 چهارمین کودتا: این کودتا خونین‌ترین کودتای در تاریخ ترکیه بود؛ اورن در این کودتا رسماً رئیس‌جمهور ترکیه شد و تا سال 1989 حکومت را در دست داشت، وی در سال 2014 به حبس ابد محکوم شد.

 پنجمین کودتا: این کودتای 28 فبروی سال 1977 ترسایی صورت گرفت که به نام «کودتای سفید» شناخته شده هست، علیه دولت «نجم الدین اربکان» به فرجام رسید، اربکان مجبور به استعفا کردید، بعدازاین کودتا حزب «رفاه» تا سال 1995 ترسایی قدرت را بدست داشت.

 ششمین کودتا: کودتای 15 جنوری 2016 می‌باشد که با مستقر شدن یک تعداد جزو تام‌های ارتش ترکیه در شهر استانبول که مدخل پل «بسفر» را در استانبول سد نمود، که باعث جلوگیری رفت آمد وسایل نقلیه و مردم شد، همچنان توسط هواپیماهای نظامی مقر پارلمان و قصر ریس جمهور مورد هجوم قرار گرفت، اما این کودتا به‌زودی به شکست مواجه شد، در این جریان کودتا در حدود 160 تن کشته و 440 نفر زخمی و 2800 تن افسران بازداشت شدند.

  کودتاهای که در نقاط مختلفی جهان در روند تاریخی به فرجام رسیده هست، بنا بر عوامل و شرایط معینی تاریخی بر اساس اهداف معینی سیاسی و اجتماعی توسط گروه‌های نظامی با تشویق گروها، احزاب سیاسی و یا دینی و مذهبی صورت گرفته است، که قدرت از یک دست به دست دیگری انتقال یافته است. بعد از پیروزی و یا عدم پیروزی آن‌ها تأثیرات عمیقی در سرنوشت سیاسی و اجتماعی این کشورها وارد کرده است.

  در ترکیه عموماً کودتا از جانب راست‌گرایان که باهم از لحاظ هدف یکی‌اند، اما بالای قدرت ناسازگا میشوند، برای نابودی یکدیگر انجام داده ومیدهند، دراین کودتاها تهدیدها وخسارات زیادی مادی ومعنوی را جنبشها واحزاب مترقی ودموکرات عدالخواه در ترکیه متقبل شده است. کودتاهای (جدا ازطرفداران اتاتورک) که ازجانب احزاب راستگرایی مذهبی ودینی سازماندهی شده همه بخاطر ازبین بردن هویت سکولاریزم در ترکیه بوده که میخواهندبه عوض ان حکومتهای دینی راتشکیل و یا قوانین ومقررات انرا تطبیق ومشروع سازند.

 درکشورترکیه بعد از قدرت رسیدن اتاتورک «مصطفی کمال پاشا» که جامعه ترکیه را بسوی سکلاریزم وارزشهای دموکراسی هدایت داد، نقش ارتش در اغاز این تحولات برجسته بوده است. بعدآ این نفش درقانون اساسی ترکیه تجلی پیدا کرده که خودرا حامی و پشتبان وحافظ سکولاریزم در ترکیه میدانست. از انوقت به بعد، هردولتی که از اصول قانون اساسی و یا خواستهای گروهی مسلط ارتش سرکشی وبرضد ان قرار میگرفت، قدرت دست به دست با براه اندازی کودتاها تغییر میکرده است. این رویکرد یک نوع عمل ضددموکراتیک از جانب نیروهای سیاسی دانسته میشد ومورد انتقاد شدیدجامعه مدنی ترکیه قرار میگرفت. درکل باید اذهان کرد که نقش نظامیان در تشکیل و رویکردهای سیاسی دولتها برجسته وتعین کننده بود؛ اما بارویکار امدن حزب عدالت وتوسعه در سوم نومبر 2002 ترسایی تغییرات درقانون اساسی وعرصه های اقتصادی و اجتماعی در سالهای حاکمیت این حزب در ترکیه رونما کردید که نقش ارتش دراین تغییرات ضعیف ساخته شد وامید های نوین برای ارزشهای دموکراتیک بوجود آمد که مورد پشتبانی جامعه مدنی واحزاب سیاسی ترکیه قرار گرفت. رجب طیب اردوغوان رئیس جمهور ترکیه، بنا بر پیروزهای متواتر، داخل تحق اهداف ایدیالوژیکی خود شد که خلاف لایسته وسکولاریزم بود، خواست که قوانین مذهبی را در ترکیه مروج سازد. ازجمله حجاب زنان درهمه دوایر دولتی که قبلن مروج نه بود، انرا قانونی ساخته وجزو ارزشهای دموکراسی دانست. این نوع برخوردهای تنگ نظرانه عقیدوی باعث شد که تاقشر دموکرات و وسکولاریزم علیه این اقدامهای حزب عدالت وتوسعه بشورندومورد انتقاد جدی نخبه گان سکولارو نویسنده گان مترقی ودموکرات قرارگیرد. دراین زمان اختلاف بین همکار ومتحدی مذهبی اش فتح الله گلن نیز برروی مسایل سیاسی رخ داد؛ اردوغوان، افراد یکه مربوط جنبش "خدمت " بودند و ازگلن تفلید وپیروی میکردند، از ارتش وسایر موسسات قضایی وامنیتی دست شان رابه بهانه های مختلف کوتاه وتصفیه آن‌ها را اغاز کرد، وانهاراتروریست خطاب نمود. اولین سانحه اختلافات میان گولن واردوغوان درمورد رویداد حمله سربازان صهیوینستهای اسرائیل به کشتی کمکی ترکیه که بنام " ماوی مرمره" در سال 2010 می‌باشد، بروز کرد، فتح الله گولن از اعزام کاروان امتدادی ترکیه برای ساکنین غزه نسبت عدم اطلاع به دولت اسرائیل که به کشتار کمک رسانها از جانب اسرائیل شد انتقاد شدید به اردوغوان نمود وبا این عملکرد وی مخالفت نشان داد؛ همچنا ن مذاکره مستقیم دولت ترکیه با عبدالله اوجالان که در سال 2012 اغازشدکه گولن مخالف مذاکره مستقیم روبرو با اوجالان بود. جدا ازمسایل درونی آن‌ها رویکردهای سیاسی اردوغان درشرق میانه واختلاف میان ترکیه وروسیه؛ کمک وپشتبانی از گروه تروریستی داعش، توطئه علیه حزب کارگران (پ ک ک) و مردم کرد وممانعهت ازتجمع آن‌ها، دستگیری تعداد ی از ژورنالیستان کردوانحصار قدرت از جانب اردغوان زمینه ساز ان شد، تا درمیان جامعه ترکیه صف بندی سیاسی تشدید بیابد. با این رویکردها شگاف عمیقی درمیان ارگانهای قضایی نظامی وامنیتی ترکیه بوجودامد. همچنان دولت اردوغوان نسبت بحرانی اقتصادی وبیکاری ناشی از تحریم های توریستی وعدم همکاری اقتصادی از جانب کشورروسیه مو ضع گیری دوگانه درقبال سیاستهای سایرکشورهای غربی ومنطقه، اخص بحران سوریه وعراق، زمینه ساز شد، تا کودتای مورخ 15.07. 2016 که نافرجام بود، بوجود اید. بعد از ناکامی کودتا چاقوی اردوغوان دسته یافته ومصمم شد، تااقدامهای خشمگین وجزایی رادرقبال گروهی حریف خویش گلن بکارگیرد. هزاران تن ازمخالفین را درعرصه های قضایی واموزشی نظامی امنیتی واداری زیر نام کودتاچیها تابحال از وظیفه سبکدوش وزندانی کرده که تعداد آن‌ها به (60000) تن میرسد که دستگیری وتصفیه طرفداران گولن ادامه دارد. جنانچه نظر به فیصله جلسه مورخ 20.07.2016 شورای امنیت ملی ترکیه برای سه ماه وضع اضطراری برای ریشه کن ساختن کودتا گران وتامین امنیت سرتاسری در ترکیه وتنفیذ قانون اعدام توسط اردوغوان اعلام گردیده، ازاین رویکرد وی تمام کشورهای غربی انتقاد ودرصورت عملی ارتباط خویشرا با ترکیه به تعلق خواهد گذاشتند... این همه خشونت وتصامیم تعصب امیز نه تنها برای بهبود وکنترول وضع وتامین امنیت وصلح در ترکیه کمک نمیکند، بلکه دشمنی ها واختلاف ونفاق ملی را بیشتر ساخته وجامعه ترکیه را بسوی دوپارچگی سوق خواهدداد، وبروزجنگ داخلی در ترکیه دراینده، از امکان بدورنخواهد بود. برخورد ناسالم وزشت نیروهای امنیتی دولت علیه سربازن وافسران ارتش بنام کودچیها، در محضر عام مردم که از سالیان درازی این ارتش درمنطقه نیروی بزرگی به مثابه ژاندارم منطقه وعضو ناتو محسوب میشد، نه تنها درجهت تضعیف ارتش، برعکس باعث بروزعقده، تعصب وبحران بیشتر میان افسران وسربازان خواهد شد. برای اینکه این نوع عمال تحقیرامیز برضد کرامت وغرورافسری بوده، اثری منفی بجا خواهد گذاشت. اردوغوان با این عمال زشت ومتعصبانه خویش میخواهد که اخرین میخ را به تابوت سکولاریزم بکوبدوانرا به گورستان "عثمانیها" دفن وبه عوض ان قوانین دینی را مشروعیت بدهید! وقوانین مرده ها را بالای شانه های زندها انتقال بدهد!

 تجربه تاریخی درکشورهای جهانی میاموزاند که دشمنی واختلافهای سیاسی و مذهبی هیچگاهی از طریق عمال خشونت وتعصب امیز از بین نه رفته است، بلکه خشونت وتعصب بیشتر دامنگیر جامعه شده است، تعصب، تعصب، خشونت، خشونت را بارمیاورد.

 علی رستمی المان شهر مورفیلدن 22.7.2016