همه می‌دانند که چرخ گردون در گردش و هوا پرتنش است خصوصاً درین اواخر که اوضاع جوی دنیا توفانی و جو سیاسی طغیانی شده و جوامع بشری از هرکدام آن‌ها تأثیر پذیر. روند بلا انقطاع زمان با حمل زمانه‌ها در هر برهه‌ای از تاریخ جو سیاسی جوامع را متحول و تفکرات انسانی را هدفمندتر می‌سازد در راستای نگرش‌ها و نظرهای متعدد درین اواخر آقای شفیع عیار را در ملاقات کارل مارکس، فریدریش انگلس ولادیمیر ایلچ لنین یافتم که توجه را بیشتر از پیش به خود جلب می‌نمود. همانطوری که فرموده‌اند چای نخوردم و تمام حواسم را متوجه صحبت‌های نازنین آقای عیار نمودم و با دقت تمام گوش فرا دادم که صحبت‌های ایشان شکل یک فراخوان بزرگ برای نجات وطن را ارایه می‌کرد. همانطوری که ایشان فرموده‌اند این برنامه بسیار مهم از برنامه‌های در چند سال اخیر است اینکه چطور پس از چهار دهه جنگ و آن‌هم درین مقطع زمانی مشخص و مطرح می‌شود به هر حال ماهی را هر وقت که از آب بکشی تازه است. به این امید روی متن و محتوای برنامه یاد شده نقاط نظر مختصری ارایه می‌گردد. باآنکه ابراز نظر کار صاحب‌نظران، کارشناسان، محققان و سروران قلم است و اما فراخوان عمومی گسترده‌تر از آن است تا هرکس نظر خود را لا اقل بیان کند.

  نظر اول این است که هر فراخوان و دعوت به‌منظور ایتلاف، وحدت و اتحاد که به خاطر نجات وطن ارایه می‌شود کار شریفانه و قابل پشتیبانی است در صورتی که بر مبنای تفکر سالم، آگاهانه، هدفمند، اصولی، مسؤولیت پذیری، تحمل همدیگر، نواندیشی و عاری از تعصبات، اغراض، امراض و هر نوع خود محوری باشد؛ زیرا تجارب گذشته نشان داد که اهداف ناسالم و خود محوری، وطن را به پرتگاه سقوط کشانید اینکه آقای شفیع عیار روی اشتباهات هر جناح و گروه‌ها تماس گرفتند نیز نظر بدی نیست زیرا بقول معروف هرکس کار می‌کند اشتباه نیز می‌کند انسان فرشته نیست بلکه آدم است اگر ما اشتباهات را خود برجسته نسازیم ودر زمانش راه حل نیابیم نسل‌های بعدی این کار را خواهند کرد با یک تفاوت که بار مسؤولیت ما نیز سنگین‌تر خواهد شد. و در صورت مبارزه با اشتباهات و کاستی‌ها در صورت بدون اعراض که وحدت و اتحاد مردم شریف افغانستان را ضمانت کند رهکار خوبی خواهد بود. ازین چه‌بهتر که تشکل نهاد جدید با چه خوب کلمه یعنی آب می‌آغازد و این نشانگر مزایایی است که می‌توان آن را به فال نیک گرفت. آب منبع حیات، باآنکه میگویند آب شکل هر ظرف را به خود می‌گیرد ولی چه فرق می‌کند که هر ظرف را زودتر اشغال هم کرده می‌تواند. جناب مولانا می‌فرماید: هرکجا درد است دوا آنجا رود + هرکجا ...ظرف است آب آنجا رود. همچنان بگفته آقای عیار همین قطره‌قطره آب اگر یکجا می‌شود امواج خروشان و دریا به وجود می‌آید: قطره‌قطره تا بهم یکجا شویم + موج نیرومند این دریا شویم ـ امیدوارم این قطرات زمانی بهم یکجا شود، سیل شود، خروشان شود، کاخ ستمگران را از بیخ و بن برکند و مردم افغانستان را از گرو زورمندان آزاد سازد.

 هرچند فراخوان سرتاسری سازمان آب به‌مثابه موضوع مهم جلب توجه نموده همچنان طرح‌ها، نظریات، صحبت‌ها و کلمات عاطفی و ابزاری پیرامون آن (موقعیت فکری و محدوده جغرافیایی این نهاد را واضح و آشکار می‌سازد) باید گفت هر جریان که از قطرات شروع می‌شود و مراحل جوی و جویبار را طی نموده همچون دریای خروشان از موقعیت و محدوده جغرافیای خود عبور کرده به‌سوی بحر ره می‌گشاید، آنگاه به نیروی بزرگ سرتاسری مبدل می‌گردد وجهانی را شاداب خواهد ساخت اما در غیر این صورت علم ثابت کرده است که اگر آب به محدوده معین و جغرافیای کوچک منحصر بماند بدون شک که گنده خواهد شد. به‌امید جریان همیشه روان و فراگیر و گسترده می‌رویم به نظر دومی.

  نقطه نظر دوم بنا به فرموده آقای عیار بحث‌های علمی مطالعات کلان می‌طلبد. روی این اصل باروحیه آزاد اندیشی خاطر نشان می‌گردد که آقای عیار به‌مثابه انسان فرهنگی و فعال سیاسی در آغاز صحبت‌هایشان مسایل را خوب شروع کردند پسان دیده می‌شود که در میان برنج‌ها ریگ‌های نیز باقی مانده و در صورتی که ریگ‌ها را بتوانیم از برنج جدا کنیم به هدف نزدیک خواهیم شد که بقول معروف این کار را تا جایی ما و تا جایی زمان حل خواهد کرد. به همین خاطر است که میگویند تاریخ را نسل‌های بعدی و بی‌طرف خوب‌تر واقع‌بینانه‌تر می‌نویسند. آقای شفیع عیار وقتی مکتب‌های بزرگ سیاسی آثار کبیر مارکس، انگلس و لنین را با زبان شیرین و صاف و عام فهم به تعریف می‌گرفتند و در عین حال طوری است که گویا توفانی در عمق بحر آرام کلامش موج میزند و از آن به‌خوبی معلوم بود که چنین تعاریف، با اهداف اصلی مارکسیسم به توجه و دقت بیشتر نیازمند است؛ زیرا فاز دوم سوسیالیزم یعنی کمونیزم را تنها بیک جامعه مرفه آن‌هم مشابه به دوره کمون اولیه شبیه سازی کردن در واقع کتمان یک دوره درخشان و نهایت پیشرفته تاریخ را نشان می‌دهد که بنام بهشت روی زمین پیش‌بینی شده است. درحالی‌که معشیت و مزیت کمون اولیه ده‌ها هزار سال پیش و با تفاوت زمانی تا کمونیزم که در آثار مارکسیسم لنینیسم آخرین مرحله تاریخ، نقطه اوج دانش بشری، با تکنالوژی پیشرفته، و بالاترین سطح خرد انسانی و اخلاق عمومی جامعه و اقتصاد اتوماتیزه را پیش‌بینی می‌کند. بازهم آقای عیار چنین جامعه پیشرفته را تنها به اشتراک غذا و معشیت، کور، کالی، دودی خلاصه کرده و به‌زعم خودش در سطح کمون اولیه یعنی مغاره ها تنزلش می‌دهد (فرق ماه من و ماه گردون + هست از روی زمین تا آسمان) اما در جای دیگری باوجود تعاریف علمی و پیشرفته‌ای از مرحله کمونیزم که خود در وصف آن بیان فرموده است بازهم مطابق عادت، هموطنان روشنفکر خود را بنام کمونیستان یاد نموده که فرموده‌های بالایی‌شان را نفی می‌کند. درجای دیگری آقای عیار انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر را که در اثر مبارزات چندین ساله کارگران و زحمتکشان روسیه تحت رهبری حزب لنین به‌وسیله کارگران و سایر زحمتکشان روسیه به پیروزی رسیده است آن را بیک خیزش نظامی تنزیل داده و طبقه کارگر صنعتی و پرولتر را تنها به جامعه اروپایی نسبت می‌دهند و از موجودیت طبقه کارگر روسیه که برای اولین بار در تاریخ بشریت یوغ اسارت برده گی و زنجیر غلامی را شکستاند نام برده نمی‌شود. باآنکه مرا به چنین صحبت‌های ایشان غرضی نیست ولی از آنجایی که گپ بر سر تحلیل بزرگ‌ترین آثار مکتب سیاسی باشد نمی‌توان آن را به قطب‌های معین قسمت کرد زیرا آقای شفیع عیار من‌حیث انسان آزاد و آزاد اندیش این راهم به‌درستی می‌داند که تاریخ با جوامع انسانی رابطه همگانی دارد... در بخش دیگری آقای عیار نبودن تشناب در زندان پلچرخی را کلایه آمیز به دوران پرچمی و خلقی نسبت می‌دهند در حالی که آقای شفیع عیار خود بهتر می‌دانند که زندان پلچرخی با تمام کامپلس آن در زمان محمد داود خان به هر نیتی که بوده اعمار گردیده است نه در زمان پرچمی و خلقی. ساختن زندان پلچرخی نتیجه چرخشی بود در افکار محمد داود خان در آن کشور عربی که از اول تا به حال حاضر به افغانستان تروریست صادر می‌کند. یکی از شنیده گی های آن‌وقت به یادم آمد که میگویند زمانی که سه چهار تن از وزرای کابینه محمد داود خان جهت کنترول از کار زندان پلچرخی به آنجا رفته بودند غوث الدین مرحوم وزیر فواید عامه بود. در ابتدا وزرا نقشه ساختمان را مطالعه کردند دیدند که اتاق‌ها بسیار خورد و خفه کن است کسی از میان وزرا گفته بود که باید کمی کلانتر ساخته شود، وزیر دیگر گفته بود برای ما نیست و اما غوث الدین فایق گفته بود که شما اختیارتان ولی من به خود یک اتاق کلانتر می‌سازم و اما هیأت در همان لحظه متوجه تشناب‌ها نشده بودند. بهر حال جریان جنگ تباه کن نزدیک به چهار دهه نشان داد که کشورهای مدافع اسلام برای اسلام کار نمی‌کردند بلکه به خاطر چپه کردن حریف بین‌المللی خود برای فریب مردم مسلمان افغانستان اشک تمساح می‌ریختند همین اکنون مجاهدینی که همه با الهام و پشتیبانی از سوی خارج و خارجی‌ها بلا استثنا به قدرت رسیدند این پیش بینی در تصورشان نبود که در پاکستان و کشورهای عربی و قدرتمندان دیگر از میان آن‌ها طالب و از میان طالب داعش به جان شان می‌سازند و همه از یک آبخوره آب می‌نوشند. تا جایی که هردو گروه بعدی در جنگ با دولت مجاهدین مانند اینکه پسر و نواسه با پدرکلان خود به جنگ برخیزد این نمونه مثال‌ها در احزاب و سازمان‌های سیاسی نیز وجود دارد ولی دوام جنگ چهل ساله در ذهن و دماغ قدرتمندان غیرقابل تصور بود که تا هم اکنون وطن در آتش آن می‌سوزد و حالا بعضی‌هایشان از ولی‌نعمتان دیروزی خود دهان به شکایت می‌گشایند.

 ازین مسایل که بگذریم با توجه به اصل مطلب.

 پیشنهاد‌های آقای شفیع عیار باآنکه دارای مطالب ارزشمندی است ولی پیش از آنکه موجز و مشخص باشد با عام گویی و ابراز آرزوها عجین می‌باشد که با حرف‌های عمومی و نامشخص نمی‌شود بیک نیروی واحد و قابل قبول رسید وبر مبنای آن وطن را به این ساده گی نجات داد بلکه چنین طرح‌ها با یک تحلیل همه جانبه، بسیار علمی، با میکانیزم عملی و قابل قبول نیاز دارد تا این جنبش بیک حرکت ملی سرتاسری بیانجامد و راه حلی برای نجات وطن از حالت کنونی پیدا شود. گرچه آقای عیار فرمودند که در برنامه‌های بعدی روی همین موضع صحبت‌هایی و سفرهایی خواهند داشت ولی بیایید همه چیز را از ابتدا و در آغاز درست اساس گذاریم اگر هدف آقای عیار مردم بی‌طرف بود در آن صورت کارش آسان و جذب و جلبش بیشتر می‌بود و اگر برنامه مؤثر و هدفمندی را می‌خواهد اساس گذارد به مطالعه بیشتر احزاب و گروه‌ها و شخصیت‌های مستقل ملی و مردمی نیازمند است که این کار مستلزم تلاش‌های پیگیر می‌باشد تا طرحی بمیان آید که به اصول و معیارهای اصولی مؤثر و عملی همه جانبه و با نتیجه تمرکز داشته باشد و گذشته از همه برنامه کاری چنین طرحی روشن و مشخص باشد تا بر مبنای آن بتوان با شریک نظریات در عمل آن را به‌صورت جمعی تحقق بخشید؛ زیرا سازنده اول در سرنوشت مردم خود مردم هستند و این مردم هستند که روابط سالم ملی و بین‌المللی را ایجاد می‌کنند به این ترتیب هر کاروانی نیازمند سپیده دم قله‌هایی است که صبح روشن را در پی داشته باشد. معلوم شود که فروغ نهاد مطرح شده از کدام افق خواهد تابید.

 ۲۳. ۱۱. ۲۰۱۶