بخش نخست

 در این پسین سال‌ها چنین پنداشته می‌شود، که برخی دین‌ها خشن و برخی دیگری دین‌های صلح‌جو و دادخواه‌اند. رسانه‌ها نیز اغلب در پی آن هستند، که از میان ده‌ها دین روی زمین یکی را خشن‌ترین و دیگری را صلح‌جوترین بنمایانند.

 در این جستار تلاش شده است، تا ویژه‌گی‌های ساختاری باوری و برخوردهای هیومنیستیک یا انسانگرایانه و دهشت افگنانه ادیان باهم مقایسه گردند.

 در این جستار (مضمون) بر هستی هیچ دینی تاخته نشده مگر تلاش شده تا کجروی‌های پتیاره‌یی (بلاها) انسانی پی ورزگرا (متعصب) از پیکر دین‌ها با بکار گماری خرد و فر دانش (علوم) برملا گردد.

 پژوهنده‌گان دینی به این باوراند که نخستین انگیزه‌های دینی که بر برتری فرا انسانی بنیاد نهاده شد، ده قانون (هامورابی) بود که در آن‌ها هامورابی خویش را برتر از انسان‌ها پنداشته و یک رده (سلسله) دساتیر کاری (اجرایی) را پی افگند. کسانی که از این ده دستور سر پیچی می‌کردند به خشن‌ترین سزاها روبرو می‌شدند؛ و این آغاز خشونت در تاریخ انسانیت است.

 پس از آنکه هسته‌های دین باوری پا گرفت، پهلو به پهلوی آن سزاهای گوناگونی نیز به زایش نشست، بریدن دست و پا، مثله کردن، در آوردن چشم‌ها، ریختن سرب گداخته در گلو، شکستن استخوان‌های دست و پا با چکش، سوزاندن بدن، فرو بردن میخ در دست و پا و سینه (نمونه‌ی آن پیکر عیسای مسیح (ع) در کلیساهای رومن کاتولیک‌ها)، بریدن پی‌ها، اره کردن، چهار شقه کردن، به میخ کشیدن، به دار آویختن، زنده، زنده کباب کردن، زیر پای فیل یا پیش سگ‌های درنده و گرسنه انداختن نیز رونما گردید. (رویه ۵۵۴ کتاب مشرق زمین، گهواره تمدن).

 باستانی‌ترین دینی که در آسیا و به‌ویژه در کناره‌های هند و آیرانویچه (سرزمین اریایه) بودش و هستی داشت ریگویده پنداری است، که آسان‌ها از آن انگیزه‌های برهمنیزم، هندویزم، زردشتیزم، میترایزم، مانییزم، مزدکیزم، بودیزم و نزدیک به هزار مذهب، دین و فرقه پدیدار گردید.

 در این جستار به گونه فشرده تأملی کوتاهی بر هر یک از این دین‌ها انداخته میشود و خشونت‌های که در آن‌ها هستی دارد برجسته می‌گردد.

 

خشونت در ادیان هندویزم، برهمنیزم، بودیزم و سایر ادیان پیکر پرستی:

 بنیاد اندیشه مذهبی در هند به تثلیث یا سه‌گانگی گذاشته شده است برهما، ویشنو و شیوا، برهما خدای دارای چهار دست در راس دو خدای دیگر قرار دارد، ویشنو خدای عشق است که بارها به هیأت انسانی درآمده است، و در وجود کر شنا نمایان میشود (کرشنا یک انسان است که در کودکی از ظلم مادر اندر (مادر ناتنی‌اش) فرار می‌کند و در جنگلات پناه می‌برد، در جوانی بر میگردد، پدرش مرده است واو به کمک ویشنو مادرش را خلع می‌کند، و به جایگاه پدر می‌نشیند سپس مادر اندرش را می‌بخشاید به عدالت می‌پردازد و بالای شاه ظالمی که دختران را می‌رباید می‌تازد و او را نابود میسازد آنگاه در هیأت خدا درمی‌آید.) شیوا خدای سومی است که خدای باران، باد و طوفان میباشد. (پاروتی، اوما و دورگا) همسران شیوا اند، این خدایان سه نیرومند و با پارووتی و دورگا پنج خدا در راس سی ملیون خدای دیگر قرار دارند نام مجموع خدایان هند اگر نوشته شوند به صد جلد کتاب خواهد رسید.

  در سرزمین پهناور هندوستان از سالیان دورودرازی که شاید به ۱۲۰۰ سال پیش از پیدایش عیسا یعنی در دوره‌ای ویدایی برسد، امور زندگی مردم توسط «درمه شاستره ها» یا «قانون نامه مانو» سر و سامان داده می‌شد.

 این آیین نامه (قانون نامه) در اصل به‌منظور رهنمایی طبقه براهمه مانوه پی‌ریزی شده بود اما به‌تدریج یا پیاپی به گونه قانون سراسر جامعه هندوستان در آمد، بر بنیاد این آیین نامه اگر شخصی از طبقه (سودره) طبقه عادی جامعه به خوانش کتاب مقدس و متون وداهای وحی شده گوش فرا دهد، می‌بایست گوشش را با سرب گداخته شده پُر کرد. اگر آن‌ها زمزمه کند باید زبانش را برید، اگر آن را به یاد بسپارد باید او را دو پاره کرد. بر عکس بر بنیاد همین قانون نامه: «هر چی در این گیتی هست ملک برهمن است» برهمنان را می‌بایست با پیشکش‌های ویژه شاد گردانید و این پیشکش‌ها نمی‌بایست جنبه صدقه و یا کمک را داشته باشد بل این خدمتگذاری یک تعهد مقدس است، حتا این خدمتگذاری در برخی از گروپ‌های دینی هندویزم به‌ویژه میان برهمنان «نمبودری» برهمنان حق شب نخست همه عروسان خطه‌ی خود را بدست میاوردند. برهمنان «پشتی مارگه» در بمبیی تا همین سالیان نیز از این حق برخوردار بودند به گفتاورد (نقل قول) پروفیسور دوبوا، برهمنان معبد «تیروویتی» در جنوب شرقی هند به این باور بودند که نازایی زنانی که شب اول عروسی را در معبد نزد پندت بگذراند، درمان خواهد شد. (شاید افزایش سرسام آور باشندگان هند از همین علت باشد (شوخی است).)

 پذیرایی از یک برهمنی از والاترین تکالیف دینی بشمار می‌رفت. برهمنی که از صاحب خانه میهمان نو ازی نمی‌دید، می‌توانست تمام اندوخته‌ها و ثواب‌های دینی او را بردارد و با خود ببرد، هیچ برهمنی را ولو مرتکب هرگونه جنایتی شده باشد، نمی‌توان کُشت، شاه می‌توانست برهمنی گنهکار را تبعید کند با آن‌هم او اجازه داشت تا دارایی‌اش را با خودش ببرد. اگر کسی برهمنی را بزند به هزار سال عذاب دوزخ دچار میگردد. اگر کسی از طبقه «سودره» سودره ی دیگر را بکُشد باید صد گاو به برهمنان بدهد و اگر کسی، شخصی از طبقه‌ی «ویسیه» را بکًشد باید هزار گاو به برهمنان بدهد. و اگر برهمنی را کسی بکشد باید کشته شود.

 مردم هند به چهار طبقه بخش بندی شده بودند: ۱- سودره (طبقه پایینی) ۲- ویسیه طبقه میانه ۳- کشتریه طبقه اشرافی و ۴- برهمنیه طبقه بالاترین (و تنها طبقه‌ی که از مجازات بری پنداشته می‌شد، طبقه برهمنه بود).

 برهمنان حق داشتند تا گردنکشان، بی‌دینان و گنهکاران را در دنیا مجازات کنند این مجازات ظالمانه و عبارت بود از قطع دست و پا، مثله کردن، درآوردن چشم، ریختن سرب گداخته در حلق، شکستن استخوان‌های دست و پا با چکش، سوزاندن تن، کوبیدن میخ در دست، پا و سینه، بریدن پی‌ها، اره کردن، چهار شقه کردن، زنده، زنده کباب کردن، وزیر پای فیل انداختن. افزون بر این‌ها گنهکار به جزاهای دیگری نیز محکوم می‌گردید. از آن میان به گفتاورد دوبوا (مشرق زمین گهواره تمدن رویه‌های ۵۵۴ و ۶۵۹) آزمایشی بنام (اوردالی) یا (ور) وجود داشت:

 ۱- «ور» روغن: که گنهکار باید دستش را تا آرنج داخل روغن جوشان نماید ۲- «ور مار» که سکه‌ی را داخل سبدی که در آن مار زهری را گذاشته بودند میندازند و گنهکار باید چشم بسته دستش را داخل سبد می‌کرد از درون آن انگشتری را بیرون می‌آورد اگر در «ور» نخست دستش نمی‌سوخت و در ور دوم مار او را نمی‌گزید، بی‌گناه پنداشته میشود. این بود مجازات در ادیان هندویزم باید خاطر نشان نمود که اکنون در کشور هندوستان از برکت قوانین انسانی همه‌ی این سزاها (مجازات) و بهتر وری ها (امتیازات) از بین رفته و همه هندوستانی‌ها بدون امتیاز و تبعیض از حقوق برابر در برابر قانون برخوردارند. وادیان هم همه بازتاب دهنده‌ی نیکو کاری و محبت و عشق شده‌اند.

 خشونت در ادیان زردشتی، میترایزم، مانییزم و مزدکیزم:

  بر بنیاد بن مایه‌های (منابع) پژوهشی در اوستا چنین برآیند (نتیجه) بدست می‌آید که:

 ایزد (فر) خود را از سپهر ششم به زمین فرود می‌آورد و آن را در وجود فراهیم پدر بزرگ (جد) زردشت می‌دمد. این (فر) از پیکر فراهیم در پیکر (دغدوا) دختر فراهیم، مادر زردشت می‌دمد و از وجود مادر در وجود پسرش زردشت سپنتما حلول می‌کند،

 

 نخستین خشونت:

 فراهیم، دخترش دغدوا را از خانه بیرون می‌کند و او در خانه سپنتما پناه می‌برد، زردشت در خانه سپنتما به گیتی پیدا می‌شود و در همان‌جا به پیامبری می‌رسد بخش گات‌های اوستا را با الهام از سروش می‌سراید و آن را به گشتاسب پادشاه توانمند پیشکش می‌کند، زردشت در سن ۷۷ سالگی در جریان جنگی با لهراسپ کشته میشود، اگر بپذیریم که دین زردشتی ۱۸۰۰ سال پیش از پیدایش عیسا پدیدار بود پس نخستین پیامبری که کشته می‌شود زردشت است، و این خشونت دامن دین زردشتی را خون آلود میسازد، برخی‌ها چنین می‌پندارند که پیکر زردشت را در مزار شریف به خاک سپاریده اند، اما نا آگه از اینکه زردشتیان مرده‌هایشان را به خاک نمی‌سپارند، بلکه مرده‌های شان را در جایگاه‌های ویژه می‌گذارند تا در خور خوراک پرندگان گوشت‌خوار قرار بگیرند.

 خشن‌ترین رسمی که در دین زردشتی پدیدار است هما نا ازدواج خواهر با برادر است، که در هیچ دینی دیگری به رسمیت شناخته نشده است. کشتار دشمن پیمانه ندارد، مهربانی و ترحم بر دشمن پذیرفتنی نیست، کسی که با تو می‌جنگد او را بِکُش، در قطعه ۲۰ بند ۱۸ گات‌ها چنین آمده است:

 «هیچ یک از شما نباید که به سخنان و حکم دروغ پرست گوش دهید زیرا که در بخش جان و مان و شهر و ده را دچار احتیاج و فساد سازد پس با سلاح او را از خودتان دور برانید»(گات‌ها کهن‌ترین بخش اوستا از ابراهیم پور داود چاپ انتشارات اساطیر)

 و یا در بخش ۱۶۳ قطعه ۷۱ گات‌ها چنین آمده است:

 «هیچ یک از این جرم‌ها نباید از مرد دانایی سر زند زیرا چنانکه معلوم است بعد از آزمایشی که با فلز گداخته مقرر است به نتیجه و سود خواهند رسید.» (همان کتاب).

 چنانی که بدیده می‌آید راندن دگراندیشان با سلاح و مجازات با فلز گداخته در این دین نیز مانند ادیان پیکر پرستی هندی هستی دارد.

 برخی‌ها به این باوراند که دین زردشتی نخستین دین یکتا پرستی است، که در روی زمین پدیدار گردید؛ اما اگر به دیده‌ای بینا نگریسته شود همگونی‌های متعددی در دین‌های پیکر پرستی هندویزم و دین زردشتی پدیدار است:

 ۱- هم در اوستا وهم در ریگویدا نخستین انسان یا شاه (یم) نام دارد و. در ریگویدا (یم) نخستین انسان مرد و خواهرش (یمی) نخستین بانو (زن) است که آفریده شده‌اند. در اندیشه ایرانویچه باستان کیومرث نخستین انسان است که اهورا مزدا او را آفرید و اهریمن او را کشت و خورد و از پیکرش دو قطره خون بر درختی پرید و از آن دو انسان آفریده شد؛ که انسان‌ها همه زاده‌ی این دو انسان‌اند.

 ۲- قدسیت گاو: در دین برهمنیزم گاو (مادر) موجود مقدسی است؛ که کشتن آن ممنوع است و کسی که گاوی را بکشت گویا خدا را کشته است مجازاتش هزار سال در آتش می‌سوزد. در دین زردشتی نیز (گاو) موجود مقدسی است به گفتاورد (بندهشن) اول که چنین است:

 «چیزی که اهوره مزدا در میان مخلوقات جاندار بیافرید گاو (ورزاو) بوده است اهریمن از برای تباه نمودن این جانور سودمند، دیوهای آز و نیاز و آزار و ناخوشی و گرسنگی را بر آن گماشت که گاو را نابود کند وقتی‌که گاو جان سپرد از هریک از اعضایش ۵۵ قسم از حبوبات و ۱۲ قسم از گیاه‌ها درمان بخش به وجود آمد (ند) نطفه گاو جان سپار به کره ماه نقل شده در آنجا پاک و تصفیه گردید و از آن یک جفت گاو نر و ماده پدید گشت که سبب به وجود آمدن ۲۷۲ قسم چارپایان (چهارپایان) سودمند شدند؛ اما روان گاو جانسپار (گوشورون) از کالبد گاو بدر آمده در مقابل او ایستاد و با یک آواز بلندی که گویا از هزار مرد برخاسته است به درگاه هرمزد شکوه کنان خروش برآورده گفت «کشور مخلوقات را بکه (به کی) سپردی زمین روی به ویرانی نهاد و گیاه‌ها خشکید ه آب‌ها زهر آلود شد کجاست آن کسی که تو وعده آفریدن دادی...».

 ۳- همگونی در تعدد خدایان: در بالا نگاشتیم که تعداد خدایان هندویزم به سی ملیون می‌رسد اگر نوشته شوند به صد جلد کتاب خواهد رسید در دین اوستای نیز تعداد ایزدان نامحدود است بدین گونه: (رویه ۸۴ کتاب گات‌ها کهن‌ترین بخش اوستا اثر استاد بزرگوار ابراهیم پورداود انتشارات اساطیر)

 «ایزادان جمع ایزد میباشد یعنی کسی که سزاوار ستایش است یسنا و یشت نیز از همین ماده میباشد یشت ششم فقره اول از صدها و هزارها ایزد صحبت می‌دارد». سپس به ادامه آمده است:

 «در عالم روحانی خود اهوره مزدا در سر ایزدان جای دارد و بزرگ‌ترین ایزد خوانده می‌شود در جهان خاکی زردشت افسر ایزدان است به‌حسب ترتیب سی روزه پس از تفریق هفت امشاسپند آن ایزدان مهم از این قرار اند: آذر ایزد، آبان ایزد، خورشید ایزد، ماه ایزد، تیر ایزد، گوش ایزد، مهر ایزد، سروش ایزد، رشن ایزد، فروردین ایزد، بهرام ایزد، رام ایزد، باد ایزد، دین ایزد، ازد ایزد، اشتاد ایزد، آسمان ایزد، زمیادایزد وائیران ایزد.

 ۴- قدسیت آتش: هم در ادیان پیکر پرستی هندویزم وهم در دین یکتا پرستی زردشتی آتش پدیده‌ای مقدسی است که قدسیت ایزدی دارد. در هردو دین پنج گونه آتش هستی دارد بدین گونه:

 ۱- برزی سوه یا آتش بزرگ یعنی آتش بهرام ۲- وه هوه فریان یا آتش بدن انسان که همانا آتش غریزه‌ی انسان است.۳- اُرووا زیشته یا آتشی که در چوب است.۴- و ازیشته یا آتش رعد و برق ۵- سپنیشته آتشی که جاودان در برابر اهوره مزدا فروزان است که در فر فروغ ویژه شاهان است.

 . نباید پنداشت که دین زردشتی یک دین خشن است این دین در کلیت آرام‌ترین و پر خردترین دین در جهان است بنیاد این دین بر سه اصل عمده که (هومت (پندار نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک) است) استوار میباشد. دین بهی یا زردشتی یگانه دینی است که بر بنیاد خرد و دانش استوار است، ویکی از ادیانی است که در برابر ستمگری و ستمپنداری می‌رزمد و این پندار در قطعه ۱۶ گات‌ها چنین می‌درخشد: «از تو می‌پرسم ای اهورا چه چیز است سزای آن کسی که از برای سلطنت بدکنشی و دروغ پرستی در کار و کوشش است آن بدکنشی که جز آزار کردن به ستوران و کارگران دهقان کار دیگری آزا و ساخته نمی‌شود هرچند که از دهقان آزاری به او نمی‌رسد».