نوروز باستانی ترین جشن آریایی یا ایرانی است که پیشینگی آن به گفتاورد کریستن سن در کتاب (( نخستین انسان و نخستین شهریار)) به ۲۳۴۰ سال پیشا ترسایی در آریانا یا ایران باستان می رسد.

به روایت دانشمندان پیشینگی نوروز به زمانه های پیشدادیان، ماد ها، هخامنشیان، آشکانیان، ساسانیان، کوشانیان، هندوشاهان کابلی و شیران بامیان می رسد.

در باره پیدایش نوروز و مناسبت تاریخی آن دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. برخی ها می پندارند، که داستان پیدایش نوروز به کیومرث می رسد و برخی دیگری آن را به پادشاهی جمشید پیشدادی که ۲۸۰۰ سال پیشا ترسایی می زیسته مربوط می دانند. با همه حال واژه نوروز به مثابه یک نماد و یک هستی پیشینگی بسیار باستانی دارد.

اگر به ریشه شناسی واژه نوروز بنگریم این واژه از یک صفت یا برازندگی و یک اسم یا نام ساخته شده است. صفت نو و اسم روز که ترکیب آن شده است: نوروز.

 در زبان های باستانی چون نیایی هندو اروپایی، اوستایی، بلخی، سکایی، سغدی و سنسکرت نخست صفت می آمد و سپس اسم که این ویژگی در اغلب زبان های اروپایی چون: آلمانی، انگلیسی، ایتالیویی ودر اغلب زبان های هندو ایرانی چون سنسکرت، شغنانی، هندی، پشتو ودیگر زبان ها حفظ شده است مگر در زبان فارسی جدید بعد از آمیزش با زبان عربی نخست اسم و سپس صفت می آید، از اینرو واژه نوروز نیز با همان ویژگی باستانی اش نخست صفت یا ستودگی (نو) و سپس نام یا اسم (روز) آمده است، در حالی که در فارسی امروزی می گویم سنگ سیاه، قد بلند، بانوی مقبول و غیره نوروز را نیز اگر بر بنیاد دستور زبان امروزی می ساختیم می شد (روز نو).

با همه حال می پردازم به ریشه شناسی واژه نوروز:

در بالا نوشتم که نوروز از دو واژه صفت نو و اسم روز ساخته شده است.

نخست صفت یا ستودگی نو: به معنی جدید، تازه، طرفه، طری، مدرن در مقابل کهنه

 واژه نو در زبان نیایی پارا اوستایی یا زبان هندو اروپایی به گونه Nava بود سپس به گونه: neuos,neuios تغییر پذیرفته است، در اوستا nava در زبان سنسکرت به گونه nava, در زبان آشکانی نوا در زبان پهلوی زردشتی nog در زبان مانوی nwg در زبان سغدی مانوی nwyy در زبان های اروپایی: یونانی neos لاتینی novos اسپانیایی کهن nevio آلمانی neue انگلیسی new فرانسوی nouveau.

 در زبان های منطقوی ما چون: شغنی nu,now در زبان یزغلامی نوگ، سریکلی inuj پراچی no سنگیچی nuwok وپشتو nawai ودر زبان فارسی ما به گونه ای نو باقی مانده است.

از این واژه در تمام زبان های خانواده هندو اروپایی ساخته های ترکیبی یا صد ها ترکیب واژه ساخته شده است و از آن میان در زبان فارسی می توان این ترکیب ها را نشانی کردچون: نوجوان، نورس، نوباوه، نوکی، نوآباد و غیره،

دوم: ریشه شناسی واژه روز Röz,Rög:

از برامدن روشنی خورشید تا فروخفتن آن را در زبان فارسی روز می گویند. از آن ترکیب های روزگار، روزی، روزه نیز ساخته شده است این واژه در زبان عربی رفته و از آن واژه رزق ساخته شده است،

صورت اوستایی آن raochah ( شکل تلفظ فارسی گویش کابل ها چون در زبان گویشی کابلی ها روشن را ٍ روشن Raushan می گویند در حالی که در گویش تهرانی Ruushan تلفظ می کنند) پارسی باستانی دوره هخامنشی ها به گونه: rauhchan پهلوی اشکانی röch پهلوی ساسانی röchik صورت هندی باستانی آن röchish در زبان کردی روج در زبان پشتو vraz در زبان واخی räuj این واژه در زبان ترکی وام شده و به گونه uruz,uruj گردیده است.

واژه نوروز: واژه نوروز را ایرانی های بلخی به گونه (( ناوه سردا))، در زبان اوستایی به گونه (( نوکه روکه)) در زبان خوارمی به گونه (نوسارد) و در زبان سغدی آن را (نوسارجی) و در زبان فارسی میانه یا پهلوی آن را (( نوگ روج)) گفته اند؛ و در زبان فارسی جدید نوروز شده است.

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز

زیرا که به نوروز بود نوبت نوروز (منوچهری)

بر بنیاد وندیداد تابستان دارای ۷ ماه و زمستان دارای پنج ماه بود، آغاز این دوفصل را ایرانی های باستانی جشن می گرفتند، که نخستین آن جشن مهرگان و دومی آن جشن نوروز بود.

نوروز در زمان پیشدادیان در بلخ باستان به گونه شاندار آن برپا می شد و این جشن هویت بلخی ایرانی دارد.

در دوران هخامنشیان به روایت کیریشمن باستان شناس فرانسوی، کوروش کبیر در سال ۵۸۳ پیشاترسایی دستور داد تا جشن نوروز به گونه شاندار برپا گردد.

از ان زمان تا امروز این جشن در تمام قلمرو هخامنشیان چون: افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، اذربایجان، ترکمنستان، قرغزستان، قزاقستان، کشمیر، عراق وغیره برپا می شود.

ریشه شناسی واژه بهار:

 

دانشمندان دانش ریشه شناسی، واژه بهار را بر گرفته از واژه هندو اروپایی Vähara می پندارند، این واژه در زبان اوستایی به گونه vanhri در سنسکرت vasanti در زبان فارسی باستانی یا فارسی دوره هخامنشی، vähara شده است و در زبان فارسی امروزی ما بهار گردیده است.

برخی واژه بهار هندواروپایی را بر گرفته از واژه äru سومری و ایلامی می دانند، که برابر به ۲۰ ماه می ۵۲۱ پیشا ترسایی مطابقت داشت.

بهار فصل رویش و پویش و فصل پدیداری و شگوفایی است.

 

چمن عقل را خرابی اگر

گلشن عشق را بهار تویی ( رودکی ۵۷۱)

در فرجام جشن نوروز باستانی و بهار سال ۱۴۰۲ خورشیدی را به همه نوروز پسندان و بهار دوستان از ژرفای دل شاد وخجسته می خواهم.

هر روز تان نوروز

نوروز تان پیروز

 

بادرود ومهر