آنچه آلاهه دلاورزی به سرنوشت تجاوز جنسی و بی‌ناموسی توسط سعید خوستی سخنگوی سراج حقانی و یکی از وابسته گان نزدیک گروه حقانی ها قرارگرفته است، بازگوکننده یکی از صدها جنایات مشابه این نازی صفت‌های کفری و دوزخی‌های است که گويی به حیث قوم ظالم بر مسلمانان مظلوم افغانستان نازل شده‌اند. قومی که در نهادشان ظلم، تجاوز، بی‌رحمی، قسی‌القلبی، کشتار، دروغ، بد قولی، تبعیض و نفرت در برابر ترقی و تمدن جا گرفته شده است. این قوم که ظلم و همه صفات ددمنشانه‌شان منبعث از ایده‌های ملاهای دیوبندی طراز پاکستانی و بقایای شیوه‌های انگلیسی و ابلیسی می‌باشد و نشاند دهنده این واقعیت است که آنان دست بالاتر از فاشیست‌های هتلری و یهودی‌ها در برابر فلسطینی‌ها دارند که در برابر تمدن و ارزش‌های والای انسانی بر مردم خود انجام می‌دهند. در نهایت این جرایم خویش را زیر نام شریعت و فتوای علمای دین رو پوشی می‌کنند. این‌ها اند که قاری فصیح الدین ها، سعید خوستی ها، حقانی ها، ملا مخدوم عالم‌ها، صلاح‌الدین ایوب‌ها از این ظالمین فی‌الارض نماینده گی می‌کنند.

جنایات طالبان بر مردم مظلوم و آغشته به عمیق‌ترین بدبختی‌های روزگار، ناشی از تظلم و نامسلمانان طالبی به‌مانند آتش‌فشان است که از درون آن خون، ظلم، بدبختی، نفرت‌های قومی و تبعیض جنسیتی را فوران می‌کند و زنده گی اکثریت مردم را به جهنم روی زمین مبدل ساخته است.

همه جنایات طالبان در سرتاسر کشور در حکم واضح و بدون انکار جنایات شدید جنگی و ضد بشری می‌باشند.

آنچه جامعه جهانی سخن از تشویش، بحران، سلب حقوق و سیاست‌های تبعیضی توسط طالبان می‌زنند، ولی در واقعیت امر افغانستان در عمق یک «فاجعه انسانی ظلم و تبعیض بی‌مانند طالبی» قرار داده شده است. با تظلم طالبان همه گلوها خفه شده‌اند تا کسی صدای: «وای خدایا» را از گلو بیرون نتواند صدای آه و ناله‌شان حتی بگوش رب‌العالمین هم نرسد. این‌ها اند که به خدا دروغ میگویند که گویا احکام مقدس الهی را تطبیق می‌کنند.

این جنایات که با تمام وضاحت در کنوانسیون‌های بین‌المللی به حیث جنایات جنگی و جرایم شدیده ضد حقوق بشری توضیح و تعریف گردیده‌اند که در افغانستان نگون بخت در بخش‌های زیر به وقوع پیوسته‌اند و تداوم دارند:

۱- زندانی کردن بدون اسناد و دلایل الزام هزاران مردان و جوانان از ولایات پنجشیر، بغلان، فاریاب، جوزجان، سر پل، دایکندی، غزنی و هرات، فقط با مظنونیت احتمالی روابط با گروه‌های مسلح جنگی ضد طالبان؛ و یا مظنونیت بر داشتن سلاح.

۲- زندانی ساختن خانواده‌ها و اقارب شامل زنان و اطفال مربوط به جنگجویان گروه‌های چریکی و فشار دادن و شکنجه آن‌ها در بازداشتگاه‌ها.

۳- اعدام‌های صحرايی و تیرباران کردن اسیران جنگی که همراه با نفرت‌های قومی و تعلقیت های منطقوی سر به نیست می‌گردند.

۴- تجاوز و بی‌ناموسی بر دختران جوان تحت نام نکاح‌های دوم، سوم و چهارم. به‌حکم دساتیر شریعت اصلی اسلامی این نکاح‌های اجباری در حکم انجام تجاوز بر ناموس و عمل زنا مکرر می‌توانند تعریف گردن دو قطعن حرام اند که جزای شدیده بر این جانیان فاقد وجدان قابل تطبیق ست ولی رژیم طالبان در برابر این جنایات خموشی اختیار می‌کنند (خموشی علامه رضا) و لب از لب تکان نمی‌دهند.

۵- کوچ دادن‌های اجباری مردمان بومی از زادگاه‌های شان و جابجا ساختن بیگانگان در اماکن قانونی مردم.

۶- فروش با تهدید، به‌زور و سلاح جایداد های مردم در مناطق تجارتی و پر قیمت به بهای ارزان که توسط زورمندان طالبی تصرف می‌گردند.

۷- عمیق ساختن نفرت‌های قومی به شیوه نازیستی، با طلب جریمه‌های بلند و باجگیری های بلند که پرداخت آن از توان مردم عادی و فقیر بالایند. همچنان طلب جریمه‌های بیست تا سی سال قبل را تحت نام خوب‌ها از بازمانده گان فامیل‌های که توان پرداخت آن را ندارند و کدام مسؤولیت قانونی هم در برابر قضایای سی سال قبل ندارند. طالبان بر هر خانواده شرط می‌گذارند: یا یک میلیون افغانی، یا ده میل سلاح و یا کوچ! یکی را باید انتخاب کنند.

قضیه یا مشکل کوچی‌ها با مردمان بومی مناطق مرکزی افغانستان در زمان حاکمیت اشرف غنی و در وجود تعداد از اعضای پارلمان که مشوقان تعصبات قومی و امتیاز دهی یک‌جانبه به زخم خونین مبدل گردید که همه ساله دو طرف قضیه کشته می‌دادند، خانه‌ها و مزرعه‌ها به آتش کشیده می‌شدند ولی حکومت فاسد هیچ‌گاهی در صدد حل عادلانه این معضله و تعین مرزها و حقوق برای چراگاه‌های کوچیان و مردمان بومی نشدند. ولی پیوسته از درون پارلمان و افراد تبعیض طلب حکومت تحریکات شکل داده می‌شدند.

 برای حل معضله کوچی‌ها و مردمان بومی مناطق مرکزی باید راه حل عادلانه جستجو گردد که هر دو طرف قضیه به تفاهم ذات البینی برسند و همه زمینه تحریکات قبل از قبل پیش گیری و قطع گردد. ولی طالبان در پی عمیق ساختن نفرت‌های قومی و تطبیق زجر با سیاست تبعیض را در پیش گرفته‌اند که خود کاشتن و آبیاری ریشه‌های نفرت و تبعیض قومی در طویل‌المدت می‌تواند تلقی گردد.

۸- تقاضای بازور و تهدید طالبان در بغلان و پنجشیر از مردمان بومی: یا تسلیمی چریک‌ها و یا کوچ اجباری!

۹- اختطاف و زندانی کردن دکانداران و تاجران در حوزه‌های پولیس به خاطر گرفتن پول و سرمایه‌های شان.

۱۰- تطبیق سیاست تبعیضی در برابر زنان و دختران و مأمورین دولت با برطرف کردن گروهی مردمان بر اساس تعلقیت های قومی و جابجا کردن افراد دیگر در این پست‌ها.

۱۱- عدم مصئونیت خانواده‌ها در حریم شخصی‌شان که شبانگاه‌ها توسط طالبان به‌کرات جستجو می‌گردد و خانواده‌ها علاوه بر اهانت در بعضی موارد مورد لت و کوب نیز قرار می‌گیرند.

۱۲- تعرض آشکار بر داشتن حق محرمیت معلومات‌های شخصی افراد. طالبان در طول یکسال در شهرها و مناطق برون شهری تیلفون های شخصی مردم را بازور و لت کوب باز و همه معلومات‌ها و داشته‌های که کاملن جز محرمیت فرد هستند، را می‌خوانند، تصاویر شخصی و فامیلی را باز می‌کنند. در چندین قضیه تعداد را صرف به خاطر داشتن فوتو های فامیلی نظامیان سابق در تیلفونهای شخصی دستگیر و توسط استخبارات طالبان به زندان‌ها انداخته میشوند. در قضایای بیشمار دیگر طالبان با تهدید معلوماتهای شخصی از دوستان و اعضای خانواده‌های را بدست میآورند که در شرایط بهتر زنده گی اقتصادی قرار دارند، طالبان این دوستان افراد را رد یابی، زندانی و بعدن پول های شان را به‌زور تصاحب می‌گردند. ویا اینکه از این تیلفونها به این دوستان شام زنگ می‌زنند مه گویا این فرد در تصادم موتر زخمی است، عاجل به انیجا بیائید، وقتی این دوستان عاجل به محل حضور پیدا می‌کنند، قربانی وحشت طالبان می‌گردند.

اکنون که زنده گی الاهه دلاورزی جدن تحنت خطر خذف فزیکی توسط استخبارات طالبان قرار دارد، بجاست که نهاد های بین‌المللی و مجامع دپلوماتیک درک کنند که قضیه افغانستان جز یک فاجعه قرن چیزی بیش نیست.

باید الاهه با تمام مصئونیت از کشور بجای امن انتقال یابد!

الاهه باید تحت تضمین جانی مصیون و متباقی داستان تراژیدی خود را بیان نماید

سعید خوستی باید به دادگاه بین‌المللی تسلیم داده شود!

باید لست افراد که مرتکب جنایات تجاوز جنسی، قتل های غیر قانونی، شکنجه، آزار، امر و تطبیق مبنی بر کوچانیدن اجباری، تشدید نفرت‌های قومی و تعمیل تهدید و فشار بدلیل تعلقیت های قومی و سایر جرایم جنگی و ضد بشری ترتیب و به دادگاه بین‌المللی و سازمان عفو بین‌المللی سپرده شود.

نویسنده از سیاسیون که هنوز تحت تاثیر تمایلات نا سالم و تعلقیت های قومی در برابر جنایات طالبی لب از لب تکان نمی‌دهند و همه جنایات یاد شده را به فعالیت های جنگی چریک‌های ضد طالبان ارتباط می‌دهند، توقع برده میشود تا بر حکم وجدان عمل و ایدیالوژی ضد انسانی طالبی را افشا و خود را در موضع ملی دفاع از مردم کشور قرار دهند.

پیام من به سعید خوخستی و هم قماش های شان:

روز رسیدنیست که انتقام از اعمال ضد انسانی و ضد اسلامی تان گلوی تان را بفشارد.

دستگاه امین فاشیست هم باه کشتار ها، تجاوز به ناموس مردم، زندانی کردن و کشتار در تهکاوی های ادارات و موسسات علمی تا ابد زیر فشار وجدان قرار دارند.

آن‌ها هم دختران جوان را به‌زور وادار به اعمال خلاف عزت و آبروی خانواده‌ها میکردند.

آن‌ها هم به خاطر یک فرد، خانواده شان حتی پیر زنان و پیرمردان را در زندانها میانداختند.

آن‌ها هم هزاران نفر را بدون کدام دلایل الزام و پروسه قانونی سر به نیست کردند.

شما ها باید بدانید که در هر لقمه نان که خود و اولاد تان بلع میکنید، با خون مظلومان آغشته است.

 

لعنت الله علی القوم ظالمین و کافرین!