می‌نویسم پیام عیدانه

نغز و فرخنده و صمیمانه

خوشیی عید مهم است اما

کو دلی خوش میان غمخانه

از دیار غربت، در شرایط آواره‌گی و عزلت، به آنانی که دور از دامان وطن و در سرزمین بیگانه بسر برده و قلب‌های‌شان برای وطن و هموطنان عزیز، اقارب، دوستان ویاران شیرین‌شان همواره می‌تپد و همچنان به آن‌هایی که در داخل کشور با تحمل رنج‌ها و آلام بی‌پایان در میان مرگ وزندگی نفس می‌کشند عید سعید فطر را برای‌شان تبریک و تهنیت می‌گویم.

عید به مثابه موهبت بزرگ آسمانی و روز فرخنده ایست که مسلمانان جهان به پاکیزه گی و تذکیه نفس، آرایش منازل، آسایش و آرامش خاطر و دل‌های ملهم از مهر و محبت، با دیدن آشنایان، آراستن خوان و همیاری به بینوایان این روز خجسته را به استقبال می‌گیرند.

ایکاش چنین عیدی سراسری، فراگیر و همه‌گانی در دسترس عموم مردم ما قرار می‌داشت ولی متأسفانه اکثراً عزا دار اند و هرکس به نحوی از شرایط موجود رنج می‌برند.

درست یک سال از عید فطر قبلی می‌گذرد. سالی که گذشت جهان شاهد رویداد های سیاسی و رخداد های خونین نظامی بوده است و در طی همین سال قدرت‌های جهانی عمدتاً مصروف مسأله سازی پروژه ایران بوده‌اند. اکثراً کشورهای عربی اسلامی در شعله‌های آتش جنگ می‌سوزند، کشورهای منطقه با تهدید و زیاده‌خواهی روبرو گردیده و افغانستان در بحران جنگ و ناامنی فرومیرود.

 همین حالا مردم هردم شهید و دایماً روزه دار افغانستان با تحمل رنج‌ها و آلام بی‌پایان در میان دود و آتش به سختی نفس کشیده و از فقر، مرض، جهل و بیکاری وبی سرنوشتی به ستوه آمده‌اند و در برابر متجاوزین خارجی و اجیران داخلی شان دست و پنجه نرم می‌کنند.

در امتداد جنگ‌های تحمیلی و در اثر حملات دهشت افگنانه دشمنان افغانستان روزی نیست که بر پیکر شهیدان و در کنار مجروحان صدای شیون و زاری بلند نشود. هر روزی که می‌گذرد بلای جنگ گسترده‌تر می‌شود. با وجود ایستادگی نیروهای مسلح کشور در سنگر دفاع از وطن و مبارزه با هراس افگنان، هنوز جنگ و ناامنی در کشور متأسفانه ادامه داشته و شرایط زندگی عادی را برای هموطنان ما دشوار و روز های عید را به چالش‌ها روبرو می‌سازد.

درحالی‌که مؤمنین پاک‌نهاد کشور عید را با خانه‌تکانی و تزئین منازل به استقبال می‌گیرند ولی عاملین جنگ، خانه‌ها و منازل مردم را به آتش کشیده و منهدم می‌سازند. وبجای تذکیه نفس با قساوت قلب ومملو از کدورت ها، به عوض دلجویی دل شکنی، جای دوستی دشمنی، بجای محبت خشونت وبجای حنا ی عید، دست ودامن پراز خون، جای صداقت وپاکیزه گی، چور وغارت مال مردم وتاراج منافع علیای کشوروغیره عملکردهای ظالمانه وغیر مسولانه، مردم را در زیر ساییه تفنگ، تهدید وعزای عمومی نگهداشته، روز عید شان را به محرم سیه مبدل می‌سازند.

ولی هستند کسانی که به طور کلیشه‌یی و دگم، به توصیف و تعریف رسومات عید پرداخته و آن را در یک سطح بالا و جدا از زندگی عموم مردم که آن هم از قصور بلند و مجلل منشأ می‌گیرد، با شمع، شاهد، نقل، شراب، شکر، نای و سرود، ابریشم مخملین و دستان حنایی به تصویر می‌کشند؛ که چنین عید یک صد سال از توان و دسترس مردم عادی فاصله دارد.

این‌گونه عید نمادین، نمایشی و سمبولیک که در دسترس دارنده گان دم و دستگاه قرار دارد، عید کلیه مردمان کشور نبوده و هرگز نمی‌تواند عید همه گانی باشد؛ زیرا هلال عید بر فراز آرمان‌های مردم افغانستان تا هنوز یکسان نتابیده است. با فرا رسیدن آن روزی که هلال عید بر افق آرزو های کافه هموطنان عزیز یکسان بتابد، آنگاه عید واقعی و همه گانی، به مثابه جشن مردمی در واقع سرور و شاد مانی، مهر و محبت، صلح و دوستی، آسایش و آرامش، همکاری و همیاری را به ارمغان می آورد.

عید سراسری و همه گانی وقتی میسر شده می‌تواند که مردم ما با هشیاری و بیداری تمام بتوانند کلیه سرنوشت خویش را خود به دست گرفته و قبل از همه با کسب سواد و دانش و با توجه به تجارب گذشته‌شان، دوستان را از دشمنان دقیقاً تشخیص داده و برای نجات جان‌شان، راه اتحاد و همبستگی، راه عدالت پسندی، وحدت و همیاری را در پیش‌گرفته و با جوشش مردمی به دور فرزندان واقعی و دلسوز، آگاه و مسؤولیت پذیر بسیج گردیده و با ترقی‌خواهان دموکراتیک و انسان‌های متعهد و پاک‌طینت کشور همسو و همگام گردند؛ زیرا رسالت تاریخی نیروهای ترقی‌خواه و دموکرات کشور بر مبنای وحدت شریفانه و محکم، به خاطر نجات وطن از کلیه بدبختی‌ها، ما را به هدف نزدیک خواهد ساخت.

 زیرا که پاسداری از میهن و برگزاری عید واقعی در صورتی امکان‌پذیر است که نیروهای ترقی‌خواه و عدالت پسند، دموکرات و مؤمنین پاک‌نهاد کشور با وحدت عام و تام، اصولی و پایدار شرایطی را بوجود خواهند آورد که بر مبنای آن، مردم شریف افغانستان سر نوشت خود را خود به دست گرفته و پرچم مبارزه را به خاطر نجات وطن از بدبختی‌های کنونی برافراشته نگهدارند تا در پرتو آن مردم زحمتکش افغانستان شاهد عیدهای فراگیر، حقیقی و همگانی باشند و آنگاه عید مردمی و سراسری را به همه مردم شریف کشور تبریک و تهنیت میگویم.


 

نوای عید

نوای عید می آید

نویدی شادی و تبریکی و تمجید می آید

چه بهتر بود اگر بر کافه ملت

سرآسر عید می بودی

ولی اکثر عزا دار اند

برغم آنهمه غمها، به بنیاد رسوم آنجا

محرم را بنام عید می خوانند

بیکسو آتش و باروت

دگر سو شیون و تابوت

زمین، تر گشته است ازخون آد مها

هزاران ناله ی خشکیده بر لبها

زجهل فقروبیماری، دلها سخت غمگین است

فضا آبستن یک جنگ خونین است 

زعفریت تجاوزگر پیام مرگ می آید

و با ران غم از هر گوشه می بارد

چنین حال وهوا آیا سیه ترازمحرم نیست

که آن را عید می خوانند

و آن هم با نمایشها وسمبولیک

که وصف اش از کجا ها مایه می‌گیرد

زقصر قدرت دارنده گان غرقه در شادی

که یک صد ساله دور، اززندگی مردم عادی

مگر آنجا هلال عید هم یکسان نمی تابد؟

اگر تابد

اسا ساًعید مهر آشتی وصلح همکاریست

پیامش وحدت همبستگی وکومک یاریست

نجات جان مردم از بلای جنگ وبر بادیست

سر انجامش رفاه رستگاری وتواناییست

همان عید ی فراگیروهمگانیست

و آن را بر همه تبریک خواهم گفت

عبدالو کیل کوچی  


سرطان ۱۳۹۴