زبان بازتاب خرد آدمیست، انسان با واژه‌ها جهان را می‌شناسد و با زبان اندیشه و تفکر خود را به دیگران بازتاب می‌دهد. زبان نماد شناخت انسان از جهان است.

 با به دیده داشتن همین اهمیت زبان است، که روز ۲۱ ماه فبروری برابر به دوم و گاهی سوم ماه حوت از سوی یونسکو به‌عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری شده است.

 نام‌گذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ ترسایی به‌منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی نیز به تصویب رسید، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد و از سال ۲۰۰۰ ترسایی از این روز در بیشتر کشورهای جهان گرامی داشت به انجام می‌رسد.

 بر بنیاد پژوهش‌های انجام شده نزدیک به ۶۹۰۹ زبان و گویش در جهان وجود دارد. اگر چه اغلب این زبان‌ها توسط تعداد معدودی از ساکنان کره زمین مورد کاربرد قرار دارند، به گونه نمونه در کشور ۴ میلیونی پاپوا نیو گینی یا گینی جدید بیش از ۸۳۰ زبان وجود دارد. در کشور دو صد هزاری وانواتو نزدیک به ۱۱۴ زبان و گویش مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 مگر ۹۴ در صد باشنده‌گان این کره‌ای خاکی به ۳۸۹ زبان و گویش سخن می‌زنند.

 زبان فارسی در رده ۳۴ مین زبان جهان قرار دارد و در سه کشور جهان با آن سخن می‌رانند.

 در کشور افغانستان نزدیک به ۲۳ زبان و گویش مورد استفاده قرار دارد؛ که جایگاه نخست را زبان فارسی که زبان تجارت وادارات دولتی است، دارد، سپس زبان پشتو، به‌مثابه زبان ملی و دوم کشور، پس از آن زبان ازبکی سومین، زبان ترکمنی جایگاه چهارمین، زبان بلوچی جایگاه پنجمین سپس به ترتیب: زبان‌های نورستانی با هشت کته‌ای آن، پشه‌یی، اورمری، خواهانی، واخانی، شغنانی، پامیری، منجانی، بره کی برکی، برکی راجانی، جمشیدی، پایمردی و دیگران قرار دارند.

 بر بنیاد قانون اساسی کشور دولت مکلف است، تا درزمینهٔ رشد و بالنده‌گی زبان‌های مادری گویشی در افغانستان تدابیر لازم اتخاذ کند. مگر با درد و دریغ نه تنها درزمینهٔ رشد زبان‌های مادری کوچک‌ترین رویکردی صورت نگرفته است، بلکه بر عکس درزمینهٔ کاربرد نه وامواژه بلکه تجاوز واژه و دخالت واژه‌های یک زبان به‌زور در زبان دیگر تلاش‌های غیرعلمی و غیرمسلکی و لجوجانه صورت می‌گیرد.

 زبان‌های فارسی و پشتو که از یک خانواده زبانی‌اند و در دادوستد واژه‌ها باهم خواهر و برابرند مگر بنا به دخالت سبکسرانه دولت و دستگاه‌های پیورزگرا و متعصب دولتی و یا وابسته به دولت روال عادی و صمیمیانه گویشی این دو زبان بر هم خورده است و این مسأله موجب شده است تا همبودگاه یا جامعه به تشتت و پراگنده‌گی سوق داده شود. دخالت در نام زبان فارسی - دری، دخالت در دستگاه دستوری این زبان، دخالت در کارگاه واژگانی آن زیر نام واژه‌های خود ساز ملی بی‌میلی درزمینهٔ رشد و بالنده‌گی این زبان، تحقیر گویشوران این زبان از کارکردهای منفی دولت در این عرصه می‌باشد.

 بنا بر مصروفیت متعصبانه دولت در رشد یک زبان و تخریب زبان‌های دیگر موجب شده است، تا از ۲۳ زبان مادری گویشی در افغانستان نزدیک به ۱۵ زبان آن یا به‌کلی نابود شوند و یا در حالت نابودی قرار گیرند.

 زبان‌های واخانی، خواهانی، منجانی، برکی برکی و برکی راجانی، شش کته زبان نورستانی، جمشیدی، پایمرد، پامیری و چند زبان دیگر گویشورانی از آن باقی نمانده است، تا به کار روند،

 زبان شغنانی نیز با بسیار دشواری میان گویشوران آن کاربرد دارد.

 زبان‌های ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه‌یی و نورستانی نیز از اینکه در مکاتب و دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شوند، در حال بی سرنوشتی بسر می‌برند. این زبان‌ها نیز به‌مرور زمان از کاربرد در میان سخنوران آن آلوده وبی سرنوشت می‌گردند.

  دولت باید بداند، که بازتاب مؤلفه فرهنگی و هویت همگانی هر تبار و هر قوم، زبان آن می‌باشد. اهمیت آموزش و تدریس به زبان مادری نه تنها به‌مثابه حق طبیعی و مسلم انسان، بلکه به‌عنوان اساسی‌ترین و مؤثرترین وسیله کنش و واکنش انسان با محیط او می‌باشد. بهروزی و پیشرفت انسان‌ها و جوامع بشری ارتباط مستقیم با توانایی آن‌ها در آموزش و آموختن زبان دارد،

 وارد شدن در کارگاه آموزش و پرورش با زبان مادری بهترین و مؤثرترین آغاز برای هر کودک می‌باشد.

 بانو ایرینا بوکووا سر دبیر کل یونسکو در پیام خویش به مناسبت ۲۱ ماه فبروری روز جهانی زبان مادری پافشاری دارد، که نخستین آوازها قابل فهم و دانستن از طریق زبان مادری فرایند می‌شوند. روز جهانی زبان مادری فرصت مناسبی است برای درک اهمیت زبان‌های مادری و بسیج همگانی برای ترویج سیستم آموزش چند زبانی و تنوع زبان مادری، که هویت ا صلی انسان‌ها را می‌سازد.

 او تأکید می‌کند:

 آموزش به زبان مادری روش بسیار موفقی برای مبارزه با تبعیض و همچنان برای تأمین سلامتی جامعه می‌باشد.

 اغلب پژوهشگران و کارشناسان امور آموزش و پرورش بر این باوراند که آموزش اجباری به غیر از زبان مادری عامل عمده افت آموزش و بازمانده‌گی از آموزش و تحصیل است.

  ازبک‌های افغانستان به زبان ازبکی در خانه سخن می‌رانند. بدون موجب و بدون دلیل ‌آموزش را در مکتب به زبان فارسی که برای شان بیگانه است و به گونه‌ای جبری نه اختیاری آموزش می‌بینند. در آغاز به دشواری‌های روبرو می‌شوند، برخی‌ها می‌توانند، تا این دشواری را که بجای زبان مادری به زبان بیگانه باید بیاموزند را مرفوع می‌دارند، مگر بسا ازبک زبانانی که بجای آموزش به زبانی که در خانه آموخته‌اند و زبان مادری آن‌ها می‌باشد، به زبان‌های پشتو و یا فارسی مدرسه و مکتب را آغاز می‌کنند و در همان ابتدا نمی‌توانند تا با این دشواری کنار بیایند و از تحصیل و آموزش دلسرد می‌شوند.

 افزون بر این‌ها با درد و دریغ فرهنگ تبعیض و تحقیر دیگر زبان‌ها در افغانستان و به‌ویژه در میان دولتمردان پشتو زبان ما نهادینه شده است،

 دخالت در امور زبان‌های فارسی توسط سیاستمداران پشتون زبان ما امروز به یک بیماری دردسر ساز مبدل شده است، هیچ فارسی زبان و یا ازبک زبان به خود اجازه نمی‌دهد، که بگوید: پشتون‌ها کدام واژه را چگونه بنویسند و یا بگویند، مگر برخی از هموطنان و به‌ویژه سیاستمدارانی که مسلک آن‌ها زبانشناسی و واژگان شناسی و ایتمولوژی نیست، در کار زبان‌ها دخالت نموده وزیر نام بی‌مفهوم وبی معنی واژه‌های ملی در کار واژه‌های زبان فارسی دخالت می‌کنند و نظم روال عادی جامعه را بر هم می‌زنند. اغلب واژه‌های را که به نام واژه‌های ملی نامیده‌اند، نیز از خود زبان پشتو نمی‌باشند و توسط شخصیت‌های غیرمسلکی و غیر وارد ساخته شده‌اند. به گونه نمونه: واژه ولسی‌جرگه: این نام پشتو نیست، بلکه از دو واژه ولس که یک وامواژه مغولیست و یرگه یا جورگه که واژه ترکیست ساخته شده است و بجای واژه کاربردی مجلس نماینده‌گان به‌زور در ادارات به کار می‌روند.

 بگذارید، تا گوینده‌گان و کاربران یک زبان واژه‌های زبان خود را به دل خود به کار ببرند، دولت وظیفه ندارد، که به مردم تحمیل کند، به کدام زبان سخن بزنند و کدام واژه را به کار ببرند و کدام واژه را به کار نبرند، این تبعیض زبانی است و خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر است و یک دخالت غیرانسانی و خلاف آزادی‌های اولیه انسانی می‌باشد.

 زبان‌های پراچی، واخانی، منجانی نسبت بی‌توجهی دولت در حال نابودی می‌باشند، این‌های زبان‌های بسیار باستانی و پویایی بودند، که از دایره‌ای گویش بیرون شده‌اند و اکنون با آن کسی صحبت نمی‌کند، دولت بجای اینکه مانند دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در دهه هشتاد تدریس زبان‌های مادری را در محلات و در مکتب‌های ابتدایی و به‌تدریج در دوره میانه یا متوسطه و سپس در دوره فرجامین یا عالی و در فرجام در دانشگاه‌ها مروج می‌ساخت. مصروف جنگ زبانی میان فارسی و پشتو و واژه‌های خود ساز گویا ملی شده است.

  زبان‌های ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه‌یی، شغنانی، نورستانی و دیگر زبان‌های گویشی در افغانستان زبان‌های پویایی هستند، که علیرغم تبعیض و سرکوب فرهنگی در کنار زبان‌های فارسی و پشتو به حیات خود ادامه می‌دهند،

 در یک سیستم متمدن، دموکراتیک و مدرن این زبان‌ها باید به رسمیت شناخته شوند، شرایط رشد و آموزش آن‌ها در مکاتب و دانشگاه‌ها فراهم شوند تا در همبودگاه ما رشد کنند و به زیست خود ادامه بدهند.

 با دریغ برخی با تعیین تکلیف برای دیگران ادعا می‌کنند، که برای رشد علمی و همپا بودن با جهان امروزی بجای زبان‌های مردم زبان فارسی و یا پشتو به‌عنوان زبان رسمی در مدارس تدریس شوند.

 البته این دیدگاه درست است مگر نه به بهای نابودی زبان‌های مادری دیگر که به‌عنوان یک حق لاینفک و دموکراتیک باید در مناطق شان تدریس شوند. به‌طور مثال در مناطق ازبک نشین و یا بلوچ نشین کتاب‌های دوره آغازین یا ابتدایی باید به زبان‌های ازبکی و بلوچی تدریس شوند و در کنار آن‌ها زبان‌های فارسی و پشتو نیز آموزش داده شوند، به همین گونه در دوره‌های بعدی نیز این مأمول برآورده شود. آنگاه است، که نه تنها از نابودی زبان‌ها جلوگیری می‌شود، بلکه زمینه‌های رشد زبان‌های نیز فراهم می‌شوند.

 دولت بجای اینکه برای رشد زیان پشتو، ریشه شناسی واژه‌های این زبان، تهیه گنج‌واژه یا لغتنامه زبان پشتو، تهیه دستور همه جانبه این زبان اقدام کند، مصروف جنگ‌های زرگری این زبان شده است.

 به‌منظور نابودی زبان‌های مادری لازم است، تا دولت به‌صورت عاجل زمینه تهیه دستور زبان‌های و لغتنامه‌های زبان‌های مادری، چون: ازبکی، ترکمنی، بلوچی، نورستانی، پشه‌یی، شغنانی، واخانی، خواهانی، منجانی، پامیری، جمشیدی، برکی راجانی و برکی برکی و دیگر زبان‌ها را فراهم بسازد،

  به این منظور و به‌منظور رفع دشواری‌های وامواژه‌های زبان‌های پشتو و فارسی و به‌اصطلاح رفع دشواری‌های نام نهاد واژه‌های گویا ملی، تهیه دستور زبان‌های تمام زبان‌های گویشی در افغانستان فرهنگستان زبان‌های افغانستان را ایجاد کند.

  تدریس به زبان‌های مادری در مناطقی که اکثریت مردم محل به زبان‌های مادری‌شان صحبت می‌کنند، آغاز یابد.

 تهیه کتاب‌های درسی از دوره ابتدایی تا سطح دانشگاه‌ها از کارکردهای نخستین این فرهنگستان باشد.

 دولت همه زمینه‌ها و چشمه‌های تعصب زبانی، تعصب قومی یا تباری، تعصب منطقه‌یی و محلی را مسدود نماید و نفرت زبانی را در کشور ممنوع قرار بدهد.

  این بود پیشنهادهای این قلم. آرزومند است، تا دولت موجود و یا دولتی که از میان دموکراسی بر خواهد خواست، این پیشنهادها را به دیده داشته و در رفع آن‌ها اقدام نماید.

  با درود و مهر