شناسایی هویت ملی قدامت تاریخی مدنیت‌های بجا مانده از گذشته‌های دور، آثار باستانی و میراث‌های فرهنگی آن کشور بوده و تاریخ تمدن هر ملتی را مشخص می‌سازد.

 

علوم باستان‌شناسی در مطالعه گذشته‌ی بشر نقش مؤثری را ایفا کرده شامل دستاورد هاییست که آثار باستانی و تاریخی را به‌منظور شناخت فرهنگ و چگونگی شیوه‌های زنده گی انسان معین می‌سازد.

 

فرهنگ وکلتور میراث کبیری از تلاشهای پی درپی ودوامدار انسان برای زنده گی کردن ودوام آن میباشد که از قرون دور گرفته تا نزدیک قلب سده ها را شگافته راه را بسوی عصز حاضرگشوده وبمثابه گنجینه ی تاریخی میدرخشد.

 

قرون ۱۶ و ۱۷ دوران رنسانس توجه بیشتر کاوشگران به شناخت مدنیت‌های قدیمی و آثار ماندگار تاریخی شکل جدی تری را بخود گرفت. در قرن ۱۸ باستان شناس آلمانی در رابطه به فنا وری های جدید ودر قرن بیستم روی قدامت آثار تاریخی در مصر، بین النهرین، روم باستان، فرانسه، چین وهند تمدن بزرگ جهانی کشف گردید.

 

آثار باستانی و تاریخی اشیا، ابزار، بنا ها، مکانها، آبدات تاریخی، ساحات ونهادها محصول اندیشه وساخته ی دست بشرمیباشند.

 

در کشور عزیز ما افغانستان تمدن قدیم و آثار باستانی از پنجهزار سال گذشته‌یعنی تاریخ تمدن آریانای بزرگ میباشد. افغانستان کشور باستانی پنجمین مدنیت جهان، دارای موقعیت چهاراه تمدن شرق وغرب، شمال وجنوب وشاهرای ابریشم وچهار تاق وچهار مدنیت بوده که به برکت فرهنگ وفعالیت مشترک اجداد ونیاکان ما شهکارهای عظیم فرهنگی و تاریخی در دل قرنها ایجاد گردیده است که اکثراً در اثر حملات بیگانگان تخریب وقسمی از آن ها با پیکره های زخمی اما قامت استوار وافراشته تا هنوز پابرجاست.

 

میراث های فرهنگی وآبدات تاریخی وشهکارهای بجا مانده از گذشتگان ما در قالب ابزار و آثار منقولی وآبدات تاریخی غیر منقولی در گوشه ونقاط کشورکه مهمترین آنها موزیمهای کابل وهرات ومجتمع بامیان، آثار دوره غزنویان در غزنی، تپه سردار، مینار جام، دوره غوریان، مقبره تیمور شاه در کابل، مجتمع بلاحصار، باغ بابر، قصر چهلستون و دارالمان، تپه ی تاجبیک، قصراستور، مسجد شاه دو شمشیره، مقبره سید جمال الدین افغان، در پروان مجتمع استوپه های توپ دره وخواجه سیاران ومجتمع بگرام، در کاپیسا مجتمع ریگروان وقلعه وزیر عبدالرحیم خان، کابل مینار چکری، مجتمع بودایی گلدره، مجتمع پغمان دوره نهضت امانی، مینار استقلال، تاق ظفر، مسجد جامع هرات و مصلای هرات، قصر شمیره هرات، پل مالان، مزار ومسجد امام فخر رازی، مقبره ی گوهر شاد بیگم، مربوط قرن پانزدهم، گازرگاه هرات وخواجه انصار، زیارت محدث و تخت سفر، حوض های کرباس چهار سوق، ودر شمال شهرک یونانی مربوط به قرن دوم قبل از میلاد، طلا تیپه عصر کوشانی، سرخ کوتل مربوط به قرن دوم، رباطک دوره کوشانیان، تخت رستم ایبک، شهر کهنه بلخ ومزار شریف، مسجد نه گنبد مربوط بقرن نهم، زیارت خواجه ابو نصر پارسا، مدرسه ی سید سبحان قلی، مدرسه تخارستان، روضه ی مزار شریف عصر تیموریان، حوض آخین قرن یازدهم ودر شرق وجنوب افغانستان هده مجتمع بودایی قرن دوم، میلادی، غوچک در جلال آباد، هلمند قصر زمستانی، قلعه بست، چهل زینه قندهار، باغ آشوکا مربوط به قرن سوم، مقبره میرویس خان، احمد شاه، بالا حصار زابل، همه بیانگر تمدن بزرگیست که از اقصای هند تا آسیای میانه محصول مکتب کندهارا بهزاد معماری مهندسی ومیناتوری شده است.

 

این مدنیت بمثابه گنج بزرگ بجا مانده از گذشته در اثر کم توجهی سردمداران بالانشین، شاهان وامیران از احمد شاه تا ظاهر شاه به استثنای دوران امارت امیر شیر علیخان و دوره درخشان امانی از سلاطین وشاهان هیچکسی خشت بالای خشت برین آثار تاریخی نگذاشتند بلکه در جریان پنج دهه جنگ تحمیلی ونیابتی در افغانستان تمام آثار تاریخی وبنا های قدیمی با همه ارزشهای فرهنگی آن توسط فرزندان ناخلف افغانستان به امر دشمن راکتباران محو نابود شدند چنانچه پلها بند وانهار، مکاتب ومدارس، بنا های تاریخی وزیر ساختار های اقتصادی با همه ارزشهایشان تخریب وکتابخانه ها به آتش کشیده شد یاد گار تاریخی بامیان به توپ پرانده شد تلویزیون بدار آویخته شد موسقی حرام خوانده شد. آنها مینارها وقصر چهلستون تاجبیک قرغه مجتمع پغمان قصر دارالامان این کاخ آرمانهای خلق آزاده ی افغانستان وتاق ظفر پغمان و مینار استقلال به جرم پیروزی خلق افغانستان بر استعمار پیر توسط غلامان حلقه بگوش پاکستان ونوکران زرخرید استعمار پیرراکت باران ونابود ساختند.

 

گذشته ازآن کوردلان سیه دل وبنده گان جنگ وجهل وتاریک اندیش با تفنگچه ی وزیر اکبر خان وبالا پوش غازی امان اله خان محصل استقلال وآزادی کشور ودیگر وسایل وابزارارزشمند تاریخی وفرهنگی بجا مانده در موزیم کابل چه جفایی نبود که رواداشتند وآرشیف ملی تاریخی وطن را به آتش کشیدند. به این ترتیب دشمنی متجاوزین غربی وپاکستان را در دامان کشور آبایی خود انجام داده متباقی آثار فرهنگی ونوامیس ملی را به کشوری که سردم داران رژیم آن قاتلین مردم افغانستان است بیشرمانه به لیلام گذاشتند آیا غلامی ازین بیشتر چه میتواند باشد؟ آیا این نجات است یا قبولیت غلامی؟

 

ازهمینجاست که استعمار ومتجاوزین درهمان آغاز تجاوز بیک کشور اولتر از همه آثارو آبدات تاریخی، فرهنگی، نهاد ها، ساحات وبنا های تاریخی، موزیمها، کتابخانه ها ومکاتب را مورد هجوم قرار داده نابود میسازند؛ یعنی به این معنا که دشمنان افغانستان در قدم نخست به آثار تاریخی وهویت ملی مردم افغانستان حمله ور شدند تا هویت ملی مردم را نابود کنند ودر قدم دوم جوانان کشور را مورد هجوم قرار داده تا وطن اشغال شده را از نیروی جوان خالی ساخته وقدرت ملی را تضعیف نمایند ودر قدم سوم مکاتب ومدارس بنا های فرهنگی و موزیمها کتابخانه را به آتش کشیده مردم را از نعمت فرهنگ ودانش وسواد محروم ساخته آنگاه در میان توده های بیسواد ساده دل وخوشباور با پاشیدن تخم نفاق تعصبات قومی سمتی زبانی ملی مذهبی وغیره جنگهای داخلی را دامن زده توده های ساده وبیخبر از دنیا را مصروف زدوخورد ساخته خود ثروتهای ملی دارایی ومنافع مادی ومعنوی کشور ها را به غارت میکشند.

 

از همینجاست که همه هست وبود کشور یعنی از قدرت دولتی گرفته تا ملکیتهای بی سرحد، از چور چپاول معادن گرفته تا جنگلات وسایر ثروتهای ملی واز غصب زمین گرفته تا اشغال تپه ها ومکانها وساحات تاریخی تصرف گردید و در قدمهای بعدی مکانها وبنا های تاریخی نهاد های فرهنگی وباستانی سرکها، چهار راهی ها تپه ها قلعه های جنگی والقاب بزرگ را بنامهای خود مسمی ساختند از جمله میدان هوایی بین المللی کابل که محصول چندین دهه آرمانهای پیوند دوستی خلقهای افغانستان وجهان است این بنای تاریخی را بدون اراده ی ملت وقوانین فرهنگی وبین المللی یونسکو بنام حامد کرزی رقم زدند. در حالیکه بنا های تاریخی ونهاد های فرهنگی از روی قوانین بین المللی تپه ها مجتمع والقاب بزرگ امانت تاریخی ومال همه ی مردم افغانستان است ونامگذاری آنها بر طبق معیار ها و قانون میراثهای فرهنگی ملی و بین المللی تدوین گردیده است نمیتوان با این ساده گی بنام اشخاص مسما سخت. این رویکرد ها صرفاً با همان روش زور سالاری همراه بوده یاد آور دورانیست که پس از غصب قدرت پادشاهی توسط نادر غدار تمام نامهای تاریخی دوران اعلیحضرت غازی امان اله خان محصل استقلال کشورتغیر داده شد. چنانچه دارالمان به دارالفنون، لیسه عالی امانیه به نجات وغیره ولی مردم حق شناس افغانستان این تقلب تاریخی را نپذیرفتند وهیچگاهی دارالامان را به دارالفنون ولیسه امانی را بنام نجات یاد وشا ه ولی را مارشال وشاه محمود بگیل را غازی نگفتند وبحکم عدالت تاریخ بناهای یاد گاری استقلال وطن را که به قیمت خون هزاران هزار شهید بنا گردیده بود به همان نامهای اصلی اش یاد کردند بحق گفته اند که تاریخ سخت بیرحم است.

 

در حال حاضر ودرشرایط حساس تاریخ در رابطه به بنا ها، نهاد ها، آثار فرهنگی، مکانها، ساحات وآبدات تاریخی دو روند متضاد وجود دارد یکی فعالیتهای تخریبی حملات وانفجارات تروریستان اجیر شده ی پاکستانی دومی روند موفقیت آمیز احیای مجدد این بناهای تاریخی از طرف دولت تحت زعامت داکتر غنی ترمیم وبازسازی میشود. بگونه مثال ترمیم وباز سازی موزیمهای کشور، قصر سراج العمارت جلال اباد، اماکن مقدسه ی درمرکزو ولایات کشور، قصر دارالمان، تپه ی تاجبیک، چهل ستون، قصراستور، مجتمع پغمان، مینار استقلال، تاق ظفر، پارکهای ملی، بند وانهار، مدارس ومکاتب که هویت ملی ما را غنا میبخشد؛ اما در عین حال بیم آن میرود که درهمچو کشور جنگ زده در دوران کار بازسازی شهر های ویران شده بنا های تاریخی ویاد گار های افتخار ی کشور آگاهانه ونا آگاهانه از میان رود درین رابطه مسُولیت عظیم مهندسین ودست اندرکاران چیز فهم کشور است که حفاظت آثار وآبدات تاریخی وفرهنگی کشورا در حراست از هویت ملی مردم افغانستان وافتخارات تاریخی پدرانما ن همچون مردمک چشم حفظ نمایند ودر راه حفظ وانکشاف آن دلسوزانه بکوشند.