بازهم کشور بلاکشیده و مردم سوگوار نشین ما، در آستانه آبستن یک وضع سیاسی جدید و مغلق و پیچیده و اضطراب آور که با تناقضات و ابهام همراه می‌باشد، قرار دارد. این وضع که نمی‌توان آن را میمون و خوش آمد و نه آن را تراژیدی بار و غم انگیز گفت! برای اینکه این پدیده از لحاظ تاریخی یک پدید جدید نه بوده، بلکه دو نیروی (طالبان و جهادیون) که حکومت جدید می‌خواهند تشکیل بدهند، یک دیگر را درگذشته منتفی قدرت نموده‌اند و در نزد مردم تجربه منفی دارند. این نیروهای متناقض با رویکردهای مختلف باهم می‌خواهند در تبانی و سازش و قبولی برای تشکیل نظام دولتی باهم کنار بیایند. به اساس ایده هگل دانشمند آلمانی "تز انتی تز و سنتز" خلق می‌شود که از چون وچرا و کمی و ازدیاد کشمکش‌های اندیشوی پدیده‌یی نو زایش میابد. براین اساس پدیده‌یی خلق شده را نمی‌توان حدس زد، که چقدر به نفع وضع بحرانی جامعه اثر مطلوب می‌گذارد، و یا مورد پشتیبانی اقشار مختلف کشور ما قرار خواهد گرفت! برای اینکه تجربه تلخ دوران حکومت‌داری طالبان و مجاهد ین در حافظه مردم وجود دارد! که مبادا تاریخ عقب گرد نماید؟ بر شالوده یی این اصل، وظیفه نیروهای روشنگر ملی یک جا با روشنگران دینی و مذهبی می‌باشد، تا دست به دست هم بدهند، و در جهت اصلاحات روشنگرانه و پذیرش عملکردهای مترقی و دموکراتیک از جانب رهبران حکومت بعدی زمینه را از طریق نهادهای مدنی مساعد و رویکردها و مؤلف‌های سکولاریزم را در وضع جدیدی سیاسی در میان مردم سازمان دهی و آماده پذیرش سازند. به این رو تا در جامعه ما بازخوانی اندیشه دینی در پرتو مفاهیم مدرن معنا پیدا نماید و مؤلفه‌های مدرن و حقوق شهروندی جدی و مورد احترام قرارگرفته شود و از پایگاه یی جامعه مدرن دراصلاح اموردولتی درحکومت اینده افغانستان توسط طالبان مدنظرگرفته شود. مدرنیته به معنایی عقب نشینی دین ازاصول وارزشهای ان درروند روشنگرانه نیست. بلکه تحقق ارزشهای مدرن دینی خواهدبود؛ یعنی ان مضرات که چرکی را در فکر دینی بوجودآورده به آن تعارض صورت گیرد. این امر زمینه ساز ایجاد یک دولت سکولارومدرن دراینده درکشورما خواهدشد و برعلاوه باعث تضمین حقوق شهروندی همه باشندگان کشورازجمله زنان زجردیده که همیشه درروندتاریخ اسیب پذیر بوده اند، خواهد شد. درانصورت مطمیننانه اگاهانه همه دست به دست برای صلح سراسری خواهند داد. ودرغیران تاریخ سیاهی گذشته بالای مردم تکرار خواهدشد.

 

به گفته شاعری: یک شعر خوب باقی می ماند، اما امپراتوریها محو می شوند.

 

بیایم بنام مصالح ملی و دردهای بیکران مردم زحمت کش خود" نه و یا بلی" بگوییم!

 

هموطنان شریف، روشنگران ملی، مذهبی ودموکرات؛ بازهم سرنوشت مردم ما به بازی ابرقدرتهای جهانی ومنطقوی قرار گرفته شده است. می‌خواهند با پیشقدمی امریکا باموجودیت نماینده یی شان زلمی خلیلزاد با نیروهای دینی بنیاد گرای طالبان، جهادیون وتکنوکراتهای دریشی پوش و بلی بگو می‌خواهند زیر نام آشتی ملی صلح فرمایشی را بوجود آورند؛ که مقدمات کار ان از قطراغاز الی روسیه ادامه دارد. به این رو برای صحه گذاشتن این سیاست می‌خواهند زیر نام جرگه مشورتی پوشالی و فرمایشی را در وجود نمایندگان طبقه اشراف و خانهای منطقوی، ازنام نمایندگان مردم افغانستان در برج حوت خورشیدی، تحت رهبری دولت جمهوراسلامی افغانستان پرپا نماید؛ تابه بهانه رایزنی با نماینده گان مردم وابلاغ این فیصله های تعارفی را ازنام این جرگه مشروعیت مدنی و ملی بدهند. همه میدانند که جرگه ها درهر مقطع تاریخی یک ابزار سیاسی برای اهداف سیاسی حکومتهای وقت می‌باشد. دراین جلسه افرادفرمایشی" آقا گوی وبلی گویی" اشراف وفیودال درمحوران میباشندوبه نفع خویش وهم قماشان خودعمل میکنند. براین اساس باید بخاطرصلح واقعی وایجاد حکومت به اشترک نمایندگان تمام اقشار وگروهایی سیاسی ومدنی وسکولار که دارای ایده های دموکراتیک باشند، به سوی برپایی انتخاب سالم و شفاف به آرایی مردم رفت؛ و به سایر اقدامهای عجولانه دولتی غیردولتی، همصدا نه بگویم!

 

بدون برپایی انتخابات سالم شفاف به تشکیل هرنوع دولت نه گفت!

 

به ایجاد دولت موقت، نه گفت!

 

به ایجاد دولت مثلث شیطانی انتصابی طالبان، جنگ سالاران، وبلی گویان نکتایی پوش نه گفت!

 

به عدم توجه به دستاوردهای مدنی ۱۸ ساله گذشته مردم، نه گفت!

 

به حجاب اجباری زنان وعدم فعال شرکت زنان در ارگانهای اداری دولت وتعصب علیه آنها، نه گفت!

 

به برپایی انتخابات شفاف ریاست جمهوری وپارلمانی بلی گفت!

 

به اصلاح قانون اساس، بلی گفت!

 

به اشتراک طالبان براساس انتخاب آرایی مردم در دولت آینده افغانستان، بلی گفت!

 

 به ایجاد دولت کثرت گرا وغیر متمرکز، بلی گفت!

 

این داعیه بزرگ وبا عظمت یکپارچگی وحدت نیروهای مترقی همسو دوراندیش که چالشهاودردهای بیکران مردم را درطول هجده سال به اینطرف عمیقانه با پوست خون خویش درک کرده است، می‌خواهند که بدون نفاق قومی، زبانی ومنطقوی واندیشوی دریک جبهه ویا اتحادیه بزرگ میهنی باهم بسیج شده و رسالت تاریخی خویش ادا نمایند

 

صلح واقعی ندای مادر وطن، وخواست مبرم زمان می‌باشد...

 

دانشمدی گفته! بیایید بند زبان را ببندیم

 

و بال اندیشه را بگشاییم...

 

برای گفتن، همیشه وقت هست،

 

اما

 

برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.