حقیقت، عبدالاحمد فیض: معماران دموکراسی یا منادیان تسلیم و فرار

هفده سال قبل درهفتم اکتوبر (۲۰۰۱) واشنتگتن به بهانه حق دفاع مشروع وبدون تجویزشورای امنیت ملل متحد در پاسخ به حملات تروریستی برقلمروایالات متحده تهاجم مسلحانه را علیه افغانستان که درآن امارت طالبان حکومت مینمود انجام داد، این حملات که ازمواضع بحری آن کشورتوسط بمب افگن ها وراکت های کروزعلیه رژیم طالبان ومواضع شبکه القاعده که همکارطالبان خوانده میشد درخاک افغانستان صورت گرفت، به فروپاشی کامل اداره ای طالبان واستقرارهزاران نظامی ائتلاف غرب که با مدرن ترین تسلیحات تجهیزبودند، منجرگردید.

 

اداره کاخ سفید بعد ازحمله برافغانستان تلاشهای گسترده دیپلوماتیک را انجام داد تا افکارعمومی درسطح جهانی را با بزرگنمائی خطرات احتمالی تروریزم بین المللی باخود همراه ساخته وحمله نا مشروع بروطن محبوب ما را در چهار چوب حق دفاع مشروع که وجاهت حقوقی نداشت، توجیه، اهداف ومنویات اصلی راهبردی خود را ازاشغال نظامی یک کشورمستقل کتمان نماید.

 

ایالات متحده که بدون اغماض درصدد دستیابی به اهداف سطیره جویانه خود ازکریدورافغانستان بود ولذا سعی نمود که مردم رنجدیده وبیدفاع افغانستان را درنبردگاه استخباراتی به بازی گرفته وتحت پوشش دفاع واحد ازافغانستان و همکاری استراتیژیک با حکومت کابل درهفده سال حضورش پالیسی دوگانه را مصرانه وهدفمندانه دنبال ویک چنین موقف گیری غیرصادقانه درقبال وضعیت شکننده وطن موجب گردید که گروه طالبان مجددآ دربیرون ازمرزهای ملی ما درقلمروپاکستان تجدید نیرونموده وافغانستان برای باردیگردربرابردیده گان بازیگران اصلی جنگ به جولان گاه مداخله وتجاوزات همه جانبه طراحان جنگ نیابتی مبدل گردد.

 

نیروهای امریکائی درتمام دوران حضوردرقلمروکشورما به انجام تعهداتش برمبنای معاهده امنیتی صادق باقی نمانده ونخواست تا مکانهای را درآنسوی دیورند هدف قراردهد که درعمل به سنگرهای داغ نبرد علیه افغانستان مبدل شده وازین پناه گاه امن جنگ وتجاوزبرضد وطن ما طراحی میگردد.

 

جنگ کنونی به هیجوجه حاوی کرکترافغانی نبوده ونیست واین فقط قلمروخونین افغانستان است که به بسترآزمایش تسلیحات جنگ افروزان وحملات وحشیانه دستجات مسلح تروریستی چندین ملیتی مبدل گردیده که بمثابه گروهای مزدوردرراستای اهداف بیگانه جنگدیده وبهانه ای گردیده است درجهت استمرارحضورتفنگداران خارجی که حضور شانرا درقالب جنگ با تروریزم توجیه مینمایند.

 

دوستان بین المللی کابل درجنگ برضد تروریزم بعد ازهفده سال تسلط برزمین، فضا وسیاست این کشوردرگیرجنگ دیگرماهیت حقوقی تجاوزوماهیت اصلی طرفهای منازعه را فراموش وکنون نه تنها راهبرد بی شرمانه یعنی مذاکره مستقیم با مخالفان مسلح را که سالها قبل به دلیل قدرت آنها درکابل به اشغال کشورما مبادرت ورزید درپیش گرفته است بلکه اداره کاخ سفید بربنیاد گزارشات منابع خبری داخلی وخارجی دستورتخلیه نیروهای امنیتی بومی ازمناطق کم نفوس روستائی را به کابل داده است که چنین هدایت برای یک دولت که خود را مستقل میخواند نه صرفأ مداخله صریح پنداشته شده بلکه دستورعقب نشینی نیروهای امنیتی افغانستان ازمناطق معین معنی جزء میدان دادن به سلطه مخالفان مسلح بعزم بسط وتوسعه حاکمیت آنها دربخشهای وسع کشوربمنظورظهوریکقدرت موازی دربرابرحکومت کابل وکسب مشروعیت بعنوان رزمندان مشروع توصیف دیگری نخواهد داشت.

 

بربنیاد اصول حاکم درنظام حقوقی بین المللی، پیکارجویان مشروع گروهای مسلحی ایست که برضد استبداد داخلی ویا تجاوزواشغال خارجی درراستائی رهای ملی میرزمند لذا بروفق این توصیف حقوقی درخصوص مبارزان مسلح، تخلیه مناطق وبسط حاکمیت ونفوذ مخالفان درمحوریک اقدام اغوا کننده صلح ووادارساختن دشمن به ترک منازعه بوضوح مبیین محتوی حضوراشغال گرانه متحدین خارجی کابل ومشروعیت جنگ برضد نظام وحاکمیت کنونی مفهوم دیگری را افاده نخواهد کرد.

 

بنابران دوستان راهبردی کابل که زیرپوشش جنگ با تروریزم وبمثابه مروجین به اصطلاح حقوق بشر، معماران صلح ودموکراسی هفده سال قبل وطن عزیزرا آماج قرارداد کنون بمثابه منادی تسلیم وفرارچهره گشوده است.