مسله وحدت دوحزب برادر و رفتن بطرف گنگره حزب به موضوع بحث نیروهای مترقی و سازمانهای سیاسی در خارج و داخل میهن ما تبدیل شده است که بدون تردید ایجاد حزب واحد، یکپارچه، بزرگ و سراسری متشکل از وطن پرستان ترقی خواه و تحول طلب در زندگی سیاسی کشور اهمیت بسزایی دارد و متضمن ایجاد بزرگترین و نیرومند ترین جنبش در سیستم سیاسی افغانستان می باشد.

وحدت و پایه گذاری (حزب ملی ترقی مردم افغانستان) به مثابه یک واقعیت تاریخی روندی بود دموکراتیک که به خواست و کوشش تمام اعضای حزب به سر انجام موفقیت آمیز خود رسید و در کنفرانس وحدت بتاریخ ٣٠ اسد ١٣۹۴ خورشیدی در شهر زیبای کابل اساسنامه و برنامه حزب به اتفاق آرا تصویب شد، که " اصول و اهداف " آن الی تدویر کنگره حزب چه در افغانستان و چه در پهنه بین المللی پاسخ گوی روند سیاسی موجود و غنی از تجربیات تاریخی جنبش ترقی خواهانه و عدالت خواه میهن ما ست.

وحدت بمثابه یک ضرورت تاریخی، اجتماعی و سیاسی ضامن توانایی در مبارزه، حضور و مشارکت میهن پرستان در کارزار سیاسی کشور است، دوحزب برادر که ریشه آنرا در ژرفای گذشته های دورمیتوان جستجو کرد دارای پیشینه و تاریخ پربار مبارزات و کارنامه های مشترک سیاسی اند و در تاریخ جنبشهای آزادی بخش میهن ما دارای افتخارات و از جایگاهی ویژه برخوردار بوده و همواره دستآورد های با ارزش را برای میهن، مردم و وطن ما به ارمغان آورده اند که میتوان به آن مباهات کرد.

مبارزات مشترک این جنبش ترقی خواهانه در رستاخیز فکری و معنوی کشورما و در تشکل های سیاسی و اجتماعی آن، بزرگ و انکار ناپزیر است، این حقیقتی است آشکار و هیچ نیروی قادر به کتمان آن نیست و نخواهد بود. تاریخ گواه آنست هرگاهی که این دو حزب برادر به یکدیگر نزدیک شده، اندیشه و عمل خویش را در جهت حل مسایل سیاسی و اجتماعی جامعه تمرکز داده اند، در مبارزه مشترک خویش به پیروزی های تابناک، به آزادی و به استقرارحاکمیت زحمتکشان، دموکراسی و عدالت اجتماعی دست یافته و هر زمانی که وحدت حزب خدشه دار شده است سرنوشت و موجودیت حزب به مخاطره افتاده و حتی نتوانسته از دست آوردهای خویش پیروزمندانه پاسداری نموده و پیامدهای تاثر انگیزی داشته است.

 همچنان به سراعت گفته می توانیم که در تاریخ سیاسی یک قرن گذشته در افغانستان هیچ فعالیتی، تصمیمی و عملی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدون سهم گیری و حضوراین جنبش ترقی خواه صورت نگرفته، و اگر صورت گرفته یا بطور وسیع و موثر انجام داده نشده یا به شکست مواجه شده و یا به فاجعه انجامیده است و ما همگان شاهد حاکمیت های مفتضح ٢۵ سال اخیر در افغانستان هستیم که هیچ یک از مسایل حاد کشور ما مانند مسله ارضی و زراعتی، مسله ملی، مسله زنان، مسله صنعتی کردن کشور، مسله احیای قوای مسلح و بلند بردن سطح فعالیتهای محاربوی، مسله آزادی های دموکراتیک، مسله پیشرفت علم و فرهنگ، مسله صحت، مسله رفاه اجتماعی و از همه مهمتر مسله صلح و امنیت و از بین بردن تروریزم در کشور حل نگردیده، که در این موارد در بیانیه رفیق عبدالحی مالک رئیس "حزب ملی ترقی مردم افغانستان " در کنفرانس حزب و در تیزیسی "موقف حزب ملی ترقی مردم افغانستان در رابطه به اوضاع کنونی " به حد کافی و بطور همه جانبه تماس گرفته شده است.

نگارنده پیشنهادات برای کنگره حزب دارد که طی نوشته دیگری ارائه خواهم کرد، اما آنچه در این میان برجسته تر است می خواهم بگویم: اکنون که پروسه ادغام سازمانهای حزبی جریان دارد روند ادغام نباید برفعالیتها در بخشهای دیگرحزبی سنگینی نماید و یا به پروسه موهوم "ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقی خواه افغانستان " تبدیل گردد، زیرا زمان به نفع وطنپرستان و ترقی خواهان در حرکت است در داخل کشور وضع و شرایط آماده برای کار سیاسی و مبارزه میان مردم و جوانان می باشد، تروریزم شرارت پیشه هر روز از روز پیش در جامعه منفور تر شده و مردم به مقاومت علیه آنان برخواسته اند، جوانان از خرافات و اندیشه های تاریک نفرت دارند، کارد فساد و جنایات و بی عدالتی ها به استخوان مردم رسیده است، توده ها در جستجویی یک سازمان با اعتبار سیاسی و یک رهبر شجاع، مردمی، مهین پرست، دلسوز، صادق و با تقوا اند. در خارج در صحنه بین المللی " مبارزه جهانی " تازه آغاز شده است، که در چهارچوب این مبارزه جهانی از یک طرف افغانستان برای امریکا و غرب از لحاظ استراتیژیکی برای نقشه های جهانی تامین و تثبیت منافع شان دارای اهمیت "یگانه " و بی "همتا " است، بخصوص در شرایط حاضر که افغانستان در محاصره کشورهای عضو پیمان "شانخای " قرار گرفته و سیاست ممالک غربی را این سازمان به تزلزل مواجه کرده و به اهداف استرتیژیکی آنان در جهان و در منطفه آسیب زده است، از جانب دیگر کشور ما در همسایگی چین، هند، کشورهای آسیای میانه و نزدیک به روسیه قرار گرفته است که آنها امنیت و ثبات را در کشورهای خویش مربوط به صلح و ثبات لازم چه از نظر سیاسی وچه از لحاظ اقتصادی در منطقه می دانند و از این رو افغانستان دارای اهمیت حیاتی برای آنان می باشد و در نقشه های درازمدت تلاش دارند تا تناسب قوا را در سطح جهانی بنفع خود تغییر بدهند و نقش خویش را در بازار های اقتصادی جهان بیشتر سازند، بدین ترتیب می بینیم که افغانستان در این " مبارزه جهانی " از یک ویژگی خاص برخوردار است که استفاده خوب از این ویژگی و اتخاذ سیاست درست میتواند صلح را در میهن ما جایگزین جنگ نماید.

 سیاست، با شعور و مبارزه راه می گشاید، رهبری میشود و به پیش می رود و ضرور است تاکید نمایم نگارنده نمی خواهد در جدال این "مبارزه جهانی " که هر روز شدت می گیرد و حادتر میشود سیاست یک جانبه را توصیه نمایم، گرفتن یک طرف در شرایط کنونی به هیچ وجه پایه علمی و عملی نخواهد داشت، بلکه ضروراست تا ملاک قضاوت ما دوستی، همکاری و احترام متقابل باشد و هر دستی که بخاطر کمک و یاری به مردم و میهن ما دراز میشود باید آنرا فشرد و قدر کرد، دوستان افغانستان، دوست ما و دشمنان آن دشمن ما می باشد.

از همین سبب است که سرنوشت میهن و مردم ما مصرانه می خواهد تا به مبرم ترین خواست دوران کنونی و تقاضای روند سیاسی در افغانستان کنگره "حزب ملی ترقی مردم افغانستان " به مثابه بزرگترین حزب مترقی و سیاسی و پیشاهنگ، پاسخ مسوولانه بدهد: که آیا نیروهای تاریک اندیش و ضد ترقی و یک مشتی از غارتگران جان و مال مردم افغانستان به حاکمیت سیاسی خود ادامه بدهند و جنگ ادامه سیاست و منافع باشد؟ و یا جامعه و مردم افغانستان را که در برابربحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تنها مانده است نجات داده و رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه را به جنبش مردمی و بخواست و تصمیم همه خلق بدل نمود و اندیشه و عمل مشترک آنان را در جهت مبارزات مسالمت آمیز بخاطر اعمار یک افغانستان آزاد، مترقی و سعادتمند، فارغ از ظلم، جنایت، جنگ و تروریزم تمرکز داد؟

اگر سوال دوم را انتخاب و به آن پاسخ بدهیم، جواب آن عملی ساختن یک انقلاب است یعنی یک تحول کیفی و بنیادی و مسالمت آمیز و این انقلاب استراتیژی و تاکتیک انقلابی می خواهد که با درنظر داشت شرایط و حوادث در کشور و شرایط و حوادث بین المللی روشن، علمی، عملی و واضح در "کنگره حزب " تدوین شود، تا بتواند باعث تحول کیفی و عامل پیروزی گردد، آشکار است که نبرد برای چنین برنامه، نبردی است دشوار از تاریک اندیشان و فساد پیشگان گرفته تا گروهای بنیاد گرا و تروریست، از مغرض و مریض تا آنانیکه آتش را پکه میزنند به ستیز برخاسته، زهرپاشی نموده، تفرقه انداخته و بخاطر جلوگیری از آن مقاومت می کنند و به هر شیوه ای توسل خواهند جست، حزب ما باید هوشیار تر از آن باشد تا بتواند بر سدهای زیادی غلبه نموده و از "گردنه های " دشواری عبور نموده و رنج و زحمات زیادی را متحمل شده و از آزمون های خطرناکی بگذرد.

 با درک این مسایل و به اتکا بر تجارب گذشته می توان گفت: تنها سیاست روشن که بر اساس دانش و تجربه انقلابی استوار باشد و با رشادت و جسارت انقلابی عملی گردد در میدان های مبارزات اجتماعی و سیاسی پیروز گردیده و مردم بدورآن حلقه میزنند و از اعتبار بین المللی برخوردار می شود. لذا تا تدویر " کنگره حزب " کار سیاسی و سازمانی عظیمی در برابر "حزب ملی ترقی مردم افغانستان " قرار دارد که دربخش سیاسی باید اسناد کنفرانس وحدت را به زبان مردم برای شان توضیح و تشریح کرد و مژده تدویر کنگره حزب را به گوش تمام مردم افغانستان بخصوص وطنپرستان کشور و اعضای سابق حزب رساند و در بخش سازمانی کارزار وسیع جلب و جذب به حزب را با شیوه ها و تجارب که رفقا یاد دارند برپا کرد، دراین صورت با وجود کوتاهی زمان نگارنده باور کامل دارم که "حزب ملی ترقی مردم افغانستان " با نفوس دوچند کنگره حزب را تدویر خواهد کرد، زیرا از یک طرف ماهیت اسناد "کنفرانس وحدت " را مسائل، راه ها، دردها و پرابلمهای عینی اجتماعی تشکیل داده و به سود و منافع مردم است و از جانب دیگر گردانندگان سیاست حزب با اعتبار ترین سیاستمداران و رزم آزموده ترین میهن پرستان که نزدیک ترین پیوند را با خلقهای زحمتکش افغانستان دارند تشکیل می دهد؛ و تمام اعضای حزب باید بکوشند در این کارزار بزرگ نقش شایسته خود را ایفا نمایند، وحدت دو حزب برادر محمل ها و شرایط مساعد حرکت به پیش و پیروزی ها را در کارزار اجتماعی و سیاسی میهن ما فراهم ساخته است و گام بزرگ دیگری که باید برداشت و به "وحدت حزب "معنی، مفهوم، ارزش و نیرو میبخشد تدویر افتخار آمیز و موفقانه کنگره "حزب ملی مترقی مردم افغانستان" است.

به پیش بسوی تدویر موفقانه کنگره حزب