حقیقت، محمد ولی: شمه‌ای از گذشته تروریسم در افغانستان

تروریسم وسیله ایست بدست بدترین رژیم‌ها و سازمان‌های که در حصول مقاصد و از میان برداشتن مخالفین شان طرق و وسایل نامشروع را به کار می‌بندند. این عمل در امریکا بیشتر مروج بوده است چنانچه سیاست مردان آن کشور که بر طبق میل پالیسی‌های شرکت‌ها، کمپنی ها و مالکان بزرگ سرمایه‌ها حرکت نکنند از همین طریق از سر راه برداشته می‌شوند. جان. اف کنیدی که در زمان بحران‌های کیوبا، کوریا و روابط با اتحاد شوروی که طرفدار تخفیف بحران بود توسط حامیان بحران در ملأ عام به قتل رسید و کسی نتوانست دوسیه قتل او را تعقیب کند.

 وقتی امریکا نشانه‌های موفقیتش را در جنگ سرد درک کرد در برخی از سیاست‌های ۷۰ ساله‌اش من‌جمله تروریسم و بنیاد گرایی تغیر آورده خواست این دو همزاد را در ممالک اسلامی در حاشیه قرار دهد. به این سبب عامل این سیاست در منطقه (ضیاءالحق) را چنان از میان برداشت که اثری از آن باقی نماند. متأسفانه که امریکا بار دیگر برای پیشبرد رقابت جدید جهانی در منطقه و ممالک عربی برای حفظ امنیت اسرائیل به این وسیله نامشروع به شیوه خطرناک‌تر از گذشته اتکا ورزیده است.

 در جنب برخی دولت‌ها، سازمان‌های خطر ناک استخباراتی دست به اعمال تروریستی بزرگ چون قتل رهبران سیاسی مخالف در داخل و خارج زده‌اند که آن را تروریسم دولتی می‌نامند. استالین مخالف سیاسی‌اش تروتسکی را در امریکای لاتین به قتل رسانید. موساد اسرائیل، سی. ای. ای.امریکا و ای.اس.ای پاکستان وحشتناک‌ترین سازمان‌های اند که مرتکب ترورهای خارج از حساب شده‌اند. دولت اسرائیل تروریسم را سلاح مؤثر علیه فلسطینی‌ها دانسته در صدد ترور رهبران آن نهضت بوده است. یاسین رمضان رهبر حماس را بعد از ادای نماز صبح حین خروج از مسجد با پرتاب بمب ترور کرد.

 شهادت دوکتور نجیب الله رئیس جمهور افغانستان بدست جنرال حمید گل رئیس استخبارات نظامی پاکستان نمونه زنده تروریسم دولتی است.

 سیاست سازان جانب‌دار جنگ و اشغال تلاش می‌ورزند تروریسم را عمدتاً به مردمان تحت ستم نسبت دهند. تحلیلگران امریکایی عامل تروریسم را به فقر، غربت، نفرت از بیگانه وبیکاری پیوند میدهند. انها تا دهه اخیر قرن ۲۰ تروریستان را ازادی خواهان وعمل شانرا بیداری جهان اسلام میگفتند.

 اجرای عملیات تروریستی از جانب امریکا حاصل جمع تصامیم وتدابیر مقامات درجه اول مسول در آن کشور میباشد، بعضآ روسای جمهور امریکا متوسل به اعمال تروریستی شده سازمان استخباراتی آن را توظیف اجرای تروریسم کر ه اند. در کتاب (جنگ اشباح) نوشته (استیو کول) تذکر داده شده است که " در زمان ریاست جمهوری کلنتون شخص رئیس جمهور به مدیریت عملیات سی. ای. ای. در پسشبرد وظایفش خوشبینی نداشت زیرا به سی. آی. ای. وظیفه داده شده بود تا در تابستان سال ۱۹۹۶ صدام حسین را ترور نماید اما این پلان ناکام شد و باعث سر افگندگی قصر سفید گردید."

 نویسند گان کتاب "سیاست خارجی امریکا" (چارلز دبلیولکلی و جین ارونیکف) مینویسند:

 "نگرانی در باره اقدام پنهانی در نیمه های سال های ۱۹۷۰ خود را نشان داد، هنگامیکه در جریان استماعات سنا، بریاست فرانک چرچ (دمو کرات) اشکار شد که سیا کوشده بود رهبران خارجی را به قتل برساند (قتل برای مقاصد سیاسی)".

 در مشرق زمین عده ای از شاهان به همین وسیله ا ز قدرت بر انداخته شده‌اند که عامل آن عمدتاً رقابت های شخصی وسیاسی درباریان بوده است.

 در افغانستان از زمان ورود انگلیسها به نیم قاره هند این وسیله برای قتل مبارزین ضد انگلیس بدست کمپنی هند شرقی و شاهان دست نشانده آن در کابل بوده است.

 استعمار گران انگلیس ازادی خواهانی راکه نمتوانستند در مقابله رو دررو از پا در اورند به ترور انها اقدام میکردند. ترور عبدالله خان اچکزائی یکتن از رهبران ملی ومبارز ضد استعمار توسط عمال انگلیس، توطیه ترور وزیر محمد اکبر خان توسط یکتن انگلیس مقیم کابل (مکناتن) و بعدآ مسموم نمودن او نمونه های از تروریسم انگلیس در کشور ما بوده است که به حکم کمپنی هند شرقی صورت میگرفت. "باری جنرال سیل با دادن هزار کلدار خدمتگارش را استخدام کرد تا بالای اکبر خان اتش تفنگچه کند که در نتیجه زخمی شد"، طبیب هندی وزیر محمد اکبر خان تابلیت های زهر الود به موصوف داده او را مسموم نموده بود.

 در اسناد تاریخی نام عناصر خاین چون عبدالعزیز قاتل عبدالله خان اچکزائی وبرادر زاده اُش محمدالله که میر مسجدی خان مبارز نامدار ضد استعمار انگلیس را مسموم نمود و پاینده که بر وزیر اکبر خان فیر کرده بود بحیث اجنتهای استخدام شده کمپنی هند شرقی برتانوی ثبت است.

 انگلیس برای ترور برجسته ترین مبارز ملی کشور نایب امین الله خان لوگری جایزه گذاشته بود. تروریسم در آن برهه تاریخ وسیله مشروع از جانب برتانوی ها تلقی میگردید.

 دستگاه استخباراتی امیر عبدالرحمن خان از وحشتناک‌ترین دستگاه ها در بیش از یک قرن قبل بود که شاید نقش انگلیس بحیث حامی امیر در آن بی اثر نبوده باشد. امیر مخالفین و هر گونه سربراوردگان ضد انگلیس و مخالف خودش را توسط تروریستان وا بسته به سلطنت از سر راهُش برمیداشت.

 گاهیکه استبدا وخود کامگی مجال مبارزه متشکل وعلنی را از مبارزین ومخالفان فکری، عقیدتی وسیاسی گرفته است تکیه بر اعمال تروریستی یگانه راه مقابله دانسته شده است.

 این رونددر تاریخ یک قرن قبل افعانستان برازندگی داشت. استبداد امیر حبیبالله بخصوص خشونت علیه مشروطه خواهان وهم اختلافات درون سلطنتی راه دیگری جز امحای فزیکی وی نگذاشته در بستر خوابش به قتل رسید.

 استقرار استبداد محمد نادر شاه و سر کوبی همه مخالفان ومبارزین ضد استعمار، ازادی خواهان ومشروطه طلبان، روشنفکران بخصوص اهل معارف به اقدامات تروریستی توسل جستند تا ا ز یک طرف دولت را از ادامه خشونت وکشتار بازدارند و از جانب دیگر به هموطنان و جهانیان افاده دهند که روح وطنپرستی وازادی خواهی در نسل جوان زنده است. سید کمال محصل افغانی درجرمنی سردار عبدالعزیز برادر نادر خان را ترور نمود، محمد نذیر منشی زاده معلم مکتب نجات به سفارت برتانیه رفته میخواست سفیر انگلیس را ترور نماید ولی چند تن از کارمندان سفارت را به قتل رسانید. عبدالخالق متعلم مکتب نجات شخص نادر خان را ترور نمو د.

 باری نادر خان پلان ترور امان الله خان را حین ادای فریضه حج طرح کر ه بود."در ماه جنوری سال ۱۹۳۴ سفارت شوروی از کمیساری خلق درامور خارجی رهنمود گرفت تا شاه پیشین را از تهدیدیکه متوجه او است اگاه سازد. قره خان معاون کمیساری خلق ددامور خارجی به اگاهی (پوتو مکین) سفیر شوروی در روم رساند که الله نواز خان یاور خاص نادر خان با گرفتن وظیفه سازماندهی کشتن امان االله خان به اروپا گسیل گردیده است. هاشم خان برای اطمینان بیشتر در نابود ساختن حتمی دشمن خونی خود فرمان داد تا در پهلوی گسیل ادمهای خاص به اروپا گروه دیگری را به مکه بفرستد چون امان الله خان تصمیم گرفته بود برای انجام فریضه حج برود". (نبرد افغانی استالین ترجمه محترم ارینفر). (الله نواز خان از اجنتهای مشهور انگلیس از ملتان بود که قدم به قدم با محمد نادر برای رسیدن به تخت کابل وی را رهنمایی وحرکت میکرد).

 در دهه باصطلاح دمو کراسی که نهضت ترقیخواهی چپ نسبت به سایر تشکلات در معارف وپوهنتون، کار خانه ها و فابریکات بسرعت در گسترش بود دو روند همزاد (بنیاد گرایی و تروریسم) که بعد از سقوط حاکمیت بنیادگرای سقاوی ها زمینه نداشت مجددآ با حمایت مراجع استخباراتی غرب وپاکستان فعال گردید.

 گلبدین حکمتیاراز جمله کسانی بود که در آن برهه با اعمال ماجراجویانه وتوسل به چاقو وتفنگچه دست به تهدید وترور میزد وقتی محصل پوهنتون کابل بودهمه او را با چنین خصوصیت می شناختند. سال ۱۳۵۰ که قانون معارف وپوهنتونها غرض جلو گیری از توسعه نهضت ترقیخواهی میان متلعمان ومحصلان وضع شده بود از جانب استادان ومحصلان پوهنتون کابل مورد اعتراض قرار گرفته با راه اندازی میتنگهاو مارشها مواجه شد. زمستان همین سال سخنرانیها در تالار سید جمال الدین افغان کتاب خانه پوهنتون کابل دایر میشد. پوهاند علی محمد زهما از استادان ودانشمندان نامدار کشور سخنرانی پر شوری در مورد فرهنگ و ضر ورتهای نو اوری ا یراد کرد. وقتی از تالار خارج شد گلبدین با بی ادبی او را استاده کرده گفت تو بر فرهنگ ما تجاوز میکنی فرهنگ ما دین ماست. پوهاند زهما که هردو دستَش در جیبهای بالا پوشش بود بوی گفت بچه از سر راهم دور شو میدانم که در جیبهایت کارد و تفنگچه داری من هم از خود دفاع میتوانم.

 حکمتیاردر سال ۱۳۵۱ درنماز عید در پلخمری با کارد بر سلیمان لایق حمله نمود اما بشیر رویگر که بعد ها وزیر اطلاعات وکلتور شددر دفاع از محترم لایق زخمی شد او آن وقت محصل فاکولته ادبیات پوهنتون کابل بود.

 سیدال سخندان یکتن ا ز کادر های جریان دموکراتیک نوین (شعله جاوید) که محصل فاکولته سیاینس بود حین سخنرانی در یک میتنگ در مقابل فاکولته سیاینس توسط حکمتیار به قتل رسید. حکمتیار زندانی َشد اما با امدن موسی شفیق بحیث صدر اعظم که متمایل به اخوانیها بود از زندان رهاشده پس از کودتای سردار محمد داود به پاکستان فرا رکرد بنا بر اعتراف خودش میر اکبر خیبر یک تن از رهبران برجسته حزب دمو کراتیک خلق افغانستان بر طبق پلان وی ترور گریده است. میرویس جلیل خبر نگار بی.بی.سی. پس از اجرای یک مصاحبه با حکمتیار در چار اسیا در دوران جنگهای جهادی توسط افراد حکمتیار در فاصله کابل -چار اسیاب ترور شد.

 چریکهای شهری احمد شاه مسعوددر کابل مرتکب انفجارهاوترورهای زیادی َشده‌اند. انها کریم شادان رئیس ستره محکمه را در روزهای اول حاکمیت مجاهدین بر کابل از منزلش برده به قتل رسانیدند. جنرال جمال الدین عمر استاد حربی پوهنتون که در یک مسجد در خیر خانه از جنگهای میان تنظیمی بد گوئی میکرد توسط افراد شورای نظار ربوده شده پس از چهار ساعت به فامیلش اطلاع دادند که جسد وی را از لب جر خیر خانه بگیرند.

 تروریسم در جنگهای میان تنظیمی مجاهدین یکی از وسایل از میان برداشتن مخالفین همدیگر در داخل افعانستان ودر پشاور بود. ترور عبدالاحد کرزی، عبدالرحیم چنزی و سید بهاالدین مجروح استاد پوهنتون ودههای یگر در پشاورعمدتآ بحزب اسلامی حکمتیار و آی. اس.آی.نسبت داده میشود.

 امریکایی ها در جریان جهاد تروریسم را بین مجاهدین در پشاور نهادینه ساختند مرکز فرهنگی جهاد که توسط یک موسسه امریکایی تمویل میشد در کتب درسی مکاتب افغانها اعمال اربعه ریاضی را با کشتن عساکر روسی و افغان ادا میکردند.

 این روند چنان میان مجا هدین مروج گردید که باعث سرخوری خود شان شد قتل احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی محصول همین تفکر تروریستی بود.

 همراه با پیشرفت ساز وبرگ نظامی واستخباراتی و مدرنیزه شدن وسایل جنگی این پدیده نیز خشنتر وخطر ناکتر شده است که با تاسف در ممالک مختلف جهان اجرا میشود. شدت این عمل در افغانستان وبرخی ممالک عربی متمرکز شده است که علت آن اقدامات تاریخی و حمایوی عربستان پاکستان وامریکا ازان میباشد.

 با اجرای اعمال تروریستی دوران جنگ نیابتی بنام جهاد جنگهای میان تنظیمی، سلطه طالبان والقاعده بر کشور، هجوم نظامی امریکا وفعال سازی مجدد طالبان و تخلیق داعش چهره تروریسم در افغانستان خشن تر از گذشته ها گردیده از قریه تا شهر زندگی را زیر تهدید قرار داده است.

 ۹ پایگاه نظامی امریکا در افغانستان ۹ مرکز تربیت و پرورش تروریستها میباشد. حامد کرزی بر حق گفته بودکه پایگاه بگرام فابریکه طالب سازی است. یکی از کارمندان افغانی درین پایگاه افشا کرد که ۳۶ هزار نفر در بگرام زیر نام زندانی در رفت و برگشت هستند طوریکه بعد از هر سه ماه گروهی از افراد بنام دستگیر شدگان به انجا آورده می‌شوند اینها ادمهای افتاب سوخته، خسته و ضعیف میباشندو تحت پرورش خاص گرفته می‌شوند غذای فوق العاده برای شان داده شده تعلیم وتربیه و پروگرامهای ورزشی بالای شان تطبیق میگردد بعدآ از زندان زیر نام بیگناه واشتباهی رها شده گروپ دیگر با همین حالت داخل پایگاه می‌شوند واین سلسله بطور متناوب ادامه دارد. اینها ثبت نمیشوند و هیچ سندتحقیقی یا دوسیه در مورد شان وجود داشته نمیباشد هیچکس با انها وانها با هیچکس حق حرف زدن را ندارد اینها عمدتاً مردمان قندهار هلمند و ارزگان اند. کسانی در شهر کابل در هوتلها زندگی میکنند که در پایگاه بگرام رفت وامد دارند وانها سرکردگان طالب ها اندو بادالر مستی میکنندوکسی صلاحیت باز پرس از انهارا ندارد.

 این مراکز تربیت و پرورش تروریسم از دسترسی مطبوعات دور اند وبر طبق معاهده امنیتی ارگانهای دولتی حق هیچگونه باز دید ووارسی را ندارند.

 تار و پود افغانستان با تروریسم بافت داده شده است همسایه ها حق دارند از وجود این پایگاه ها در هراس باشند.