به یاد دارم كه پنج سال قبل رهبران حكومت وحدت ملی حكومت كرزی را ناموفق و بدون دستاورد خطاب و با دهه‌ها وعده و تعهد قول دادند كه دسترخوان مردم را بهبود می‌بخشند، صلح و آرامش را تأمین، جلو فساد، رشوت و دزدی را می‌گیرند.

 

پنج سال سپری شد؟

 افغانستان در کنار حوادث تلخ و شيرين چهار دهه گذشته، پنج سال حاكميت وحدت ملی را نيز به تجربه گرفت، پنج سالی که:

  قوم گرايی، زبان گرايی و برترگرايی مشخصه بارز آن بوده و با تمام وضاحت سرا پای بسياری از سياسيون و حاكميت (نظام) را در بر گرفته و تعفن آن به مشام هر شهروند و در نهايت به سراغ هر عضو خانواده رسيده است. هنوز كه هنوز است ما تعريف واقعی از منافع ملی نداريم از اجماع ملی خبری نيست و بالاخره از ملت شدن خیلی دور قرار داریم.

 فساد، رشوت، خيانت، جهالت، بی‌کفایتی داد ميزند و هر روز مقام و ارزش انسان و انسانيت به باد فراموشی سپرده شده، همه در فكر قدرت و اندوختن سرمايه بيشتر اند، دسترخوان مردم بدتر شد، یکی از بهترین شیوه‌های محاسبه سنجش کیفیت زندگی مردمان یک کشور، سرانۀ تولید ناخالص ملی‌ست. بنا بر داده‌های بانک جهانی، هنگامی‌ که حکومت وحدت ملی در سال ۲۰۱۴ زمام امور را در دست گرفت، سرانۀ تولید ناخالص ملی در حدود ۶۱۴ دلار آمریکایی بود. در حالی ‌که سال گذشته این سرانه به ۵۲۰ دلار سقوط کرد. این به آن معناست که سفره مردم درین پنج‌ سال به‌طور میانگین به اندازه ۹۶ دلار کوچک‌تر شده است.

  جنگ، انتحار، ترور و وحشت در وجود طالب و داعش رونق بيشتر يافته هزاران انسان بی‌گناه به كام مرگ فرستاده شده و ستون پنجم بيشتر از پيش در خدمت اهداف تروريستان و پاكستان قرارگرفته و می‌گیرد. نتیجه تحقیقی نشان می‌دهد که حدود ۱۵ میلیون نفر یعنی نصف نفوس افغانستان، در مناطقی زندگی می‌کنند که یا در کنترل طالبان قرار دارد و یا به‌صورت علنی در آن‌ها حضور دارند و به‌طور مرتب مورد حمله آن‌ها قرار می‌گیرند.

  به ارزش‌های حد اقل دموكراسی و شايسته سالاری پشت پا زده شد، طی اين مدت نه تنها نهادهای انتخاباتی بازسازی نگردیده بلكه ما همه شاهد مضحک‌ترین انتخابات پارلمانی سال پار بوديم كه ننگ دموکراسی و شايسته سالاری شد.انتخابات ۱۳۹۸رياست جمهوری حالت بهتر از گذشته را تجربه نکرد.

  حكومت دو سره با دو تیم، دو رهبر و دو برنامه كاری به موجوديت غیرقانونی خويش ادامه دادند و با تأسف كه تجربه تلخ تاريخ ما شد، ديكتاتوری مشخصه ارگ را به نمايش گذاشت.

  توزيع شناسنامه‌های الکترونیکی به‌مثابه يک چالش سياسی در جای خود باقی مانده است، در حالی که همه می‌دانند كه بدون رقم دقيق و درست باشنده گان كشور طرح و تحقق پلان‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ممكن نيست و در ضمن در پايان اين اقدام ملی ما شناخت كامل از ساختار قومی و نفوس جامعه خواهيم داشت.

  ممكن است اشرف غنی بزرگ‌ترین دستاورد خويش توافقنامه با گلبدين حكمتيار را بداند اما نبايد فراموش كند كه آوردن جنايت كار جنگی و چهره نفرت شده و شريک ساختن در قدرت آن‌هم با امتيازات بلند بالا شرم و ننگ تاريخ خواهد ماند.

 اگر به شعارهای انتخاباتی هر دو تيم و توافقنامه سیاسی‌شان نظر انداخته شود می‌توان به اين نتيجه رسيد كه ناکام‌ترین، بیچاره‌ترین و ناکاراترین حاكميت را افغانستان تجربه كرده است.

 افغانستان را بحران سياسی تهديد می‌کند بحرانی كه درد و رنج بزرگ آن را مردم بايد تحمل كنند و یک مشت افراد، زر و زور بيشتر به دست بياورند.

 اين همه نه تنها ناتوانی سياسيون افغانستان را بلكه شكست سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و در رأس ایالات متحده امريكا را نشان می‌دهد، امریکا نخواست که افغانستان صاحب نظام با ثبات و حکومت داری خوب باشد.

 با تأسف كه مواد سوخت سیاست‌های قدرتمندان جهانی بوديم و باقی خواهیم ماند، هر كه آمد و رفت آن‌چنان كه بيچاره و ناتوان بوديم بیچاره‌تر و ناتوان‌تر شديم نه خود ما بر حال خويش دل سوزی و ترحم داشتيم و نه هم قدرت‌های جهان.

 افغانستان به كجا كشانيده خواهد شد؟

 آيا ريس جمهوری پنج سال آينده توان مبارزه و همچنان اراده‌ی به خاطر حل چالش‌های موجود دارد و یا باز هم همین آش است و همین کاسه؟

 پرسش‌هایی كه كمتر به آن می‌توان پاسخ مثبت داد.

  صمد كارمند

 نوامبر ٢٠١٩