واژه نوروز را آریایی‌های باستانی به‌گونه‌ای «ناوه سردا» می‌خواندند در زبان فارسی میانه به‌گونه‌ای «نوگ روژ» آمده است، در زبان اوستایی به‌گونه‌ای «نوکه روکه» گمان برده می‌شود. در دوران خوارزمشاهیان و سغدیان نوروز را «نوسارد و نوسارجی» می‌گفته‌اند. سپس در دوره‌های پسین به‌گونه‌ای نوروج و نوروز به کار رفته است

 نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز

 زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

  منوچهری

 همه ساله بخت تو پیروز باد

 همه روزگار تو نوروز باد (فردوسی)

 جشن نوروز از کهن‌ترین و مهم‌ترین رسم آریایی است، که در میان اقوام و تبارهای گوناگون فلات بزرگی با گسترده‌گی و شادمانی بر پا می‌گردد. گسترده‌گی این جشن در سرزمین‌های افغانستان، ایران، تاجکستان، هندوستان، پاکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، بخش‌های از سوریه، ترکیه و عراق از فراگیر بودن آن حکایت دارد.

 در واقع پس از رسیدن بهار و پایان فصل سرد سرمای زمستان گیتی رنگ تازه می‌گیرد، وجهان به‌سوی زایش و پایش به‌پیش می‌رود.

 نوروز خجسته با ریشه‌های ژرفش در گهنامه یا تاریخ کشور ما پیشینگی نزدیک به سه هزار ساله دارد.

 در این سرزمین انسان با دستاوردهایش پیشینگی بسیار باستانی دارد. و از همان زمانه‌ها سال نو و نوروز را می‌شناخته‌اند و آمدن بهار را در روز نوروز جشن می‌گرفتند.

 قدامت نوروز و وجود این جشن به زمان‌های پیش از هخامنشیان و مادها برمی‌گردد زمانی که آریائی‌ها سرزمین‌شان را به دو قسمت تقسیم می‌کردند و دو فصل گرما و سرما داشتند فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنانچه در اوستا آمده است. بعدها در این دو فصل تغییری پدید آمد و به موجب وندیداد تابستان دارای ۷ ماه و زمستان ۵ ماه گردید. در هر یک از این دو فصل جشنی بر پا می‌داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‌رفته است. وجود پایه و اساس جشن‌های نوروز و مهرگان در آغاز فصول دوگانهٔ آریائی‌ها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش هر یک از آن‌ها، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بوده است. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاه‌شناسی بیرون آمد و بعدها جنبه‌های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار با سنن دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که می‌توان گفت تمامی جنبه‌های دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای داده است.

 نوروز در زمان هخامنشیان:

 به روایت کیرشمن باستان شناس فرانسوی، کوروش کبیر در سال ۵۸۳ پیش از میلاد دستور برپایی نوروز و آغاز بهار را جشن می‌گرفته است.

 نوروز در زمان اشکانیان: اشکانیان که از مردمان مرو و شرق به فلات فارس رفته‌اند و دولت بزرگ هخامنشی‌ها را نابود کردند به روایت ویس ورامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی جشن نوروز را بر پا می‌داشته‌اند:

 منم آذار وتو نوروز خرم

 هر آیینه بود این هردو باهم

 سر سال و خجسته روز نوروز

 جهان پیروز گشت از بخت پیروز

 نام نوروز در شاهنامه فردوسی، تاریخ طبری و آثار الباقیه ابوریحان البیرونی چندین بار آمده است.

 فردوسی به این باور است، که آغاز شهریاری کیومرث نخستین انسان آریایی در برج حمل و اول نوروز بوده است:

 چنین گفت کایین تخت و کلاه

 کیومرث آورد واو بود شاه

 که آمد به برج حمل آفتاب

 جهان گشت با فر و آیین و آب

 کیومرث شد بر جهان کدخدای

 نخستین به کوه اندرون ساخت جای

 فردوسی همچنان پادشاهی جمشید پیشدادی را به روز نوروز در روز هرمزد از ماه حمل یا فروردین می‌داند:

 چو خورشید تابان میان هوا

 نشسته بر او شاه فرمانروا

 به جمشید گوهر افشاندند

 مر آن روز را نوروز خواندند

 به نوروز تو شاه گیتی فروز

 بر آن تخت بنشست فیروز روز

 پژوهشگران و نوروز نگران به این باور هستند، که نوروز هزارها سال پیش از پیدایش زردشت و دیگر دین‌های آریایی وجود داشت ه و مردم این سرزمین آن را می‌شناخته‌اند.

 پس از پیدایش دین اسلام و رسیدن آن به سرزمین‌های آریایی، جشن نوروز رنگ دینی و اسلامی به خود گرفت.

 روایت می‌کنند: در دوران پیامبر اسلام هنگامی که طبق شیرنی نوروز را برای شان آورند، پرسیدند چیست؟ گفتند، طبق شیرنی نوروز است، فرمودند، نوروز جشن مجوس‌هاست، که بالای یکدیگر آب می‌اندازند و طبعیت را دوباره زنده می‌سازند. سپس تناول فرمودند.

 به گفتاورد برهان القاطع: «خدای تعالی در روز نوروز عالم را آفرید، و هر هفت کوکب در اوج تدویر بودند و اوجات همه در نقطه اول حمل بود، در این روز ایزد یا خدا آدم علیه‌السلام را نیز خلق کرد.»

 گویند حضرت علی علیه‌السلام در روز نوروز خلیفه مسلمین شد.

 از این‌رو نوروز پس از رسیدن اسلام که در آغاز آن را جشن مجوسی می‌دانستند، دوباره رونق گرفت و برپا شد.

 گفته می‌شود، که عرب‌ها پایتخت یزدگرد سوم پادشاه ساسانی را در روز نوروز فتح کردند.

 در آغاز خلیفه‌های مسلمین مالیات عظیمی به خاطر برپایی نوروز وضع کردند.

 به گفتاورد تاریخ طبری المعتضد خلیفه‌ی عباسی مردم بغداد را از برافروختن آتش و پاشیدن آب به روی عابران بر حذر داشت مگر پس از نگرانی از آشوب مردم فرمان خود را پس گرفت.

 عباسیان گاهی برای پذیرش هدایای مردم در روز نوروز استقبال می‌کردند، با روی کار آمدن سلسله طاهریان، سامانیان و صفاریان جشن نوروز با گسترده‌گی بیشتری برگزار می‌شد. در این دوره‌ها با فرارسیدن نوروز شاعران در بار در ستایش نوروز شعر می‌سراییدند و به شاه پیشکش می‌کردند، بیهقی از شکوه مراسم نوروز دربار غزنویان نوشته است. شاعرانی چون: فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، و مسعود سعد سلمان در ستایش نوروز شعرهای سروده‌اند.

 در دوره‌ای سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک شاه سلجوقی برخی از ستاره شناسان به‌منظور بهتر سازی، گهشماری آغاز سال را در روز یکم نوروز (یعنی ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند، بر اساس این گهشماری که به تقویم جلالی شناسایی شده است و به نام سال هجری خورشیدی یاد می‌شود، تقویم جدید وضع گردید، که تا ایدون کماکان به کار می‌رود.

 جشن نوروز در زمان غزنویان باشکوه و جلال خاص آن بر پا می‌گردید، شاعرانی چون: فرخی، فردوسی، عنصری و دیگران دربار شهنشاه غزنوی در وصف نوروز شعر سروده‌اند.

 به روایت تاریخ بیهقی یا تاریخ سلطان مسعود غزنوی که از برپایی نوروز در دوران غزنویان روایت می‌کند جشن نوروز دربار سلطان مسعود بر پا می‌گردیده است: «روز پنجشنبه امیر به جشن نوروز بنشست و هدیه‌های بسیار آوردند بودند. و تکلف بسیار رفت و شعر شنود از شعرا، که شادکام بود در این روزگار زمستان و فارغ دل و فترتی نیافت، وصلت فرمود، و مطربان را فرمود (تاریخ بیهقی ۱۳۸۹: ۹۴۱)

 جشن نوروز پس از غزنویان در دوران شاهان غوری، تیموریان نیز در افغانستان برپا می‌شده است به روایت تاریخ روضه الصفا امیر علی شیر نوایی روضه مزار در شهر مزار در همین دوره ساخته شده است، مردم روز اول نوروز در این روضه مصفا جمع می‌شدند و جشن نوروز را بر پا می‌داشته‌اند.

 میله گل سرخ وبر افراشتن جهنده حضرت علی از دوران شیبانی‌ها آغاز می‌یابد

 نوروز در زمان شاهان سدوزایی و محمدزایی نیز برپا می‌گردید، به روایت تاریخ گنداسنگهه احمد شاه درانی در روز نوروز لباس جدید می‌پوشید و این جشن را گرامی می‌داشت.

 در دوران پادشاهی تیمور شاه که پایتخت کشور به شهر کابل انتقال یافت دوره شعر و شاعری نیز رونق گرفت، شاعرانی چون مرزا عاجزک، افغان و دیگران در مورد نوروز مشاعره می‌کردند.

 در افغانستان نوروز در همه دوره‌ها با جشن و میله دهقان بر پا گردیده است.

 آیین نوروز از خانه تکانی آغاز می‌یابد، و خانواده‌ها به پیشواز نوروز هفت میوه تر می‌کنند،

 در روز نوروز ماهی، جلبی و سبزی می‌پزند،

 در روز نوروز مراسم میله گل سرخ و برافراشتن ژنده آرامگاه علی در مزار شریف که پیشینگی آن به دوران شیبانیان می‌رسد، آغاز می‌یابد.

  در این روز از همان زمانه‌های پیشین مردم لباس جدید و نو می‌پوشند. مراسم میله سخی، میله شاه شهید، میله شهدای صالحین در شهر کابل در همین روز نوروز برپا می‌گردد.

 نوروز یک جشن بسیار باستانی آریایی است و به همه تبارها و اقوام کشور تعلق دارد، در ولایات گوناگون جشن نوروز را بر پا می‌دارند. در شهر گردیز و شهر خوست مردم در تپه متون بابا میله نوروز را بر پا می‌دارند.

 در شهرهای هرات، بامیان، بدخشان، نورستان مردم با این جشن سرور و شادی می‌کنند.

 این جشن از گیرودار تاریخ به سلامتی سر بدر برده است، طالبان با خرافه گرایی که داشتند، تلاش کردند، تا این جشن را در میان مردم حرام بپندارند، مگر مردم به این تحریف‌های خود ساخته و خود بافته آن‌ها اعتنا نکردند و آن را برپا داشتند.

 پس از سقوط طالبان جشن نوروز با گسترده‌گی و شکوه ویژه‌ای دوباره در سراسر کشور بر پا می‌گردد.

  ایدون برخی چهره‌های تبار گرا و اسلامی‌ست‌های تنگ‌نظر با ارایه دلایل ناسوده و خود ساخته پس از یک هزار و چهارصد سال با اختراعات جدید، می‌خواهند تا جشن نوروز را حرام بپندارند، مگر مردم هوشیار افغانستان فریب این تحریف‌های دینی و اسناد جعلکاری شده‌ای آن‌ها را نمی‌پذیرند و با مراجعه به تاریخ یک‌بار دیگر جشن نوروز باستانی را در سال جدید باشکوه و افتخار بزرگی بر پا خواهند داشت. با درود