پیشگفتار: این نوشته عناصر کلیدی و نکات اساسی ستراتیژی سیاست خارجی اورآسیاگرایانه، تعریف جدید از جایگاه جیوپولیتیکی و موازنه بین المللی ترکیهٔ امروزی را در میان قدرت های شرقی و غربی مورد بررسی قرار داده است.

 

 ریشهٔ ایدیولوژی اورآسیاگرایی (Eurasianism) در ترکیه برمی گردد به سال های 1990 و مبارزات دیدگاهی احزاب راستگرای سیاسی همچو حزب وطن (Vatan Partisi). شهره ترین چهرهٔ سیاسی که از دیدگاه و مکتب سیاسی اورآسیاگرایی در ترکیه نمایندگی می نماید، دوغو پرینچک رئیس حزب وطن می باشد. در ترکیهٔ امروزی، ستراتیژی سیاست خارجی اورآسیاگرا یکی از پُر کشمکش ترین مباحث سیاسی را تشکیل می دهد زیرا ایدیولوژی اورآسیاگرایی از دید سیاست داخلی به عنوان دیدگاه، راهکار و راه یافت ملی گرایی افراطی و غرب ستیزانه تلقی می شود. برای بیشتر روشن شدن موضوع باید اشاره نماییم که اساسی ترین نکات و مفاهیم برداشتی اورآسیاگرایی ترکی عبارت اند از خروج ترکیه از سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (NATO)، گذاشتن تقطهٔ پایان بر جریان نامزدی درازمدت اما بی نتیجهٔ ترکیه در راستای بدست آوری عضویت اتحادیهٔ اروپا و چرخش بسوی شرق مخصوصاً نزدیکی ستراتیژیک سیاسی، نظامی و امنیتی با کمپ ضد امپریالیستی تحت مدیریت روسیه و چین.

 دیدگاه و نظریه سیاسی فلسفی‌ اورآسیاگرای پس از ترجمه‌ و دست به دست شدن کتاب «اساسات جیوپولیتیک: آیندهٔ جیوپولیتیکی روسیه» (Foundation of Geopolitics: The Geopolitical Future of Russia) نوشتهٔ الکساندر دوگین به زبان ترکی در سال 2003، به ترکیه وارد، مشهور و مورد علاقهٔ سیاست مداران و سیاست دانان مخصوصاً ملی گرایان ترکی قرار گرفته است. مطالعات نشان می دهند که از سال 2003 الی امروز شمار و دوران انتشارات و مقاله های اکادیمیک که بر شناخت و تطبیق دیدگاه و نظریه اورآسیاگرایی در سیاست داخلی، خارجی، روابط منطقه یی و بین المللی ترکیه تمرکز دارند، بگونهٔ روزافزون و سرسام آور در حال رشد بوده و همه روزه دایرهٔ برداشتی قشر باسواد را مشغول داشته است. بر علاوهٔ این، الکساندر دوگین در سال های پسین، به نشست ها، مباحثات و کانفرانس های علمی و سیاسی زیادی جهت سخنرانی به ترکیه دعوت شده است که سیاست مدار ها، سیاست دان ها و حتی رهبران نظامی و امنیتی ترکیه در آن حضور داشته اند.

 سلجوق کُلاکوغلو از زبان یکی از اورآسیاگرا های مشهور بنام اِرول مانیسالی نقل قول می نماید «ترکیه در مطابقت با ایالات متحده، اسرائیل و اتحادیه اروپا عمل می کند. این در حالیست که ترکیه در اصل، زمین و مقصد مشترک و ستراتیژیک با روسیه، چین و ایران دارد. رشد روابط ترکیه با قدرت های بزرگ آسیایی از قبیل روسیه، چین و ایران از یکسو نشان دهندهٔ مساوات در تقسیم موقف بوده و از سوی دیگر برایند طبعی از رشد مشترک و داینامیک منطقوی در اورآسیا می باشد. نظر به گفته های دوغو پرینچک رئیس حزب وطن ترکیه، «ملی گرایان ترکیه در راستای رهایی از دمباله روی ایالات متحده، با روسیه و چین نزدیکی ساختاری و ستراتیژیک خواهند نمود. بدون شک که ترکیه از جمله پیش قراولان و پرچم داران ارزشمند در تمدن اورآسیایی خواهد بود. انقره در اتلانتیک یک خدمتگار است اما در اورآسیا یک پارتنر مهم و همسان». خلاصه اینکه از دید ستراتیژیک، مهمترین اصل و دیدگاه اورآسیاگرایی در سیاست امروزی ترکیه، رشد روابط سیاسی و اقتصادی و همکاری در عرصه های نظامی، امنیتی و تکنالوژی دفاعی با روسیه و چین می باشد.

 دیدگاه اورآسیاگرایی در سیاست امنیتی و خارجی حکومت و دولت ترکیه، پس از یک دهه مبارزهٔ نفسگیر در برابر فشار های کوچک ساز و گوشه ران حکومت لبرال و غربگرای ترکیه، در سال های 2013 و 2014 در پهلوی رشد در جهان اکادیمیک، به سطح اعلی سیاسی رسید و به مرحلهٔ رشد واقعی و ملموس نیز وارد گردید. اولین چرخش و نشانهٔ اورآسیاگرایی در سال 2013 در سیاست خارجی و امنیتی ترکیه هنگامی نمایان گردید که رجب طیب اردوغان صدر اعظم ترکیه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مورد به تعلیق درآوردن تقاضای ادغام با اتحادیه اروپا و کاندید نمودن ترکیه جهت دستیابی به جایگاه عضو دایمی در سازمان همکاری های شانگهای بحث و گفتگو نمود. از اینرو اگر درست متوجه شویم، پس سال 2014، برای سیاست مداران و سیاست دانان اورآسیاگرا در ترکیه بزرگترین نقطه عطف بوده است زیرا حزب عدالت و توسعه در آن سال نظر به یک سلسله چالش ها در شرایط و اوضاع سیاست داخلی ترکیه مجبور به راه اندازی سازش فکری و سازش ستراتیژیک سیاسی برخواسته از ایدیولوژی اورآسیاگرایی و اسلام گرایی و رشد آن در سیاست داخلی، خارجی و امنیتی کشور گردید. اما اگر با دید ریالیستیک به مسئله پرداخته شود، پس دیده می شود که روش یا رویکرد اورآسیاگرایی ترکیه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد و از دید ساختارگرایی دارای ساختار و ستراتیژی روشن و پایدار نشده است. از دید ما، اورآسیاگرایی در ترکیه در حد گزینه برای سیاست است نه اینکه اولیت عملی سیاسی زیرا ترکیه عضو فعال و بزرگ سازمان پیمان اتلانتیک شمالی می باشد و اردو و اقتصاد اش از دید ساختاری عمیقاً وابسته و حتی مدغم با سازمان ها و سیستم های غربی گردیده است.

 با در نظرداشت همه مسائل یادشده، باید گفته شود که تغیر جهت سیاسی و مطرح نمودن دیدگاه اورآسیاگرایی در سطوح مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی و دفاعی از سوی رهبری سیاسی ترکیه به مقصد ایجاد حوزهٔ مسؤولیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی در شرق و آسیای میانه نیز می باشد. در ارتباط به مسئلهٔ ایجاد حوزه مسؤلیت از سوی ترکیه باید یادآور شویم که احمد داوودوغلو در کتاب «عمق ستراتیژیک» اش در مورد جایگاه بین المللی ترکیه خیلی مفصل و روشن پرداخته است. به عقیدهٔ داوودوغلو، موقف جیوپولیتیکی غربگرای ترکیه باعث تضعیف بیش از حد جایگاه و موقف سیاسی، اقتصادی و امنیتی ترکیه شده است. از اینرو ترکیه جداً نیاز دارد تا پارامیتر های ستراتیژی سیاست خارجی خود را برای صد سال آینده تجدید نظر نموده تعریف جدید نماید. بناً برای داشتن ستراتیژی سیاست خارجی دراز مدت و برای تسویه مجدد جایگاه جیوپولیتیکی و جیوستراتیژیک ترکیه در میان قدرت ها یا مراکز بزرگ قدرت، ایجاد یا ساختن حوزهٔ عقبی «Hinterland» با استفاده از روابط قوی و انکشاف یافتهٔ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با قدرت های اورآسیایی، از فاکتور های اساسی و برجستهٔ اورآسیاگرایی ترکیه محسوب می شود. به باور او، داشتن ستراتیژی جدید در عرصه سیاست خارجی، جایگاه و موقف ترکیه را در راستای گشوده شدن به سوی محیط و حوزه بین المللی و نظم کنونی جهانی تقویت می بخشد. ترکیه برای کامیابی در راستای گشوده شدن به سوی محیط و حوزه بین المللی نیاز دارد تا در سه منطقه و حلقهٔ مهم جیوپولیتیکی و جیوستراتیژیک ذیل به افزایش تاثیر و حضور خود بپردازد:

 ۱.         کشور ها و حوزه های زمینی اطراف ترکیه: منطقه بالکان، منطقه خاور میانه و منطقهٔ قفقاز

 ۲.    حوزه های آبی اطراف ترکیه: بحیره سیاه، دریای آدریان، حوزه شرقی دریای مدیترانه، بحر سرخ، خلیج فارس و بحیره خزر

 ۳.         حوزه ها و مناطق براعظمی اطراف ترکیه: اروپا، افریقای شمالی، آسیای جنوبی، آسیای میانه و آسیای شرقی

 باید روشن سازیم که حوزهٔ عقبی یا هینترلند در ستراتیژی سیاست خارجی ترکیه به معنی حوزهٔ مسؤولیت و حوزهٔ تاثیر می باشد و همچنان باید خاطرنشان گردد که نقش برجستهٔ ترکیه در حوزه های مسؤولیت فوق الذکر منتج به برجستگی تاثیر ترکیه بر اوضاع و مسائل بین المللی می گردد. در این باره، می خواهم دیدگاه ارزشمند الکساندر مورینسن در مورد دوکتورین عمق ستراتیژیک در سیاست خارجی ترکیه را نیز یادآور شوم. مورینسن دوکتورین عمق ستراتیژیک ترکیه را از از دید و زاویهٔ تجارب تاریخی و سنتی ترکیه قرار ذیل بیان می دارد:

 «منابع اصلی و مرکزی سیاست خارجی سنتی جمهوری ترکیه عبارت اند از تجارب تاریخی امپراتوری عثمانی (عرف موازنه قدرت)؛ انقلاب کمالیستی ملی گرا و ایجاد جمهوریت (انزواگرایی)؛ تجارب گرایش به غرب برخواسته از پالیسی های اروپایی شدن و تجدد گرایی و مدرن شدن؛ گمان هراس انگیز در مورد مقاصد قدرت های بزرگ (سِندِروم سیفر the Sévres Syndrome). همچنان دو منبع دیگر ایدیولوژیک در ارتباط به دوکتورین سیاست خارجی ترکیه از دوران ماقبل جنگ جهانی اول نیز وجود دارد که عبارت اند از پأن-تُرکیزم و پأن-تورانیزم (pan-Turkism and pan-Turanism). (یادداشت شماره 1 و 2)

 خلاصه همین که ترکیه در پی دیدگاه و چرخش جدید سیاسی و سیاست خارجی و امنیتی است که موقف قدرت بزرگ بودن اش در منطقه را و ستراتیژی آغوش باز به سوی جهان اش را تضمین نماید. از دید عملی اگر دیده شود، پس تعریف جدید ستراتیژی سیاست خارجی ترکیه به معنی گذاشتن نکته پایان به تعهدات دوران جنگ سرد و ایجاد موازنهٔ نوین قدرت در میان تمامی قدرت های بزرگ اقتصادی، سیاسی و نظامی در سطح منطقه و جهان می باشد. از دید ما، چرخش ستراتیژیک جدید ترکیه در اصل چرخش به سوی مشارکت جهانی (global partnership) می باشد. و مشارکت جهانی عبارت از نظم جهانیست که همه کشور ها اهداف خود را بدون وابستگی و تاثیرپذیری از قدرتی یا کشور دیگر، در سطح داخلی، منطقه یی و جهانی دنبال می کنند.

 از آنجایی که مسئله موقف قدرت مطرح است، باید بگوییم که ترکیه قدرت متوسط اورآسیایی می باشد و از اینرو نقش مهم و بسزای را در عرصهٔ ثبات در اورآسیا مخصوصاً در خاور میانه، شرق مدیترانه، بالکان، بحیرهٔ سیاه و آسیای میانه بازی می تواند. همچنان موقعیت ارزشمند جوپولیتیکی ترکیه شاخصهٔ است که با استفاده از آن، ترکیه همزمان می تواند به بازیگر، محور و شریک خوب و برجسته جیوستراتیژیک برای قدرت های شرقی و غربی نیز تبدیل گردد. نباید فراموش گردد که ترکیه برای دستیابی به موقف جیوستراتیژیک یادشده در پهلوی روابط سیاسی، نظامی و امنیتی با کشور ها و قدرت های بزرگ اورآسیایی، نیاز جدی در عرصهٔ موازنه روابط اقتصادی نیز دارد زیرا اقتصاد و بازار ترکیه تا حدی زیادی وابسته به غرب می باشد.

 قسمی که یاد آوری گردید، روابط اقتصادی و تجاری ترکیه در وابستگی با غرب مخصوصاً اتحادیه اروپا قرار دارد. اگر به ارقام تجاری ترکیه از دید مازاد و کسر تجارت خارجی نظر اندازی نماییم، پس در می یابیم که روابط تجاری ترکیه با اتحادیه اروپا از یکسو بزرگ و مهم و از سوی دیگر متوازن می باشد. اما اگر روابط اقتصادی و تجاری کشور را در عین معادله مقایسوی با روسیه، چین، ایران و هند ببینیم، پس متوجه می شویم که ترکیه از دید تجارت خارجی در برابر پارتنرهای اورآسیایی با کسر تجاری قابل ملاحظهٔ روبروست. بر اساس آمار های تجاری صادراتی بین المللی، فدراتیف روسیه پارتنر شماره 12، چین پارتنر شماره 16، ایران پارتنر شماره 19 و هند پارتنر شماره 37 ترکیه است. اما در عین زمان همین کشور ها از جمله ده بهترین پارتنر های وارداتی ترکیه می باشند که ذبلاً در دیاگرام های زیرین درج گردیده اند:

 

نتیجه گیری:

 ترکیه در عرصهٔ تازه سازی و تعریف جدید موقف جیوپولیتیکی خود نیاز دارد تا بخشی یا بخش های از سیاست خارجی، امنیتی، تکنالوژی نظامی و دفاعی و روابط اقتصادی خود را عملاً با قدرت های بزرگ و متوسط اورآسیایی شریک و هماهنگ سازد تا هم پیمانان واقعی و باورمند غیر غربی نیز داشته باشد. این کار باعث استواری گام هایش در عرصهٔ تصمیم گیری مستقلانه و گشوده شدن به سوی محیط و حوزه بین المللی می شود و جایگاه و موقف جیوپولیتیکی ترکیه را از غربی بودن به نقطه وصل بودن میان اورآسیا و اروپا، شرق و غرب و اسلام و عیسویت تبدیل می نماید. در نتیجه ترکیه می تواند پارتنر و شریک همه طرف ها و قدرت ها با حفظ مقاصد و اهداف ملی خود باشد. در پهلوی این همه، ساختار و بیرون نمای جدید سیاسی و ستراتیژی سیاست خارجی ترکیه باعث بلند رفتن ارزش جیوپولیتیکی اش نزد قدرت های بزرگ و متوسط اورآسیایی و غربی نیز می گردد.

 علی سمیع

 نامزد دوکتورای رشته اقتصاد جهانی

 پوهنتون کوروینوس بوداپست

 

یادداشت ها:

 ۱.   سِندِروم سیفر عبارت از برداشت تاریخی مردم ترکیه در مورد تاثیر و نقش مخرب و ضعیف ساز کشور های خارجی مخصوصا غربی بر علیه ترکیه می باشد. سِندِروم سیفر اصلاً از دِکتاتوم سیفر گرفته شده است. دِکتاتوم سیفر عبارت از پیمان بود که طرف های برنده جنگ جهانی اول در سال 1992 در شهر سیفر فرانسه بالای ترکیه قبولاندند که به اساس آن بیشتر مناطق امپراتوری عثمانی ها میان برنده های جنگ جهانی اول تقسیم می شد و چندین کشور کوچک دیگر نیز ایجاد می گردید. در اصل همین دِکتاتوم باعث شد تا مصطفی کمال اتاترک جنگ آزادی و استقلال طلبی را در ترکیه راه اندازی نماید و جمهوری ترکیه را برپا کند. دِکتاتوم یا پیمان سیفر در اصل تطبیق نگردید، اما گمان هراس انگیز آن زیر نام سِندِروم سیفر در حافظه تاریخی مردم ترکیه باقی مانده است. 

 ۲.  پأن-تُرکیزم عبارت از جنبش یا جریان بود/است که به هدف متحد سازی تُرک تباران شرقی (آسیای میانه و قفقاز) و تُرک تباران غربی (آناتولی) راه اندازی گردیده بود. و پأن-تورانیزم، در اصل در دهه های آخر نیمهٔ دوم قرن نُزده پس از گسترش روسیه در بالکان تحت عنوان پأن-سلاویزم، از سوی ترکیه بگونه دیدگاه رومانتیک و به هدف متحد سازی تُرک تباران، مُغل ها و فین-اوگورها راه اندازی گردید. پأن تورانیزم پس از چند دهه از راه اندازی اش، در دو دههٔ نخستین قرن بیست، قسماً برای مدت کوتاه میان ترکیه و هنگری عملاً به هدف محدود سازی تحرکات تهدید آمیز روسیه، ایجاد گردید.

   Sources:

 1. Bassin, M., & Pozo, G. (2017). The politics of Eurasianism: identity, popular culture and Russia's foreign policy.Chapter 13. Geopolitical Traditions in Turkey: Turkish Eurasianism. Rowman & Littlefield International. Page 266.

 2. Selçuk Colakoğlu (Apr, 2019): The Rise of Eurasianism in Turkish Foreign Policy: Can Turkey Change its pro-Western Orientation?. Middle East Institure. Internet. https://www.mei.edu/publications/rise-eurasianism-turkish-foreign-policy-can-turkey-change-its-pro-western-orientation. 2019-09-05. 04:42.

 3. Selçuk Colakoğlu (Apr, 2019): The Rise of Eurasianism in Turkish Foreign Policy: Can Turkey Change its pro-Western Orientation?. Middle East Institure. Internet. https://www.mei.edu/publications/rise-eurasianism-turkish-foreign-policy-can-turkey-change-its-pro-western-orientation. 2019-09-05. 04:42.

 4. William Armstrong (): Eurasianism in Modern Turkey. Daily News. Internet. http://www.hurriyetdailynews.com/opinion/william-armstrong/eurasianism-in-modern-turkey-113224. 2019-09-05. 05:50.

 5.         Davutoğlu, A. (2016). Stratégiai Mélység–Törökország nemzetközi helyzete. Budapest. Published by Antal József Tudásközpont. Pages 57-118.

 6. Murinson, A. (2006). The strategic depth doctrine of Turkish foreign policy. Middle Eastern Studies, 42(6), 945-964.

   7. Trade Map: International Trade Center, Internet, www.intracen.org/.

European Commission: https://ec.europa.eu/trade/policy/countries-and-regions/countries/turkey/