بیش ازچهاردهه میشود که افغانستان دریک بحران شدید امنیتی قراردارد. سوال اصلی این است که آیا علل اصلی بحران دردرون جامعه وجود دارد ویا ازخارج برآن تحمیل میشود؟

 اکرعوامل این بحران ازداخل نشأت میکنند، پس چرا بخاطر امحای آن، اقدامات مؤثر اتخاذ نمیشود؟

 درغیرآن اگرعوامل خارجی مؤجد این بحرانات اند، بازهم سوال مطرح میشود که این قدرتها ازافغانستان وجامعۀ آن چی میخواهند؟

 پیرامون این سوال مباحثات زیاد صورت گرفته ولی تاهنوز افغانها به یک شناخت واحد ومورد قبول همگانی دست نیافته اند. بناءً باید درین ارتباط گفتگوها را ادامه داد، تا بدون علایق شخصی وتعصبات، به تشخیص ومعرفی عوامل اصلی بحران امنیتی نایل آیم.

 ازنقطۀ نظرتیوری تکامل تاریخ، عوامل درونی یک جامعه در سیرتکاملی آن تعین کننده میباشند؛ اما واقعیت ها نشان میدهند که درافغانستان، عوامل بیرونی نقش عمده دارند.

 با نزدیک شدن دوقدرت رقیب (روسیۀ تزاری وهند برتانوی) به سرحدات افغانستان، امکانات کشورمحدود گردیده و بالمقابل مداخلات قدرتهای بیرونی در سرزمین ما فزونی یافت؛ به عبارت دیگر با به راه افتادن "بازی بزرگ"(2) و سپس " جنگ سرد" (3)، افغانستان در محورتقابل سیاست های جیواستراتیژیک (4) قدرت ها، درمنطقه قرارگرفت.

 نه تنها وسعت سرزمین وسیع افغانها، با ترسیم خط فرضی دیورند، به جغرافیایی کنونی محدود ساخته شد، بلکه با دسایس الحیل، روند پیشرفت وتکامل جامعه ما نیزمهارگردید.

 آنها ازافغانستان چی میخواهند؟ هدف آنها چیست؟ آیا آنها تنها اهداف جیواستراتیژیک را بمقابل همدیگر شان دنبال میکنند؟ که بالاثراین تقابل افغانستان درمحور رقابت آنها قرارگرفته است. یا ملحوظات دیگری هم مورد نظرآنها میباشد؟

 بخاطردریافت پاسخ به این سوالات، باید انگیزه های مداخله گران را شناسایی کرد. برداشت واقعیت ها نشان میدهد که سه هدف ذیل پای هریک آنها را به افغانستان میکشاند:

رقابت های جیواستراتیژیک

استخراج منابع طبعی افغانستان

داشتن نفوذ برجغرافیای افغانستان

 

 رقابت های جیواستراتیژیک:

 به ادامۀ رقابت های جیواستراتیژیک درعصر" بازی بزرگ "، روسیۀ تزاری، منطقۀ پنجده را به تسلط خود درآورده وبه حاکمیت صد سالۀ افغانستان برآن منطقه پایان داد. انگلیسها به مقابل این تجاوز روسها، برخورد سازش کارانه را درپیش گرفتند. این برخورد آنها گویای همکاری پنهانی دوقدرت استعماری پیرامون سرنوشت افغانها بود.

انگلیس ها در ابتداء با " سیاست پیشروی" (5) شان میخواستند که از سلسله کوه های هندوکش عبورکرده وخودرا به ماورای دریای آمو برسانند؛ اما با مقاومت شدید افغانهای وطندوست مواجه شده و درسه جنگ معروف افغان و انگلیس متحمل شکست شدند.

 بنابرآن انگلیسها، از "سیاست پیشروی" منصرف شده وبه شناخت افغانستان منحیث " دولت حایل " (6) میان هردوقدرت، با رقیب روسی خود به موافقه رسیدند. تحمیل یک جغرافیای حایل میان دوقدرت، افغانستان را به انزوا کشانید.

 پس از پایان عصر" بازی بزرگ"، تقابل قدرتهای ماحول افغانستان شکل دیگری به خود گرفت. این تغیرشکل، به خصلت جیواستراتیژیک افغانستان نیز تعریف جدید داد که اینک با اختصار روی چگونگی پیدایش این تغیر پرداخته میشود:

 باختم جنگ جهانی دوم، درتناسب قوتها به سطح جهانی تغیرات مهم رونما گردید. استعمارگران اروپائی دربرابرجنبش های آزادی بخش ملی، نا توان شده ومجبورگردیدند که آزادی مستعمرات شان را یکی پی دیگربپذیرند.

 ازین بحبوحه، دو ابرقدرت نوظهور درسطح جهان، به رهبری ایالات متحدۀ امریکا واتحاد شوروی سربلند کردند. با آنکه هردوقدرت درتفاهم با همدیگر، نقشۀ جهان را در" کنفرانس یالتا "به ساحات نفوذ میان همدیگر شان علامه گذاری کردند؛ اما نتوانستند که کشمکش ها را بمقابل یک دیگرخود مهارکنند. این وقت است که رقابت میان هردو ابرقدرت به گونۀ "جنگ سرد " شکل گرفته ودرتحت رهبری آنها پیمان های " ناتو" و "وارسا " بوجود آمد. جنگ سرد از سال 1947 م آغاز وتا فروپاشی اتحاد شوروی ادامه داشت.

 درزمان " جنگ سرد "، رژیم شاهی افغانستان زیاد سعی نمود تا از ایالات متحده و متحدین آن کمک تسلیحاتی دریافت کند؛ اما موفق نشد. لذا اجبارا" طبق فیصلۀ لویه جرگۀ سال 1955 م به دریافت کمک های نظامی ازاتحادشوروی سابق روی آورد. این وقتی است که دوهمسایۀ افغانستان (ایران عصررضا شاه وپاکستان) عضویت پکت نظامی سنتو (7) را داشته وازجانب امریکا ومتحدین اش مسلح میشدند.

 به ادامۀ این وضع، کشمکش ها روی خط فرضی دیورند بالا گرفته و بالاخره صف آرائی استخبارات نظامی پاکستان، درپوشش جهاد علیه جمهوری محمد داود خان آغاز گردید. واشنگتن پست درشمارۀ دهم سپتمبر 1989 م خود مینگارد: " دلچسپی های استراتیژیک پاکستان به افغانستان قابل فهم وطبعی است. حمایت آنکشورازاشرار، چهارسال قبل از مداخلۀ سال 1979 م اتحادشوروی آغاز شد؛ یعنی زمانی که اجنت های پاکستانی، فعالین مسلمان افغان را به منظورسقوط دادن رئیس حمهورمتمایل به شوروی کابل، محمد داود، تربیه میکردند". (8)

 سقوط خونین جمهوریت وحوادث نافرجام بعد ازهفت ثوربه همسایه های متجاوز ایران وپاکستان فرصت داد تا بطورعلنی درافغانستان مداخله کنند. مداخلات آنها سبب شد که اوضاع در منطقه، متشنج شود. بالاثراین تشنج، پای ابرقدرتها بیشتراز پیش به منطقه کشانیده شد. درنتیجه، افغانستان به کانون رقابت وتصفیۀ حساب "جنگ سرد" مبدل گردید.

 باسقوط رژیم شاه ایران که درهمکاری با امریکا ومتحدین ان قرارداشت، نقش پاکستان منحیث یگانه مجری سیاست های جهان غرب درمنطقه بالا گرفت. این کشور، توزیع تمام کمک های بلوک غرب رابه مخالفین دولت افغانستان، همچنان سوق وادارۀ آنها را زیر نام " تنظیم های جهادی" عهده دار شد.

ظلم وتعدی حفیظ الله امین طی مدت بیست ماه پس از هفت ثور، نه تنها موجب تضعیف پایه های دولت گردید، بلکه مهاجرت اجباری اقشارمختلف جامعه افغانی را به ایران وپاکستان سبب شد. بخشی ازین مهاجرین درصفوف گروههای تنظیمی جذب شدند. حکومت کابل که روزتاروز توانمندی نظامی خودرا ازدست میداد، پیوسته ازاتحادشوری تقاضا میکرد تا عساکرخودرا بخاطرحمایت دولت، به افغانستان بفرستند.

 این حالت پای ابرقدرت ها را بیشتر از پیش درقضایای افغانستان ذیدخل ساخت. ادامۀ این دخالت ها نه تنها درچوکات "جنگ های نیابتی" دنبال شد، بلکه حضور طولانی مدت قطعات خارجی، موجب تلفات و خسارات زیاد به خود قدرت ها ومردم بی گناه افغانستان گردید.

 تنظیم های "جهادی" ومتحدان عربی شان، سلاح مختلف النوع به قیمت ملیارد ها دالرازکشورهای غربی وهم پیمانان آنها درمنطقه دریافت مکیردند.

 بالاثراین کمک ها به تنظیمهای مسلح، آسیب بزرگی به مردم وزیربنا های افغانستان رسید. بطورمثال تا سال 1987 م بیش از دوهزارمکتب، 350 پل وپلچک، 300 مرکزفرهنگی، 131 شفاخانه، 2240 مسجد واماکن مقدسه، 258 دستگاه تولیدی، هزاران کیلومتر سرک، لین برق و تیلیفون وهزاران عراده موترلاری تخریب و به آتش کشیده شدند. (9)

 قطعات نظامی اتحادشوروی پس از 9 سال عملیات نظامی، مطابق موافقتنامۀ ژنیو، بتاریخ 15 فبروری 1989 م افغانستان را ترک نمودند. شمارسربازان آن ها که با اشتراک شان درعملیات های نظامی درافغانستان کشته و زخمی شده اند، کم نیست. به تعداد 13300 سرباز کشته و بیش از 25 هزار دیگرآنها زخمی شده اند. (10) بعد ازین تاریخ هیچ کمک نظامی ازجانب اتحاد شوروی به افغانستان صورت نگرفت و دولت به رهبری داکترنجیب الله قریب چهارسال در زیر شعار" دفاع مستقلانه" تا اپریل 1992 م پا برجا بود.

 روسها مبتنی برتماس های قبلی شان با قوماندان احمدشاه مسعود، هیأت دولت مؤقت مجاهدین را به رهبری برهان الدین ربانی از 11 الی 15 نوامبر 1991 م درمسکو استقبال کردند. درجریان ملاقات ها میان دوطرف، روسها ازطرح ملل متحد مبتنی برتشکیل یک " دولت با پایه های وسیع " چشم پوشی نموده وصراحتا به برهان الدین ربانی ازتمایل شان به تشکیل یک "دولت اسلامی" در کابل ابرازنظر کردند.

 به ادامۀ این مذاکرات که نتایج آن محسوس بود، حوادث ناگواری درشمال افغانستان سازماندهی شد. بندرحیرتان مسدود گردید وهمکاری با مخالفین دولت درزیرنام " اتحاد شمال " توسعه بافت. این وضع باعث شد، تا داکترنجیب الله به مساعی ملل متحد منحیث یگانه وآخرین وسیله متکی گردد. ولی بررسی وقایع نشان میدهد که پلان ملل متحد مبنی برتشکیل "یک دولت ای با پایه های وسیع " تنها درحرف بوده ودرعمل بخاطرانتقال " دولت مؤقت مجاهدین" به کابل تلاش میشد.

 پس ازفروپاشی ابرقدرت اتحادشوروی که منتج به ختم جنگ سرد شد، علاقه مندی جیواستراتیژیک امریکا به افغانستان نیزفروکش کرد. آنکشور صلاحیت تداوم سیاست های خودرا درقبال افغانستان، به پاکستان تفویض نمود؛ اما پاکستان خواست های جهان را در راستای منافع خود مدیریت نمود. پاکستان میخواست که افغانستان در زیر هژمونی آن قرارداشته باشد؛ اما به این هد ف شوم خود دست نیافت. لذا با راه اندازی جنگ های تنظیمی و سپس با بقدرت رساندن طالبان، افغانستان را به ویرانه مبدل ساخت.

 همینطورآنکشوردرکنار طالبان، گروه های افراطی وتروریست های شناخته شدۀ خارجی را نیز درافغانستان جا بجا کرد. اکثرآنها، کسانی بودند که درسالهای جنگ سرد، زیر نام جهاد، به پاکستان آورده شده بودند. آنها درپوشش جنگ های نیابتی، با پول عربستان وسلاحهای بلاک غرب مجهز شده وعلیه دولت افغانستان میجنگیدند. آنوقت، جنک درافغانستان منحیث یک وجیبۀ اسلامی تبلیغ میشد. آن عرب های که پس از یک دوره جنگ درافغانستان، به وطن شان برمیگشتند، بنام " الافغانی" مسماء میشدند.

 پس از فروپاشی اتحادشوروی، استقامت های فکری افراط گرایان مذکورنیز تغیرجهت کرد. عملیات تروریستی آنها تنها به افغانستان محدود نماند، بلکه به اقصی نقاط جهان سرایت نمود.

 پس از حادثۀ وحشتناک یازدهم سپتمبر، ایالات متحده وهم پیمانان آن دوباره به افغانستان روی آورده وطالبان حاکم را از قدرت کنارزدند؛ زیرا این گروه از همبستگی با تروریست ها دست نکشیده ورهبر القاعده را به امریکا تسلیم ندادند.

 به ادامۀ سرنگوبی طالبان، سروکلۀ رهبران شکست خوردۀ تنظیمی از گوشه وکنار جهان نمایان شد. قوتهای خارجی، ادارۀ دولت را زیرنام فیصله های نشست بن، به آنها وچند چهرۀ مواصلت یافته ازاروپا وامریکا سپاریدند. ولی متأسفانه گام های سازنده ومؤثردرجهت بهود زندگی افغانها واستقراریک صلح پایدار برداشته نشد.

 جنک برای بیست سال دیگرادامه یافت وباوجود حمایت نظامی 45 کشور، نیروهای افراط گرا قلع وقمع نشدند. سرانجام دولت امریکا ازطریق مذاکرات مستقیم با طالبان راه بیرون رفت قوتهای نظامی شان را ازافغانستان گشود. به ادامۀ توافقات دوحه، قوتهای مذکوربا واگذاری تمام تجهیزات نظامی شان به طالبان، افغانستان را ترک کردند.

 درین ارتباط آقای John F. Sopko " سرمفتش ویژه برای باز سازی افغانستان " (سیگار) طی یک گزارش مبسوط درماه اگست 2021 م مینگارد که خلاصۀ راپور وی درتحت عنوان ذیل ازین قرار است:

"چیزهای که ما باید بیآموزیم. درس های بیست ساله از بازسازی افغانستان".

 بعد از گذراندن 20 سال وصرف 145 بلیون دالربخاطربازسازی افغانستان، حکومت ایالات متحدۀ امریکا ضرورت دارد تا چند درس را فرا بگیرد. وزارت دفاع (The Department of Defense - DOD) نیز 837 بلیون دالربرای جنگیدن به خرچ رسانید. درجریان جنگ 2443 سربازقوای امریکا و 1144 سربازقوای متحدین شان کشته شدند. همچنان 20666 سرباز امریکائی مجروح گردیدند.

 تلفات قوای افغان فوق العاده زیاد بود. حداقل پس از سال 2001 م به تعداد 66000 سرباز افغان کشته واضافه از 48000 افغانهای ملکی جان های شان را از دست دادند. همچنان به تعداد 75000 نفرمجروح شدند.

 "سیگار" درپایان راپورخود اضافه مینماید که: هدف عملیات ها، سرکوب القاعده وسایرگروههای تروریستی بود. آنها نمی بائیست درافغانستان لانه داشته باشند. همینطورمیبائیست نیروهای امنیتی وقوای مسلح افغان تقویه میشدند. تا تروریست ها را سرکوب کنند. (11)

 اما خبرها حاکی ازآنست که ایالات متحدۀ امریکا بدون نیل به اهداف اولی خود، ازافغانستان بیرون رفته است. سلاح های بازماندۀ امریکا در اختیارطالبان قرارگرفت و این گروه درمقایسه با حاکمیت بیست سال قبل شان، چندین مرتبه قوی ترو حساب شده به قدرت برگشتند. همچنان با کشته شدن رهبرالقاعده درشهرکابل، واضح گردید که همبستگی طالبان با افراط گرایان خارجی قطع نشده وگروه های مذکوردرزیرحمایت آنها قراردارند.

 آقای زلمی خلیل زاد علت بیرون رفت عاجل امریکا را ازافغانستان، درسطح مصارف پولی می بیند. او دردوم سپتمبر 2022 م به طلوع نیوز گفت: امریکا سالانه چهل بلیون دالر درافغانستان مصرف داشت. افغانستان برای امریکا پرمصرف شده بود. (12)

 اخیرا" قصرسفید خبرداده است که: جوبایدن، رئیس جمهورایالات متحدۀ، موقف افغانستان منحیث " متحد عمدۀ غیرناتو" را لغوکرد. شناسایی چنین یک موقف درسال 2012 م ازجانب ایالات متحدۀ امریکا تعهد شده بود. (13) واضح است که با الغای این تعهد، رابطۀ استراتیژیک میان هردوکشورخاتمه میآبد.

 اینکه آیا امریکا روزی به افغانستان برخواهد گشت؟ هوگولارنس سفیرپیشین ایالات متحده درافغانستان میگوید: ایالات متحده نمی تواند به حیث یک متحد افغانستان باقی بماند. بخاطری که ما ومتحدین ما افغانستان را ترک کردیم. (14)

 با ارائۀ ارقام وتحلیل واقعیت های فوق، میتوان این نتیجه را گرفت که چگونگی بیرون رفت اخیر امریکا و متحدانش ازافغانستان، کشمکش های زیادی را درقبال دارد. افغانستان باردیگربه میدان برخورد های جیواستراتیژیک رقبای منطقوی و جهانی مبدل خواهد شد. آنچنانی که بار اول پس از سقوط اتحاد شوروی، امریکا ومتحدانش، علایق خودرا درین منطقه کنار گذاشته و سرنوشت افغانها را پس ازسال 1991 م به پاکستان واگذارشدند.

 درآنوقت جنگ های تنظیمی راه اندازی شد، سپس طالبان بقدرت رسیدند. موازی با این حوادث، تروریست های خارجی درسرزمین افغانها جابجا شده ومعضلات بزرگ را بوجود آوردند. اکنون هم دیده میشود که رقبای منطقوی وجهانی، مانند گذشته، درصدد تحقق پلانهای استراتیژیک خود شان بوده و باردیگرسرنوشت افغانستان را به بازی گرفته اند.

 

استخراج منابع طبعی افغانستان:

افغانستان یک کشورکوهستانی بود وهرمنطقۀ آن حاوی گنجینه های متنوع و پربهای معدنی است. طبق آمارارائه شده ازجانب مؤسسات مختلف زمین شناسی، ارزش مجموعی معادن افغانستان به سه تریلیون دالرتخمین میشود.

 پس ازبقدرت رسیدن طالبان، موضوع استخراج معادن افغانستان دراولیت کاری این گروه قرارگرفت. با آنکه تا هنوزدولت طالبان از جانب کدام کشوری به رسمیت شناخته نشده است؛ اما زد و بند های طالبان با هیأت های کشورهای علاقمند به معادن افغانستان، درداخل وخارج کشور ادامه دارد. درحالیکه معادن افغانستان نه تنها ثروت ملی مربوط به نسل حاضرافغانها است، بلکه ملکیت نسل های بعدی نیز میباشد. لذا هیجکس حق ندارد که درپشت پرده، مذاکرات مشکوک انجام داده و بدون حکم قوانین معتبروخلاف ارادۀ ملت مظلوم افغانستان، معادن شان را استخراج کند.

 بخاطرشناخت بیشتراین ثروت طبعی افغانها، ضروراست تا مردم ما به حجم وانواع این دارائی های شان بیشتر آشنا باشند. آخرین ارقام ارائه شده دررسانه ها ازین قراراند:

مقدارآهن - دوملیارد تن

المونیوم - یکصدوهشتاد ملیون تن

مس - شصت ملیون تن

طلا - دوهزارو هفتصد کیلو

سرب - دوصدوچهل وسه تن

سنگ مرمر- یک ملیارد و سه صد ملیون تن

سنگ آهک - پنج صد ملیون تن

سنگ های قیمتی ازقبیل زمزد، لاجورد و یاقوت - یک ملیون وچهارصد هزارتن

یورانیم- مقدارآن معلوم نیست؛ اما معدن بزرگ آن درولایت هلمند وجود دارد. ارزش این ماده، بخاطربکاربرد آن درصنایع بمب اتومی بالا رفته است.

لیتم - دربطری سازی، تیلیفون های همراه، لب تاپ، سایروسایل الکتریکی وصنایع راکت سازی استفاده میشود. (15)

 دراوصاع کنونی، لیتیم مهمترین مادۀ معدنی افغانستان میباشد. کارشناسان به این باوراند که تقاضا به لیتیم به سرعت درحال افزایش بوده وبه زودی این ماده درسطح یک "محصول استراتیژیک " ارتقاء میآبد؛ زیرا این ماده درصنایع هسته یی نیزاستفاده میشود. لیتیم یک ثروت پنهان است که موجودیت آن درافغانستان، کشمکش های قدرت های رقیب را باز هم درین سرزمین متمرکز میسازد.

ازجملۀ ممالکی که بیسشترازهمه بخاطراستفاده از معادن افغانستان، مصروف مذاکرات با طالبان اند، کشورهای چین و پاکستان میباشند. کشورچین درسال 2007 م قرارداد مس عینک را با دولت جمهوری افغانستان امضاء کرد ولی بخاطرعدم تفاهم میان هردوطرف کاراستخراج آن معلق ماند. این معدن، دومین معدن مس درسطح جهان میباشد. دولت چین میکوشد تا نقش کلیدی واستراتیژیک را دراستخراج معادن افغانستان داشته باشد.

 براساس راپور"سیگار" با حضورداشت نیرو های خارجی درافغانستان، طی دو دهۀ گذشته، شورشیان وجنگ سالاران ازدوهزارمنطقۀ معدنی عواید جمع آوری میکردند. این گزارش نشان میدهد که از سال 2001 م تا 2021 م سالانه 300 ملیون دالربه دولت زیان میرسید. متأسفانه این غاصبان ثروت های ملی، هنوزهم درتعامل با طالبان به جنایات شان ادامه میدهند.

 طبق اظهارات سخنگوی وزارت مالیۀ طالبان، در زمان تسلط " امارت طالبان " دوملییون تن ذغال سنگ به خارج از کشور، به خصوص پاکستان صادرشده است. (16) در حال حاضر روزانه بیش از هفتصد موتر باربری، ذغال سنگ را ازطریق بندر تورخم به پاکستان انتقال میدهد.

 معادن افغانستان منحیث ثروت ملی باید دراختیار دولت بوده وبرطبق قوانین نافذۀ دولت، درانطباق با منافع ملی کشورمورد استفاده قرارگیرد. استخراج معادن نباید به دولت ها ومؤسسات خارجی واگذارگردد. درغیرآن، خود کامگی خارجی ها، زمینه غارت دارائی های ملی را بوجود میآورد. ضروراست که دولت افغانستان درتمام سرمایگذاری ها، جهت استخراج معادن، باید حد اقل بیشتراز 51% شرکت داشته باشد. تا تصمیم نهائی را خودش اتخاذ کند. درغیرآن معضلات بزرگ داخلی وخارجی بمیان میآید.

 

داشتن نفوذ برجغرافیای افغانستان:

پس ازختم جنگ سرد، اهمیت خصلت "جیواکانومی" (جغرافیای اقتصادی) دربسا نقاط جهان بالا گرفت. درهمین اوضاع واحوال، جغرافیای افغانستان نیز اهمیت بیشترکسب کرده وتوجۀ قدرت ها را بخاطرجریان انتقالات انرژی بخود جلب نمود؛ زیرا افغانستان، منحیث یک پل زمینی میان آسیای میانه وجنوب آسیا موقعیت دارد.

 بعبارۀ دیگرافغانستان منحیث " معبر ورود " به صوب آسیای میانه وازآنجا به آسیای جنوبی، نقش کلیدی را بخود گرفته است. اکنون منابع طبعی آسیای میانه می تواند به سهولت ازین طریق انتقال بیآبد. روی همین ملحوظ پروژۀ هشت ملیارد دالری لولۀ تایپی (ترکمنستان - افغانستان - پاکستان وهند) بطول 1900 کیلومتر بخاطر انتقال گاز ترکمنستان روی دست گرفته شد. همچنان کار انتقال برق ازبکستان به پاکستان ازمسیرافغانستان، برنامه ریزی گردیده است.

 موارد فوق، خصایل مفید " جیواکانومیک (جغرافیای اقتصادی) افغانستان را بازگو میکنند؛ اما اینکه قدرتهای رقیب بخاطراستفاده ازسهولت های نهفته در جغرافیای افغانستان چه برنامه های دیگری دارند، قابل تعمق میباشد.

 اکنون کاملا" برملا شده است که طرفین متخاصم میخواهند دست نشانده های شان را همیشه درسطوح بالایی قدرت دولتی افغانستان داشته باشند. تا بالوسیلۀ آنها تمام امتیازات گمرکی وسهولت ها را دراختیار خود گرفته وبه یک عمق استراتیژیک درافغانستان دست یابند. پاکستان جهت نیل به چنین یک هدف، پیش گام ترازهمه است.

 بخاطرتحقق چنین مقاصد، کشمکش ها وبرخورد های " سود محور" قدرت ها علیه همدیگرشان، درافغانستان ادامه دارد. همین کشاکش، سبب نا آرامی ها درجامعه افغانی میشود.

 

نتیجه:

با مروراین نوشته، می توان نتیجه گرفت که مردم افغانستان قربانی هرسه عامل فوق الذکر (موقعیت جیواستراتیژیک، منابع طبعی وجغرافیای اقتصادی) شده اند. طبعا" تقابل قدرت های بیرونی علیه همدیگرشان، بدون همکاری وابستگان داخلی آنها ناممکن است. مردم ما ازجانب هردو گروه (قدرت های بیرونی ووابستگان داخلی شان) مورد ظلم وتعدی قرارمیگیرند. بخاطربیرون رفت ازین معضله، باید هرچه زودتر به وابستگی ها پایان داد وراه رهایی وطن را ازقید دژخیمان وحشی جستجو کرد.

 یگانه راه حلی که مردم ما را به سرمنزل مقصود خواهد رسانید، ایجاد یک اتحاد سرتاسری مردم مظلوم افغانستان است. مردمی که بخاطر موقعیت حساس جیواستراتیژیک وطنش، همیشه مورد تاخت وتاز اهداف " سود محور" قدرت ها قرار میگیرند. این مردم حق دارند که زندگی باعزت، آزاد وعادلانه داشته باشند.

 بخاطر تاکید براین خواست، مؤجه خواهد بود، اگربا یادآوری دوبارۀ عنوان این مقال، به بحث فوق پایان داده شود:

وطن ویرانه ازیار است، یا اغیار یا هردو

 مصیبت ازمسلمان هاست، یا کفار یا هردو

همه داد وطن خواهی زنند، اما نمیدانم

 وطن خواهی به گفتاراست، یا کردار یا هردو

 

 توضیح ومآخذ:

1- عنوان این مقال، برگرفته ازین فرد اول شعرمعروف " ابوالقاسم لاهوتی" است: این شعراو، فی الواقع وصف الحال وطن ما است وطن ویرانه ازیاراست، یا اغیار یا هردو

 مصیبت ازمسلمان هاست یا کفار یا هردو

2- " بازی بزرگ" نامی است که به رقابت های سیاسی ونظامی دوامپراطوری بزرگ بریتانیا وروسیۀ تزاری درآسیای مرکزی گذاشته شده است. این رقابتها درتمام قرن 19 ادامه داشت. ابتداء یک رمان نویس بریتانوی موسوم به " رود یارد کپلینگ" این اصطلاح را بکارگرفت که بعدا" این اسم سرزبانها افتاده وبه یک افادۀ مشهورسیاسی - نظامی مبدل شد.

3- " جنگ سرد " اصطلاح مربوط به رقابت بلوک های شرق وغرب پس ازجنگ دوم جهانی است. این رقابت درقالب کشمکش ها وتنش ها ازسال 1947 م تا فروپاشی اتحاد شوروی بسال 1991 م، ادامه داشت

4- " جیواستراتیژی " ازدوکلمۀ ساخته شده است. ژیو به معنی زمین وجغرافیا بوده واستراتیژی معنی راهبردی را میدهد. جیوپولیتیک برپایۀ متقابل سه عنصر (جغرافیه، قدرت وسیاست) تعریف میشود.

5 - سیاست پیشروی - Forward policy

6 - دولت حایل - Buffer state

7 - پیمان سنتو برگرفته ازنام Central Treaty Organistion میباشد. این پکت بخاطرمبارزه علیه اتحاد شوروی بسال 1955 م درمنطقه ایجاد شد ودرسال 1979 م منقرض گردید.

8 - میک کولوم، بل - " مخلوق سی، ای، یی"، واشنگتن پوست، دهم سپتمبر 1989 م

9 - بیانیۀ وزیرخارجۀ افغانستان دراسامبلۀ ملل متحد. 1987 م

10 - احمد شفاهی - بی بی سی، (فارسی) 13 فبروری 2019 م

11- راپور ماه اگست 2021 م سیگار زیر عنوان What We Need To Learn:

12- زلمی خلیل زاد - طلوع نیوز، دوم سپتمبر 2022 م

13- خبرنامۀ قصرسفید، صدای امریکا (دری)، 23 سپتمبر 2022 م

14 - هوگو لارنس - پروگرام دری صدای امریکا، 26 اگست 2022 م

15- افغانستان انترنشنل، بیست اگست 2022 م

16- نشریۀ طلوع نیوز، 7 جوزای 1401 هه ش

 

اکتوبر 2022