حقیقت، نجیب الله عظیمی: دولت وحدت ملی یا دولت وحشت ملی؟

چرا چنین یک ساختار از جانب اکثرن از سیاست گران افغانستان به حکومت وحشت ملی مسما گردیده و همه از آن ناراض اند؟

 از زمانیکه انتخابات در افغانستان در سال 2014 به دور دوم رفت و در آن دستبرد های علنی و مخفی زده شد و بالاخره برنده و بازندهء آن دقیق معلوم نه گردید، جان کیری وزیر خارجه دولت اوباما طی یک سفری پر شتاب در ماه جون همان سال به داخل افغانستان شده و با پیشبرد ملاقات های چندین ساعته در عقب در های بسته با داکتر اشرف غنی و داکتر عبدالله بالاخره روی کامره های تلویزیون ظاهر شده و آماده گی و توافق خود را با ایجاد یک حکومت به اصطلاح 50 در 50 فیصد اعلان داشته و اغاز همکاری با یکدیگر را پیام داده و اعلان نمودند.

 بدین وسیله با میانجیگری جان کیری وزیر خارجهء آنوقت امریکا و یان کوبیش نماینده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان، بٌن بست انتخاباتی در کشور شکستانده شد و هردو نامزد احراز مقام ریاست جمهوری، به خاطری حفظ ثبات در کشور به ایجاد «حکومت وحدت ملی» توافق کردند.

 جناب داکتر غنی و داکتر عبدالله با گرفتن چند قطعه عکس در مقابل کمره ها و با بلند کردن دست یکدیگر در مقابل مردم و کمره ها، در ظاهر از خود چهره های دموکرات و سیاست گران دور اندیش را به نمایش گذشتاند.

 غرض روشن شدن مفهوم این چنین یک ساختاری، که در افغانستان سابقهء پیشینه نداشته سری به ویکی‌پدیا، یا دانشنامهٔ آزاد زدم، که به بینم در مورد این چنین یک ساختاری چه معلومات میدهد، در آن جا چنین مطالعه نمودم.

 دولت ائتلافی [۱] یا (دولت وحدت ملی (انگلیس Coalition Governement) کابینه ای در نظام پارلمانی است، که در آن چند حزب در کنار هم قرار گرفته و با هم همکاری دارند. معمولاً دلیل اصلی تشکیل این دولت این است که هیچ ‌یک از احزاب نمی ‌توانند اکثریت را در پارلمان از آن خود کنند. 2)

 گرچه که توضیحات در این ریسرج به ساختار و نوعیت دولتی که در اثری مشکلات انتخاباتی در افغانستان به میان آمد جواب دقیق نمی دهد، بناهن به همین معلومات اکتفا نموده و پیش می رویم.

 

درک و توضیح واژه حکومت وحدت ملی از جانب بعضی از نویسنده گان:

 جناب فرهاد خراسانی در (روزنامه اطلاعات روز) به تاریخ ۲ اسد ۱۳۹۳ در بارهء آنکه «حکومت وحدت ملی چیست؟ چنین می نویسد، که: «حکومت و‌حدت ملی آن است که در تشکیل و رهبری آن مردم نقش داشته باشند و نمایندگی از تمامی مردم و گروه‌ های اجتماعی نمایند. کسی به‌ خاطر موقف اجتماعی و وابستگی‌ های قومی و زبانی‌ شان برای شرکت در رهبری و تشکیلات حکومت مشکل نداشته باشد و حکومت هم برای تمامی مردم مصدر خدمت واقعی گردد و ممثل اراده‌ ی ملت باشد. چنین حکومتی را می ‌توان حکومت و‌حدت ملی خواند.»

 جناب عبدالمنان دهزاد در مضمونی که در ۱۷ قوس سال ۱۳۹۳ تحت عنوان (وحدت ملّی چیست و چگونه می‌شود در زیر سایۀ آن نشست؟) در تارنمای خراسان زمین به نشر سپرد چنین تحریر نمود که: «وحدت ملّی به همان وضعیت شهروندی تأکید دارد که همه قطع نظر از مسایل و پایگاه‌های قومی و نژادی ‌شان از مزایا و امتیازات یک‌سانِ یک جامعه بهره‌مند باشند، و زندگی خویش را به گونه‌ای برابر و هماهنگ با دیگران به پیش ببرند. وحدت ملّی را نباید به معنای یک‌رنگی و ادغام گروه‌ها و اقوام در یک گروه و قوم تعبیر کرد. بل وحدت ملّی در یک سرزمین به این تأکید دارد که همه‌ی اقوام یک سرزمین به گونه ‌ای مسالمت‌آمیز، با پذیرش تفاوت‌های قومی، نژادی، زبانی و مذهبی یک‌دیگر، در کنار هم زندگی نموده و به تفاوت‌های شهروندی ارج نهند.»

 داکتر یارمحمد حیدر زاده در شبکه اطلاع رسانی تحت عنوان (وحدت ملی چیست؟) که به تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۳ انتشار گردید، چنین توضحات میدهند که: «منظور ما از وحدت ملی یعنی همه مردم هماهنگ فکر کنند. به عبارت دیگر همه مردم یک قسم سلیقه سیاسی داشته باشند. وحدت مردم یعنی نبود تفرقه و نفاق و درگیری و کشمکش، حتی در جماعتی که از لحاظ اعتقاد دینی مثل هم نیستند، می توانند اتحاد داشته باشند، می توانند کنار هم باشند، می توانند دعوا نکنند.»

 

مخالفت نُخبه گان و خصوصن جهاد گران از واژهء حکومت وحدت ملی:

 از زمانیکه این چنین یک ساختاری دولتی در داخل افغانستان شکل گرفته، حدودی اضافه تر از سه سال میگذرد. این دولت نه تنها که نه توانسته در داخل کابینهء خویش، به موفقیت های دست یابد، بلکه در میان نخبه گان سیاسی و خصوصن گروهء از «جهاد گران» آنهم بیشتر جمعیتی، مانند یک دولت دو سره شناخته شده و نفرین های پیوستهء شانرا به هر شیوه و شکلی که باشند می فرستند وآنرا مورد انتقاد قرار میدهند.

 غرض درک بیشتر این معضله، بیاید که مختصر نگاهی به بیوگرافی ابتدا یکی از مجریان اجرای این ساختار، یعنی جناب آغای محمد اشرف غنی به افگنیم، تا بهتر درک نمایم، که مشکل اصلی در کجاست؟

 ساختاری که توسط (جان کیری وزیر خارجهء دولت اوباما) بالای او که قبولانده شده است.

 

مختصر نگاه به شخصیت جناب آغای غنی:

 یک طرف قضیه آغای محمد اشرف غنی قرار دارد، که رئیس جمهور کشور شناخته می شود، اگر در مورد آغای اشرف غنی به گوگل مراجعه نماید و با کمی حوصله مندی ریسرج نماید، به عناوین و نشریات فراوان بر می خورید، که او را از زوایای مختلف مورد مطالعه و بررسی و کنجکاوی قرار داده و در موردش موضوعات خیلی ها متفاوت تحریر یافته است.

 در یکی از مقالات این عنوان توجه ام را به خود جلب نمود، که چنین عنوان گرفته بود: «نیویارکر: غنی شخصیتی است که ۲۰ سال جلوتر از زمانش می اندیشد» یا عنوانی دیگر «اشرف غنی احمد زی "متفکر بزرگ" جهان، پیشآهنگ امپراتوری امریکا در افغانستان» و به همین گونه مضمونی دیگر تحت عنوان «نگاه گذرا به پس ‌منظر اکادمیک دکتر اشرف غنی» که همه این مقالات تصاویر خیلی ها متفاوت و خیلی هم ناهمگون از یکدیگر در مورد آغای غنی بدست داده و از شخصیت ضد و نقیض او پرده برداشته و پیرامون زنده گی اجتماعی و سیاسی، تحصیلی و اکنون هم دولت داری او حکایات گوناگون را بدست میدهند.

 طرز زنده گی فعلی او و گونهء دولتداری این شخص نزد بسیاری از مردم افغانستان سوال های خیلی ها متفاوت و گوناگون را مطرح نموده است؟

 گذشته از مسایل زبانی، قومی و قبیلوی ایشان در سیاست های جاری در کشور، که دیگر برای هیچ فردی از افغانستان پنهان نمانده است، برای من منحیث یک هموطنش خیلی ها جالب است و آن اینکه، کی برای او این چنین یک مشوره را داده و چنین یک توصیه را نموده، که در داخل کشور لباس ملی به تن نموده و تسبیح دراز (حدود نیم متر) را بدست به گیرد و در خارج از افغانستان طوری اروپای ها لباس به پوشد.

 اگر این شایعه واقعیت داشته باشد، که آغای صبغت الله مجددی جناب کرزی را در باره طرز لباس پوشی شان مشوره داده بودند، می ترسم از آنکه مبادا جناب اشرف غنی را این بار هم صبغت الله مجددی و هم پیر سید احمد گیلانی مشوره نه داده باشند، که با چنین طرز لباس و تسبیح دراز در دست در مقابل ملت و مردم ظاهر گردند؟

 اگر واقعن چنین شده باشد، بدور از واقعیت های تاریخی هم نمی باشند، زیرا اجداد هر دو این سیاست گران از یک سده به اینطرف در مشوره دهی به انگلیسها سابقه یا ید خیلی ها طولا داشته اند، مشوره های که به جز از مردم افغانستان، انگلیسها از آن نفع فراوان برده و مفادات خیلی ها عظیم نظامی و سیاسی را طی نزدیک بیک سده در منطقه بدست آورده و نصیب گردیده اند؟

 به هر صورت، ولی خیلی خنده آور است، کسی که اضافه تر از نیم عمر خود را در اروپا و امریکا گشتانده باشد و با پوشیدن این چنین لباس های محلی، کار رسمی در دفتر ریاست جمهوری را به همین شیوه و شکل دوام داده و با پذریرش دیپلومات ها و رهبران سیاسی و دولتی جهان دیگر، مردم افغانستان را برای یک دوری دیگر به تمسخر به گیرد.

 طوریکه جناب کرزی طی 14 سال کامل با به نمایش گذاری این چنین یک درامهء مضحک افغانستان و مردم آنرا، برای مردمان اروپا، امریکا و جهان، مردم تغیر ناپذیر، تمدن گریز، جنگ سالار و ضد لباس مدرن، ناسیونالیست عقب نگر، مخالف کلتور و فرهنگ اروپا در جهان معرفی نمود.

 تلاش پر ثمری را که شاه هان و حتا امیران مستبد و جاه طلب افغانستان طی اضافه از دو سده نمودند، تا ملت و مردم شانرا در معرفی و پذیرش لباس و کلتور و فرهنگ اروپایی از نزدیک آشنا نمایند.

 ولی با تاسف بی نهایت بزرگ با تشریف آوری (جهاد گران) و ایجاد دولت اسلامی و با ظاهر شدن برهان الدین ربانی با پیراهن و تنبان در ملای عام و در دفتری کاری ریاست جمهوری در کشور، تهداب خیلی ها مزخرف، پایه و اساس فرهنگ علنی غرب ستیزی، بعد از چند سده جد و جهد شاه هان و دولت مردان افغانستان به هدر رفته و پیراهن و تنبان منحیث لباس رسمی کار در ادارات دولتی مجددن بدست (قافله سالاران جنگ و جهاد) مجددن گذاشته می شود.

 افسوس و صد افسوس، که اکنون با برگشت دو تحصیل یافته از اروپا و امریکا و به کمک مستقیم امریکا به تخت «سلطنت یکه تاز» نیز نشانده می شوند، ولی هنوز هم چنین یک عقب گرد مصنوعی عمدن و قصدن دوام یافته و خیلی ها هم با افتخار به نمایش گذاشته می شوند، من که از این درامه های مضحک می شرمم، ولی نمی دانم، که دولت مردان افغان به چه می اندیشند؟

 دوام اینگونه فرهنگ عمدی و قصدی غرب ستیزی به جز از به تصویر کشی ملت و مردم عقب نگاه داشته شده افغانستان را باری دیگر به نمایش می گذارد، ملتی که مخالف کلتور و فرهنگ جهان متمدن و غرب و ملتی و حقیر و فقیر می باشند، مثل متلی مشهوری که در کشور می گویند: (دنگ دنگ، همه یکرنگ)

 ناگفته نباید گذاشت، که این طرز لباس پوشی انسان را بیاد جاسوسان انگلیس می اندازد، که صد سال قبل با لباس های محلی در افغانستان آماده و بیچاره مردم عقب نگاه داشته افغان را در مساجد خودی شان امامت نموده و نماز میدادند. به هر صورت با به یکطرف گذاری این تناقض در وجود این داکتری تحصیل یافته به سراغ داکتر دیگری آن می رویم و به بینیم که او چه مشکلاتی دارد؟

 

مختصر نگاه به شخصیت جناب آغای داکتر عبدالله:

 طوریکه در بالا نیز تذکر دادیم، طرف دیگر اجرای طرح آغای کیری را جناب داکتر عبدالله تشکیل میدهد، در زندگى نامۀ داکتر عبدالله که در نشریه پژواک در عقرب سال 1392 به نشر سپرده شده است چنین آمده که: «وى از ليسۀ نادريۀ شهر کابل در سال ١٣٥٥ فارغ و در سال ١٣٦٢ تحصيلات خود را در رشته چشم در پوهنځى طب پوهنتون کابل به پايان رسانيده است. موصوف پس از فراغت تا سال ١٣٦٣ در شفاخانۀ نور کابل به حيث داکتر چشم ايفاى وظيفه نموده است. موصوف درسال ١٣٦٣ خورشيدى به پاکستان مهاجر شد و براى مدت يکسال در شفاخانۀ سيد جمال الدين افغان اجراى وظيفه کرده است. وى در سال ١٣٦٤ داخل جبهات جهاد گرديد و به عنوان سرپرست صحى جبهۀ پنجشير و سپس به حيث مشاور و همکار احمد شاه مسعود تا آزادى کابل در سال ١٣٧١ مصروف خدمت بوده است. داکتر عبدالله از سال ١٣٧١ تا ١٣٧٥ خورشيدى سمت رياست دفتر و سخن گوى وزارت دفاع ملى را بر عهده داشت. پس از سقوط کابل بدست طالبان، داکتر عبدالله از سال ١٣٧٥-١٣٨٠ معاون و سرپرست وزارت امور خارجۀ دولت اسلامى افغانستان به رهبرى برهان الدين رباني بود. پس از سقوط حکومت طالبان و بميان آمدن حکومت جديد در سال ١٣٨٠ نخست در ادارۀ موقت و سپس در دورۀ انتقالى، سمت وزارت خارجه را بر عهده داشت. بعد از سقوط طالبان در سال ١٣٨٠ در ادارۀ موقت و سپس در دورۀ انتقالى، براى مدت پنج سال وزير امور خارجۀ افغانستان بود. بدنبال تغييرات در کابينه در سال ١٣٨٥ داکتر عبدالله از سمت اش برکنار شد.

 از اینکه جناب داکتر عبدالله درجبهات پنجشیر به چه مصروف بوده؟

 و یا اینکه ایشان کدام شهکاری های را کرده باشند، تاکنون که اضافه از دو نیم دهه می گذرد، من چیزی قابل ملاحظهء را در آن بخش مطالعه نه نموده، نه شنیده و نه دیده ام.

 البته که در بخش تبه کاری های ایشان با «برادران جهادی شان» چیز های قابل ملاحظه را در هم اخبار ها و هم در جراید خوانده و هم در نشرات مختلف ویدیویی ها دیده و اوامر و هدایت های انکار ناپذیر ایشان را مشاهده نموده ام.

 به گمانم که داشته ها نظامی داکتر عبدالله هم به حضوری نمادین هفت ساله ء ایشان در جبهات پنجشیر با احمد شاه مسعود بوده و آنهم به خاطری آنکه مادری ایشان از پنجشیر بوده است.

 پشتیوانه زنده گی سیاسی داکتر عبدالله را هم همان چند قطعه عکس با آغای احمد شاه مسعود ایام ترجمانی ایشان و در اخیر هم حضور ایشان در کوه تلویزیون با احمد شاه مسعود و جنرال داود را تشکیل میدهد، زمانیکه کابل زیر راکت های پرانی ها و جنگ های میان گروهی و متقابل «مجاهدین » می سوخت، که ایشان باری هدایت کوبیدن منطقهء را از کوه تلویزیون کارتهء پروان به جنگ جویان جمعیتی شان میدهند.

 بناهن اکثرآ از اطرافیان داکتر عبدالله را همان «جنگ جویان جمعیتی» سابق تشکیل میدهند، که اگر در جنگ و جدل و راه گیری و قطاع الطریقی طی اضافه از چند دهه دست بالایی داشتند، ولی در کسب علم و تحصیل خیلی ها هم عقب مانده و اکنون شخص داکتر نمی توانند حتا چند فردی را هم پهلوی همدیگر قرار بدهد، که منحیث افراد متخصص و با تعُهد به میهن و کشور ایشان را در عملی سازی این طرح و برنامهء امریکایی ها همراهی و همکاری نمایند.

 از همان لحاظ جناب آغای غنی از عصبانیت زیاد باری وزارت داخله را «قلب فساد» در میان وزارت خانه ها نامید.

 ادامه دارد

 17 سپتامبر سال 2017

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 ماخذ

 ـ ویکی‌پدیا، یا دانشنامهٔ آزاد

 ـ فرهاد خراسانی، روزنامه اطلاعات روز، ۲ اسد ۱۳۹۳، حکومت وحدت ملی چیست؟

 ـ عبدالمنان دهزاد در مضمونی تحت عنوان (وحدت ملّی چیست و چگونه می‌شود در زیر سایۀ آن نشست؟) ۱۷ قوس سال ۱۳۹۳

 ـ داکتر یارمحمد حیدر زاده، شبکه اطلاع رسانی تحت عنوان (وحدت ملی چیست؟) تاریخ انتشار ۱۳۹۴/۷/۱۳

 ـ ميرآقا نصرت صميمي، کابل (پژواک٤عقرب٩٢): زندگى نامۀ ده نامزد رياست جمهورى انتخابات سال ١٣٩٣