( پژوهشي پيرامون گنجينه تابناک باختر)

 

مدتهاست که ازسرنوشت گنجينه طلايي باختراطلاعي دقيقي دردست نيست.

 بخاطربي اطلاعي ازاين گنجينه بي نذير تاريخ که سروصدا بلند ورسانه هاي اجتماعي وچهره هاي ملي - حکومت خود کامه ، مستبد ، چپاولگر، دزد ، اجيرومزدورارگ را مجبورساختند که چند پارچه اين گنجينه را به نمايش بگذارد واين نمايش خود باعث تنشهاي فراواني شد.

 عده گفتند که باقي آثارتاريخي کجاست؟

 وخيلي ها ازنمايش تقلبي وساختگي آثارگفتند، اما مانند باقي عملکرد لجوجانه واحمقانه زمامداران ارگ هيچ زماني سوال های مردم وپيشنهادات سازنده جواب دريافت نمي کند.

 مادرين تنشها وکش وگيرها خواستيم ازسرگذشت گذشته گنجينه معلوماتي را جمع آوري وپژوهش نموده رسانه ي بسازيم .

 

گنجينه ي که شکوه تاريخ بشريت است

 درطول تاريخ جواهرات، سکه ها، تاج ها و اشياي قيمتي بسياري در دل خاک فرو رفته اند، برخي از آنها کشف شده و در فهرست گرانقيمت ترين آثار قرارگرفته اند و بعضي ديگر هنوز کشف نشده اند، و روزي فردي آنها را پيدا خواهد کرد و بر شگفتي هاي بي پايان تاريخ خواهد افزود. اين گنج در سال 1978 ميلادي يافت شد و قيمت ندارد و بسيار با ارزش است.  گنج باختر حاوي 20 هزار قطعه ازجواهرات و آرايه هاي طلا مي باشد و به يک قرن پيش و پس از ميلاد باز مي گردد. گنج باختر حاوي آثاري از چين، يونان وهند است، جواهرات دقيق و ريزه کاري شده اي که در اغلب موزيم هاي جهان به نمايش گذاشته شده اند. «طلاتپه» نام يک پايگاه باستاني در نزديکي شهر «شبرغان» در شمال کشور است . در تحقيقاتي که در محل اين حفريات صورت گرفته، واضح بود که طلا تپه مربوط به اواخر عصر مفرغ و اوايل عصر آهن مي‌باشد.همچنين شواهد به اثبات رسيده، حاکي از آن بود که شکل ساختمان اين ناحيه طبقه تالاري طلاتپه هم‌زمان با دوران هخامنشي مي‌باشد. به‌طور عموم و به ‌منظور شناخت بهتر پلان ساختماني و دوره‌هاي تاريخي طلا تپه در سال 1987 م حفريات اساسي صورت گرفت و در نتيجه دانسته شد که قسمت وسطي طلا تپه را قلعه مستطيل شکلي احاطه کرده که سمت افتادگي آن از شمال به جنوب مي‌باشد.

 در 4 کنج قلعه و در وسط آن ديوارها و برج‌هاي مدور و در وسط ديوار شمالي دروازه بزرگي قرار دارد که هنوز حفريات در مورد آن تکميل نگرديده است و از آغاز احداث اين قلعه تا آخرين مرحله، هيأت تحقيقاتي 3 مرحله ساختماني را مشخص کرده‌اند که به ترتيب طلاتپه يک، طلاتپه 2 و طلاتپه 3 نام‌گذاري شده‌اند.

 

گنجینه‌ی باخترسرمايه ي ملي وتاريخي مصون نيست

 سالانه کم‌ازکم ۲۰ میلیون افغانی عاید ازگردش ونمایش گنجینه‌ی باختر در موزیم‌های جهان، به‌خزانه‌ی حکومت می‌آید.

 مسوولان موزیم ملی به‌دلیل نبودمکان امن و مصوون برای نگهداری گنجینه‌ی باختر درداخل کشور، برادامه‌ی نمایش این گنجینه در بیرون‌از کشور تأکید داشته وخبر می‌دهند که در ۱۳ سال گذشته بیش‌از ده میلیون نفر در ۲۱ موزیم جهان ازداشته‌های این گنجینه دیدن کرده و این نمایشگاه‌ها بیش‌تراز ۲۵۶میلیون و۲۸۰هزار افغانی به‌خزانه‌ی دولت، عاید کرده‌است. دراین مدت، شهروندان کشورهای فرانسه، ایتالیا، امریکا، کانادا، هالند، آلمان، انگلستان، سویدن، ناروی، جاپان، کوریا، چین و استرالیا، بیش‌تراز ۲۳۰ اثر گنجینه‌ی باختر را ازنزدیک دیدن کرده و از فرهنگ باستان سرزمين ما، آگاهی یافته‌اند.  گنجینه‌ی باختر از داشته‌های تاریخی و فرهنگی دوره‌های کهن (یونان باختر) است.

 ازمناطق مختلف کشور(طلاتپه، آی‌خانم، بگرام، تپه‌ی فلول و تپه‌ی زرگران بلخ) گردآوری شده و تنها نیمی‌از اثرهای این گنجینه، مربوط به طلاتپه‌ی شبرغان‌است.

 طلاتپه نام یک پای‌گاه باستانی در شهر شبرغان مرکز ولایت جوزجان‌است که شاهان و زمام‌داران زیادی درنتیجه‌ی کاوش‌گری‌های دوره‌های گذشته،‌ موفق به‌کشف آن نشده بودند؛ تا این‌که در سال ۱۹۷۸م. ازسوی گروه مشترک باستان شناسان افغانی و روسی کشف شد. اثرهای به‌دست‌آمده از این مکان باستانی، شامل زیورها، گردن‌بندهای تزین‌شده، چاقوهای طلایی، ابزارجنگی، سکه‌های طلا، تاج طلا، لباس و کمربند است که درموزیم ملی نگهداری می‌شد.

 

گنجينه بزرگ ملي درزمان حاکميت (ح دخ ا) چگونه نگهداري شد؟

 گنجينه بزرگ ملي درواپسین سال حکومت داکتر نجیب‌الله، به‌دلیل ناباوری مسوولان موزیم از نبود مصوونیت آن، به داخل بانک مرکزی منتقل شد. پیش‌ازاین گزارش‌های تأیید ناشده ازغارت گنجینه‌ی باختر درجنگ‌های داخلی دهه‌ی هفتاد خورشیدی و امارت طالبان  نیز در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشرشده؛ اما پس‌از فروپاشی نظام طالبانی، حامد کرزی در سال ۱۳۸۲خورشیدی، این گنجینه را درحضورداشت شماری ازمسولين بلندپایه دولتی ازداخل بانک مرکزی بیرون آورد و از سال ۱۳۸۵ به‌این‌سو درحال گردش و نمایش کشورهای جهان قرار دارد.

 

گردش و نمایش این گنجینه در کشورهای مختلف جهان، از یک‌سو نمایان‌گر تاریخ و فرهنگ دیرینه‌ی ما را به‌نمایش می‌گذارد و این روَند باید ادامه یابد. هنوزهم شرایط لازم برای بازگرداندن گنجینه‌ی باختر در داخل کشورمهیا نیست و بهتراست که تا چندین سال دیگرهم در گردش و نمایش باشد، تا هم ازخطرهای احتمالی محفوظ باشد و هم یک‌مقدار عواید هم به‌خزانه‌ی دولت بیافزاید.  که حتا همین‌اکنون‌هم، بسیاری ازاثرهای تاریخی پوشیده و سروی شده وجود دارد که به‌دلیل ناامنی‌های روزافزون، قادر به استخراج وحفاظت آن در داخل کشور نیستند.

 

محافظ بزرگترین گنجینه طلای جهان

 خيلي از کشور هاي جهان از تمام امکانات خویش استفاده نمود تا ذریعه سران بنام جهادی وطالبان این گنجینه بزرگ دنیا وهویت چند هزار ساله کشور ما را به یغما ببرد...

 داکتر نجیب الله شهید خوب میدانست که این گنجینه چقدربا اهمیت است برای همین بود تا از همه امکانات برای حفظ این گنجینه با ارزش کشورش استفاده کند.بیست هزار سکه و تاج طلا تاریخی و نود میلیون دالر شمش طلا را برای مردم سرزمین اش حفظ نمود..

 خوب میدانست اگر این گنجینه نابود شود هویت و تاریخ میهن اش هم نابود وفراموش خواهد شد.
گنجینه که همین اکنون با دهها گارد ویژه و موترهای زره شهربه شهرو کشور به کشور برای معرفی تاریخ سرزمین ما به نمایش گذاشته میشود و درآمد میلیون دالری اش هم به جیب حکومت می ریزد.


گنجينه که عزت وشرف سرزمين ماست

 هرهموطن با وجدان ووطن پرست با دیدن آثارباستانی از تندیسهای بودا در بامیان گرفته تا شهرهای زیر خاک رفته ای چون «آی خانم»، «طلاتپه»، «تپه فلول» و شهر «غلغله» که درعصرکوشانیها، در نهایت زیبایی و پر آوازه بوده و… نیز دیدن جای جای وطن که مملو آثار حک شده از دورانهای دور بوده، با خود قصه ها و غصه های تاریخ را بیان می کند، متوجه می شود، کشورش که امروز در زمره عقب مانده ترین کشورهای جهان هست روزگاری برقله بالندگی و تمدن قرار داشته است. با کشف شهر زیر خاک فرو رفته ی دو هزار و اندی ساله ی «آی خانم» ، یکی از حلقه های مهم مفقودۀ تاریخ بشر پیدا شد.

 در اعماق کوهستانهای کشور، یکی از با ارزشترین گوهرهای شناخته شده برای بشر، یعنی گنجينه طلای باختر پس از دو هزارسال معما بودن، با سعی و تلاش باستان شناسان کشف شد. قدامت این آثار تاریخی، به دو هزارسال قبل یعنی پادشاهی باختر برمی‌گردد که توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۲۷ پیش از میلاد فتح شد.

 کشف این آثار باستانی با خودش معما های زیادی را حل کرد و برای باستان شناسان نشان داد که وطن ما با داشتن قدامت و پیشینۀ تاریخی و فرهنگی بسیار غنی، می تواند یکی از بهشت های باستان شناسی قرارگرفته و می تواند نگاه جهانیان را به کشور عوض کند و سندی گویا هست بر اینکه ميهن را نباید فقط در این چند دهه اخیر نگریست بلکه این کشور را در قدامت تمدنی چند هزاره ساله اش باید جستجو کرد وهموطنان ما از بی مهری روزگار از اسب عزت به زمین افتاده است نه از اصالت تاریخی چند هزار سالۀ شان.

 

غوغاي که گنجينه باختربه جهان بپا کرد؟؟؟

 گنجینه ی که موجودیت آن بیش از ۲۵ سال مبهم بود وهیچ کس نمی دانست که باارزش ترین گنجینه جهان که در سال ۱۹۷۸ میلادی توسط گروه باستان شناسی وطن - شوروی درطلا تپه شبرغان پیدا شد در کجاست؟.
در نخستین روزهای سال ۱۹۷۸میلادی ویکتورسریانیدی، باستان شناس نامدار شوروی بالای همین تپه بالای شهر شبرغان ایستاده بود. ناگهان اندیشه ی دراو پدید آمد و همین فکر سبب شد که بزرگ ترین گنجینه جهان پس از ۲۰۰۰ سال ابهام پیدا شود. در جریان این ۲۰۰۰ سال بسیاری از جهان گشایان و شاهان و حتی بسیاری از ماجرا جویان به دنبال این گنج در این بخش جهان می گشتند.
اما هیچ کس نمی دانست که گنجینه بزرگ باختر که میراث حاکمیت دوران یونان باختر که پس از تصرفات اسکندر است درکجاست. بسیاری در بلخ به دنبال این گنجینه می گشتند و بسیاری هم متیقن شده بودند که وجود چنین گنجی افسانه ای بیش نیست. ویکتورسریانیدی به این نتیجه رسید که در کنار معبد ۳۰۰۰ ساله ی که در کنار تپه طلا قرار دارد باید گورهای شاهان و شاهزادگان قرار داشته باشد.

 در اوایل زمستان سال ۱۹۷۸میلادی کشور دریک حالت بحرانی قرار داشت. پس ازاقدام هفت ثور و سقوط دولت محمد داوود خان در یک سال دو رهبر حکومت کشته شدند. در جای جای وطن  گروه های چریکی برای مقابله با حکومت به میان آمده بودند و حکومت انقلابی از شوروی تقاضای کمک کرده بود.

 

افتخاري که باستان شناس روس آفريد؟

 یک روز قبل از آنکه اردوي سرخ شوروی وارد کشور شود، سریانیدی توانست با یافتن یک پارچه طلا، به یافتن یکی از دو بزرگ ترین و با ارزش ترین گنجینه های طلای جهان دست یابد. دراین روز سریانیدی با دیدن این پارچه طلای ناب نخستین گور را پیدا کرد. در این گور که یک تابوت سرباز که با پوست حیوانات پوشیده شده بود قرار داشت و برفراز آن یک بام موقتی ساخته شده بود.

 درداخل تابوت یک شاه بانوی پوشانی که سر تا پا با طلا مزین شده بود آرام گرفته بود. گروه مشترک باستان شناسي وطن- شوروی به رهبری سریانیدی که ده سال را به دنبال تپه های آی خانوم به دنبال بقایای تمدن پوشانی به کاوش مشغول بود باورنمی کرد که به گنجینه باختر دست یافته است.

 گورها یکی پس از دیگری پیدا می شدند. گروه سریانیدی هفت گور را پیدا کرد که در آنها شش شه بانوی ۱۵ تا ۴۵ سال و یک شاهزاده پوشانی دفن بودند. گمان می رفت که همه شاهزادگان در یک زمان مرده باشند. آنان موقع رفتن به گورهایشان تحفه های شگفت انگیز طلایی با خود داشتند. نه یکی ودو تا ، بلکه ۲۰هزار و ۶۱۸ پارچه طلای ناب را با خود به گورهای شان برده بودند.

 این آثار درشکلهای کوپیت ها یا خدایان عشق ماهیان و جانوران افسانه ای به گونه ای هنرمندانه طراحی و با سنگ های قیمتی گوهر نشانی شده بودند. اجساد زنان داخل این گورها طوری به نظر می آمدند، که هنگام مرگ خیلی تزیین شده بودند. در این قبرها صدها صفحه مختلف الشکل طلایی که بر روی لباسهای زنان مذکور به طور محکم دوخته شده بودند به دست آمدند.

 

این همه آثاربی همتاي طلای چگونه پدید آمده بود؟

 بر بنیاد یافته های تاریخ، تمدن یونان باختری پس از فتح باختر توسط اسکندر مقدونی در ۳۲۷ پیش از میلاد بنا نهاده شد و رفته رفته این منطقه به یکی از مناطق تمدن خیز آن زمان مبدل شد.

 پس از آن صحرا نشینان جلگه های آسیای میانه به طرف جنوب به حرکت در آمدند. آنان در قلمرو یونان باختری قدرت را به چنگ آوردند و شاهنشاهی بزرگ کوشانیان را بنیاد نهادند.

 با گذشت زمان این صحرا نشینان آسوده حال شدند و با تاجرانی که از سوریه به چین سفر می کردند، مالیات بستند و با بازرگانانی که از جادۀ مشهور ابریشم می گذشتند به تجارت پرداختند. آنان از این راه طلای زیادی اندوختند و هنر زرگری و کنده کاری طلا را رواج دادند. به این ترتیب بود که آوازۀ گنجهای فراوان باختر به سراسر جهان رسید.

 اما این گنج دربدترین زمان ممکن کشف شد.

 ویکتو سریانیدی در یک وضعیت بحرانی قرار داشت. اوضاع امنیتی هر روز بدتر می شد و آنان باید با سرعت کار می کردند. باستان شناسان هر روز به ثبت و عکس برداری آثار می پرداختند و در پایان کار آثار را در یک اتاقک لاک و مهر شده که در مراقبت جدی قرارداشت، می گذاشتند.

 اما هیولای جنگ ، باستان شناسان را نگذاشت که کار شان را تمام کنند آنان درحالی که تازه گور هفتم را یافته بودند، مجبورشدند کاوشهایشان را نیمه کاره رها کنند و آثار بدست آمده را برداشته به کابل بروند.

 اما هیچ کس ندانست که درگور هفتم چه بود!

 پس از ترک باستان شناسان این گور با سرعت تاراج شد و کاوشهای غیرفنی دیگر این منطقه را به کلی ویران کرد و به این ترتیب باستان شناسان موفق نشدند که با کاوش و جستجوی بیشتر در گورهای پیدا شده در مورد زندگی و باور های سلسله کوشانیان تحقیق کنند.

 

گنجينه طلا تپه وعصرکوشاني

 گنجینۀ طلا تپه به قبایل کوشانی که هنوز زندگی بادیه نشینی داشتند و تازه از سرزمین های آن طرف سیر دریا (سیحون) وارد حوزه باختر شده بودند، تعلق دارد. این قبایل که بر مهمترین شاهراه بازرگانی جهان باستان یعنی جادۀ ابریشم نظارت و فرماندهی می کردند، حدود یک قرن بعد امپراطوری وسیعی را که از آسیای میانه تا هندوستان را در برمی‌گرفت و از لحاظ شکوه وجلال همپای امپراطوری‌های هان در چین و روم محسوب می‌شد، پایه گذاری کردند.

 وقتی ما به آثار بدست آمده از طلاتپه نظر بیفگنیم شکوه وجلال کوشانیان را درک می‌کنیم، مردمانی که می توانسته‌اند حدود بیش از ۲۰۰۰۰ هزار قطعه آثار نفیس طلایی را همراه با اجساد اشراف زادگان شان دفن کنند بدون شک مردمانی ثروتمند، مرفه و باشکوه بوده‌اند. به باور سریانیدی مردمان دو سوی دریای آمو درطول تاریخ دارای تمدن و فرهنگ شبیه به هم بوده‌اند و حتی از لحاظ نژادی خویشاوند به شمارمی روند. او حدود ۹ سال در جنوب آمو دریا به حفریات پرداخت و بسا نشانه‌ها و آثار باستانی را که مربوط به مدنیت‌های عصر برنز درباختر بود، پیدا کرد.

 

انتقال گنجينه باخترازموزيم ملي با زيرزمين بانک

 گنجینه طلای باختر به موزيم کابل منتقل شد و ثبت گردید. اگرچه سریانیدی اصرار داشت تا پایان جنگ این گنجینه به یونسکو سپرده شود و در یک کشوربیطرف نگهداری شود اما این تقاضا پذیرفته نشد وسریانیدی به اتحاد شوروی بازگشت. در سال ۱۹۸۹میلادی ده سال از کشف با ارزش ترین گنجینه جهان می گذشت، اما اوضاع وطن بدتر از هر زمان دیگر بود. قشون سرخ کشور را ترک کرده بود و حکومت در یک حالت متزلزل قرار داشت و هر آن ممکن بود که سقوط کند.

 پس گنجینه طلای باختر را باز هم خطر بزرگی تهدید می کرد. اما یک فرد دور اندیش که اوضاع مملکت را بیش از هر کسی می دانست به فکر نجات بزرگترین ثروت کشورش و جهان افتاد. او داکتر نجیب الله رییس جمهور وقت بود.

 داکتر نجیب الله در یک عملیات فوق سری گنجینه طلای باختر را از موزیم کابل به خزانۀ بانک مرکزی بُرد که دروازه ای به ارگ ریاست جمهوری دارد و امن ترین نقطه در کشور است، انتقال داد.
او هرپارچه از طلا را درمیان پنبه پیچید ومیان صندوقهایی کهنه گذاشت و درگاو صندوق بانک مرکزی و در یک زیر زمین سه طبقه ای که یک شاهکار معماری است قرار داد. این زیر زمین با پیچیده ترین تدابیر امنیتی توسط یک شرکت آلمانی در زمان نادر خان ساخته شده بود و گاو صندوقی دارد که توسط هفت قفل محافظت می شد. و برای باز کردن این گاو صندوق باید تمامی هفت کلید موجود باشد تا قفل ها به ترتیب باز شوند.

 اگر کلیدی بدون ترتیب به داخل قفلها انداخته شود، کلید داخل قفل گیرمی کند و امکان باز شدن گاو صندوق از بین می رود. داکتر نجیب شخصاً صندوقها را مهر و لاک کرد و هفت کلید گاو صندوق را به هفت تن از معتمدان بانک ملی سپرد و از آنها تعهد گرفت که درب گاو صندوق را جزبرای رییس جمهور یا یک رهبر قانونی وطن به روی هیچ کس دیگری نگشایند.

 

گنجينه طلا يي دررژيم طالبان

 پس از آن کم کم شایعه گم شدن گنجینه باختربالا گرفت، شماری می گفتند که روسها این گنجینه را با خود برده اند و شماری هم می گفتند که داکتر نجیب آنها را به روسها فروخته است. و این آوازه ها زمانی اوج گرفتند که حکومت داکتر نجیب سقوط کرد اما او درباره گنجینه باخترخاموشی اختیار کرد.
با شدت گرفتن جنگ های تنظیمی درکابل هیچ کس نمی دانست که برسر گنجینه باخترچه آمده است. حتی آواز هایی از فروش این آثار در بازار های جهانی پخش شدند و شماری می گفتند که این طلا ها آب شده و برای خرید سلاح مصرف شده است. این آوازه ها جهان را و بیشتر ویکتورسریانیدی را ناراحت می کرد . با پیروزی طالبان اوضاع از این هم بدتر شد. در نخستین روز های حاکمیت طالبان داکتر نجیب که نگهبان با ارزش ترین گنجینه جهان بود با برادرش به دست طالبان کشته شد ودر چهار راه آریانا به دار آویخته شد. طالبان تمامی عکسها و مجسمه های باستانی را نمادی از بت پرستی دانست وتمامی تابلوها و مجسمه های هنری را که به دستشان افتاد نابود کردند.

 با فرو پاشیدن تندیسهای بودا دربامیان دیگر امیدی برای مخفی ماندن گنجینه باختر وجود نداشت اما طالبان چندین بار به سراغ زیر زمین بانک مرکزی رفتند وکارمندان را تهدید کردند که درگاو صندوق را باز کنند اما از هفت نفری که کلید را داشتند فقط یک نفر در بانک مانده بود وهمه هفت نفر به مناطق دیگر جهان گریخته بودند.

 تنها کلیدی که دست این کارمند بود چون کلید اول نبود کلید بند ماند وکارمند بانک مرکزی به جرم همکاری نکردن با طالبان بیش ازسه ماه را در زندان طالبان ماند. طالبان چندین بارکوشش کردند که درب گاو صندوق را بازکنند و حتی خواستند که درب را منفجر سازند اما تمام کوشش های طالبان برای انفجار درب این گاو صندوق بی نتیجه ماند.

 

گنجينه باختردردوران حاکميت حامد کرزي

 سرانجام در دوم می سال ۲۰۰۳ میلادی، حامد کرزی به خزانه بانک مرکزی رفتند.   تصور می کردند که پشت این درها به ارزش نود میلیون دالر شمش های طلا خواهد بود و از اینکه به جز یک تن ازهفت تنی که کلیدها را داشتند درکشورنبودند متخصصی از شرکت سازنده گاو صندوق از آلمان خواسته شده بود. وی هرهفت قفل را باز کرد در این میان یک تن بیشتر ازهمه قلبش می تپید ویکتور سریانیدی با موهای سفید وبا گذشت بیست وشش سال بسیارمضطرب بود ونمی دانست که چه چیزی خواهد دید.

 اما در کنار ۹۰ میلیون دالرشمش طلا، صندوقهای فولادی با مهر داکتر نجیب الله وجود داشتند.

 وقتی این صندوقها گشوده می شوند، سریانیدی با حیرت می بیند که گنجینه باختر میان آنها محافظت شده است.

 در حالی که داکتر نجیب نگهبان اصلی این گنج دیگر زنده نیست و به دست طالبان کشته شده است. گنجی که با گنج توتانخ آمون ازفراعنه مصر مقایسه می شود ونه کمتر از آن. این گنج اکنون به سراسر جهان می گردد تا پیشینه غنی فرهنگ وطن  را به جهانیان بشناساند و نگاه جهانیان را نسبت به کشور دگرگون سازد.

 

چهره برترتاريخ پروفیسورسریانیدی روسي

 کشف پروفیسور سریانیدی نه تنها برای درک تاریخ ظهورکوشانیان در باختر اهمیت دارد، بلکه در شناخت شیوه زندگی، عقاید و باورهای مذهبی آنان و سبک هنری آن زمان که تلفیقی از هنر بومی باختر، با هنر یونانی وهندی بود، نیز ارزشمند و با اهمیت است. پروفیسورسریانیدی که عضویت اکادمی علوم روسیه و انجمن انسان‌شناسی یونان را دارا بود، از خود حدود ۲۰ جلد کتاب و ۲۰۰ مقاله باقی گذاشته است که بیشتر آثارش در زمینه‌های تاریخ، فرهنگ و مدنیت‌های باستانی مردمان آسیای میانه ووطن ما است.

 اما درکشوربه جز کتاب "گنجنیۀ باختر" که حاوی مقالۀ مفصلی از سریانیدی در مورد آثار طلاتپه و تصاویری با کیفیت مرغوب از این آثار است، سایر آثار او کمتر شناخته شده است؛ درحالی که آثار او می‌تواند یکی از منابع مهم برای شناخت مدنیت‌های عصر برنز در باختر وماورای آمو دریا و مدنیت زردشتی و حتا گریکو بودیک درکشورباشد.

 جایگاه ویکتور سیریانیدی در میان باستان شناسانی که دروطن ما دست به حفریات زده‌اند بدون شک در کنار کسانی چون پروفیسور فوشه، هاگن، لوئیس دوپری و درسطح جهان در کنار باستان شناسی چون هاوارد کارتر کاشف مقبرۀ توت عنخ آمون )۱۹۲۲)، فرعون سلسلۀ هژدهم مصر باستان، قرار دارد.

 پروفیسور سریانیدی پس از ۹۱ سال عمر به تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۳ درست سی و پنج سال وچهل و یک روز پس از کشف آثار طلا تپه که بدون شک مهمترین دستاورد زندگی علمی او محسوب می گردد و اهمیت منحصر به فردی برای تاریخ سرزمين ما دارد، چشم از جهان پوشید. پژوهشي که روزهاي طولاني را دربرگرفت.