کشور ما در طول چهار دهه داخل جنگ خانمان سوز ویران کننده می‌باشد. در این مدت دست بیگانگان از دریچه دفاع از آزادی و حقوق بشر به گونه‌های مختلف داخل شده که بعد از حاکمیت طالبان نیز این دست غیبی با قهر قدرت با تمشیت جنگی "دموکراسی "وارداتی را بالای مردم تحمیل نمودند. درحالی‌که تاریخ شاهداست که نظام‌های دموکراسی خود به خود، در اروپا و سایر نقاط جهان به وجود نیامده، بلکه با خردمندی و رشد شعور انسان‌ها موازی با تغییر و تکامل انکشاف اقتصادی  اجتماعی شکل گرفته که جزو هویت و قانون زندگی‌شان شده است.

 

به این‌رو، در کشورما دموکراسی به زورتفنگ سالاری و  حکومتهای قومی، مذهبی وگروهی تکامل رنگارنگ کرده که هنوزهم سالها ضرورت دارد تا مردم ما  باهوشمندی خردمندی و رشد به گفته هکل "اگاهی تاریخی" خود رسیده باشد،  وجزو قوانین ورویکردهای زندگی روزمره خود قبول کنند. هدف من این نیست که چرا دموکراسی درافغانستان واردشد، بلکه خوش امده؛ هیچ انسان خردمند وباسواد روشنگر ودگر اندیش برضد ان نیست. بلکه چالش درتحقق ودرک و عملی نمودن درست ارزشهای ان ازطرف هواخوهان وبنیاد گرایان دمکراسی درافغانستان است که انرا به مثابه ابزار غیر علمی استفاده کرده که به ارزشهای ان صدمه وارد نموده و مردم را نگران ساخته است، اگر دموکراسی همراه با تقلب، فساد، اقتدار گرای، سمت گرایی قومی، دینی ومذهبی ادامه یابد ازان متنفرمیشوندوگلمش در افغانستان جمع میشود. درحالی‌که ارزشهای دموکراسی برضد مولفه هایکه درفوق تذکاریافت می‌باشد. همچنان عدم تحقق دقیق ارزشهای دمکراسی باعث شده که فقر وغربت زیاد شود و به لشکر ان اضافه ومردم به خاطریک لقمه نان و کار به خارج مهاجرت نمایند. تا زمانیکه درپهلوی دمکراسی سیاسی دمکراسی اجتماعی به نفع توده های زحمتکش تحقق نه پذیرد ورفاه عامه را براساس توزیع سرمایه های ملی به وجود نه اورد، در نزد تودها کم رنگ بوده وباورمندبه ان نه خواهندشدند. یکی از نشانه های خردمندی پرهیز از قضاوت ناعادلانه برشالوده احساسات است که  بعضی نظامها آنرا به روش اقتدارگرانه که بر ضد ارزشهای دموکراسی درتناقض قرار میگیرد عمل می نمایند. این نظامها از درون ارزشهای دموکراسی بیرون امده به سوی خود کامکی شخصی قبیلوی میل نموده و اتکا به ارتش با خشم زورگویی به بهانه های مختلف حکومت را رهبری  میکند. در این نظامها منافع ملی خصوصن در افغانستان ازاهمیت برخودار نیست، بلکه منافع قومی وزبانی گروهی معیار می‌باشد. این نظامها بعد از رای مردم به طور قانونی ویا قلابی بر بنیاد قهر قدرت با استفاده از زور ومناسبات اتنیکی جامعه به سوی اقتدارگری تمایل پیدا میکند، با قهر خواستهای خودرا بالای مردم تحمیل می نماید. درحالی‌که گروهی از مردم با رویکرد مشترک بربنیاد قدرت جمعی وارزشهای مدنی این حکومت را به وجود میآورند وازان ارزو دارند که برشالوده یی منافع ملی شان عمل نمایدوخواست اکثریت مردم را مد نظر بگیرد که شوربختانه چنین نمی شود! متأسفانه درکشورما درانتخاب دور چهارم ریاست جمهور چنین شد. وکمیسون انتحابات به تقلب کاری ازجانب مخالفینش متهم و محکوم شد. با انهم اقای اشرف غنی ازجانب کمیسون برگزاری انتخابات رییس جمهور اعلام شد که مورد تایید گروهی مخالفش عبدالله عبدالله که در ردیف دوم جدول قرارداشت قرارنه گرفت. او هم خودرا برنده ورییس جمهور اعلام کردوهردو تحلیف ریاست جمهور ی را به جای آورده و حالا افغانستان دارای دو رییس جمهور می‌باشد. این امر پدیده شوم مضحک وتراژیدی تاریخیست واگر باهم کنار نه ایند عواقب وخیم داشته وبحران زا و به رنج و نا امنی مردم خواهد افزود. در این شرایط حساس که مذاکره صلح با طالبان بادولت افغانستان و رهایی 5 هزار زندانی مطرح است که قبل از تحلیف هردور رییس جمهوررها، رهایی انهارا بدون قبولی واجرای بیش شرطهای دولت جمهوری اسلامی افغانستان خط سرخ اعلام داشته بودند، اما اشرف غنی حال بدون اجرای شرط به رهایی انها تن داده واز خط سرخ عبورکرده وانهارا اززندان درمراحل مختلف رها خواهد نمود. همین حالا هزار تن انها از زندان بگرام درحالی ازاد شده اند. در این صورت درنزد مردم افغانستان سوال به وجود می آید که این همه کشتار بی رحمانه مردم با موجودیت هزارهاتن نیروهای خارجی وداخلی درافغانستان نه توانستند که یک گروهی کوچک تروریستی را ازبین ببرند وانهارا به زور به میز مذاکره وصلح بیاورند؛ وتسلیم دولت جمهوری اسلامی افغانستان سازند! ازادی زندانیان درصورتی اجرا میشد که دولت افغانستان نتایج مثبت به نفع ارزشهای ملی فرهنگی، تاریخی، مدنی و حقوق بشر بدست میاورد و طالبان ازخواستهای نامعقول خویش انصراف میکردند. این عمل پیش هنگام خلاف قوانین حقوق بشر وارزشهای حقوق مدنی مردم است. یا طالبان از مردم افغانستان معذرت می خواستند تا وجدان و قلب بازماند گان شهدا تسکین میشد و خودرا حق به جانب میدانستندو حالا نه خوب معلوم است ونه بد!

 

 امروز حافظه یی گورستانِ تاریخی قربانیانِ وطن، خاطرات شهدای راهی روشنگری وعدالت ومساوات را فراموش نمی کند که توسط این عناصر بنیادگرایی دینی ومذهبی اعم از طالب، القاعده وداعش  که بازیچه نیروهای ارتجاعی ملی و بین المللی بوده اند جانهای شیرین خویشرا ازدست داده اند. این جانیان آدمکش سیاه دل ، سنگ دین پرستی ر ا به سینه میزنند، مرتکب هزارها عمال جنایتکارانهء ضد بشری زیر نام تحقق شریعت محمدی شده اند. این گروهکهای تروریستی تحجرگراه طالبان با قضات پرمدعای غیر قانونی خشک و کهنه خویش هزارها انسان را بنام عدالت به دارکشیده ویا سنگسار ومحکمه صحرایی کرده اند. بانیرنگهای  ظالمانه و شیادانه با امضای قرارداد های صلح و سازش "هم کوزه گروهم کوزه فروش وکوزه خر " به زور  سردارجهانی خود امریکا  با زدوبندهای شیطانی خود را  از چنگ عدالت رها کرده اند و به ریش بازماندگان خانواده های کشتار جمعی  درکابل و سایر ولایت افغانستان خندیده اند، این قضاوت با تصمیم و اعلام فرمان رییس جمهور قلابی اقای اشرف غنی  درمورد رهایی 5 هزار زندانی طالبان صدق مینماید. بااین امر  بی گناهی  و مظلومی خودرا ثابت ساختند وجانب مقابل دولت جمهوری اسلامی افغانسنان را گناهکار و مقصر معرفی نمودند! اینک درقبال خون ریزی هزاران پیروجوان و اطفال چه بدست خواهد امدوسرنوشت اینده نطام افغانستان چگونه رقم خواهد خورد، کنگ تاریک است!

 

المان

 

16-03-2020