تصویر اول وضعیت واقعی عملیات نظامی و حضور اردوی روسیه و پیشروی اردوهای جمهوری‌های دانباس را بسیار واضح و روشن نشان می‌دهد.

 بسیاری از تحلیلگران ما که با جغرافیای نظامی اوکراین بلد نیستند و حتی خبر ندارند چند جبهه در اوکراین ایجاد شده، ادعا دارند که روسیه چون در روز سوم تمام اوکراین را تسخیر نکرده است پس ناکام شده است.

 عملیات بسیار پیچیده است و کشور هم بسیار پهناور. شاهراه‌های که موتر را ٢٠٠ کیلومتر در ساعت بدوانند هم وجود ندارد و در سرک‌های همچو افغانستان و از میان شهرها و مناطق مسکونی و قشلاق‌ها باید آهسته آهسته، اراضی را امن ساخته و عقب جبهه را پاک کرده بگزرند. در عین حال فراموش نشود که اردوی روسیه وارد کشوری شده که در هشت سال گذشته توسط غربی‌ها حمایت شده است، تاکتیک جنگی روسي و غربی را بلد است، تسلیحات روسی و غربی در دست دارد و تجربه جنگ‌های افغانستان در اردو اش موجود است و در هشت سال گذشته متواتر در جنگ پیاده داخلی متحرک بوده‌اند.

 نکته مهم دیگر اینکه اردوی روسیه در قدم اول به مناطق و ولایات روس نشین وارد گردیده است. از این پس به هراندازه که به‌سوی کییف پیشروی نماید به همان اندازه وارد مناطق اوکراینی زبان‌های نشنلست می‌گردد و اگر سنجیده پیش نرود پس به سرنوشت آمریکا در افغانستان روبرو خواهد شد و مجبور با تلفات بسیار زیاد فرار نماید.

 آن جمله افرادی که دانش واقعی نظامی دارند، جنگ‌های شوروی علیه نازی‌های هتلر در اوکراین را خط به خط مطالعه کرده‌اند، با جغرافیای نظامی و اجتماعی اوکراین حد اقل از دید نظری بلد اند و اهمیت پاک بودن عقب جبهه را و اهمیت وصل بودن خط جنگ را می‌دانند پس با دیدن نقشه‌های ذیل متوجه می‌شوند که گپ از چه قرار است.

 حال می‌پردازیم به تحلیل احتمالی این که روسیه قبل از حمله و تسخیر کییف باید چی اقدامات نظامی را در پیش گیرد و چطور آرایش پراگنده فعلی خود را در اوکراین منظم و متحد و وصل نماید.

 ١. از حدود ٧٠ درصد منطقه دانباس که به دست اوکراین بود، تقریباً ۴۵ درصد آن تصفیه نا شده باقی مانده است (تصویر شماره ٢). برای پیشروی‌های اردوی روسیه در مناطق خارکیف او دریای آزوف، جمهوری‌های نو تاسیس باید تا آخرین نقطه سرحدي منطقه دانباس برسند. هدف شماره یک عملیات ویژه روسیه هم همین است که دو جمهوری به تمامیت ارضی خود حاکم گردند. روسیه با انجام عملیات هوایی، پایگاه‌های هوایی، راکتی و استحکامات اردوی اوکراین را در دانباس فلج نموده است اما قطعات پیاده اردوی اوکراین را به قتل نرسانیده است. از این‌رو پیشروی نیروهای پیاده آهسته آهسته و محتاطانه باید صورت گیرد.

 ٢. در قدم دوم روس‌ها نیاز دارند تا جبهه ملیتوپول و جبهه دونیتسک را با تسخیر مکمل ماريوپول در درازای دریای آزوف وصل نمایند، جری بزرگ را پُر سازند و دریای آزوف را مطلقاً تحت کنترول خود درآوردند (تصویر ٣).

 ٣. در عین حال باید جبهه خارکیف را در درازای سرحدات لوهانسک و دونیتسک به سوی منطقه دنیَپَرو توسعه و استحکام بخشند (تصویر اول و دوم).

 ۴. پس از آن جبهه خارکوف را از جناح عقب باید با جبهه سُمی، چیرنوهیف و چرنوبیل الی کییف وصل نمایند (تصویر چهارم).

 ۵. در قدم پنجم پس از این که خط واحد و طویل جبهه از بحيره سیاه بطور حلقوي الی چرنوبیل وصل گردد شاید طی عملیاتی گسترده مناطق دنیَپَرو، پریلوکی، کونوتور را در درازای دریای دنیَپَر تسخیر نمایند. بحث گذشتن از دریای دنیَپَر یک کمی علم زیاد نیاز دارد. این دریا از دید نظامی خیلی اهمیت ستراتیژیک دارد. در جنگ دوم جهانی با پراندن پل ها در اول ارتش سرخ توانستند ارتش خون آشام نازی‌های هتلر را در این درازا، ماه‌ها متوقف سازند و سپس اردوی هتلر هنگام عقب نشینی با کمک فاشیستان منطقوي درد سر بزرگ را در درازای این دریا به ارتش سرخ ایجاد کرده بودند. عملیات گزر از دنیَپَر و ایجاد استحکامات عقبی برای شوروی خیلی جانگداز و سخت تمام شد.

 ۶. در ادیسه من فکر نمی کنم که دست به عملیات های گسترده بزنند، اما موضع قوی خود را جهت کنترول بحيره سیاه حتماً حفظ می کنند (ادیسه بحث بزرگی دیگر در قبال دارد و آنرا بعداً تشریح خواهم نمود).

 امیدوار هستم تصویری روشنی را ترتیب داده باشم و علاقمندان متوجه شده باشند که تسخیر تنها ٣٠ الی ٣۵ درصد اوکراین با درنظر داشت همین چند مسئله بزرگ و کلان فوق الذکر (بدون ذکر مسائل کوچک و تخنیکی)، کار بسا پیچیده، سخت، نفس گیر و وقت گیر است. روسیه به هر اندازه که بزرگ و قوی باشد باز هم در جنگ خارجی باید مورچه را فیل بشمارد (آنهم در حالتی که با ٣٠ کشور غربی اعضای ناتو دست و گریبان می باشد). اینکه غرب، مدیای غرب و تحلیلگرانی تحت تاثیر پروپاگاندای غرب با تولید اخبار و تحلیل های دروغین می خواهند روسیه را با اقدامات ناسنجیده و عملیات های غیر منطقی وارد وادی نابودی سازد بحث جداگانه است. من فکر می کنم رهبری سیاسی و نظامی روسیه تجربه کافی دارند تا استقرار فکری و ژرفنگری ستراتیژیک خود را حفظ نمایند (برداشت های همچو: قدرت پوتین را دیوانه ساخته است بسیار غیر عینی به نظر می رسد).

 بحث اساسی روسیه حل دپلوماتیک قضیه است، البته با دست بالا و بدون دخالت و حضور غرب می خواهند به راه حل برسند و در غیر آن اوکراین تاریخی و بزرگ دیگر هیچ باقی نخواهد ماند و مناطق بسیاری را از دست خواهد داد. در قدم اول عملیات روسیه بر اوکراین نوع تنبیهی دارد تا تسخیر مکمل کشور. در قدم دوم روسیه می خواهد اوکراینی هارا متوجه سازد که غرب کمک واقعی و زندگی بخش نمی کند و تنها ستراتیژی تداوم جنگ میان اوکراین و روسیه را در پیش دارد. در قدم سوم به کییف پیام می‌دهد که در صورت ادامه جنگ و نرسیدن به راه حل دپلوماتیک مناطق دیگر روس نشین را الی درازای دریای دنیَپَر همچو کریمیه و دانباس خواهد از دست داد. تیز شدن این مباحث ممکن قشری را در اوکراین تولید نماید که بر راه رفته کییف انگشت انتقاد بگزارد و رهبری دولت خود را نیز به اشتباهات بزرگ و تاریخی متهم سازد. از این‌رو یکی از راه حل برای اوکراین رفتن به میز مذاکره دو به دو نیز می باشد.