حقیقت، محمد ولی: دستاورد هفده سال تجاوز و اشغال

رئیس جمهور غنی طی مصاحبه‌ای با خبرنگار CNN محصول ۱۷ سال اشغال نظامی زیر نام بازسازی، دولت سازی، آزاد سازی، ملت سازی، دموکراسی و جنگ با تروریسم را چنین خلاصه کرد: «کابل در محاصره دهشت افگنان است، اگر قوت‌های امریکا نباشد ما شش ماه قوت‌های خود را حمایت کرده نمی‌توانیم».

 طی دو دهه اشتهارات فاقد صداقت و فریب دهنده امریکا که باید وضع زندگی مردم در یک سطح خوب از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفاهیت عامه قرار می‌گرفت، قدرت دفاعی و نظامی کشور تا سطح خود دفاعی بلند برده می‌شد و کشور به‌سوی آغاز خود بسندگی استقامت می‌یافت، بر خلاف در قبال هر تصمیم مراجع امریکایی از سرازیر سازی ملیاردها دالر تا پیمان‌های نظامی و امنیتی، دموکراسی نمایشنامه‌ای در وجود انتخابات‌های تقلبی، اسارت و وابستگی کشور قرار داشته است.

 هنوز کارمندان دولتی اعم از حکومت، قضا، څارنوالی، شورای ملی و بزن بهادرهای جهادی غلامان تنخواه خور امریکا باقیمانده‌اند. سنگی هم بر تهداب زیر بناهای تولیدی و اقتصادی گذاشته نشده، سرمایه‌ها سال به سال خارج می‌شود، فساد لجام گسیخته و ننگین جز ء سیستم سیاسی-اقتصادی کشور گردیده است.

 بوش که لاف زنان می‌گفت باز سازی در افغانستان در پیشرفت است (بچه‌ها کاغذ پران بازی می‌کنند و دخترها به مکتب می‌روند) با هر حرف و کلام مزخرفش خاک بر چشم مردم می‌زد و اوباما با لفاظی های بالاتر از او از مؤفقیت‌های امریکا ستایش می‌کرد.

 طبق یک خبر سرویس شامگاهی رادیو صدای امریکا مادری در ولایت نورستان وضع حمل می‌کرد به اثر مداخله دایه محلی بدن طفل از بطن مادر خارج ساخته شد در حالی که سر طفل در بطن باقی ماند بنا بر وخامت وضع صحی بعد از ساعت‌ها مسافه مریض را به شهر جلال آباد آوردند داکتران به اثر جراحی سر طفل را از بطن مادر خارج کردند وضع مریض وخیم‌تر گردیده او را به پشاور انتقال دادند که در همان جا وفات نموده به خاک سپرده شد. مادر در پشاور تنه طفل در نورستان و سر طفل در جلال ابا به خاک سپرده شد.

 لاف زنی‌های تعلیم و تربیه در وجود مکاتب خیالی، عدم وجود آموزگاران مجرب که بعضاً عاری از سواد لازم هستند بی‌پرده گردیده است.

 طبق احصاییه ملل متحد از کشتکار عادی تریاک تا پروسس کنندگان و انتقال دهندگان آن به خارج سه ملیون افغان مصروف بوده و دو ملیون دیگر معتاد به مواد مخدر گردیده است.

 از روز ورود عساکر تجاوز کار، نفاق ملی محلی و قومی به شدت دامن زده شده حالا به سرحدی رسیده است که برخی تنظیم‌های جهادی به‌جای شعارهای زمان گذشته اسلامی شعار ملیت و قومیت را ورد برنامه‌های شان می‌سازند تا از آن در پرده پوشی فجایع سیاسی و چپاول دارایی‌های عامه استفاده کنند.

 بسیار گفته می‌شود که افغانها دیگر افغان‌های دیروز نیستند، سطح شعور آن‌ها‌ بالا رفته و کسی نمی‌تواند آن‌ها را بفریبد. جز افزایش بر تعداد تحلیلگران لغت گوی در ذهن عقب مانده اکثریت مردم کدام بیداری مثبت رخ نداده است. در ورای حاکمیت دولتی نظم قرون وسطی تعمیل می‌گردد، در ساحه تحت حاکمیت دولت هنوز مردم بهشت و خوشبختی اخروی‌شان را به خوشنود سازی پیر و مرشدشان وابسته می‌دانند هنوز دست‌های آلوده زیادی را که از خون تا دالر آلوده است می‌بوسند.

 رهبران محلی و قوماندانانی که به‌زور مردم محل رستم‌های زمانه شده‌اند بدتر از گذشته‌ها بر عقل و خرد مردم تسلط دارند و پیروان شان حاضر هستند برای حفظ گنج‌های قارونی آن‌ها بجنگند و وطن را مجدداً به تالاب خون ببرند. ارتقای شعور سیاسی و بیداری ملی باید برای حفظ منافع ملی باشد نه چند نفر زورگو و دزد.

 قاچاق مواد مخدر آن‌طوری که اساس گذاری شده بود حالا جزء اساسي سیستم مافیایی دولت گردیده است.

 جریان مهاجرت‌ها سر خط مطبوعات جهان گردیده است.

 دولت ضعیف، فاقد صلاحیت دولتداری با دولتمردان بی‌کفایت، بی‌خبر از وضع کشور و فاقد سواد در زبان‌های ملی از طریق مطبوعات یکسر و صد زبان امپریالیستی به‌زور و جبر تبلیغ بر مردم تحمیل می‌شود.

 رژیم سر پرستی از کابینه تا پارلمان، ریاست‌های دولتی و واحدهای محلی پوسیدگی رژیم را به شدت بالا برده است.

 موضع گیری‌های لفظی بدون رعایت حد اقل اخلاق و عفت سیاسی در کلام ماهیت اصلی سردمداران رابه جهانیان برملا ساخته است.

 بی‌اعتمادی سراسری جامعه را فراگرفته است هیچ‌کس به فردایش باور ندارد لهذا در چنین فضایی که آخر آن برای مردم ناپیداست هر قدرتمند و دولتمدار کاری نمی‌کند جز پول اندوزی و امتیازدهی به تیم‌های کاری، اقارب و خانواده‌هایشان.

 سیاست ۴۰ ساله امریکا در مورد افغانستان که محتوای اصلی آن را تروریسم تشکیل می‌دهد حالا در کشور نهادینه شده است از مجاهد تا القاعده و طالب و داعش هیچ‌کدام از چنبر استخبارات امریکا و پاکستان دور نبوده و نیستند این‌ها وسیله تطبیق سیاست مطروحه امریکا (تروریسم) در افغانستان بوده و هستند. طی ۱۷ سال حضور پر طمطراق ساز و برگ جنگی ناتو و امریکا در کشور طالب شکست ناپذیر شده است برخی کشورهای جهان در وجود آن منافع شان را می‌بینند. داعش تا کناره‌های آمو به تحرک آورده شده است و به رقبای جهانی امریکا از همین دهلیز نیش دندان نشان می‌دهد.

 در پرتو دموکراسی مسخره شده امریکا و سیاست‌های ظالمانه آن نسبت به افغانستان فرزندان افغان کشته می‌شوند خانه مردم، راه عام، دکان و سرای، هوتل و دفتر کار برای كسي مصؤن نیست زیرا تروریسم در عروق و شراین رژیم نفوذ داده شده است و هر چه بخواهد می‌تواند اجرا کند.

 طی سال گذشته ۲۰۳۴ حمله نظامی در سراسر افغانستان اجرا شده است که به‌طور اوسط روزانه تا شش حمله را احتوا می‌کند و درین حملات به‌طور اوسط روزانه تا ۶۷ افغان جانش را از دست می‌دهد. این محشر خون به خاطر حفظ حضور عساکر امریکا و تداوم اشغال غرض رسیدن به استراتژی‌های منطقوی و جهانی آن بر پا شده است؛ اما کی است آن مردی که در برابر این تندیس خون و غضب زبان شور دهد و درباره ختم این خونریزی چیزی بگوید؟ نه آن کهنه روشنفکران غربگرای که زمانی بنام مردم گلو پاره می‌کردند و نه آن فساد زدگان جهادی که اشک تمساح از دیده می‌ریختند صدا بر نمی‌دارند. زبان‌هایشان گنگ و دهن‌های شان بسته شده است نه ناموس وطن و نه ناموس مردم برایَشان مطرح است بلکه حق‌السکوت‌های دالری مهر دهان‌شان گردیده است.