افکار و نظریات این قلم انفرادی و منحصر به فرد بوده ـ اجابتش اختیاریست: 

***  

یارب مباد آنکه خشم طبیعت زمینه ساز استفادهٔ سؤ و بیرحمی انسان گردد: 

خشم بیرحمانهٔ طبیعت رابطورعینی ومستند دیدیم: منظورم درعصرکنونی همین زلزلهٔ اخیردرترکیه وسوریه ودر این أواخر به أفغانستان وممالک همجوار که بگونهٔ هولناک، بیرحمانه و ظالمانه بوقوع پیوست وسبب قتل ده ها هزارانسان وضررمالی وجانی بلند ترازتصورگردید این همان خشم وبیرحمی طبیعت است که از آن تذکر رفت ولی؛   

این وضع هولناک غیبی ترحم انسان را بر انگیخت و وجدان افراد روشن ضمیر را بیدار ساخت و همین انسانهای با ایمان و نیک سیرت بطورانفرادی ویاجمعی با امکانات و وسایل خُرد وبزرگ  بدست داشته به محل شتافتند وبا دیده اشکباران به کمک مادی، معنوی و فزیکی شتافتند هوای سرد طاقت فرسا و فضای نامناسب برایشان اثر نگذاشت و در ارادهٔ آنها تغییری نیامد:  

 بلی ما درک کردیم که این حوادث هولناکِ کُشنده باسابقه ویابی سابقه چه پی آمدی با خود آورد و چه عبرت وتجاربی قابل توجهی به سایر انسانهای در حال حیات اجتماعی و زندگی بشریت گوشزد وبه نمایش گذاشت انسانها عملن طور زنده با نصب العین مستند مشاهده کردند که متصل بوقوع این مصیبت احساسات  چگونه تحریک و درمقابل چشمان شان چه گذشت وافراد بشر در مقابل  آن چه عکس العمل  وچی واکنشی داشتند. ـ       

 انسانهاو بشریت در إعصار مختلف شاید تجارب چنین حوادث را که از نگاه ماهیت با وقایع این مصیبت طبیعت همسان وهمردیف گردد دیده باشند، مگر نکتهٔ أساس و حساس این است که در این حالت دوزخی و وضع جهنمی و دنیای پرآشوب وظیفهٔ بشر وانسان چیست وتاهنوز این نسل انترنیت وکمپیوتر در مقابل این حوادث هولناک چی عکس العملی داشته وچی کرده اند؟ چی احساسی برای شان دست داده است؟ 

 آیا جامعهٔ جهانی وانسانهای بااحساس هم در برابر این حوادث وخشم طبیعت بی تفاوت بوده وعکس العملی نداشته اند؟ 

 نه بلکه برخلاف تصور آنهآ تا توانستند متناسب به قدرت مالی و فزیکی خود برای کمک شتافتند وآنچه وجوب قدرت شان بود دریغ نکردند که نصبُ العین همگان شد  

جان سخن اینجاست که: در میهن نیمه جان ومجامع داخلی وبین المللی وضع و حال افغانهای آوارهٔ ماباشرایط ناگوار کُشندهٔ کنونی کمتراز این حوادث طبیعی نبوده بلکه همسان با آن میتواند در یک لست قرار گیرد ــ یاد آوری باید کرد که اگر طبیعت با این بیرحمی بدون تشخیص به انسان و حیوان رحمی نکرد همه را با مال ومنال آن نابود ساخت ــ بحر ودریاهم با انسانهای استفاده جو وجنایتکار دست بهم دادند مرد و زن و طفل و پیرو جوانِ آوارهٔ سیاه روز افغان را بیرحمانه بلعیدند و طعمه وغذای نهنگ و حیوانات بحری ساختند 

  اشتباه نباید کرد که ما در یک لستِ سیاه وآماروارقام انتقاد آمیز همه را یکسان گنهکارنمی پنداریم زیرا در حوادثیکه  تذکر یافت و وطن ما با آن حال فلاکتبار به اسکلیت و رمق بیخون تبدیل شده است که انسانهای با وجدان وبا رحم اگر  شامل جوامع بیرونی بودند و یا ممالک خارجی بر علاوهٔ نهاد ها واشخاص مستقل خیراندیش ودلسوز در برابر این مُلک بحال نزع بی تفاوت نماندند و کمکهای فراوانی را ارزانی داشتند و بمردم بیجان رمق زندگی بخشیدند       

ولی اندیشهٔ بسیار خطر ناک ومُخوفی هم وجود داشته و دارد که مبادا کسانی پیدا شوند که همه واجبات دینی، اخلاقی وشرف بشری خویشرا پامال نموده ودرچنین حالت برزخی دنیا دست به کفن کشی زده لقمه های نان کُمکی را از دهن اطفال نیمه جان وزنده های شبیه مردگان ربوده و دست به جنایت وخیانت نا بخشودنی بزنند و شدید تراز ظلم زمستان که منفی سی و شش درجه را نشان می داد در زمان این واقعات بی سابقه وحوادث طبیعت برآنهاظلم نا روا روا دارند و یا به این سان عمل نمایند، اگر با صراحت بگوییم که کمک های بشر دوستانهٔ رسمی و غیر رسمی را از طُرق ممکن بابی رحمی وظالمانه ببلعند ودرآن دستبرد زنند واین حالت دوزخ گونهٔ روی زمین را که مردم درآتش درد جسم و بدن از سردی و گرمی می سوزند به نفع ومنفعت شخصی و یا گروهی و یا نوع دیگری بکار برند 

علاج واقعه را قبل از وقوع نماییم و وقایع انجام یافته را قابل بازخواست بدانیم  

با حرمت سخی صمیم