انسان مظهر آفرینش‌ها، ایجاد گر زبان، ادبیات و ارتباطات است. زبان با پیدایش انسان به وجود آمده است که پیوند، انتقال و ارتباط محصول کارایی آن است. ارتباط در واقع واژه عمومی برای اعمال متفاوتی است که انسان با زبان انجام می‌دهد. همه انسان‌ها گرچه تقریباً زبان را بکار می‌برند و زبان‌شناسان مسایل زیادی را در باره آن حل کرده‌اند. هنوز هم پدیده‌های زبانی زیادی مورد اختلاف است که با مسایل جهان‌بینی راه حل و سیر تکامل خود را پیدا می‌کند.

انسان برای فهماندن هدف خود به دیگران تلاش کرده راهی پیدا کند. در تلاش پیگیر این راه، با اختراع کلمات، صورت علایم و اشارات موفق گردید و در گسترش جوامع بشری، اشکال اصوات و کلمات تغیر کرد. باگذشت زمان و ایجاد گرامرهای مختلف اختلافات وسیع‌تر گردید و زبان‌های مختلف بو جود آمد و اما در ماهیت دارای ریشه یگانه بوده و هر فامیل زبان‌ها دارای مشخصات مشترک می‌باشند که از روی تشابه کلمات و نزدیکی صرف و نحو گرامرهای دارای ساخت مشترک می‌باشد.

با استناد و مطالعه اسناد و اساسات زبان یا زبان مادر اکثر زبان‌شناسان به این باور اند که کلمات اولی زبان هند اروپایی قبل از آغاز مهاجرت‌ها در یک مرز مشترک یعنی مناطق اکسوس و اندوس و منطقه واحد زندگی داشته بعداً در اثر وقوع حوادث طبیعی و رویدادهای ناهنجار اجتماعی به نقاط دیگر گسترش یافت. یکی از شاخه‌های آن زبان فارسی دری که در سر زمین ما گزینش استفاده زبان پارسی بر اساس ادبیات نوشتاری و توانایی پاسخگوی آن به نیازهای دیوان علمی ادبی و معاشرتی در درازنای قرن‌ها به‌عنوان زبان مشترک و عمومی در سطح کشور و همزمان چند گویش قوی در مناطق مختلف طور طبیعی جا افتاده و پذیرفته شده است.

در کشور تاجکستان نیز شاخه‌های زبان پارسی تاجیکی دری قدامت بسیار زیاد تاریخی دارد. آریانای کهن به‌عنوان میهن تاریخی تا جیکان از قدیم‌ترین تمدن آسیای میانه و به اغلب گمان که واژه تاجیک ابتدا نام یکی از قوم‌های خراسان بوده و بعداً بنام فارسی زبانان اطلاق شده است.

در هند زبان فارسی دری بعد از دوره سلطان محمود غزنوی جایگاه ویژه‌ای در ادبیات هند بر می‌آید که ادبا و فضلای این دوره و پس از آن ظهور کرد. بهر صورت زبان فارسی نخست در بین مردمان دیار هم‌جوار مایه گرفت. در ایران با لهجه شیرین فارسی، در افغانستان به لهجه مقبول دری ودر تاجکستان با شیوه خوش آهنگ تا جیکی برشد خویش ادامه داد.

همچنان در اثر لشکر کشی‌های اعراب به پارس و پس از آن در سال ۶۵۲ م در آریانا و تسلط اعراب در ۱۵۰ سال بر خراسان زمین، زبان عربی در منطقه حکمروایی عام و تام پیدا کرد و فر هنگ عربی مسلط گردید که با نشر کتب، نوشتاری و تصویری علما و روحانیون، فرهنگ منطقه را زیر گرفته بود ودر دوره انحطاط در گذشته نیز زیر تأثیر زبان عربی قرار گرفت لغات ترکی و مغولی هم درین زبان راه یافت.

و اما این زبان با مرور زمان سیر ترقی و تحولات را نیز می‌پیمود. هر چند یکی از نکات بارز نزدیکی دوره نو زایش ادبی خراسان با دوره نو زایش اروپا تفاوت زمانی این هردو رنسانس می‌باشد ولی روی همرفته جامعه شنا سان و ادیبان شرق و غرب از عوامل زیرین نام می‌برند. وجود تجارت، لشکر کشی‌ها، روابط نامه نگاری که نخستین خاصیت این دوره رواج و انتشار شعر و ادب است. لسان دری همانند هر لسان دیگر همراه با چگونگی تکامل اقتصادی، اجتماعی و تحولات سیاسی در جامعه رشد می‌کند.

در رابطه به ادبیات کشور ما زبان پشتو نیز از مهم‌ترین زبان‌ها با داشتن پیشینه تاریخی قدیم و نقش پر رنگی در ادبیات کشور ما دارد که با توجه به گستره‌ها و تحولات زبانی در عصر حاضر لازم است که ساختن کلمات جدید پشتو باید به اجزای لغات پیشوند و پسوند به اشکال ترکیب کلمات در اصل زبان جستجو گردد. یکی از دانشمندان سابق زبان پشتو مجموعه بزرگی از لغات و اصطلاحات پشتو را درست کرده بود که دست نویس آن در مجموعه اسناد ادبی کشور موجود می‌باشد. پشتو زبان‌ها در دراز نای سیر فرهنگی وزنده نگه‌داشتن روحیات ملی افغانها خدمات بزرگی انجام دادند و کلمات مدغم شده یکسان رشد می‌کنند. به همین ترتیب دیگر زبان‌های مروج در کشور ما همچون زبان ازبیکی، ترکمنی، پشه‌یی نورستانی و غیره، کلمات و اصطلاحات مشترک دارند.

 و اما زبان دری، زبانشناسی معاصر حوزه‌های مطالعاتی بیانگر گسترده‌ی را شامل می‌شود که تو جه دانش‌پژوهان و دانشمندان گوناگون را با ذایقه های علمی متنوع به خود جلب نموده است و نشانه‌های ارتباطی گوناگون از مجموعه‌های رشته زبانشناسی تلقی می‌شود که در رابطه به فلسفه پیدایش زبان، تفصیل و تفسیر آن، مکتب‌های زبانشناسی پاسخگوی آن می‌باشد.

بعضی دانشمندان، زبان را وسیله بیان تفکر و انتقال آن را به‌وسیله گفتن نوشتن اشاره، مسایل تصویری و لمس که عمل انتقال را تشکیل بدهد می‌دانند. اکتشافات و اختراعات علمی تخنیکی در همان لسانی که کشف و اختراع شده است نام گذاری می‌شود طبعاً من‌حیث یک پدیده جدیدالورود تأثیر رهیاب ناپذیر دارد. چنانچه در اثر باز شدن روابط با کشورهای غربی کلمات و اصطلاحات انگلیسی و فرانسوی وارد این زبان شد. به گونه مثال از صدها چند تا لغات مروج خارجی «طیاره» «موتر»«موترسکیل»«بایسکیل»«تلویزیون»«رادیو»«موزیک»«پاساژ»«کامره» «پیلوت» «فابریک»«بانک»‌ «تانک» و غیره در صورتی که افاده عام فهم دری وجود داشته باشد جانشین ساختن اصطلاحات زبان دری را ناگزیر و حتمی می‌سازد.

 پس‌ازآنکه فردوسی اصالت زبان خویش را از گردوخاک فرهنگ هجومی اعراب پاک‌سازی نموده و در کاخ نظم سچه پارسی عجم زنده کرد، اندرین باب محققان و زبان‌شناسان اخلاف آن در کشور همسایه ایران با ادامه پژوهش‌های ادبی از زبان خویش پاسداری کرده و به خاطر رهایی کامل زبان فارسی از فرهنگ غیر از فارسی، کانون‌های علمی و اکادمیک ایران تکمیلات ونوآوری را در صدر وظایف خود قرار داده اند. چنانچه آنها واژه گان علمی از زبان پارسی را با اصطلا حات تازه افزایش میدهند وشمار چشمگیری از واژه نامه وپژوهش نیز در باره گویشها منتشر شده است که از صدها وهزاران دستاورد زبانی وادبی فقط به گونه مثال از چند ی لغات واصطلاحات یاد آوری میگردد. واین نو آوری در زبان فارسی بجای کلمات معلم، استاد وآموزگار ـ بجای متعلم، دانش آموز ــ بجای فاکولته، دانشگاه وبزرگتر آن، دانشکده ــ بجای همچون، به‌عنوان ــ جای کلمه پسوند، گک، کوچک ــ بجای خوردنی،‌‌ غذا ــ جای طیاره، بالکرد ــ بجای هلیکوپتر، چرخبال ــ بعوض بایسکل، دو چرخه ــ بجای جیب، کیسه ــ بجای بکس، کیف ــ جای تابلیت قرص ــ بجای علاج،‌ درمان ــ جای طبیب، پزشک ــ بجای عمارت، کاخ ــ بجای توریستی، گردشگری وبسیاری کوششها ی ادبی در راستای غنا مندی زبان پارسی بسیار دستاورد های مهم وگسترده ای دارند.

زبان‌ها تاجیکی ازبیکی ترکمنی قرغیزی وقزاقی که شامل حوزه جغرافیای زبان فارسی دری می‌باشد تا هنوز از نفوذ وتاثیرزبان روسی رهایی کامل نیافته است ودر صورت خلاصی نیز تا مدتهای زیادی مشترکات زبانی بین زبان‌های آسیای میانه وزبان روسی باقی خواهد ماند.

در کشور ما اگرچه با توجه به مطالعه سیر تحولات زبانی میتوان گفت که از یکصد سال گذشته بطور منظم روی مسایل زبان وغنا مندی زبان، کار هایی صورت گرفته است که سر آغاز آن بدوره های نهضت مشروطیت وروشنگرایی روشنفکران اهل فرهنگ برهبری محمود طرزی در ایجاد فعالیتهای مطبوعاتی ونشراتی جولانگاه فکری وآفرینشهای علمی آندوره پیش زمینه خوبی برای تکامل زبان و ادبیات کشور ما بود که نهضت ترقی خواهی دوره امانی رونق بخش مهم آن محسوب میشد.

ولی دیری نگذشت که با تسلط دوره استبداد اخیر، چراغ علم وفرهنگ کم نورشده رفت تا اینکه پس از یک دوره رکود، بار دیگر در اثر تحولات اجتماعی وسیاسی در کشور زمینه های ترقی و رشد عادلانه و دموکراتیک زبان دری وهمه زبان‌ها ی مروج در کشور ما مساعد گردید. درین دوره بود که زبان در گستره ادبیات وفرهنگ زمینه جولان فکری یافت وغنا مندی زبان‌های کشور بصورت آزاد انه ومتحدانه راه خود را به پیش گشود که از طریق رادیو، تلویزیون، جراید، مطبوعات ونشر ات تا جریان درسی مکاتب بلسان مادری شاگردان، سیمای ادبی کشور را رنگ وروان تازه بخشید. ولی اخیراً متاُسفانه در اثر درگیری جنگها و دریک تحول سیاسی منفی بار دیگر چراغ زبان و ادبیات کشور دستخوش حوادث ناگوار گردید وپروگرام علما ً تنظیم شده زبان مادری در کشور را درهم پیچید. ولی هیچ توفان مدهشی نتوانست چراغ فرهنگ ترقی و ادبیات کشور را خاموش وزبان گویای مردم راساکت وچشم پویای ملت را بسته ویا جریان تحولات ادبی را در سطح کشور متوقف سازد.

در حال حاضر افغانستان با داشتن اکادمی علوم، دانشگاه ها ودانشکده ها، پوهنخی ها وپوهنتونهای مجهز، نهاد های علمی، شورای مرکزی وکانونهای فرهنگی وشورا های تحقیقاتی، برغم دستاوردهای معینی عمدتاً در سطح برون مرزی کشور، تا هنوز نتواانسته ایم کار های با ثمروهدفمندانه را در عرصه زبان و ادبیات نوین وپیشرفته انجام دهیم. بخصوص در باره نوسازی ونو آوری کلمات تازه واصطلاحات بکر برای جایگزینی کلمات نفوذی خارجی در پهنای زبان و ادبیات کشور کمبودی های جدی تا هنوز موجود است. در کشور عقب نگهداشته ما در بسا موارد این زبان در چار چوب قرار دادها ولهجه هایی گیر مانده است که موجودیت بعضی کلمات واصطلاحات برونی گویا از آدم تا ایندم زمانگیر بوده وبدیل خود را تا هنوزنیافته است. همچنان در حال حاضر البته این دلیل عقب ماندگی کشور ماست که کلمات نفوذی واصطلاحات عربی وغربی در ادبیات کشور ما بی بدیل و زمانگیرمیشود زیرا عدم مراجع مسولیت پذیر ونبود فعالیتهای پیگیر نهاد های مسُول و با صلاحیت که بتواند نظریات نو آوری وفناوری های علمی را با تحلیل وپژوهش‌های اکادمیک جمعبندی نموده و با استخراج ارزشهای نوین علمی زبان را غنامند سازند.

 طوریکه معلوم است برغم جایگاه رفیع زبان و ادبیات دری در میان زبان‌های مروج جهان، زبان دری به خانه تکانی، باز سازی وبازنگری بیشتری نیاز دارد زیرا هنوز از چنگال مشترکات ناهنجار زبان‌های غیر زبان دری خلاصی نیافته است. در چنین عصر ترقی وپیشرفتهای علمی وفناوری لازم است تا بسیاری ازواژه های ادبی وفرهنگی کشور ما تحت تحقیق وبازنگری ادیبات شناسانه قرار گرفته روی اصالت زبان ونو آوری های آن کار هدفمند صورت گیرد.

همین اکنون در زبان و ادبیات ما کلمات تاریخی قبول شده واصطلاحات باسابقه وبی سابقه پذیرفته شده که اگر اصلی باشد یا تقلیدی، نفوذی باشد یا بومی، تحمیلی باشد یا طبیعی بنظر میرسد که بدلیل نا مقبولی قابل تغیر می‌باشد که میباید بدیل وجا یگزین آن جستجو گردد. بنظر بنده نگارنده که زبان شناس هم نیستم ولی از صدها وهزار ها کلمات چند کلمه به گونه مثال «گفتگو» «الگو» «بازگو» «سخنگو» «سخنگوی» «گولایی» «گوساله» «گویش» «گویا» «شلغم» «بلند گوی» یا هزاران واژه و کلمات عربی بسا واژه ها وکلماتی است که کلمه دری عام فهم و مشابه به آن هم موجود است قابل باز نگری می‌باشد. به گونه مثال از هزاران لغت چند تا از بخش عربی، دارالمعلمین، دارالمساکین، دارالایتام، دارالمجانین، ام البلاد، کلمات فی البدیهه، فی المجلس، عظیم الشان، طریقه، طریقت، الجبال، قتل، قیام، سیاره، شمس، قمر، برق، کوکبه، کواکب، ارض، ارضی، و اما در رابطه به بازنگری واژه های عربی فارسی بحث رابا صرف ونحوآن میگذاریم به نهاد های زبانشناسی واکادمیک زیرا اگر قرار باشد که زبان فارسی دری از لغات واصطلاحات عربی جدا سازی یا نوسازی شود کاریست زمانگیر وقابل دقت چنانچه بیان مشترکات حروف ولهجه ها ی جاگرفته تاریخی و کلمات مروج دیرینه کار را دشوار می‌سازد. امید وارم مراجع زبانشناسی علمی واکادمیک، سروران قلم و ادبیات کشور ما بتوانند در کارباز نگری و غنا بخشیدن زبان و ادبیات مترقی وپیشرفته کشور ما سهم تاریخی خویش را موفقانه ادا نمایند تا در پرتو آن مردم شریف کشور ما با تفکر عالی وبا خرد جمعی وهمبستگی آگاهانه سرنوشت خود وزبان خویش را در دست گرفته روحیه همدلی را در بین مردم خویش تقویت بخشند.

ندارد عرب از عجم بر تری

نه بیش و کم است از زبان‌ها دری

همه در اصل زاد یک مادر اند

همه نور یک جوهری خا وراند

بکار مداوم، نه سه سال و سی

نیاز است تا با ا فقها رسی

بنا یی که فردوسی آنجا نهاد

گز ند ش نباشد زباران و باد

بسازیم ما هم درین خاک و آب

کلا می که روشنتر از آفتاب

که از پرتوش فکر روشن شود

از آن همدلی خاره گلشن شود

پس آنگاه توهم جاودان زنده یی

که تخم سخن را پرا گنده یی

عبدالو کیل کوچی

زیر نویسها: منابع زبانشناسی و

سرگذشت زبان و یگانگی زبان فارسی در دهکده جهانی

و برداشتهای پراگنده نگارنده جمع نظم کوتاه.