در وطن ماچه شد؟

 بوستان دربرف سوخت و ارغوان خشكید

 ابر نماند و اشک در چشم آسمان خشكید

 گلوی قناری ها به حكم تفنگ پر پر شد

 دوتار و چنگ به كف خنیاگران خشكید

 پرند گان نشست بر روی شاخه یخ بست

 شکوفه‌ها همه بر زلف مه رویان خشكید

 چه وحشت و دشت و سیاهی و تباهی

 چلچله مرد و جوانه‌ها در بهاران خشكید

 در شهر بخون تر چه گذشت تو میدانی؟

 صداها در گلو و گریه در مژگان خشكید

 بسکه کشتن و بستن و به تاراج بردند

 سبزه زیر پا شد و در ره قبرستان خشكید.

 

 بحران و تشنج آفرینی در شمال

 مدتی است که شمال افغانستان، درگیر ناملایمات، جنجال‌ها و چالش‌های مختلف گردیده است. حتی سقوط ولایت‌های شمالی افغانستان در فاز دوم خود قرار گرفته و حضور معاون اول رییس جمهور را طلبید تا در میدان‌های نبرد بر ضد تروریستان و مخالفان مسلح دست به کار شده و خود تفنگ بر شانه گیرد اما تا اینجای کار ما شاهد برآیند مثبت و مطلوب نبوده‌ایم. در آخرین و تازه‌ترین اظهارات جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول رییس جمهور از حضور داعشیان و گسترش روز بروز این گروه در ولایت‌های شمالی افغانستان با شدت و نگرانی یادآوری شده بود.

 

علل و انگیزه تنش‌های شمال

 ده سال قبل شمال که هم اکنون ناامن است، از جمله ولایت‌های امن بود. ولی باکمال تأسف جنگ طرح ریزی شده به‌طرف شمال انتقال یافت و این ولایت‌های امن را ناامن ساخت. در اینجا دست‌هایی کار می‌کند که مردم افغانستان را نمی‌گذارند که یکی شوند و متحد باشند تا بتوانند این جنگ اعلان نشده را در مقابل مردم افغانستان به‌پیش ببرند. این جنگ به دست خارجی‌ها قصد دارند از طریق این جنگ بر صفحات شمال مسلط شوند و سپس آسیای میانه را از آنجا تهدید کنند. اگر فاریاب و یا غور و تخار سقوط کرد شمال سقوط می‌کند. اگر هم شمال سقوط کرد حکومت داران باید مطمین باشند که حکومت سقوط خواهد کرد. چرا علاج واقعه قبل از وقوع نکنیم و اجازه دهیم که ولایت‌هایمان یکی‌یکی سقوط کنند و بعد ما دست بکار شویم و به فکر افتیم که ولایت‌ها را پس بگیریم! چرا به فردی مانند جنرال دوستم اجازه فعالیت در این حوزه امنیت نمی‌دهیم؟ و چرا بروی دسیسه می‌چینند و توطیه می‌کنند؟

 

جنرال دوستم از نقش خود در حکومت می‌گوید:

 دوستم گفته است: رییس‌جمهور ۹ کمیسیون را خودش اداره می‌کند. والی، فرمانده پولیس، فرماندهان حوزه همه را باید رییس‌جمهور تعیین و امضا کند. این عادلانه نیست. پس ما چه کنیم؟! براساس قانون، ریاست کمیتۀ امنیتی شورای وزیران مربوط به معاون نخست است، اما این وظیفه هم به شورای امنیت سپرده شده است. در دوران کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری به مردم گفته بود که او (دوستم) مهندس و یا اقتصاددان نیست، اما می‌تواند در بخش امنیتی موثر باشد. جنرال دوستم هم‌چنین به خاطر آن که نتوانسته به‌طور کامل به وعده‌های خود عمل کند، از مردم عذرخواهی کرد. در تمام یک‌ونیم سالِ گذشته در شورای امنیت افغانستان خواسته که به او اجازۀ سرکوب مخالفان داده شود و طرح‌هایی را برای تأمین امنیت پیشنهاد کرده، اما قبول نشده است.

 جنرال دوستم گفت: دلم می‌شود با مردم گپ بزنم. از بین توده‌ها برآمدم. بچه دهقان هستم. در یک گنبد گلی کلان شدم. درو کردم و قلوه کردم و کارگر بودم. چرا امروز به داد و مشکل مردم رسیده نمی‌توانم … می‌گویند چرا به دفتر کارم نمی‌روم؟ وقتی صلاحیت کاری نداشته باشی و امضایت اعتبار نداشته باشد، در دفتر چه می‌کنی؟

 

مافیای غنى

 ١- غنى قرارداد تیل وزارت دفاع را که هر لیتر به قیمت ٦٨ سینت با شرکت غضنفر بود، فسخه نمود و دوباره همان قرار داد را به مبلغ هر لیتر ٨٨ سینت (٢٠سینت بالاتر در هر لیتر) به شرکتی متعلق به اجمل غنی پسر كاكایش سپرد. این در حالیست که شرکت های دیگر حاضر بودند همان قرارداد را حتی پایین تر از نرخ قبلی اش بگیرند و افزون بر آن نرخ تیل در بازار های جهانی نیز کاهش یافته بود.

 ٢- اجمل غنی در قرارداد انتقال حجاج سال روان در تبانی با شرکت (ACMI4U) دو میلیون دالر را به جیب زد، در حالیکه شرکت (کابوایر) در ٦٥٠ ساعت پرواز زایران حج را در بدل ٤٢٩٨٥٠٠ دالر انتقال داده میتوانست، اما در قراردادی که با همکاری اجمل غنی منعقد شد، شركت آریانا هر ساعت مبلغ ٩٦٩٠ دالر و در مجموع ٦٢٩٨٥٠٠ دالر یعنی دو میلیون دالر بیشتر از نرخ اصلی آن به شرکت (ACMI4U)  پرداخت کرده است.

 شرکت (کابوایر) متعلق به شخصى بنام سیدسلمان آغا و شرکت (ACMI4U) متعلق به سید مجتبی برادر وی میباشد. اجمل غنی، سید سلمان و سید مجتبی دوستان خیلى نزدیك و دیرینه هم میباشند و سالهاست که در دبی با هم شراکت کاری دارند. قابل ذکر است که شرکت (کابوایر) سال گذشته نیز در قرارداد انتقال حجاج دو ونیم میلیون دالر را بدون انجام پرواز به جیب زده بود.

 

اخطار ضیا مسعود

ضیا مسعود نماینده خاص رییس جمهور که درهمایش فرماندهان جهادی در ولسوالی استالف شهر کابل صحبت می کرد، از رهبران حکومت خواست، اختلاف های شان را کنار بگذارند و به افغانستان و شهروندان آن آسیب بیشتری نرسانند.

 او تاکید کرد «یا این مسایل را حل بسازند و اگر حل ساخته نمیتوانند، ملت دیگر تحمل بیشتر از این را ندارد و این پراگندگی سیاسی به ملت قابل قبول نیست. اگر تا چند وقت دیگر این اختلاف ها حل نشود ملت مجبور است که بدیل سیاسی را جستجو کند.» مسعود که قبلا نیز نسبت به افزایش قوم گرایی هشدار داده بود، بار دیگر از رهبران حکومت به شدت انتقاد کرد و گفت که «در دوسال گذشته در حالی که ملت هر روز کشته می دهد، اما رهبران در فکر تقسیم قدرت هستند؛ یعنی چوکی یک اداره مهمتر از جان فرزندان این کشور است. در این دو سال بخش های زیادی از  کشور را طالبان گرفتند. ادامه این و ضعیت به نفع افغانستان نیست.»

 

جنرال دوستم و حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 اینجانب وابسته گی به احزاب سیاسی نداشتم. گفتند وشنیدم رژیم جدید تحت حاکمیت حزب خلق به مردم زمین میدهند. به کارگران کار میدهند و برای مردم فقیر، بینوا و تهیدست افغانستان خوارک، پوشاک و مسکن و تحصیل، صحت و بهداشت فراهم میکنند. من به عنوان کسی که رنج و محنت را با گوشت و پوست خود آزموده بودم داخل موج شدم. با اعتقاد به فقرزدائی و کمک برای مردمان تهیدست کشورم، نه چیزی بیشتر از آن به حیث یک فرزند رنج دیده و مسلمان افغانستان یک آرمان داشتم دستیابی به حقوق ملت و مردمم. ما مظلوم بودیم.

 

جنرال دوستم از ملیت و قومش می‌گوید

 شما همه میدانید، به زبان مادری ام گپ زدن نمی توانستیم. من به عنوان فردی متعلق به ملت تورک تحقیر می شدم. مردمم نیز تحقیر می شدند. من این آگاهی را از نصیحت و رهنمائی استادان سیاست یاد نگرفته بودم. استادی هم نداشتم. معلم من، استاد من، آموزگار من رنج ها، بدبختی ها و مصیبت های مردمم و قومم بود.

 من این درس ها را از مصیبت ها و تیره روزی های مردمم می آموختم. آموزگارمن رنج ها و بدبختی های مردم من بود. مردم تحقیر شده، بینوا و دور از سیاست و حضور در قدرت، دولت داری. من مبارزات حق طلبانه ام را با درس ها و آموزش ها از مکتب مردمم آغاز کردم. زنده گی ام را بر سر این راه گذاشتم. موهای سرم را درین راه و در مسیر این رنج و سرگردانی و مبارزات و مجاهدت های حق طلبانه سفید کردم...

 

جنرال وحاکمیت کرزی

 سترجنرال دوستم در دوران حاکمیت کرزی، جزء دولت بود. زمانی که وضعیت امنیتی به خرابی گرائید، جنرال دوستم به دولت پیشنهاد نمود که خواهان نبرد تعیین کننده علیه طالبان افغان و پاکستانی در چوکات نیروهای امنیتی در جبهات جنگ می باشد؛ ولی متأسفانه که کرزی روی ملحوظات تباری و سیاسی خود اجازه مبارزه قاطعانه را علیه تروریستان برای دوستم نداد؛ زیراکرزی نه تنها خواهان کوچک ترین صدمه به طالبان نبود؛ بلکه با نحوی از انحاء ده ها هزار طالب را از زندان های دولتی، امریکایی در بگرام و حتا گوانتانامو آزاد ساخت که همه آن ها به مراکز تروریستی خویش برگشتند.

 

گفتنی های جنرال ازعهد و تعهد

 به جای تحقق پیمان ها، عهد ها و تعهد ها با وعده خلافی، اعتماد زدائی و پیمان شکنی و بند وبازی های سیاسی روبه رو شدم. این بازی های سیاسی و پیمان شکنی دیگر نفس گیر وحوصله فرسا شده بودند. من متن این بازی ها را میدانم اما همیشه بخاطر مصلحت مردم گذشت کرده ام. حتا اگر به زیان خودم، حزبم و مردمم هم بوده است، باز حوصله کرده ام؛ و شکیبائی بیشتر نمودم ام. به این امید که شاید دیر یا زود به حق و عدالت احترام گذاشته می شود.

 من با مردم افغانستان هستم با مردمم هستم، خیر این ملت را میخواهم، صلح و ثبات، دموکراسی و عدالت و برادری می خواهم؛ اما واقعآ یک چنین سیستم سیاسی ای با چنین روش هایی می تواند صلح ایجاد کند و به آرزو های مردم افغانستان جامۀ عمل بپوشاند؟ مردم سی سال تمام وعده، وعید و دروغ شنیده اند. چگونه می توانند اعتماد کنند. دیگر بس است.

 

کرزی و احمدزی، از اکبربای تا ایشچی

 دولت کرزی، جنجال جنرال دوستم  واکبرباى را موضوع  امنیتى خواندند و افزودند که کنترول آن، از صلاحیت هاى وزارت داخله است. سخنگوى کرزی میگفت که تمام اتباع کشور درمقابل قانون یکسان مسوولیت و امتیازات دارد. این قضیه به څارنوالى سپرده شده و برخورد  قانونى با آن صورت خواهد گرفت. پولیس زمانى منزل جنرال دوستم را در وزیر اکبر خان محاصره کرد که  وى  و طرفداران مسلح اش به منزل  رئیس شوراى ترکتباران   (اکبرباى) هجوم برده و او را مدتى گروگان گرفتند (به ادعای گروپ کرزی). این محاصره عکس العمل شدید جنبش ملى و جبهه ملى را با خود داشت. شخصیتهای مستقل تاکید داشتند که حامد کرزى دستور محاصره منزل جنرال دوستم را داده بود.

 همچنان توطیه باردیگرمدیریت شد واین بارازجانب احمدزی ودردفاع ازاحمد ایشچی.

 

کیها آتش نفاق راپف می‌کنند؟

 جنرال ملک واکبربای بحیث مخا لفین اوزبیک تبارجنرال دوستم همسنگر ساخته شده بودند که علیه جنرال دوستم طرح واحد تخریبی داشته باشند.

 جنرال عطا والی بلخ بحیث مخالف تا جیک تبار جنرال دوستم آماده ساخته شده بود تا نقش مهم خود را دربی وزنه ساختن جنرال دوستم در ولایات شمال و حتی در ولایا ت حوزۀ نفوذی اش ایفا نماید.

 قوماندان امنیۀ کابل ووزارت داخله نقشهای وارد آوردن اتها مات تها جم افراد مسلح جنرال دوستم به خانۀ اکبربا ی وضرب وشتم اعضای فامیل او را برعهده داشتند تا با تبلیغات برضد جنرال دوستم اذهان عامه را علیه اوتحریک وزمینه را برای حضورپولیس دراطراف اقامتگاه جنرال دوستم ومداخلۀ لوی څارنوال مهیا سازند.

 رسانه های اجیرشده نیزوظیفه داشتند یک زاغ را چهل زاغ کنند وکاه را کوه نشان بدهند چنانچه این رسانه ها به مراتب بدتروخشن ترازصاحبان غرض ومرض گردانند گان تلویزیون ها عمل کردند. والی بلخ عطا نوردراجرای نقش خود وقتی نا کام حساب گردید که با لا ترازحیطۀ صلاحیت کاری اش گفت: من به هیچ کس اجازه نمیدهم درسمت شمال هرج ومرج ایجاد نما ید صدها نفرگفتند ونوشتند که عطا نورچه کاره وچندیکۀ ملک است که چنین عرعرمیزند وده ها هزارنفردرولایات فاریاب، جوزجان، سرپل، وحتی بلخ وتخارومنا طق دیگر تظاهرات را برضد توطئه گران وعمال آنها براه انداختند که اگرپیام ودستورخویشتن داری که ازطرف جنرال دوستم خطاب به مردم شمال کشورصادرشده بود توسط فعالین سیاسی به سمع مردم رسا نیده نمیشد ممکن والی بلخ وسایرنقش آفرینان درتوطئه علیه جنرال دوستم ازکرده پشیمان میگشتند.  اما بزرگان اقوا م که با مصلحت اند یشی بصفت شخصیت های مصلح ومدبران قوم برای حل مسالمت آمیزاین قضیۀ تصنعی حاصل توطئۀ دشمنان صلح وثبات کشورازولایات مختلف خودرا بکا بل رسا نید ند وبا جنرال دوستم واکبربای ملاقات ومذاکره نموده حل مسالمت آمیز این قضیه را برعهده گرفتند.

 

عکس العمل جنبش وشمال درقضیه اکبربای وتوطئه کرزی

 جنبش ملى. ا. ا – دریک عکس العمل تند گفته بود اگراینگونه عمل (محاصره منزل دوستم) تکرار شود، ساحات آرام شمال نیزنارام خواهد شد، سرپرست جنبش ملى،  طىی کنفرانس خبرى در مزار شریف گفته بود که وزیر داخله، بایداز جنرال دوستم معذرت بخواهد.  رتبه حکومتى دوستم (درستیز وال سرقوماندانى اعلى قواى مسلح ) بلند است و وزارت داخله، حق محاصره منزل اورا ندارد.

 همچنان درقبال توطیه کرزی ده ها هزارنفردرولایات شمال نظیرفاریاب، جوزجان، بلخ وسرپل درمورد دسیسه علیه جنرال دوستم که ازطرف عده یی ازدشمنان تبعض طلب ودشمنان صلح وامنیت طراحی گردیده توسط عمال وآلۀ دست دیگران براه انداخته شده وتبلیغات خصمانه ونابخردانه برای کاهش دادن اعتباروحیثیت دوستم توسط شرکای این توطیه ارایه گردیده بود تظاهرات عظیم وجشمگیرآگنده ازخشم براه انداخته شد. تظاهرکننده گان می گفتند - این قضیه عمداً براه انداخته شده است تا فضای مکدروآشوب زدۀ جنوب وشرق کشوررابه شمال ومناطق با لنسبه آرام نیز منتقل نمایند وزمینه را برای فعالیت سلطه خواهان مساعد گردانند وتا امکانات بن بست غلبه بر طالبان شریک ستراتیژیک این توطیه گران فراهم گردیده ودرفضای این نا آرامی ها وبحران سیاسی ونظامی، زمینه به کشت کوکناروتولید مواد مخدربیشترفراهم شود تا سهم بیشترازتولیدات وقاچاق آن ازمافیای بین المللی مواد مخدربدست آورند. این توطیه گران، شریک وحامی طالبا ن که خائنین ملی هستند، منافع شخصی خودرا بر منافع جمعی ترجیح میدهندوهمیشه سعی دارند که آتش نفاق رادرتمام قلمرو افغانستان توسعه داده ومشتعل نگهدارندتا به نفع طالبان خیانت پیشۀ سهم فعال ایفا نمایند.

 

 جنرال دوستم درمورد اداره کرزی

 اولین کسی بودم که به پروسۀ "دی دی آر" پیوستم. فرقه هایم را منحل کردم، اسلحه ام را تحویل دادم. من چنان توانائی تسلیحاتی داشتم که تا حال نتوانسته اند همۀ دیپوهای نظامی منرا انتقال دهند. در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری جان بر کف وارد افغانستان  شدم. تا به صدای صلح، خواست جامعه جهانی و دوستان بین المللی پاسخ مثبت بگویم. از ملت و مردم خود خواستم به کرزی رآی بدهند. همه میدانند که رآی من مشروع ترین رآی بود. تقلب در آن وجود نداشت. آن رآی در مشروعیت بخشیدن به دولت موجود به کرزی، نقش و تآثیرات انکار ناپذیر داشت.

  اما نتیجۀ آن همه مساعدت ها همکاری ها، حمایت ها که به خاطر مصلحت عام مملکت، جلوگیری از بحران، جنگ و نفاق قومی بود، چه شد؟

 

قاطعیت جنرال دوستم در برابر کرزی

 جنرال دوستم نیز در پیام شدید و دندان شکن به تیم کرزی خاطرنشان میکند :

 ...دولت کرزی یعنی وزارت داخله آن در لیل ۱۴/۱۵ برج دلو با بهانه ی که خود ساخته و تراشیده است منزل شخصی ام را خلاف تمام موازین و قوانین ملی وبین المللی به محاصره در آورد و صدها تن افراد مسلح پولیس ماجرا جویانه تاده ساعت به محاصره ادامه دادند که با تنفر و اینزجار و عکس العمل مردم حق شناس افغانستان از مرکز تا دور ترین ولایات کشور مواجه گردید و این توطیه شوم انها نیز برای بار دیگر خنثی شد. مابر این باوریم که وضعیت موجود به بن بست رسیده میخواهم مردم افغانستان برای تجدید نظر در ساختار نظام فعلی، یعنی تغیر سیستم ریاستی به پارلمانی، انتخابی بودن والی ها وسایر نماد های کارساز در چارچوب یک سیستم دموکراسی فدرال بصورت قانونی و صلح آمیز اندیشه نمایند و رای خود را به گوش رژیم کرزی و جامعه بین المللی که در روز های سخت مردم ما را یاری رسانده اند برساند. جنبش ملی اسلامی باور به همگرای منطقه و همبستگی دوستانه با همه کشور های جهان دارد؛ و حال قضاوت را به شما هموطنان عزیز میگذاریم با چنین دولت ها و با گماشته گان نا میمونش چه باید کرد و تا چه حد از حوصله و خویشتنداری کار گرفت و با توطییه ها و دسایسی که یکی پی دیگر راه اندازی می نمایند چه برخوردی صورت گیرد آ نرا شما هموطنان عدالت پسند و حق شناس معین خواهید نمود و آنرا به مصلحت نیک اندیشانه شما واگذار میشویم زیرا در هر نوع شرایط من با شما و شما با من بوده اید. ومن الله توفیق.

 

پیام ترک تباران به توطئه کرزی واکبربای

 حلقات برتری جو و عظمت طلب كه در محور كرزی مدار گزیده اند، درحالیكه تلاش میورزند سیستم غیرانسانی و فرسوده دورانهای حاكمیت خاندانی را در بنای تك قومی احیآ نمایند، نمیتوانند حضور اقوام غیرخودی را در ساختار مناسبات سیاسی - دولتی تحمل نمایند. بنابرین باگذشت هر روز دسیسه تازه یی را با استخدام عناصر خودفروخته و نوكرمنش وبا مصارف ملیون ها دالر بادآورده و خداداد راه اندازی مینمایند. دسایس پیهم علیه مردم اوزبیك در فاریاب، جوزجان، بلخ، سمنگان و بعضی ولایات دیگر و همچنان دسیسه اخیر برعلیه جنرال دوستم و حزب جنبش ملی اسلامی بیانگر اهداف خصمانه حلقات تمامیت خواه كه در بستر اندیشه ابآ ورزیدن از همزیستی مسالمت آمیز اقوام مختلف و احیای استبداد گذشته بنا گردیده است میباشد .

 تیم شوونیستی کرزی برای مبارزه باملت نجیب ازبیک وترک دریک اقدام عجولانه اکبربای را ریس شورای ترک تباران اعلام وخواستند ازکاه کوه بسازند اما کشمکش اخیرثابت ساخت که مردم ترک تبارازچنین شورای آگاهی ندارند وحتایکنفرهم دردفاع ازاکبربای قرارنگرفت. تنها وتنها کرزی، فاروق وردک، سخنگوی کرزی، جبارثابت، مقبول وزیرداخله، سالم احساس وعلی شاه پکتیاوال دردفاع ازوی قرارگرفتند که این افراد فوق الذکرازملیت ازبیک وترک تباران نبوده ومیخواهند ازآب گل الود ماهی بگیرند.