خورشید گرم و تابش فصل بهار نیست

بلبل خموش و غلغله در شاخسار نیست

دوران کهنه کاري بجای است تا هنوز

عطری نسیم و رایحه ُ خوشگوار نیست

به آنکه کهنه گی تا هنوز پابرجاست ولی با توجه به باورهای دیرینه و پروسه تغیر و حرکت در راستای امیدها و آرمان‌ها به تابش خورشید بهاری، مقدم نوروز، یعنی سال نو را برای هموطنان عزیزم تبریک گفته امیدوارم سال نو با پیام نو، پیام صلح و صفا، همدلی و همسویی، پیام اتحاد رفیقانه و همبستگی برادرانه، برای نجات مردم از فقر، عقبمانی، جهل و مرض، ختم جنگ و تأمین صلح سرآسری همراه باشد. سال نو پیام آور روشنی‌ها، تابش گرم خورشید بهاری برای دهاقین کشور ما، سال کارا برای کارگران، تحصیل و تعلیم، صحتمندی، آرامش و شگوفایی، خاصتاً سال موفقیت برای نسل جوان کشور ما باشد. امیدوارم سال نو، سال پیروزی صلح بر جنگ، روشنی بر تیره گی، حق بر باطل، ترقی به عقبگرایی، عدالت بر ظلم، همچنان سال پیشرفت، خوشبختی و رفاه همگانی باشد.

روزهای خاصی در بلندای تاریخ کشور ما وجود دارد که یاد آور وقایع و حکایتگر نشانه‌هایی از تاریخ باستانی سر زمین ما می‌باشد. نو روز جشن شکوهمند سر زمین آریانای باستان، پیشینه تابناک میهن ما و جلوه‌ی مهم از فرهنگ غنامند قدیم افغانستان است. نوروز به‌مثابه روز شادمانی زمین آسمان و آفتاب واعلام پایان سال وتجدید خاطره بزرگ جریان روابط انسان با طبیعت است. بزرگداشت نو روز در واقع گرامی داشتن سننهای دیرینه، فصل تجدد ونو گرایی وزمان برگزاری نوروز آغاز فصل بهار است.

بهار فصل دوباره نو شدن و رهایی زمین ازانجماد و یخبندان است فصل بیداری، کار و جشن طبیعت است. خانه تکانی پوشیدن لباس پاک وجدید، نوگری ونوگرایی، چهارشنبه سوری وهفت سین از مشخصات تعریف نوروز است. در ادبیات قدیم بهار را بتکده، بتخانه وآتشکده نیز نامیده اند. در بلخ باستان آتشکده را بنام بهار یاد کرده اند بهار پیک شگوفایی موسم زایش ورویش است.

نوروز در ایران، افغانستان وتاجکستان منحیث آغاز سال نو محسوب می گردد.

وجشن نوروز از اعتدال بهاری آغاز میشود. بنا بر تحلیل مورخین روز نو را بزمان جمشید نسبت میدهند گفته میشود تاریخچه نوروز باستانی لزوماً بدوبخش تقسیم است. اول نوروز باستانی اساطیری دوم نوروز باستانی تاریخی.

نوروز باستانی اساطیری به سده های قبل از میلاد مسیح میرسد. نوروز باستانی تاریخی، فرهنگ بجا کاری نوروز را به تعریف میگیرد که از قبل از اسلام وپس از ظهور آن تا عصر حاضر ادامه دارد.

میگویند خداوند در روز نوروز کار خلقت انسان وسایر موجودات را به پایان رساند. تولد زرتشت، حرکت زمین، بدور محور خود، نازل شدن انجیل، پیغمبری حضرت موسی، خلافت حضرت علی، پیدا شدن انگشتری حضرت سلیمان، ورود آفتاب به برج حمل، واقعه غدیر قم وتوفان نوح را به نوروز نسبت میدهند.

در وطن باستانی ما افغانستان نوروز از هزاران سال گذشته تا بدینسو در هر زمانی با فرهنگ، آداب وسنتهای مروج همان عصر وزمان تجلیل گردیده است. در عصر باستان نوروز را به روز کار، حرکت وبرکت دانسته اند. در بلخ باستان نوروز را در تپه های بلند بخدی با افراشتن بیرقهای رنگارنگ بتجلیل میگرفتند. در حال حاضر نوروز با مراسم گل گذاری، برافراشتن بیرق، نمایش پهلوانی، توزیع قند، شیرینی هفت سین وعسل بر گزارمیشود. نوروز را جشن دهقان نیز یاد میکنند درین روز مراسم نهال شانی قلبه کشی بزکشی کاشتن تخمهای زراعتی غرس نهال وگل کاری شروع میشود در روز نوروز مردم افغانستان از هر گوشه وکنار به زیارت مزار سخی رفته با افراشتن بیرق سخی وبر پایی میله های عنعنوی گل سرخ سال نوافتتاح میشود. همچنان در دیگر ولایات کشور مراسم نو روز همراه با میله های سمنک، گل ارغوان در ولایات پروان بغلان، گل لاله در هرات وگل نرگس در ننگرهارمیله ریگروان در ولایت کاپیسا وبرافراشتن توغ مندوی وبیرق سخی در جمال مینه شهر کابل ودیگر مناطق تجلیل بعمل می آید.

اما شور بختانه در کشور ما جریان جنگ سی ساله هست وبود کشور را به خطر نابودی مواجه ساخته چنانچه در نتیجه جنگ تحمیلی ونیابتی پاکستانی ها در کشور ما جان هزاران انسان بیگنه را گرفته صدها هزار دیگر را معیوب مجروح ومیلیونها نفر را از وطن بیرون کشیده، زیر ساختار های اقتصادی را از بین برد ه در عوض آن جهل و مرض فقر ومواد مخدره را بمیراث گذاشته و مردم را محتاج لقمه نان خشک ساخته

است. دستگاه فاسد دولتی، فساد پیشه، ناکارا ومسولین بی کفایت دولت نفاق ملی که مصروف زراندوزی اند. با چنین وضع کشور درگرداب فساد مالی، رشوت، چپاول، دزدی، قاچاق، بیعدالتی، قانون شکنی، ظلم، زور گویی و احتلاص غرق گردیده و سراسر وطن را نا امنی فرا گرفته است. هر روزی که میگذرد بم وباروت وحملات انتحاری جان ده ها ویا صدها هموطنم را میگیرد.

در کشور ما از ترس گرگان رمه از صحرا واز هیبت تفنگداران، مرغان هوا از پرواز محروم اند. چمن را آنقدر غارت کرده اند که شاخچه برای جای پای بلبل نمانده است. آنقدر کشتند که دل صحرا از خون شهیدان وطن رنگین شده است. زراعت ومالداری در حالت رکود قرار دارد. در زمینهای زراعتی بجز گیاه تلخ چیزی بنام بزر مواد خوراکی رویش ندارد برای اینکه خوراکه های تاریخ تیر شده پاکستان ومواد تلپت ایران بکشور بازار داشته باشد؛ اما زمانی افغانستان به سبد نان آسیا یاد میشد ولی اکنون مستکبرین جهان مردم آن را محتاج لقمه نان ساختند.

در کشور ما جای کارخانه را ویرانه، جای زراعت را مصیبت، جای خانه تکانی را خانه خرابی، جای تحصیل را تهدید، جای مهر ومحبت را دشمنی وکدورت، جای بیداری را خواب وجای تفکر سالم را جهالت، جای عدالت را خیانت و جای عدل را ظلم گرفته است. مردم در سرمای زمستان از رنج بیخانگی فریاد میکشند اینطور بنظر میرسد که زورمندان توده های زحمتکش کشور را بگروگان گرفته باشند. باین حال هزاران جوان تحصیلکرده کشور از حق کار محروم گردیده که پیامد آن جریان سیل مهاجرت بسوی خارج از کشورمیباشد. همین اکنون هزاران جوان مهاجر که به جستجوی کار در ایران وپاکستان رفته اند آنها جبراً به جنگهای سوریه ویمن اعزام گردیده وهزاران جوان دیگر در آبهای مدیترانه طعمه ماهیان دریا میشوند. در کشور ما بدبختانه تعادل طبیعت وجامعه برهم خورده از بهار واقعی فاصله زیاد داریم. نو روز که در وطن باستانی ما سابقه هزاران ساله داشته، حالا دیگر نوی ندارد.

بر ملت هردم شهید افغانستان است که بخاطر نجات شان از بد بختی حاضر باید راه حل هایی را جستجو نموده ودر کنار فرزندان راستین ودادخواه مردم و دلسوزان متعهد وطنپرست قرار بگیرند ودر اتحاد و همبستگی با فرزندان ترقی خواه وعدالت پسند در راه صلح وامن وسعادت مردم با برداشتن گام های مشترک شرایطی را بوجود آورند تا برمبنای آن کارگر صاحب کار شود ودهقان در امور زراعت ونهالشانی خود به موفقیتهای دست یازند وبرای جوانان زمینه تحصیلات فراهم گرد د ظلم، فقر، جهل و مرض ریشه کن گردد. تا رمه ها از شر گرگان ودشتها از وجود کرگسان در امان باشند آنگاه خورشید بهاری گرم بتابد.