جنگ‌های نیابتی در افغانستان بر بنیاد تجاوزات و مداخلات مستدام قدرت‌های جهانی و کشورهای منطقه مراحل مختلفی را در نوردیده است که عمده‌ترین دلایل آن را موقعیت مهم جیوپولیتیک، جیواکونومیک و جیواستراتیژیک کشور ما و مهم‌ترین انگیزه‌ی آن تکمیل زمانی قرارداد خط استعماری دیورند می‌باشد که به رویداد تشکیل کشوری ساخته شده به دسایس استعمار انگریزی بنام فرمایشی پاکستان می‌انجامد.

  کشور نام نهاد پاکستان که پس از جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۷ به دسایس استعمار انگریزی از خاک‌های هند و افغانستان شکل گرفته بود با نزدیک شدن زمان پایانی قرارداد یک‌صد ساله‌ی خط استعماری دیورند دوام موجودیت این کشور زیر سؤال رفته حکمرانان خونتای پاکستانی به خاطر بقای ننگین کشور نامیمون خود در هماهنگی سازمان سیا و آی اس آی در سال‌های ۱۳۵۲ و ۵۳ خورشیدی با ایجاد گروه‌های خرابکار اسلامگرا بنام جهادی و تجهیز آنان با اسلحه و پول در پشاور به‌منظور شورش و بغاوت از همان دوره آغازین حکومت محمد داود خان برخی از نقاط کشور را به جنگ آشوب ونا امنی روبرو ساخته اما هدف اصلی پلان تخریبی آنها بچالش کشیدن جنبش ترقیخواهی ودموکراتیک کشور و بخصوص حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که قبل ازظرفیت سازی و رسیدن به پختگی لازم سیاسی واجتماعی وقدرت ایستاده گی و کسب نفوذ واعتبارگسترده ی مردمی در مواجهه به موانع وچالشهای خطر ناک بوسیله جاسوس معلوم الحال حفیظ اله امین در سال ۱۳۵۷ پای ح د خ ا به حوادث خونین کشانده شد.

 پس از آنکه حزب د خ ا به خاطر نجات جنبش از مسیر بیراهه، وسمت وسو دادن آن بروند اصولی مطابق بمنافع علیای زحمتکشان افغانستان با ایثار واستاده گی مسُولیت رهبری دولت وجامعه را بدوش کشید، دشمنان افغانستان این نوکران آمپریالیزم همه در یک خط نامقدس بسر دمداری ایالات متحده امریکا با راه اندازی جنگ‌های نیابتی، تحمیلی تجاوزکارانه توانایی رزمی حزب و دولت را به چالش کشیدند و با موضعگیری های ظالمانه در مجامع ملی وبین المللی موجودیت حزب ودولت دموکراتیک وقانونمند افغانستان را در یک معامله مداخله گرانه ی گرباچف و دسایس پشت پرده سازمانهای سیاه و آی اس آی،

 راُس رهبری حزبی ودولتی را آماج قرار داده سرانجام ح د خ ا ودولت ج د ا را در ثور ۱۳۶۵ از وجود رهبری برحق زنده یاد ببرک کارمل محروم ساختند.

 این حربه ی دشمنان خلق افغانستان ضربه ی مهلکی بود که شالوده های صلح را از بین برد و با بقدرت رسیدن داکتر نجیب اله نی تنها صلح برقرار نگردید بلکه جنگ را بوسیله ی تنظیمهای ساخته شده در پاکستان تشدید نموده که درنتیجه ی آن تنظیمهای بنام جهادی درثور ۱۳۷۱ بقدرت رسیدند که با بقدرت رسیدن آنها هشتاد هزار نفر از اهالی شهرکابل قتل عام، زخمی، دربدر وبیخانه شده و متباقی مجبور به ترک وطن گردیدند وشهرکابل در آتش جنگ میانگروهی تنظیم های جهادی فرو رفته، داراییهای دولتی وهست وبود مردم تاراج و کابل بویرانه مبدل گردید.

 آنگاه که پاکستان این ایادی آمپریالیزم پاداش مصرف کلدار وایالات متحده محصول میلیاردها دالر مصارف جنگی خود را توسط درژنسکی ودیگر اجنتان خود بدست آورد به‌منظور رسیدن به اهداف استراتیژیک خود با بقدرت رساندن مجاهدین دولت موازی سایه وار بنام طالبان پیرامون مناطق دور ونزدیک ایجاد کرده، قدرت سیاسی جهادیون را به قلمرو بدخشان وپنجشیر خلاصه ساختند.

 اینبار با تغیر مهره های قدرت، دوره آزمایشی طالبان در جنگ داخلی و مواجهه با دولتهای موازی و همجواری با گروه‌های القاعده، ودیگر تنظیمهای مذهبی ساخت پاکستان وعربستان این خادمان امپریالیزم سپری گردید که دوام قدرت سیاسی آنها متناسب به میزان تطبیق اهداف استراتیژیک ایالات متحده مشخص میشد تا درسال ۱۳۸۰ خورشیدی امریکا به بهانه سازی جستجوی بن لادن افغانستان را دراشغال خود درآورد وبجای طالبان بی نکتایی، طالبان نکتایی پوش مهره های کارگذار سیاه را بسردمداری شخص مرموزی بنام کرزی بنام حکومت اسلامی به دلیل کاربردی جنگ مذهبی جابجا نمودند.

 حکومتی که با جنگ وزورگویی، چور وچپاول، غارت، دزدی، تجاوز، فساد، ظلم، هرج ومرج خود محوری، جنگسالاری، بحران و زورگویی، تشدید جنگ و خونریزی، نفاق، تفرقه وتعصب، هرج ومرج افغانستان را به جولانگاه علنی تروریزم وپایگاه متجاوزین وناقلین مبدل گردانید.

 که نتایج شوم آن تشدید فقر، بیسوادی، جهل، مرض، جنایتکاری، اعتیاد، فحشا وفساد، بیکاری ومهاجرت، قحطی، نا امنی ببار آورد.

 پس از تحمل مشقات بیش از یک دهه برمردم افغانستان، اینبار به‌منظور ایجاد یک دوره ی زمینه سازی برای سقوط کشورطراحان اتاق کهنه ی فکری مهره دیگری بنام اشرف غنی با تیم جفا کارش را دربافت قدرت جا بجا ساختند که با شعار های تو خالی مبارزه گویا علیه فساد، رشوت غارت وخود کامگی آغاز شد که فاسد ترین دولت در جهان را تشکیل میداد وتبعات آن با ظلم، خود محوری، تعصبات قومی، خیانت، رشوت، فحشا و تجاوز همراه بود که بموجب آن دشمنان افغانستان در امور دولت وسرنوشت مردم افغانستان دست بالایی داشتند.

  خلاصه اینکه با موجودیت قوای نظامی ۴۸ کشور جهان وایالات متحده امریکا در بیست سال اخیر نتایج آن عبارت است از شهادت وزخمی ومعلول صدها هزار نفر از قوتهای نظامی واهالی ملکی کشور، گسترش فقر واعتیاد مریضی ومهاجرت صدها هزار نفردیگر، تخریب زیر ساختارهای مالی و اقتصادی باقیمانده ازآتش انفجار زمان جنگ مجاهدین، جابجا شدن تروریستان وگروه‌های جنگی درگوشه ونقاط کشور، ضعیف نگهداشتن قوای مسلح، تشدید جنگ وخونریزی، نابودی مکاتب ومدارس، فقر ومرض قحطی، بیکاری، اعتیاد، تشدید کشت وقاچاق مواد مخدره، بحرانی شدن اوضاع کشور

 نا امنی، ترور ودهشت افگنی، پس نمودن مهره های سوخته و بلاخره فرار قوتهای نظامی دول غربی وایالات متحده امریکا از افغانستان.

 اگربنقل از برخی رسانه ها وخواست بعضی از کشورهای جهان ایالات متحده از افغانستان معذرتخواهی کند زیان برگشت ناپذیر ناشی از خیانت خلیلزاد وتخریبات وارده از بم های خوشه یی وبم مادر در افغانستان را کی میتواند جبران وتلافی نماید؟

 در حالیکه در طی بیست سال گذشته افغانستان به لانه ی جاسوسی مهره های کارگذار سیاه واستخبارات نظامی وتروریستان سایر نقاط جهان مبدل گردیده بازهم ایالات متحده

 باموجودیت طالبان در حکمروایی این کشور در جهت تطبیق اهداف واستراتیژی خود در منطقه قرار است گامهای جدید بردارد. تطبیق اوامر استعماری فشار برمردم افغانستان

 در پوشش های مذهبی با فروپاشی فرهنگ وسیستم آموزشی بخصوص بستن مکاتب بروی دختران ومحرومیت زنان ازحق تحصیل، فعالیتهای سیاسی وحقوق مدنی وفلج ساختن نیمی از نفوس کشورزمینه ساز تطبیق استراتیژی آزمندانه ی امریکا در افغانستان است. در حالیکه در کشورهای عربی درمکه ومدینه وایران آخوندی وپاکستان مرکز دستگاهای ملاسازی بازهم زنان ودختران به اوج تحصیلات عالی رسیده اند ولی بدبختانه در کشور ما با ادامه ی جنگ‌های نیابتی زیر نام دین ومذهب وطن را در عمق جهنم فرومیبرند.

  امریکا تنها در طی بیست سال اخیر با اشغال نظامی عراق، تجاوز به سوریه، لیبیا، افغانستان و یمن و دیگرنقاط جهان که حاصل آن تشدید جنگ وخونریزی، قتل وکشتار وزخمی شدن میلیونها انسان بیگناه وطنپرست ومیلیونها مهاجر، نابودی هست وبود کشور ها، قرار دادن مردم در حالت فقر وبد بختی، مرض، جهل، قحطی وبحران جنگ وخونریزی، دربدری فساد، تعصب نفاق، خانه جنگی، ترور وحشت می‌باشد باز هم کشور های مدعی حقوق بشرو مدعیان دروغین دموکراسی با

 مهر سکوت برلب وندیده گرفتن جنایات یاد شده چگونه وجدان شان را آرام ساخته وبا پر رویی و تبلیغات کر کننده یک سر وهزار زبان مردم را فریب داده مخالفین خود را مستبد و دیکتاتور اما خود وایادین خود را حامیان دموکراسی وطرفدار حقوق بشر میخوانند.

 در حال حاضر جهان در شرایطی نا امنی شدید قرار دارد طوریکه معلوم است همین اکنون شبحی در اروپا در گردش است وآنرا شبح یک جنگ بزرگ می نامند جالب توجه اینست که برخورد متفاوت کشورها در رابطه به جنگ‌های افغانستان واوکراین نتایج متفاوت وخطرناکی را بوجود می آورد. بنابرآن هرگونه تعلل در صلح و جلوگیری نکردن از گسترش جنگ در هرکجایی که باشد خود دخالت در جنگ محسوب میشود.

 قدر مسلم اینست که نسلهای موجود وآینده ی جهان با ذره بین تیزبین نیرنگهای ظالمانه استعمار را بدقت می بینند. آنها بعد ازین نخواهند توانست خاک بچشم جهانیان زده طلسم شیطانی مداخلات بیشرمانه ی خود را از انظار جهانیان پنهان نگهدارند.

 دشمنان افغانستان وعوامل نفوذی آنها این را بدانند که دوران زورگویی، یکه تازی، تک قطبی وتجاوز رو به زوال است دیگر نمیتوان با اهداف شوم وغیر انسانی خود خاک بچشم ملتها زد ملتها بیدار میشوند ودشمنان در آتش برافروخته خود شان پشیمانوار خواهند سوخت.

 زنده باد صلح نابود باد جنگ.

 مردم خوا بیده را بیدار کن

 راه با قیما نده را هموار کن

 با گذ شتن ازمیان کوره ها

 عزم خودراباعمل همکارکن

 باعرض حرمت