از قضا موقعیت جغرافیائی ومنابع سرشارطبعی وطن ما در طول تاریخ توجه لاشخوران، دزدان وچپاولگران جهانی را به خود معطوف ساخته است.

  تا قبل ازظهور و تشکیل اتحاد جماهیرشوروی، ممالک جهان توسط شاهان، امیران، دزدان دریائی، جمهوری های قلابی، استعماریون، ملاکین وبرده فروشان اداره میگردید. این لاشخوران سرتقسیم ثروت وبازارهای تجارتی باهم می جنگیدند ومیلیون ها انسان بیگناه را قصابی میکردند که فتوحات اسلامی، مقدونی ها، چنگیزی ها، تیمورلنگ ها، جنگهای سی ساله اروپا، جنگهای مسلمانها وعیسوی ها (جنگهای صلیبی)، جنگ جهانی اول ودوم شاهد مدعای ماست.

  با تاسیس اتحاد شوروی قوانینی درجهت تعیین سرنوشت ملتها، حقوق بشر، تساوی حقوق زن ومرد، تساوی دستمزد زن ومرد، حق اشتراک زنها درانتخابات ودیگر قوانین مدنی جهت اعمار یک جامعه عادلانه ومبارزه جهت استقرارصلح دایمی درجهان دردستور کار روزقرارگرفت. با اینهمه اقدامات ماسک ازچهره ضد بشری امپریالستی واستعماری دورساخته شد وامپریالیستها مجبورشدند تا غرض جلوگیری ازانقلابات مردمی در ممالک شان اکثراین قوانین راازاتحادشوروی وام گیرند ودرجنگ سرد در تبلیغات شان ازحربه به اصطلاح دیموکراسی وحقوق بشر استفاده نمایند.

  از آن جایکه درجوامع طبقاتی (کپیتالستی وامپریالستی) دولت وحکومت درخدمت منافع طبقه حاکم قرار دارد دولت های امپریالیستها جنگ ولشکرکشی را بهترین وسیله کسب منفعت برای صاحبان صنایع و طبقه حاکم تشخیص داده به بهانه خطرشوروی از یک طرف به تبلیغ دروغین دیمکراسی وحقوق بشرمیپرداختند واز جانب دیگربا تشکیل پیمانهای تجاوزگر نظامی سالانه مبالغ انگفتی ازپول تکس دهندگان شان را به جیب کمپنی های اسلحه سازی سرازیر میکردند؛ اما بعد ازآنکه اتحاد شوروی را ازبین بردند دگر ضرورتی به دیموکراسی وحقوق بشرنه داشتند وهمه این کلمات اخلاقی را به باطله دانی انداخته جهت کسب منفعت بیشتر دشمن دیگری بنام تروریزم خلق نمودند وگروپهای تروریستی را که نامهای مختلف وهدف واحد دارند بوجود آوردند. از یک جانب با تبلیغ وراه اندازی جنگ با تروریزم واز جانب دیگر با کمک به تروریزم مردم خود وجهانیان راگروگان و به بازی گرفتند.

  تباهی افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا، یمن،...، تخلف- تقلب وجعل کاری درانتخابات افغانستان وانتخابات امریکا، واحیای تروریزم طالبانی توسط انگلیس-امریکا؛ تسلیمی پلان شده وعمدی نیروهای دفاعی افغانستان دریک تبانی وساخته کاری با پاکستان به وسیله ی مجریان خاین امریکایی افغانتبار (خلیلزاد- غنی احمدزی و حامد کرزی جمع اجیران معلوم الحال) به لشکر برونمرزی پاکستان (طالبان)، همه ثابت میسازد که کلمات اخلاقی به اصطلاح " دیموکراسی، وحقوق بشر" دگر مربوط قرن گذشته است وامروزتنها باید بزنس کرد ولوکه به قیمت جان ملیونها انسان بیگناه تمام گردد. این وضع بیانگر آنست که برای امپریالیست ها انسانها حیثیت کالا را دارند که میتوان بالای شان تجارت ومعامله نمود ومهم نیست اگریک باند جنایتکار تروریستی که درطول بیست وپنج سال دردریای خون مردم بیگناه افغانستان شنا کرده اند به عوض آنکه به جزای اعمال ننگین شان رسانیده شوند، امریکا ایشان را به زور برچه بالای مردم ماتحمیل نموده است تا توسط این نیروی نیابتی تاریک اندیش قرون وسطائی اهداف جیوپولیتیک وجیواکونومیک خود را در افغانستان ومنطقه بدست آورد. ممالک منطقه یعنی چین، روسیه وایران میدانند که گروه طالبان مخلوق ونیروی نیابتی انگلیس، امریکا، عربستان وپاکستان است. با آنهم تعجب آوراست که چرا این ممالک بیک گروه تروریستی حیثیت سیاسی بخشیده نمایندگان ایشان را بافرش قالین سرخ به مذاکره پذیرفتند و چند روز قبل نماینده ویژه روسیه درامورافغانستان به طالبان خوشخدمتی کرده وعده اشتراک در باز سازی افغانستان را داد. آیا رهبران ایران، روسیه وچین نمیدانند که حامیان طالب درنظر دارند تا تروریزم را ازافغانستان وآسیای میانه به تهران ومسکو و ایالت زنجان چین انتقال دهند؟

 دراین بازی بزرگ بغرنج رهبران این سه مملکت به قمار بزرگ دست زده اند چه آنها فکر میکنند که میتوانند طالب بخرند وباخریدن طالب میتوانند بازی شطرنج را به نفع خودبچرخانند، اما اینطور نیست. اگرامریکا درافغانستان ومنطقه صلح میخواست ضرورت به طالب نداشت ومیتوانست دولت فاسد افغانستان را اصلاح نماید. احیای طالب به معنی ادامه جنگ، هرج ومرج مدیریت شده وصدور تروریزم است. تصادفی نیست که اردگان ترکی باخصلت مداخله گرانه اش میخواهد میدان هوائی کابل را تصرف کند. اویک اخوانی دوآتشه ونوکر ناتو است که از سوریه ولیبی تجربه کافی در صدور تروریزم، سرقت تیل ودیگر منابع طبعی، قاچاق اسلحه ومواد مخدروپول شوئی کسب نموده است.

 ارمانهای انسانی وطنپرستی، مردمگرائی و استقلال خواهی همه به قرن گذشته پیوسته است قرن ما قرن بزنس است سران ممالک که درفوق نامبرده شد همه بزنس میکنند، آنها نوکران ونمایندگان اولیگارشی وشرکت های بزرگ چندین ملیتی شان اند (دربورد دایرکترهای کمپنی های روسی وچینائی افرادی از اروپا ووال ستریت چوکی دارند).

  طوریکه امروز فاجعه درافغانستان بوقوع پیوست اگر تروریزم به آسیای میانه، روسیه وایران انتشار کند مردم تباه میشود نه شرکتها. میتوان گفت که تروریزم، جنگ وویرانی جشن سرمایه بزرگ است زیرا شرکت ها، سلاح، مهمات، تیل وممر والبسه غذا و دارو میفروشند وبعد از ویرانی به بازسازی میپردازند وسود های بزرگ را به جیب میزنند. قرار یک مقاله درتارنمای بنیاد فرهنگ استراتیژیک درسالهای اشغال افغانستان بیشتر از دو تریلیون دالرپول تکس دهندگان امریکائی به کیسه کمپنی های بزرگ چون لوهید مارتین، ریتیون، جنرال دینامیکس، بویئنگ، و نارتروپ گرومن افتاده است ازاینجاست که همه ممالک زیدخل درمسئله افغانستان به گروه تروریستی طالب چراغ سبز دادند وهمه علاقه دارند که بزنس کنند وسود بجویند، تخریب کنند و پس ازان از حساب مردم آباد نمایند ورنه همه این ممالک میدانند که تروریست ها چطور واز کجا تمویل وتامین میگردند.

 چند مملکت مغرض وفتنه گرکه خود راجامعه جهانی میخوانند آگر واقعا میخواهند که جهانیان درصلح وآرامی زندگی کنند طوریکه فاشیزم راممنوع ساختند میتوانند به وهابیزم وسلفیزم نقطه پایان بخشند، مدرسه های ترور رابسته، رهبران شان را به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه نمایند.

 احتمال دومی که در حل مسئله افغانستان میتوان به آن اشاره کرد آنست که شاید ممالک ذی دخل در قضایای افغانستان باهم به فیصله رسیده باشند که کیک افغانستان رابین شان تقسیم نمایند. بدین منظورمیخواهند یک گروه جاهل، اجیر را بالای گرده های مردم افغانستان سوارنموده افغانستان را تاراج نمایند.

 درخاتمه میتوان گفت که تمام جنگ ها و مصیبت های بشری ناشی از نظام منحط کپیتالستی است.

  کپیتالیزم ومرحله نهائی اش یعنی امپریالیزم واقعا یک بزنس وپیشه جنایتکارانه است که هر روزبه بشریت وطبعیت جنایت میکند.