هشتم مارچ سرِآغاز مبارزات متحدانه وتجلی جنبش آزادی خواهانه زنان میباشد که توسط کارگرزنان امریکا شروع شد تا قاره های اروپا، آسیا ودیگرنقاط جهان را درنوردید. البته در رابطه به تاریخ جنبش زنان جهان وچگونگی انتخاب هشتم مارچ بنام روز جهانی زن در امریکا، اروپا آسیا وبخصوص آلمان واتحاد شوروی سابق، در مقالات قبلی بنده مفصلاً به بحث گرفته شده است ودرین برگه مرور کوتاهی به روند زنده گی ومبارزات حق خواهانه زنان ستمدیده جهان وبخصوص کشور ما افغانستان خواهیم داشت.

 اگر هشتم مارچ تکانه بزرگی برای رهایی وجنبش عظیم همبستگی زنان ستمدیده ومظلوم جهان محسوب میشود، در واقع، این یکی از پله های تاریخ مبارزات حقخواهی زنان از قید ستم ارتجاع واستبداد بوده که بنماد تاریخی جنبش زنان مبدل گردیده است.

 اما زنان از آغاز پیدایش، بخاطر رهایی از ستم در نقاط مختلف دنیا بصورت فردی وجمعی و در راه تامین حقوق وعدالت تا آزادی وبرابری کامل حقوق زن ومرد تلاش مستمروموثر ی را بخرچ داده اند.

 در کشور عقب نگهداشته شده ما افغانستان، زنان از گذشته های دور تا بدینسو در گرداب شرارت مرد سالاری، تعصبات وتبعیضات جنسیتی واستبداد دینی گیر مانده اند.

 زنان رنجدیده کشور ما زیر فشار های گونا گون، سنتها، رسوم ورواجهای بیجا و کمر شکن نظام فرتوت فیودالی وارباب رعیتی، درمیان هنجارها ونا هنجاری های عقیدتی واستبداد مذهبی با مرگ تدریجی دست و گریبان اند.

 واضح است در جامعه ی که فقر، مرض، بیکاری، بیسوادی، جهل، زورگویی تعصب وتظلم حکمفرماست زنان درحالت بیسرنوشتی و اسارت بسر می برند.

 بآنکه در مقاطع بی مانندی از تاریخ، زنان کشورما بار اول در دوران نهضت امانی و به پیشآهنگی ملکه ثریا وشصت سال بعد آن جنبش عظیم زنان آزاده افغانستان در وجود سازمان دموکراتیک زنان افغانستان برهبری دکتوریس اناهیتا راتبزاد پرچم مبارزه را بر ضد ارتجاع واستبداد بر افراشتند و به حقوق وآزادی های دموکراتیک نایل گردیدند ولی در اثر استبداد وحشیانه ارتجاع، استبداد، عوامل استعماری وعقبگرایان شریر طبقات حاکم، نهضت زن در کشور بیرحمانه سرکوب ولگد مال گردید و استبداد وحشیانه عقبگرایان عصر حجر بر پیکر زنان کشور سایه افگند که در اثرآن جای زن درکنج زندان وسرنوشت آن بدست زن ستیزان افتاد.

 افزون بر آن، طوریکه معلوم است جنگ چهل ساله در افغانستان بیشترین قربانی از قشر زنان گرفته است. درطول این دوره جنگ صدها هزار زن وکودک جانهای شیرین شان را از دست داده اند. هم اکنون هر سالیکه میگذرد صدها زن وکودک در اثر فیرها ی دشمن وحملات انتحاری جان های خود را از دست میدهند.

  در محلات زیر تسلط گروهای تروریستی و مذهبی صادر شده از خارج، دشمنان انسانیت مکاتب دخترانه را به آتش کشیده زنان ودختران را از حق تحصیل، تعلیم وکار محروم ساخته وکودکان صغیر بر خلاف احکام شرعی به ازدواجهای اجباری مجبور ساخته میشوند ودر بسا نقاط دور دست کشور زنان ودختران را وحتا کودکان را بجای کار وتحصیل بیاد گیری استعمال اسلحه مجبور ساخته با حیل مغزشویی وتغیرات عقیدتی آماده جنگ ونابودی همنوعان شان میسازند.

 دردا که وحشیان قرن بیست و یکم دربرخی نقاط کشور زن را بحیث انسان درجه دوم مانند مطاع ناچیز مورد خرید وفروش قرار داده و بطور کل شرارت پیشگان با برخورد خشونت آمیز تهدید، تحقیر، توهین، تبعیض وتعصبات جنسیتی وانواع خشونت زنده گی قشر زن را بخطر جدی روبرو ساخته اند.

  چنانچه در اثر وحشت روز افزون دشمنان وطن، هر سالی که میگذرد صدها زن ودختر مجبور به خود کشی میشوند. وصدهای دیگر در اثر مریضی جانهای خود را از دست میدهند. هزاران زن بی سرپرست ومسکین در اثر فقر وگرسنگی مجبور به گدایی وفروش فرزندان خود گردیده وصدها زن دیگر به کنج زندانها بحالت بیسرنوشتی بسر برده، عده کثیری از زنان ودختران مفقود الاثر ویا توسط قاچاقبران بخارج معامله میشوند.

 به این ترتیب دشمنان سوگند خورده افغانستان بخاطر انتقام از شکستهای تاریخی وننگین شان درین کشور پلان کرده اند تا توسط گروه های وحشی واجیران صادر شده از خارج نیمی از نفوس کشور را فلج سازند.

 سوال اساسی درینجاست که کجاست نهاد ها ی مدافع زنان، حقوق بشر ویا دولتی که از زنان منحیث خواهر وهمسر ومادر دفاع کند.

 دولت بشکل نمایشی اداره ی را بنام زن آنهم معلوم نیست که هدف اصلی تاسیس آن اداره بنام زن چیست ولی اثری از رهایی این قشر قربانی وتامین حقوق زن ودفاع از زنان محروم ومظلوم کشوردیده نمیشود. دولت گاهگاهی محافلی را بنام هشتم مارچ از روی تظاهر بشکل نمایشی وسمبولیک در انظار مردم بنمایش میگذارد ولی این محافل به زنده گی زنان کشور تاثیری نداشته وضع همانطوری که بود ادامه دارد.

 نهاد های حقوق بشر وسازمانهای مدافع نیز تا هنوز نتوانستند وضع را مهار بسازند وبرای اعاده حقوق زن کاری را در کشور انجام دهند. بلکه آنها نیز در همسویی با دولت وسایر زورمندان با سازشهای محافظه کارانه از کنار اوضاع با بی تفاوتی وکارهای غیر سازنده میگذرند.

 در برخی نقاط کشورعلما وروحانیون محافظه کار و مفتخور نیز در سازش با زورمندان محلی ویا خوش خدمتی به گروه های عقبگرای ارتجاعی، برخلاف احکام شرعی وکرامت انسانی دخت صغیر حتی کودکان را به عقد نکاح مجبور ساخته وبعوض قاتل شهید را محاکمه میکنند که ازبرکت همین مدعیان دین وتیکه داران مذهبی، بازار عشرتسرای گروه های صادر شده اعراب در بسا گوشه ونقاط کشور گرم میشود.

 ازینجا معلوم میگردد که اجرات واقدامات نهادهای مسول مانند بخشهایی از دولت، برخی از نهادهای حقوق بشر وبخشی از ملایان مذهبی در راستای دفاع از حقوق زنان کاری را انجام داده نتوانسته اند. آنچه ادعای خدمت میکنند فقط نمایشی وتبلیغاتی بوده به بهبود وضع زنان کشوراثری ندارد.

 در حال حاضر بخاطر اعاده حقوق زن این قشر محروم وزحمتکش، نخست از همه رسالت تاریخی زنان ومردان آزاده کشور است که بدور هم جمع شده با وحدت واتحاد سراسری ملی از جنبش آزادی خواهانه زن تا پای جان دفاع نمایند. همچنان زنان ستمدیده کشور بخاطر رهایی از چنگال ستم سالاران متعصب وزن ستیزان کینه جو، قبل از همه به کسب سواد ودانش، بیداری وآگاهی وتحصیل نیاز مند اند تا با درک این حقیقت بتوانند به علم وخرد رو آورده بهر قیمتی ممکن با پیگیری درس وتعلیم که نیاز مبرم زن ومرد کشور است آنگاه قادر خواهند شد تا در تشکلهای اجتماعی وسیاسی بسیج گردیده به نیروی بالقوه در جامعه مطرح شوند. زیراکه انسان بر پایه ی علم ودانش میتواند بهتر فکر کند ونظریات خود را با خرد وزان ترقیخواه درمیان بگذارد. زنان رنجدیده کشور شما تنها نمی باشید آگاهان امور، مبارزین دادخواه ورهروان راه حق وعدالت وترقی با شماست.