هدف از مقاله بیان و توضیح یک سبک و مهارت متناسب و متعارف در عصر کنونی است که اکثرن در مجامع اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار میگیرند. این مقاله یک نقد و یا یک سبکنگری بر شیوه‌های معمول و مورد استفاده بعض از قلم بدستان گرامی و یا شخصیت های هم نیست که در مجامع سیاسی- اجتماعی به بحث‌ها و گفتمان ها از طریق وسایل رسانشی میپردازند و یا درگرد همآئی های حضوری صحبت مینمایند.

 بلکه هدف این مقاله فقط بیان موثریت کاربرد آن مهارت ها و سبک های متفاوت گفتاری و نوشتاری است که در جوامع مدرن از آن استفاده میگردد، من‌جمله اطاقهای پارلمانی، گردهمآئی ها برای مبارزات انتخاباتی، جلسات سازمان‌های سیاسی و اجتماعی و جمعآمد های مماثل دیگر.

 چرا این سبک و چرا علاقه‌مندی استفاده از کلتور مدرن گفتاری و نوشتاری؟

 - در جوامع مدرن کنونی مسأله وقت و تا حد ممکن استفاده از وقت و رسیدن به امور دیگر روزانه خیلی مهم است، زیرا زنده گی مدرن امروزی پر از تحرک و انجام وظایف کمپلکسی است که فرد باید به همه امور خویش بتواند برسد.

 - تقسیم مسئولیت و صلاحیت‌های کاری از بالا و پائین و توقع انجام وظایف به‌موقع، کاربرد ابتکارات، سازمان‌دهی خوب و استقلالیت نسبی در امور تحت صلاحیت و مسئولیت جاگزین هرم‌های ساختاری میگردد که از بالا هدایت و از پائین تنها اجرای لاقید و شرط باشد. مثلن در یک حزب سیاسی مدرن از رئیس تا یک عضو در یک هسته پائینی دیگر تنها امر دهنده و هدایت دهنده نیست بلکه در همان محل کار روزمره‌اش نیز وظایف اجرائی دارد. مثلن تحریر همه گزارش‌ها از امور روزانه که یک رهبر انجام می‌دهد، خود مسئولیت دارد تا در اخیر روز عقب کمپیوتر خویش نشسته گزارش خویش را ثبت نماید وبرای خود یک آرشیف را ایجاد مینماید. او در همان گروه کاری رهبری مسئولیت گزارش دهی را دارد که در امورات روزانه چه کرده است.

 - سازمان‌دهی و اداره در همه امور یک اصل ضروری برای یک اداره‌چی و یا یک رهبر یک اجتماع کوچک تا بزرگ سیاسی و اجتماعی است که از وی توقع و تقاضا میگردد.

 - بحث‌ها متمرکز بر موضوعات معین است که هدف، حصول هدف و به‌کارگیری نتایج و تصامیم آن در موقع تعین شده باید ارائه گردد.

 - از کشانیدن موضوع اصلی به موضوعات غیر مرتبط و حاشیه پردازی، با استفاده از مهارت‌های کاری جلوگیری میگردد.

 - از بحث‌ها و صحبت‌های فرسایشی، طولانی به‌اصطلاح عامیانه «چشم بستن و دهان باز کردن» جلوگیری میگردد

 - اصل ارائه پیام یک موضوع تعین شده برای خواننده و یا شنونده مهم است که ممکن چند در سطر و یا چند جمله گفتاری ارائه گردد تا مقدمه‌های طولانی و غیر مرتبط.

 سبک مدرن نوشتاری و گفتاری، گفتن و نوشتن «کوتاه و قوی» یک مسأله حایز اهمیت در شرایط موجود است.

 من خیلی‌ها فکر کردم که چگونه از محتوای و هدف موضوع که در این مقاله ارائه میگردد، اصطلاحات یا مفاهیم را بتوانم برون کشم که تا با به‌کارگیری آن دفعتن شخص متوجه به چند اصل نوشتاری و گفتاری مدرن شده که بتوان خود، گفتار و نوشته خود را بدان عیار ساخت. هدف در این است ما در شیوه‌های گفتاری و نوشتاری خویش چگونه کوتاه و قوی، ریالستیک، صریح، منسجم، زود فهم و مرتبط حرف بزنیم و بنویسیم.

  اگر ما به تاریخ معاصر کلتور نوشتاری و گفتاری حلقات روشنفکری خویش، از راست تا چپ یک بازنگری کوتاه نماییم، درمیابیم که اکثریت اجتماعات روشنفکری در دهه‌های شصت تا هفتاد و هشتاد بیشتر به آموزش‌های اندیشه وی متمرکز بودند و برای عمیق شدن به آن آموزه‌ها به رسالات ایدیولوژیک و فلسفی رجوع می‌کردند تا بر اندیشه سازمان سیاسی و یا اجتماعی خویش مسلط باشند. این یک جهت خیلی قوی و متبارز همان عصر بوده که در مباحثات جدلی و استدلالی طرف‌های بحث و مجادله سیاسی بیشتر بر اساسات ایدیولوژیک و فلسفی استدلال خویش را متکی می‌ساختند، حتی برای اثبات دلیل به جلد، قسمت و صفحه یک کتاب مراجعه می‌کردند و آن‌ها و می‌خواستند تثبیت کنند که «او از همه بیشتر خوانده و آموخته است». انسان‌های صاحب اندیشه آن زمان قبل از همه به کتب و رسالات تیوریکی و فلسفی رجوع می‌کردند، تا آموزه‌های از شرایط اجتماعی، اقتصادی جامعه خویش که در آن خود می‌زیسته‌اند. مثلن ما از منافع طبقه کارگر در کتاب‌ها می‌خواندیم که در جامعه ما مناسبات کارگر و کارفرما اساس مسلط برای انکشاف کلتور و فرهنگ، و یا انکشاف اقتصادی جامعه نبوده است. روی همین دلیل در نوشته جات و کلتور گفتاری در سیاست آن زمان طولانی حرف زدن و طولانی و متکی بر مبانی فلسفی و ایدیالوژیکی نوشتن به جهات مثبت و قوی و متبارز شخص محسوب میگردید.

 به تعبیر دیگر ما همه به دانش نقلی مصروف بوده‌ایم که در مقابل دانش تعقلی ما را تحت سایه قرار می‌داد. ما بیشتر صحبت کننده بوده‌ایم تا شنونده که بدان عادت نموده بودیم.

 اما عصر کنونی، عصر زنده گی با جهان پیشرفته تخنیک و تکنالوژی انترنتی آن‌قدر وسیع است که دیگر آن ضرورت‌های بحث‌های جدلی ایدیدلوژیک و فلسفی و دانش نقلی را در درجه پایین‌تر قرار می‌دهد. حالا انسان‌های که دیگر کلاسیک اندیش نیستند و خود را با شرایط و توقعات کنونی انطباق داده‌اند، درک می‌کنند که باید کوتاه و قوی، صریح، منسجم، زود فهم و مرتبط حرف زنیم و بنویسیم. چون‌که ارتباطات، تعاملات و امور روزانه همه باید به‌سرعت عمل انجام یابند. به بیان دیگر وقت، استفاده از وقت و بدست آوردن هدف در کوتاه مدت بیشترین اهمیت پیدا نموده تا شیوه‌های کاری سال‌های که هنوز هیچ امکانات کمپیوتری و تکنالوژی انترنتی مساعد نبود.

 پس چگونه می‌توان خود و حلقه مرتبط به خود را از صحبت‌های طولانی، بدون ارتباط، با مقدمه طولانی، توضیحات جانبی، حاشیه روی و رجوع غیر ضرورت به فاکت ها و نصوص ایدیالوژیک و فلسفی مبرا ساخته «نجات» دهیم.

 موضوع را با یک مثال خوب روشن می‌سازم:

 شخص با احساس مسئولیت و صاحب دانش وسیع اجتماعی و فلسفی در صحبت که باید در هفت دقیقه هدفش را مطرح می‌نمود، اولن آغاز نمود از قهرمانی‌های یک قرن قبل، رفت به‌طرف جنبش‌های سال‌های بعدی و بعدی. بعدن مبارزات خودش و سازمان سیاسی‌اش صحبت نمود ولی وی برای ده دقیقه دیگر از مبارزات انتخاباتی خودش صحبت نمود. او از این طبقه و آن طبقه اجتماعی صحبت نمود و مثال‌های از مردان زبده و نامدار جهان داد. جالب‌تر از اینکه او نام‌ها و محتوای شش صحبت کننده قبلی را برشمرد و هریک را با نام و احترام یاد کرده صحبت‌های ایشان را هم تأیید نمود و بالاخره جالب‌تر از همه که او در آغاز و اخیر هر جمله‌اش کلمه دوستان، سروران و ... را مکررن بر زبان می‌آورد؛ اما آنچه توقع و انتظار شنوندگان در مجلس این بود که او بگوید که نظر کوتاه وی یا بر شمردن مفاد و مضار طرح موضوعی بود که بدان باید پرداخته می‌شد. این شخص بالاخره چنین افاده داد که کدام طرح و یا نظر ابتکار دیگری ندارد که پیشکش جلسه نماید بلکه نظرش تنها دال بر تأیید نظریات قبلی بوده است.

 من همچنان که با روان اجتماعی افغانی‌ام که بدان حرمت می‌گزارم و با سربلندی بدان می‌نگرم، زمانی در خود و تعداد همسویانم در یافتم که ما در کلتور نوشتاری و گفتاری نقد و یا «نه گفتن» را با یک توضیح و پیش مقدمه افاده می‌دهیم و در ورای نقد و یا «ه گفتن» خود چرخیده، باقی می‌مانیم. این از یک دیدگاه جهت خیلی‌ها مثبت و وزین کلتور افغانی ما مبنی بر رعایت احترام بر دیگران است، را نشان می‌دهد ولی جهت دیگر و کمتر مثبت آن در آن است که ما کمتر موفق می‌شویم خواست واراده خود را با وضاحت و زبان گویا و کوتاه مطرح نماییم و طرف مقابل هم باید بفهمد که شما می‌خواهید نقد کنید و می‌خواهید «نه» بگوئید. در حالی که بعضن «یک نه و صد آسان» می‌تواند به‌سرعت حلال یک مشکل باشد.

 حالا باید جهت دیگر موضوع را متبارز ساخت و آن اینکه کدام تفاوت‌ها را، نظر به موضوع و هدف یک گردهمآئی و یا جمعآمد مشخص و با در نظر داشت این تفاوت‌ها شیوه و مهارت سخنرانی و جروبحث را بکار گرفت.

 بطور مثال، در یک جلسه در سطح یک حلقه کاری سیاسی که بیشتر موضوعات در بحث، تبادل نظر، نتیجه گیری گذاشته میشود تا یک تصمیم کارا، عملی و مؤثر گرفته شود که با عملی شدن آن زمینه‌های بدست آوردن یک هدف میسر میگردد و صحبت‌ها و ابراز نظرها باید متمرکز و مرتبط با همان موضوع باشد. پس مهارت گفتاری یک کارکن سیاسی و یا اجتماعی در همین است که تا حد ممکن کوتاه و قوی، مرتبط، زود فهم، صریح و ریالستیک حرف میزند. این شیوه کار می‌تواند هر سازمان سیاسی و اجتماعی را در اتخاذ تصامیم دقیق، عملی، به‌موقع و در زمان کوتاه‌تر نایل سازد.

 نباید فراموش نمود که صحبت‌های طولانی بدون ارتباط به موضوع زمینه و وقت ارائه نظریات، طرح ایده‌های بکر و نو آور را محدود و جلوگیر میسازد و جلسه به طوالت خسته کن و فرسایشی کشانیده میشود بر اهمیت جلسات مشابه بعدی اثر منفی را خواهد داشت

 سخنران باید فضای روانی شنونده را درک و با دراکیت بداند که در کجا قرار دارد و با که طرف صحبت است. آیا یک لکچر قبلن آماده شده را در یک جلسه کوچک به قرائت گیرد، یا اینکه در یک کنفرانس علمی و پژوهشی طرح و انکشاف یک موضوع (تیمه\ تیم) را مطرح نماید. بدون شک در چنین جمعآمد فضای و زمینه برای ارائه سؤالات و جوابات متفاوت از یک جلسه سازمانی میباشد.

 اداره و رهبری جلسات بخصوص در عرصه سیاسی و اجتماعی ضرورت مهارت‌های کاری یک رهبر، ولو دریک حلقه کوچک، در عرصه اداره، رهبری و سازمان‌دهی (کوردینیشن امور) حایز اهمیت جدی است. مسأله مهم در رهبری حفظ همه پروسه‌ها من‌جمله بدست آوردن اهداف از طریق جلسات و مباحثات، مطابق خطوط کاری قبلن تعین شده است. مثلن رئیس یک جلسه باید در موارد که جلسه از همان خطوط و هدف دارد خارج میگردد، با وضاحت، قاطعیت و متوجه ساختن و برگرداندن به موقع به اصل موضوع، مداخله و اخذ موقف و یا پوزیشن نماید که این بدون شک یک مسئولیت و هم مهارت کاری است.

 نویسنده بدین عقیده است که سازمان‌های سیاسی و اجتماعی در کشور باید برای انکشاف بهتر سیستم کاری و انکشاف و ترویج بیشتر مهارت‌های سازمان‌دهی، اداره و رهبری با شیوه‌های مدرن پیوسته پروگرام‌های آموزشی و تریننگ را روی دست گیرند تا رهبری و اعضا همه در یک فضای شفاف، با وضاحت و متکی به نظر و اراده جمعی به ایجاد و تقویه یک سیستم کاری و ساختاری مطابق خواست شرایط کنونی نایل آیند.