برخیز که اوضاع  وطن در خطر است

 کا ین فرصت نا چیز هم اندر گذر است

 حیف است  گراکنون من و تو ما نشویم

 وحدت  شکنی  زجنگ دشمن بتر است

 اندک فرصت باقیمانده برای وحدت سیاسی وهمبستگی ملی بخاطر دفاع از ارزشهای دموکراتیک ونجات وطن حا یُزاهمیت است .

 تاریخ هرگز آنهایی را نخواهد بخشید که در چنین مرحله ی حساس ودرد ناک تاریخ پا از مسُولیت بیرون کشیده و نظاره گر بربادی وطن باشند . وطن ی که در آغوش گرم وپرمهرش دیده بجهان گشوده وبه برکت آب وهوایش ، ر وشنی وفضایش ، نانش ،میوه هایش قد کشیدیم و در کانونهای علمی وفرهنگی اش با تحصیل شدیم  و در مکتب  انساندوستی اش راه ورسم مبارزه ی دادخواهانه وعادلانه را آموختیم.

  بنا بر آن رشد شخصیت ما مرهون همان مکتب عالی عدالت خواهی وخدمت به انسان زحمتکش ، همان جنبش چپ دیموکراتیک ، همان حزب قهرمان  ح د خ ا بمثابه حزب مادر و بقول مشهور ، همان فامیل بزرگ میباشد  که در امر و ظایف ملی وبین المللی خویش اهداف ترقی خواهانه ی آنرا درداخل وخارج کشور تحقق بخشیده ودر راه  خدمت به مردم افغانستان در کلیه عرصه ها افتخارات عظیم تاریخی ودستاوردهای قابل ملاحظه از خود بجا گذاشته مردم وجهانیان را برحقانیت آن معتقد وباور مند ساختیم .

 پس از فروپاشی نظام دموکراتیک ومردمی حالا می بینیم که  در اثردوام جنگ تحمیلی توسط  دشمنان افغانستان ، جنگ میان حق و باطل ، روشنی و تیره گی ، سفیدی و سیاهی ، جنگ نجات و تباهی ،  متاسفانه وطن در مرحله ی حساس وپرتگاه سقوط رسیده است . تا بحدی که دشمنان سوگند خورده ی افغانستان اعم از ارتجاع ، استکبار وعاملان جنگ وتجاوز از عربهای مرتجع گرفته تا گروه های دهشت افگن دیگر  با محوریت خطرناک ترین سازمان جهنمی آی اس آی  بوسیله عمال نفوذی واجیران زرخرید خود در پوشش دین ومذهب هوای تسلط واشغال را در سر می پرورانند.

  به این ترتیب با جاری کردن  جوی های خون در کشور جنگ را بر علیه مردم افغانستان تشدید نموده  ودر خارج از کشور با گستاخی تمام سرنوشت مملکت ما را در غیاب مردم افغانستان به معامله گرفته  واخیراً با نشستهای نمایشی گویا با نماینده گان دولت افغانستان  روی نحوه عملی این معامله غیرعادلانه مصروف چانه زنی میباشند .

 با توجه به نگارش ورسانش تحلیلگران سیاسی ، نویسنده گان چیره دست وپژوهشگران آزاده بنظر میرسد که اوضاع کشور بسیار خطرناکتر از آنست که تصورش میشد تا بحدی که هست وبود وطن را زیر سوال می برد .

  طوریکه معلوم است همه میدانیم که پاکستان و حامیان بین المللی آن همه یکجا در یک خط نامقدس به کمک ارتجاع داخلی وخارجی برای بلعیدن کشور ما دهن باز نموده وجاده را برای سقوط انسانیت در افغانستان هموار ساخته اند .

 با اینحال در آنسوی خط همه نیروهای ارتجاعی ودشمنان سوگند خورده ی وطن بخاطر بربادی مملکت هرچه محکمتر وپرشتاب بسیج شده وکشور را در معرض معامله و اشغال قرار میدهند .

  درین سوی خط نیروهای دفاعی کشور بخصوص  قوای مسلح وقوتهای های نظامی وامنیتی با شجاعت و پایداری  در دفاع از وطن درسنگر آزادی واستقلال کشور قرار دارند که مستلزم پشتیبانی ملی ونیازمند همکاری های جمعی میباشند .

 ولی ما در چه شرایطیم ؟ با توجه به گذشته  های نچندان دورکه جنبش ملی ودموکراتیک کشور ما در راستای مبارزه بخاطر دفاع از وطن ونو سازی آن بدستاورد

 های کلان نایل گردیده ،افتخارات عظیم ومیراثهای بزرگ ملی از خود بجا گذاشته و همچنان در حال حاضرنیز تلاشهای  پیگیر وشریفانه ی عده یی از نیرو های چپ دموکراتیک وطنپرست بخاطر وحدت دوباره وانسجا م کلیه نیرو های ترقیخواه وطندوست با موفقیتهای امید بخش ادامه داشته اما به نسبت پراگنده گی جمعی در کشور  ودر مجموع عدم همبستگی ملی وضعف در وحدت نیروهای سیاسی ترقیخواه  در دفاع از وطن و در مقابله با دشمنان افغانستان متاسفانه خلای بزرگی در صفوف رزمنده گان دادخواه وطندوست تا هنوز موجود است  .

 بنا بر آن  درین رابطه  با پرده برداری از روی واقعیتهای تلخ در یک نظر آزاد و*عاری از ملحوظات * بمنظور برونرفت ازپرابلمها ، کاستی ها  وکمبودی ها ی موجود  ناگزیرم مکث کوتاهی بروند سیاسی اوضاع  داشته باشیم تا بر مبنای آن راه حل ها ی بهتر وعملی راه نجات وطن را متحداًبه کمک نیروهای سالم اندیش پیدا نماییم .

 طوریکه معلوم است دوستان مردم ومدعیان مبارزه بخاطر آزادی و نجات وطن متاسفانه بشکل پراگنده ونا متشکل واکثراً غیر موثر بر اوضاع جاری کشور در یک حالت پاسیف و پارچه پارچه قرار دارند.

 برخی از گروه های  روشنفکر وطن دوست ،مسُولین متعهد ، شخصیتهای شناخته شده ،نهاد ها وسازمانهای چپ دموکراتیک با موضعگیری های مختلف و با شعارهای خدمت به مردم افغانستان به نزدیکترین رفقای همسوی خود در مخالفت قرار دارند .

  این موضعگیری های سیاسی درحقیقت مسبب شرایطی است که بربنیاد آن

 بجای مهر ومحبت رفیقانه نگاه کینه توزانه وکدورتهای چرکین گذشته جریان دارد .

 بجای اتحاد وهمبستگی صفوف رزمنده قربانی نفاق وتضادهای گروهی میشوند.

 بجای فکر کردن روی مبرمترین اصل وحدت نیروهای وطنپرست ودموکراتیک با حاشیه روی مانع وحدت حزبی وسازمانی شده یکدیگر خود را به حاشیه میرانند .

 بجای تحمل پذیری همدیگر در مقابله با هم قرار میگیرند .

 بجای رشد کمی وکیفی صفوف روزبروز بسوی تجزیه و پراگنده گی نزدیک میشوند .  

 بجای پیدا کردن راه حلها بخاطر وحدت وهمبستگی ، اختلافات دامن زده میشود .

 بجای گذشت وفدا کاری ، دعوای موقف وستیژ بلند میشود .

 بجای تصامیم متحدانه برای نجات وطن ،خود دربین نهاد ها ومنابع قدرت تقسیم میشوند .

 بجای تفکربرزخمهای خونین وطن درجهت انتقام پا گذاشته مانع اتحاد وجوشش میشوند.

 بجای وحدت ، رخنه در صفوف رزمنده را ایجاد میکنند .

 بجای فروتنی بار ملامتی را بگردن همدیگر گذاشته طرف مقابل را محکوم مینمایند .

 بجای احترام رفیقانه اتهام نا جوانمردانه را برفقای همسنگر دیروزی خود حواله میکنند .

 بجای ایجاد صمیمیت رفیقانه ، با ایجاد اختلافات  کار دشمنان وطن را آسان میسازند .

 بجای جنگ با دشمن ،جنگهای قلمی را برعلیه همفکر وهمسوی خود راه اندازی میکنند .

 بجای دیالوگ رفیقانه بخاطر حل اختلافات به خود خواهی متوسل میشوند .

 بجای برداشتن عوامل جدایی ودوری ها دیوار فاصله ها را بلند تر میسازند .

 اگر چنین نیست پس چرا تا هنوز نتوانسته ایم علی الرغم امنیت وآرامش نسبی در کشورهای پیشرفته ی جهان صداهای خود را متحداً بگوش جهانیان برسانیم .

 تا هنوز نتوانسته ایم که متحدانه در قضایای سیاسی کشور خود سهیم باشیم .

 تاهنوز نتوانسته ایم بشکل جمعی ساز مان ملل متحد وشورای اروپایی را به موجودیت یک جنبش ترقی خواه وطرفدار دموکراسی معتقد وباور مند بسازیم .

 تاهنوز نتوانسته ایم حضور وبرآمد جنبش چپ ومترقی را در اروپا وامریکا ودیگر جا های دنیا  برسمیت برسانیم .

 تا هنوز نتوانسته ایم نماینده گان جنبش چپ ودموکراتیک این صاحبان اصلی وخادمان وطن را در مذاکرات بن ، قطر وماسکو وین ، منحیث یکی از طرفهای قضیه ی سرنوشت ساز افغانستان شامل سازیم .

 تا هنوز نتوانسته ایم از موجودیت ترقیخواهی در افغانستان  بمثابه نیروهای صلحدوست طرفداران عدالت دموکراسی وحقوق بشر رسماً اعلام موجودیت کنیم .

 تا هنوز نتوانسته ایم در یک جمعامد بزرگ با نیروهای صلحدوست ونهاد های دموکراتیک کشورها ی مختلف جهان بحث جامع وتبادل نظر داشته باشیم  .

 تا هنوز نتوانسته ایم جلب حمایت نیروها ی ترقیخواه ، احزاب سیاسی چپ ودموکراتیک و صلحدوست جهان را حاصل کنیم .

 تا هنوز نتوانسته ایم ترجمان خواستهای بر حق مردمان درگیر مانده ی جنگ وتوده های مستضعف افغانستان بطور گسترده وهمه جانبه باشیم .

 بنا بر آن آیا میشود با چنین موقف پاسیف وصفوف نا متشکل ونا منسجم  دردی از دردهای وطن را مداوا یا  زخم خونین وطن را مرهم گذاری و مشکلی از مشکلات وطن را حل سازیم.

  در حالیکه احزاب و سازمانهای سیاسی دیگر کشورها صدا ها وخواسته های خود را بشکل گسترده و با همه شکوهمندی آن بگوش جهانیان وسازمان ملل متحد وشورای اروپا رسانیده وکمک های شان را بخود جلب میکنند .

 بنا بر آن سوال اینست که با وجود چنین وضع خطرناک و بیسابقه ی اوضاع نا بسامان کشور اگر اندک فرصتهای باقیمانده ی موجود نیز از دست برود پس چه وقت و چگونه وطن از بربادی نجات خواهد یافت ؟

 چگونه وطن از کام نهنگان خطرناک واژده های جهانخوار نجات خواهد یافت ؟

 چگونه  با چنین ضعف وبیحالی دین مادر وطن را اداخواهیم نمود ؟

 چگونه این امانت تاریخی را به نسلهای آینده تحویل داد .؟

 چگونه در برابر تاریخ ونسلهای بعدی جوابگو خواهیم بود ؟

 چگونه رسالت تاریخی خویش را در برابر وطن ومردمش انجام خواهیم داد ؟

 چگونه تعهدات خود را در برابر وطن واهل وطن عملی خواهیم نمود .

 چگونه شعار ها ، صدا ها ، بیانات هدفها ومقاصد نجات وطن را تحقق خواهیم بخشید .؟

 چگونه از قضاوت تاریخ براُت خواهیم یافت ؟

 چگونه منحیث اشخاص مسُول ومتعهد بمردم مستضعف افغانستان پاسخگو خواهیم  بود ؟

 چگونه میتوانیم که نواقص کمبودی ها وکاستی های فراوان خود را نا دیده گرفته گناه را بگردن اوضاع جاری ، جنگ تحمیلی ودشمنان داخلی وخارجی اندازیم در حالیکه دشمنان وطن نیروهای دموکراتیک وترقی خواه را از گذشته ها بحیث دشمن درجه اول خود تشخیص نموده ودر صدر لیستهای سیاه شان قرار داده اند وبا بیرحمی ومکاره گی تمام تا به حال از بام تا شام برضد مردم ونیروهای دادخواه ما میجنگند .

 در چنین اوضاع واحوال وطن باید گفت آنهایی که  در راه اتحاد وحدت نیروهای صدیق وطنپرست با مانع تراشی به هر اسم ورسمی که باشد در خدمت دشمنان افغانستان قرار میگیرند که تصورمعامله و اشغال افغانستان را در سر می پرورانند .

 هموطنان عزیز،  دوست داران وطن ، رفقای عزیز ودوستان گرامی پس راه حل برای نجات وطن چیست ؟

 باید ازتنگنای  ضعفها ونارسایی ها گذشت  واز میان فاصله ها عبور کرد و میتوان بصراحت گفت که راه حل را همه میدانند زیرا تاریخ مبارزات وطنپرستانه ی هرکدام از شخصیتهای داد خواه ومبارز راه وطن  بیش از نیم قرن را دربر میگیرد وهمه رفقای عزیز واعضای خانواده ی بزرگ ، تمام عمر پربار خود را در مبارزه ی داد خواهانه وخدمت بمردم افغانستان وقف کرده اند لذا تجارب نیم قرنه مبارزه ی ترقی خواهانه را بشکل علمی واکادمیک با خود دارند وتمام روشنفکران آگاه ودلسوز وطن تجارب کافی مبارزه را باخود دارند ولی آنچه کمبود است در حال حاضر پروسه ی عمل که تعین کننده وملاک قضاوت همگانی میباشد .

 طوریکه معلوم است با اتکا به تجارب گذشته ی درسها ، اندیشه های مترقی و اندوخته های مکتب انسانیت ومسیر پیچ وخم راه های هدفمند وبلاخره برداشتهای از کوره راه های جاده ی نجات و آزاده گی را همه میدانند که راه نجات هما نا دفاع از ارزشها واصول زرین وحدت داد خواهانه وهمبستگی ملی وطنپرستانه میباشد که بتاسی از آن  با طرح یک میکانیزم سیاسی قابل قبول همه جانبه ، کارا وموثر میتوان فاصله ها را از میان برداشت وراه هدفمندانه را با یک جوشش میهنی وجنب وجوش سیاسی بسوی نجات وطن هموار ساخت  .

 به باور این قلم در هرسازمان وساختار سیاسی ی که هستیم راه نجات وطن را با دید گاه مشترک ومتحد در پیش گرفته با اثرگذاری در روند تصامیم سرنوشت ساز وطن نقش سیاسی ورسالت تاریخی خویش را ادا وایفا نموده چراغ تابناک وطنپرستی را روشن وپرچم صلح وآزادی را برافراشته نگهداریم . این پروسه میتواند در قدم اول باخود گذری ُ،  فدا کاری ُ، قبول مسُولیت وهمدیگر پذیری در عمل مارا بیک نیروی پرتوان سیاسی مبدل ساخته ودر پیشآپیش یک جنبش ملی ومیهنی با ملاک عمل از محک زمان سالم بدر خواهیم شد .

 برخیز هموطن که وطن میرود زدست

 با فرصت توان کم وبیش هرچه هست

 با  اتحاد  وحد ت و همبسته  گیی  ما

  باید که فرق دشمن مکار را شکست  

  با عرض حرمت