در آغاز رقابت درزمان جنگ سرد امریکا از ناحیه اروپای غربی نسبت دادن هفده میلیارد دالر به آن کشورها غرض جلو گیری از نفوذ شوروی و باز سازی بعد از جنگ خاطر آرام داشت، اما در آسیا بنا بر تحرکات جنبش‌های آزادی بخش و ضد استعماری و نجات آسیا از استعمار دچار تشوشات ناشی از امکانات نفوذ شوروی درین مناطق گردیده بود، ایزن هاور رئیس جمهور امریکا دران زمان سیاست (حلقه شمالی کشورها) را طرح کرد که بر بنیاد آن سوریه، عراق، ترکیه، ایران و پاکستان به حیث شرکای امریکا اعلان شده برای حمایت نظامی آن طرح پکت بغداد ریخته شد.

 نکسن یکی از روسای جمهور امریکا دکترینی را برای آسیا طرح کرد که شامل بود بر (تلاش برای حفظ حضور نظامی - سیاسی در امور آسیا ... پیشبرد جنگ به‌وسیله دیگران و کمک تسلیحاتی ...)

 برخی انکشافات سیاسی در آسیا مانند ظهور چین کمونیستی در سال ۱۹۴۹، بعد به‌قدر رسیدن کیم ایل سونگ در کوریا و حوادث ویتنام باعث شد تا امریکا در صدد ایجاد یک خط از فیلیپین به شمول برخی جزایر استراتژیک تا آلاسکا به‌منظور تکمیل حلقه محاصره آسیائی شوروی گردد، برای این کار به ایجاد بسترهای تشنج دست زده جنگ‌های کوریا و ویتنام را آغاز کرد. راه اندازی کودتاها، جنگ‌ها، سرنگونی رژیم‌های کودتایی غیر جانب‌دار غرب با کودتاهای ضد کودتا و تنور تبلیغات وسیع خطر کمونیسم و کفر و اسلام را داغ‌تر ساخت، اما این پلان امریکا با شکست در جنگ ویتنام به کمال مطلوب تقرب نکرد و با این شکست مفتضح به پهلوی سیاسی دیگری غلط خورده ایران را ژاندارم منطقه ساخت و با تمام امکانات به حمایت پاکستان اقدام کرد. ادامه حمایت از پاکستان، این کشور را به پایگاه جنگ علیه شوروی در افغانستان مبدل نمود وزیر تبلیغات اشغال افغانستان توسط شوروی زمینه چینی اشغال خودش را آغاز کرد و به این مطلوب نایل گردید.

 امریکا در جریان حوادث چهل سال قبل ژاندارم منطقه‌اش یعنی ایران را از دست داد ولی ابر قدرت رقیب شوروی نیز از پا درامد و خود بر مسند یکتایی قدرت جهان جا گرفت.

 با به دست آوردن چنین موقف چهره اصلی امریکا از پرده بیرون افتاده پلان‌های استیلا گرانه‌اش را در سطح جهانی و منطقه‌ای شروع کرد.

 در سطح جهان ملیتاریسم امریکا همچون شتر بی‌مهار به بی‌بندوباری آغاز نمود ونشان داد که قدرت نظامی و دالری اش دو نیش دندانیست که با آن هر چه را بخواهد و هر جا را بخواهد زیر تهدید می‌گیرد.

 تغیر در نقشه بعضی کشورهای اروپای شرقی، حمله بر افغانستان، جنگ در عراق، تحریک بهار عرب و جنگ سوریه، تلاش در جهت محدود ساختن هرچه بیشتر نقش روسیه در جهان، جلوگیری از رشد اقتصادی چین و غیره پلان‌های بود برای کشاندن هژمونی نظامی امریکا بر مناطق تحت پلان استراتژیکش، بوش سوریه را متهم به داشتن سلاح کیمیاوی کرده زیر تهدید درآورد، شعار مثلث شیطانی کوریا، ایران و عراق تکیه کلامش در هر سخنرانی بود.

 نظریه پردازان این قدرت سرمایه و سلاح و مقلدین شان در سائر کشورها به شایعه پردازی «حکومت جهانی واحد» آغاز کردند، جهان را دهکده‌ای گفتند که امریکا باید آن را رهبری کند.

 در سطح منطقوی تمام توجه را به امحای حکومت‌های ناسازگار با اسرائیل و امریکا در شرق میانه مبذول کرد، طرح (شرق میانه بزرگ) و صدور دموکراسی نه تنها برای ممالک عربی بلکه ایران، افغانستان و ترکیه را نیز شامل بود.

 امریکا می‌خواست سرحدات موجود کشورهای عربی را تغیر دهد تا مناطق نفت خیز را تحت سلطه حکومت‌های ضعیف و دست نشانده درآورده سلطه اسرائیل را از بابل تا رو دنیل و از فلسطین تا نایجیریا تأمین نماید.

 طی این زمان امریکا به بدترین اقدامات علیه مردمان برخی کشورها از طریق وضع تحریم‌ها آغاز کرد که بیش از ۲۰ کشور جهان را احتوا می‌کرد (بلا روس، برما، بوروندی، کوریای شمالی، کیوبا، روسیه، عراق، لبنان، نیکاراگوا، سوریه، بولیویا، ونزیویلا، افریقای مرکزی، کانگو، ایران، سربیا، سومالیا، سودان، سودان جنوبی، اوکراین، یمن و زمبابوی) اما قدرتی نبود که بپرسد این صلاحیت و اقدام به چنین عمل ضد بشری را بر اساس کدام حق عملی می‌سازد؟ ملل متحد را به‌وسیله دست خود مبدل کرد که جز مهر تائید گذاشتن به اقداماتش نقش دیگری نداشت.

 طی دوران یکه تازی جنایات جنگی امریکا اوج گرفت و جنایات بی‌شماری را مرتکب شد، بسیار کشت و بسیار خون ریخت، طالب وداعش را به جنگ گماشت، حقوق بشر را بی‌باکانه نقض کرد، درودیوار زندان‌های گوانتانامو، ابو غریب و بگرام شاهد جنایات نابخشودنی و شکنجه‌های جان‌سوز و بی‌عفتی‌های خلاف اخلاق بشری کارمندان سی. آی. ای. و سائر مراجع نظامی امریکاست. دوره حکمروائی امپراتوری یاغی و غیر تابع امریکا ماهیت آن را بخصوص در عرصه حقوق بشر و دموکراسی نشان داد.

 اما مقاومت در برابر این غول سرمایه و سلاح و موضعگیری برخی کشور های جهان در برابر آن به جایی رسید که این بد مست خونریز اهسته اهسته درتحقق اهدافش کوتاه اید. مداخله روسیه در جنگ سوریه سلاح دست داشته سی. آی. ای؛ یعنی داعش را از پا درآورد واین موفقیت پای قوای عسکری امریکا را درانجا بی ثبات ساخت. کودتای ونزیویلا که با مداخله امریکا سروسامان داده شده بود ناکام شد، خودش در جنگ افغانستان اظهار ناتوانی میکند، از قدرت نمائی بحری اش علیه ایران خاموشانه عقب نشست، مداخله در امور اوکراین حتی با مخالفت انگلا مرکل مواجه شد و نتوانست درین عرصه به لجاجت علیه روسیه ادامه دهد، طرح شرق میانه بزرگش عملی شده نتوانست، با تمام خیره سری وتوطئه گری جلو رشد وانکشاف اقتصادی چین وانکشاف اقتصادی ونظامی روسیه را گرفته نتوانست، مخالفتش با پلان (یک راه ویک کمربند) چین نیز نتیجه ای به بار نیاورده، ایجاد بی نظمی عمدی درامور تجارت جهانی مورد نفرت واقع شد.

 همه اقدامات وکرده های امریکا باعث یک زایش جدید با اوای جدید زیرنام (محور آسیائی ضد امریکا) دروجود چین، روسیه، ترکیه، ایران و پاکستان گردید.

 گرد هم ایی مشورتی سران دول وحکومات در باره «تشریک مساعی واقدامات برای تحکیم باور در آسیا» ستاره بخت امریکارا درین گوشه جهان به افول کشانیده است.

 این کشورها از لحاظ رقبه، نفوس، نیروی کار، منابع طبیعی، معادن و سائر امکانات انکشافی بزرگترین بخش کره زمین را با خود دارند، انها برای جلوگیری ازتهدید های امریکا به تاریخ های ۱۴ و ۱۵ جون دردوشنبه پایتخت تاجکستان به جلسات پرداختند تا نه از طرق جنگی مانند امریکا بلکه با اقدامات لازم سیاسی - اقتصادی وهمدستی همدیگر جلو توطئه گری های امریکا را در امر انکشاف کشورهای شان بگیرند.

 اگر تصمیم محدود ساختن دالر امریکایی درتجارت ومبادلات میان کشورها بخصوص چین وروسیه باجهان و اروپا عملی گردد امریکا بایدبه سیاست جاری اش در جهان که بر بنیاد توطئه علیه دیگران چرخ میخورد پشت پا زده و به هوش اید تا مانند همه ملل جهان با قبول حق تساوی در حاکمیت، رعایت تمامیت ارضی واحترام به اصول واهداف منشور سازمان ملل متحد و سائر موازین قبول شده جهانی با کشورهای جهان مناسبات داشته باشد و با سر فرود آوردن به این اصول وموازین از تکبر وتهدید علیه دیگران خودداری کند زیرا دیگر زمان یکه تازی هایش به پایان رسیده، کشورها منافع ملی شانرا فدای منافع امریکا نمیسازند و میتوانند برای حفظ آن در صف واحد مخالف امریکا بایستند.

 

اما برای افغانستان؟

 مشکل کشور ما درین است که دولت، تنظیمها وشخصیت ها حاضر نیستند بخاطر اینده کشور با دید وسیعتر نسبت به انکشافات جدید جهانی ومنطقوی نگریسته دست از اتکای یکجانبه به امریکا بردارند ومنافع ملی کشور را فدای منافع واهداف استراتژیک درحال شکست امریکا نسازند، به خدمتگذاری بیگانگان چار تکبیر گفته بخاطر حفظ منافع خودشان که آن را در گرو دیگران بودن میدانند تکیه به ملت کنند.

 از اختلافات منفعتی خودی پابه عرصه های وسیعتر سیاست بگذارند و از کوچک اندیشی وکوته نظری دوری جویند.

 سرخط اخباروتلویزیونها اختلافات کودکانه وپیش پا افتاده ارگ وقصر چنار است که یکی علیه دیگر عیبجویی وطعنه بازی دارند، احزاب مطرح و با کمال تاسف دارای نقش در وضع جاری کشور جز تشدید اختلافات قومی وزبانی ومحلی شعار مناسب برای حفظ وحدت صفوف وکادرهایشان ندارند نمی بینند که جهان به کدام سمت روان است واینها چقدر کوچک می اندیشند وکوچک عمل میکنند.

 طی نزده سال حضور نظامی امریکا در کشور با وسایل دست داشته ۴۰ ساله اش از روحانیون وابسته بخودش تا تنظیمهای همیشه ممنون آن وشبکه های متنوع تخریبی - استخباراتی امریکا میدان سیاست موثر بادادن امتیازات فراوان صرف برای همین ابزار باز گذاشته شده است، برای جانبداران منافع ملی، تمامیت ارضی، ازادی، خود کفائی، ترقی پسندی و تفکر ملی از طرق ووسایل گوناگون طوری موانع ایجاد شده است که اینها باشند ولی نتوانند شیمه ومجال سهمگیری فعال در امور کشور را داشته باشند. بازهم بازیگران میدان همانهای اند که بودند (مجاهد وطالب باا پوزسیون مسلح جدید بنام داعش) رایزنی ومشوره ومذاکره واجلاسها در مورد سر نوشت کشور با همینهاست. حالا جهان هم دنبال اینها روان است وسیاست شانرا برطبق ترکیب بندی قومی ودرجه زورمندی جنگی شان عیار می‌سازد.