آمریکا، در شطرنج افغانستان، در پایان بازی قرار دارد."شاه" در محاصره است، باید چند مهره را تعویض کرد و کِشت و مات را به تعویق انداخت.

 گمان می‌رود که سقوط عمدی غزنی، حمله بر مرکز آموزشی موعود در غرب کابل و حملات راکتی در جوار کاخ، بستر یک تغییر بازی در افغانستان را فراهم ساخته است.

 گزینش داکتر زلمی خلیلزاد به‌مثابه نماینده ویژه آمریکا در افغانستان، خلع قدرت نیرومندترین بازیگر شطرنج حنیف اتمر، پیش‌بینی تغییرات آتی در نظام امنیتی افغانستان همه و همه بر چشم انداز یک رویکرد نوین سیاسی هشدار می‌دهد.

 روزگاری شادروان نور محمد تره کی در جمع هوادارانش در ماسکو از وجود مار میان آستین سخن گفت اما لاجرم شکار مار شد. حنیف اتمر دومین حفیظ الله امین تاریخ افغانستان بود. اینجاست که درفشانی‌های قبلی کنایه آمیز دکتر غنی در رثای تاریخ علمی لغمان در خصوص عزل موفقانه حنیف اتمر به‌خوبی تفسیر می‌یابد.

 من‌بعد ریاست شورای امنیت به مرحلهٔ نخست دوران بی‌صلاحیتی خود بر خواهد گشت و زلمی خلیلزاد نماینده آمریکا نقش معمار اصلی را برای گردانندگی رژیم ایفا خواهد کرد.

 هرگاه مسابقه به دور دوم کشانیده شود، بعید نیست تا آمریکا آخرین مهرهٔ خود یعنی "شاه" را نیز تعویض نماید.

 از یاد نبریم که هنوز در زیر سایهٔ اشغال قرار داریم و از تغییر سیاست راهبردی آمریکا در افغانستان نمی‌توان سخن گفت. افغانستان فعلاً باید مجموع قواعد و قوانین یک کشور مستعمره را رعایت نماید و تغییر مهره‌ها درین گردونه چندان امید بخش به نظر نمی‌رسد.

 بنا بر سه دلیل عمده هنوز آمریکا حاضر نیست تا داوطلبانه میدان بازی را ترک گفته و برای مردم افغانستان استقلال و آزادی را ارزانی فرماید.

 حصول حاصلات خرمن‌های "طلای سفید" مخدر، چپاول آخرین منابع گهربار و پر بهای معدنی و عالی‌ترین موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتیژیک افغانستان به آمریکا اجازه نمی‌دهد تا ازین سرزمین بی‌صاحب دل کند. برای تداوم حیات سیاسی باید نفس را بر سینه نگه داشت و علی العجاله به تغییر مهره‌ها پرداخت.

 

انگیزهٔ تعویض دانه‌ها

 نخست بعد خارجی

 به تاریخ چهارم سپتامبر سال روان، به ابتکار کاخ کرملین کنفرانس بزرگ امنیتی به مشارکت دوازده کشور جهان و در حضور نماینده‌های طالبان حول شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان و پیدایش راه‌های صلح برای پایان مناعات این کشور در ماسکو دایر می‌گردد.

 به طرز شگفت انگیز دو بازیگر اصلی یعنی آمریکا و دولت افغانستان که درین کنفرانس روی سرنوشتش بحث صورت می‌گیرد، غائب است.

 حضور طالبان درین کنفرانس به‌مثابه مقتدرترین مهره شطرنج افغانستان مبین این حقیقت است که به‌رغم همه معاملات پشت پرده‌یی آمریکا با طالبان، این مخالفین منطقه‌ای آمریکا هستند که قدرت مانور طالبان را در دست داشته و مقدرات آینده افغانستان را مشخص می‌سازند.

 روال بازی و عزم آهنین روسیه، چین، پاکستان و ایران برای بیرون ساختن پایگاه‌های آمریکا از افغانستان و خروج کامل ارتش آن کشور از افغانستان، نمایانگر این حقیقت است، که آمریکا شانس پیروزی درین بازی را باخته است و نیروی داعش به دلایل فراوان و از جمله عدم بومی بودن آن نمی‌تواند تا در برابر این چالش‌های سنگین مقاومت نموده و اهداف بزرگ و مرز شکنانه آمریکا را در چرخشگاه سیاست کنونی و تلاطم‌های سیاسی موجود پیاده نماید.

 

 بعد داخلی تغییر مهره‌ها

 به همان‌گونه که دولت تحت الحمایت آمریکا در کابل در ماورای مرزی خویش در محاصره کشیده شده است، این دولت در ماجراهای نزاع‌های قومی، حد بالای فساد، ضعف مدریت، فقدان امنیت، فقر و بیکاری، گسترهٔ خشونت و سطح کشتار بی‌پایان مردم افغانستان، به نفرت همگانی درآمده و نه تنها مردم افغانستان بلکه جهانیان انگشت انتقادشان را به‌سوی حامیان بین‌المللی این نظام فاسد به‌ویژه آمریکا دراز می‌دارند.

 سطح بی‌کفایتی و بی‌رحمی قساوتمندانه مسئولین امنیتی رژیم، به‌ویژه چهره‌های انزجار دهنده مانند حنیف اتمر در هیچ نگاهی قابل پذیرش نبوده و درین مقطع حساس آن‌ها به مهره‌های سوخته مبدل گردیده‌اند.

 اکثریت شهروندان افغانستان، به سیمای حنیف اتمر به‌مثابه مهندس اصلی رژیم، مدیر پروژه‌های تروریستی، و بنیان‌گذار" ارتش خیالی" در افغانستان نگاه می‌نمودند.

 صف آرایی اپوزسیون سیاسی و تشکیل جبهات و اتحادیه‌ها علیه رژیم، کابل را در برابر چالش‌های بزرگی قرار داده و آینده مأیوس کننده و شکست پذیر را برای آن ترسیم نموده است.

 با آمدن زلمی خلیلزاد امکان بروز دگرگونی سطحی و غیر ماهیوی در شیوه مدیریت دولت ممکن است.

 نخستین تغییر آن یکدست ساختن قدرت سیاسی در بالاترین سکوی اقتدار و تحکیم منافع آمریکا در گردانندگی نظام و برخی اصلاحات مرغوب برای کاهش فشارهای سیاسی بالای رژیم خواهد بود.

 بی‌نیاز از گفتار است که ساختار قدرت سیاسی افغانستان به شیوه" سهامی" تنظیم شده است.

 کشاکش‌های اخیر بین‌المللی و صف آرایی اروپا من‌جمله بریتانیا در رخدادهای بین‌المللی (تعرفه‌های گمرکی، معاهده برجام ایران ...) علیه آمریکا بر چگونگی ترکیب مهره‌های اقتدار گرا در داخل نظام افغانستان بی‌تأثیر نخواهد بود.

 درین اواخر به لطف سیاست‌های ترامپ، تقابل آمریکا در برابر متحدین و دوستان استراتیژیک آن کشور، مرزهای قرمز را به‌سرعت دور میزند و درین چرخشگاه افغانستان را نباید استثنا پنداشت.

 هرگاه متن بازی را در هوای حوادث بین‌المللی و رخدادهای منطقه‌ای و جریان‌های داخلی کشور به تصویر بکشیم بازنده اصلی آن معلوم است و آن عبارت از آمریکا و دولت تحت الحمایت آن در کابل است. آمریکا نخستین پایه‌های دولت را در مذاکرات بن کژ گذاشت و تحت نام مبارزه با تروریسم به گسترهٔ بی پهنای تروریسم در کشور پرداخت.

 حال دانه‌های سرطانی، سلول سلول این دولت را در هم پیچانیده، تغییر مهره‌ها هرگز برای آن نسخهٔ شفابخش نخواهد بود.

 باید متحدانه، عاقلانه و آگاهانه الترناتیف دولت را پی‌ریزی کرد.

 با احترامات بی‌پایان

 لندن

 اگست ۲۰۱۸