حقیقت، محمد ولی: چشم انداز کوتاه بر سیاست کلان امریکا در ظهور و زوال نظام طالبان

ظهور طالبان:

 بدون جنجال و استدلال‌های خود ساخته، طالبان پروژه امریکایی برای گسترش نفوذش درین منطقه آسیا بود.

 جنگ‌های ویرانگر بین التنظیمی جهادی‌ها در داخل افغانستان زمینه برای رسیدن امریکا به اهدافش درین منطقه را آن‌طوری که بعد از رسیدن آن‌ها به قدرت آرزو داشت مهیا نتوانست، سیاست سکوت و دور باش امریکا با حفظ داشتن تأثیر عمیق بر مجاهدین مفهومی را در پی داشت که نتایج آن را طی هیجده سال اخیر در کشور می‌بینیم (یعنی تأسیس پایگاه‌های نظامی در گلوگاه سه رقیب امریکا: چین، فدراتیف روسیه و ایران و استعمال افغانستان به حیث گارنیزیون قوای امریکا حد اقل تا ۵۰ سال دیگر در برابر این کشورها).

 عمق علایق امریکا نسبت به طالبان ازین اصل هویدا می‌گردد که آن‌ها به امید دستیابی به منابع نفت و گاز آسیای میانه «رابرت اکلی» قبلاً سفیر امریکا در اسلام آباد را که در دهه ۸۰ قرن گذشته ناظم کمک‌های امریکا برای مجاهدین بود استخدام کردند تا با طالبان در تفاهم آید و تیمی متشکل از «بورد من، زلمی خلیل زاد و مارتربریل اولکات کار شناس در امور آسیای میانه» را ساختند. فعالیت استخباراتی امریکا از طریق شرکت یونوکال در مورد افغانستان شدت گرفت و از همگرایی دو دستگاه استخباراتی سی. ای.ای.وای.اس.ای.با حمایت مالی عربستان سعودی گروه جنگی و تروریستی طالبان زاده شد.

 نشرات و تبلیغات شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و مراکز دیپلوماتیک امریکا پیوسته به نفع این گروه بکار میافتید به گفته احمد رشید ژورنالیست پاکستانی « بعضی  دیپلومات‌های ایالات متحده امریکا آنان را نیکو کاران مسیحائی یا چون مسیحیان تازه یافته‌ای می‌دانستند که دوباره از مادر مسیحیت امریکایی زاده شده‌اند»

 رادیو صدای امریکا حرکت این گروه تروریستی را بنام «جنبش محصلان» یاد می‌کرد. در افغانستان شاگردان پوهنتون‌ها را محصل میگویند که در گذشته از وجهه خوبی در میان مردم برخوردار بودند و بنام فاکولته‌یی یا محصل صاحب قدر و عزت می‌بودند ازین جهت رادیو صدای امریکا برای دادن وجهه تصنعی به طالبان در میان مردم آنان را محصلان می‌گفتند.

 امریکایی‌ها ازین محصلان خود ساخته در هوتل های پنج ستاره در کشورشان استقبال می‌کردند، چنانچه از ملا غوث و هیأت همراهش در یکی از هوتل‌های پنج ستاره با مهمانداری عبدالسلام عظیمی (قاضی‌القضات حکومت کرزی) استقبال نموده بودند. اگر آن‌ها قابلیت بر آورده شدن امیال امریکا را می‌داشتند همه چیز خوب بود، آن‌ها فرشته‌های زاده شده از ما در مسیحیت بودند، جنبش شان جنبش روشنگرانه در سطح محصلان پوهنتون‌ها می‌بود و با همه مظالم و شداید از حمایت وسیع امریکا مانند وهابیون آل سعود بهره می‌بردند، همان طوری که اسامه بن لادن ازین امتیاز امریکا و متحدین آن برخوردار بود.

 بن لادن می‌گفت «سعودی‌ها برای مقابله با روس‌های کافر مرا به‌عنوان نماینده خود در افغانستان برگزیدند. من در پاکستان در ناحیه مرزی با افغانستان مستقر شدم ... اولین پایگاه آموزشی خود را در نقطه‌ای ایجاد کردم که در آن افسران پاکستانی و امریکایی داوطلبان را آموزش می‌دادند. تسلیحات را امریکایی‌ها و پول را سعودی‌ها تأمین می‌کردند»

 در آوردن بن لادن و طالبان در افغانستان تا وقتی‌که امریکا نظر نیک به آن‌ها داشت جمعیت اسلامی و شورای نظار همانند امریکایی‌ها فعال بودند. برهان الدین ربانی با مهمانداری حاجی قدیر پلان خاص پرواز طیاره آریانا به سودان را تنظیم و بن لادن را از آنجا به هده جلال آباد انتقال داده هده را مرکز تربیت نظامی آن تروریست قرار داد و برای تعداد زیاد آن‌ها زمین توزیع نموده تذکره تابعیت افغانی را داد و نیز مبالغ هنگفت پول به قندهار برای ملا محمد عمر مجاهد فرستاد.

 احمد شاه مسعود از اول رسیدن طالبان به دروازه‌های کابل با آن‌ها همکار بود. بهتر است جریان مستند این همکاری از زبان قوماندان گل حیدر که در صفحه شفیع عیار به‌صورت زنده نشر شده است بیان گردد:

 او در مصاحبه زنده‌اش چنین گفت: «وقتی طالبان به سنگ نوشته چهار آسیاب رسیده بودند من با قوای مربوطه‌ام در برابر آن‌ها مقاومت می‌کردم، مارشال فهیم به سنگ نوشته آمد تا با طالبان مذاکره کند. امر مسعود به من هدایت داد اگر طالبان سلاح تان را بخواهد همه سلاح‌های تان را به ایشان بدهید. بعد از مذاکرات فهیم با طالبان‌ ملا بور جان و ملا ربانی را من از سنگ نوشته به ارگ بردم تا استاد ربانی با ایشان مذاکره کند. در همان روز استاد ربانی به آن‌ها دعوت افطار داده دو باره آن‌ها را به سنگ نوشته آوردم. یک روز قبل ازین امر مسعود به میدان شهر بدون سلاح نزد طالبان رفته بود ضمن ملاقات با ایشان گفته بود کابل را به ایشان تسلیم می‌نماید.

 گل حیدر گفت: وقتی طالبان در میدان شهر رسیده بودند مسعود همه قوماندان‌ها را جمع کرده گفت: طالبان قران می‌خوانند آیا آنان را از کسانی که در کنار سرک قمار می‌زنند بهتر نمی‌دانید؟ همه قوماندان‌ها گفتند بهتر میدانیم (منظور مسعود از قمار بازان کنار سرک افراد جمعیت و شورای نظار بود که در پوسته‌های امنیتی گذشته از ده‌ها فجایع ضد اخلاقی قمار هم می‌زدند).

 جنرال داود داود یک‌تن دیگر از قوماندان‌های شورای نظار عین همین گفته‌های گل حیدر را در یکی از مصاحبه‌هایش اظهار کرده بود.

 جمله طالبان قران خوان که مسعود با استفاده از آن جنبش طالبان را حقانیت معنوی می‌داد بی پیوند با جمله فرشته‌های صلح زاده شده از مادر مسیحیت امریکایی نیست. مسعود، ربانی و طالب زیر حمایت و رهنمایی امریکا، پاکستان و عربستان سعودی پروژه طالبان را در افغانستان مجال تحقق دادند ولی با فریاد و غوغای عوام‌فریبانه برای مرحله بعدی کار زیر حمایت سی.ای.ای. به تالقان و بعداً رهسپار کولاب شدند تا به‌زعم خودشان به مقاومت بپردازند؛ اما در حقیقت پروژه بعدی یعنی اشغال کشور را توسط امریکا زمینه سازی کنند.

 

زوال طالبان:

  با عدم حصول اهداف اقتصادی نفت و گاز آسیای میانه توسط طالبان لبه تیغ امریکا زیر نام پامال شدن حقوق زنان در افغانستان علیه طالبان تیز شد و با انفجار سفارت آن کشور در نایروبی اسامه بن لادن نام سر زبان امریکایی‌ها شد. با انفجارات یازدهم سپتمبر در نیویارک و واشنگتن دی. سی. دیگ خشم امریکا بیک بارگی به نقطه غلیان رسیده بر جیره خواران ناخلفش بر آشفت تا جواب عمل تروریستی آن‌ها را با تروریسم دسته جمعی و اعلان شده بدهد.

 س.ای.ای.قبل از ین حوادث فعال گردیده با مسعود و عبدالرسول سیاف کار را آغاز کرده با دادن ۷۰ ملیون دالر به شورای نظار و مبلغ تحقیر آمیز یک لک دالر به سیاف بار دیگر آن‌ها را به حرکت در آورد.

 قبلاً پلان چنین مطرح بود تا به قیام علیه طالبان شکل ملی داده شود به این ترتیب که احمد شاه مسعود در شمالشرق، دوستم را از ترکیه آورده در زون شمال، تورن اسمیعل خان را از زندان طالبان در قندهار آزاد کرده در زون غرب و جنوب غرب، کریم خلیلی را در مناطق هزاره جات حامد کرزی را در حوزه جنوب و قوماندان عبدالحق را از امارات متحده در پشاور آورده از آنجا در سمت مشرقی جابجا کردند تا با کمک مالی و تسلیحاتی و حمایت عساکر امریکایی قیام را آغاز کنند؛ اما مرگ مسعود و حادثه بازدهم سپتمبر این پلان را برهم زد و تجاوز مستقیم نظامی امریکا گلیم رژیم طالبان را در ظرف چند روز بدون ضربه به رهبران آن‌ها جمع نمود.

 چگونه سی.ای.ای. داخل اقدامات شد؟

 گیری شرون که سال‌ها ریاست سی.ای.ای. برای مجاهدین در اسلام آباد را داشت در سال ۱۹۷۹ با احمد شاه مسعود در تالقان ملاقات کرده بوی وظیفه سپرد تا با وسایل مدرن تخنیکی جاسوسی که در اختیارش می‌گذارد گزارشات مفصل سیر و حرکت طالبان را بوی آماده سازد او برای انجام این وظیفه در هر بار گزارشدهی استخباراتی مبلغ ۲۵۰۰۰۰ دالر برای مسعود می‌پرداخت. (مراجعه شود به کتاب جنگ اشباح).

 بر طبق افشای حقایق در کتاب جنگ اشباح گروه سی.آی.ای. بعضی اوقات تحت رهبری افسران شرق نزدیک مدیریت عملیات، سفر می‌کردند، گیری َشرون معاون این بخش بود. در حالات دیگران آن‌ها را مأموران مدیریت مبارزه با تروریسم رهبری می‌کردند. نام شفری مأموران بخش شرقی (نالت) و از مدیریت مبارزه با تروریسم (جابریکر) گذاشته شده بود.

 اولین گروه (نالت-۱) در سال ۱۹۷۹ توسط هلیکوپتر از شهر دوشنبه به پنجشیر پرواز نمود. در سال ۱۹۹۹ یک گروه دیگر سی.آی.ای. به آنجا سفر نمودند آن‌ها در دهکده بهارک که با مرکز فرماندهی مسعود فاصله نزدیک داشت جابجا شده یک یا دو هفته را سپری می‌کردند و اطلاعات را از مسعود میاوردند.

 جابجایی به‌اصطلاح رهبران در حوزه‌های مربوطه‌شان در افغانستان و آغاز تحرکات به پایان نرسیده بود که حادثه ۱۱ سپتمبر رخ داد و امریکا به تاریخ ۱۳ نومبر سال ۲۰۰۱ حاکمیت طالبان را با حملات هوایی و تحرکات زمینی سقوط داد، قوای زمینی امریکا یکجا با قوت‌های جمعیت و شورای نظار در داخل افغانستان بر علیه طالبان می‌جنگیدند که به گفته وزیر دفاع امریکا تعدادشان به هزاران تن می‌رسید.

 عساکر امریکایی برای فریب مردم با یونیفورم شورای نظار یعنی جمپر، پیراهن و تنبان، کلاه پکول و دستمال سیاه و سفید چارخانه سوار بر موترها و وسایل زرهی در حالی که عکس‌های کلان مسعود را در پیشروی وسایط نصب کرده بودند از شمالی به‌سوی کابل می‌آمدند و بدین ترتیب اولین حاکمیت پنج ساله شریعت اسلامی توسط امریکا و دستیاری جهادی‌ها ساقط گردید.

 در ظهور و زوال طالبان جمعیت اسلامی و شورای نظار دستیار با اعتماد سی.آی.ای. بود. سیاست کلان امریکا که عبارت از اشغال و تأسیس پایگاه‌های نظامی‌ بود از تأسیس تنظیم‌های جهادی در پشاور تا آوردن القاعده در افغانستان تسلیمی قدرت به طالبان و سقوط طالبان تا دوام جنگ و اشغال صفحات کتاب خونینی است که با برگردانی آن خون‌ها ریخته شده، ناموس‌ها بر باد رفته، آوارگی‌ها در سطح جهان مقام بلند یافته و سلطه جهل و ظلمت وطن را برای سال‌ها به قهقرا برده است.

 جمعیت اسلامی از اول این سیاست همکار و دستیار امریکا بوده وطن را دست بدست به طالب و بعداً به امریکا آن‌هم در بدل ۷۰ ملیون دالر سودا کرد و جهادی‌های معامله گر و دلال سهم این فروش را تا عقد معاهده امنیتی به کیسه‌های خودشان ریختند آن‌ها ۴۰ سال به خدمت گرفته شدند تا امریکا به این مأمول نایل آمد.

 سی.آی.ای. گروه ساخت و یکی را علیه دیگر به جنگ انداخت و خود نفع برد.

 تو چو آن کوزه گر بلهوسی که بهر روز کند کوزه بسی

 خوب چون سازد و آماده کند بزمین کوبد و درهم شکند

 باز مرغ هوسش پرگیرد عمل لغو خود از سر گیرد