به استقبال از عید سعید اضحی و در میان اوج احساسی گه داشتم تبریکات عید را به خواهران و برادران شریف هم‌وطنم رسانش کنم ولی فریاد مظلومانه هم‌وطنان داغ‌دیده‌ام از طریق رسانه‌های جمعی ذهن و خواصم را به هم زد. فریاد دادخواهانه مصیبت زده گان غزنین، ننگر هار، غرب کابل، ولایات جوزجان، سر پل، بغلان، هرات، قندهار و دیگر نقاط کشور گوش فلک را کر و قلب سنگ را آب می‌کرد. زیرا که دشمنان فرهنگ و انسانیت با حملات وحشیانه خود دروازه‌های عید را بروی مردم بسته و شادی آن‌ها را به ماتم ملی و عزای عمومی مبدل ساختند.

 بنا بر آن در چنین روزی، پیام تسلیت و غمشریکی عمیق خورا به هم‌وطنان داغ‌دیده تقدیم داشته امید وارم که فریاد همصدایی ما، توجه جامعه جهانی و طرفداران واقعی حقوق بشر را به حال هم‌وطنان ستمدیده ام معطوف بدارد. بهمگان معلوم است که در امتداد جنگ وحشت، هر روزیکه میگذرد فریاد یتیمان پدرشهید، مادران وپدران گم کرده فرزند، بیوه زنان بیدفاع، خواهران داغ‌دیده وکودکان اسیر ودربند کشیده، برادران زخمی، معیوب، مریض آواره و عزاداران محکوم و مظلومیکه حتا درعید قربان جانهای عزیزان شان را بقربانی میگیرند، نهایت اندوهبار، دردناک واستخوان سوز است و هر انسان واقعی بحکم وجدان خود آنرا شدیداً محکوم میکند.

 طوریکه هم‌وطنان اطلاع دارند حملات وحشتناک پیام آوران آتش وخون در غزنی وافشار صدها هموطن را شهید، زخمی واین مناطق را بخاک وخون کشانید.

 دشمنان تاریخی افغانستان با پشتیبانی از گروه های مرتجع ومستبد و در حمایت از حاکمان دست نشانده اعم از ارتجاع واستبداد، بمنظور اهداف غارتگرانه وتاراج منابع طبیعی کشور، بطور تاکتیکی وپلان شده، تمام توجه شانرا به اهداف استراتیژیک خود در منطقه متمر کز ساخته و باسیاستهای چند جانبه از ادامه جنگ و نا امنی که خود عامل مهم آن هستند سود برده وبخاطر نیل به اهداف نهایی از هیچ تلاش ونیرنگ دریغ نمی کنند و بر بنیاد آن طولانی شدن جنگ در افغانستان مسبب همان اسبابیست که از ذهن متجاوزین تراوش کرده و عملاً آتش جنگ را مشتعل نگهمیدارند. بنا بر آن فعالیتهای کینه توزانه وغاصبانه ی آنها را، ازمیان صدها نمونه مخرب میتوان در سه بخش خلاصه کرد.

 اول فلج ساختن نیمی از نفوس جامعه یعنی سلب حقوق وآزادی زنان.

 دوم خالی ساختن کشور از قشر جوان ومدافعین خاک ونوامیس ملی.

 سوم غارت منابع طبیعی کشور که جزُ استراتیژیک شان میباشد.

  قشر زنان: که نیمی از نفوس کشور را تشکیل میدهد بیشترین قربانی را در جنگهای خانمان بر انداز متحمل میشوند. دشمنان برای پیشبرد چنین کاری نخست مذهب را بهانه ساخته با اعزام گروه های تروریستی واستخباراتی وجاسوس از خارج کشور بخصوص از کشورهای عربی پاکستان وایران، زیر نام ملا ومبلغین شریعت در شهرها ومحلات با پشتیبانی برخی رده های مهم دولتی بر ضد آزادی زنان تبلیغ نموده با استفاده از ساده گی وعقب مانی مردم در بعض از محلات کشور، زنان ودختران را از کار وتحصیل محروم ساخته وهمین مدعوین اسلام بسیاری دختران را در سنین کودکی به ازدواج اجباری وادار ساخته و مانند متاع ناچیز به خرید وفروش میرسانند. اینست مزایای حقوق بشر درقرن بیست ویکم وعصر انترنیت در کشور. گذشته از آن در مناطق تحت امر تروریستان پس از قتل عام مردان، زنان ودختران آنها را به اسارتگاهای دار الشیاطین بگروگان گرفته همانند برده با ایشان رفتار شده و بنام درس شریعت زنان وکودکان را با آموزه های ضد وطنی مغز شویی نموده آنها را بفرا گیری مسایل جنگی واستعمال اسلحه مجبور میسازند... این همه بلا هایست که همانند باران به سر زنان کشور میبارد که نتیجه آن بسیاری زنان خود کشی، فرار، خود سوزی ومرگ را بر زنده گی ننگین ترجیح داده وآنرا نجات خود میدانند. به این ترتیب با فلج کردن نیمی از نفوس کشور مردم را در فقر وگدایی ومرض نگهمیدارند تا دست ملت بسوی دشمنان دراز باشد.

 در مورد جوانان: واضح است از زمانیکه آتش جنگ ویرانگر در کشور مشتعل گردید ه است، دشمنان صلح وترقی بمنظور خالی ساختن وطن از وجود نیروی جوان کشور، جوانان را بمصیبتهای گوناگون مواجه ساختند که از جمله مصایب بیشمار میتوان از تحمیل وادامه جنگ، فقر واعتیاد، بیکاری ومهاجرت نام برد که در پیش روی جوانان قرار داده اند واین طلسم شیطانی، نخست از همه به پروسه تعلیم و تحصیل آنها صدمه شدید وارد میکند و از سوی دیگر با مشتعل ساختن جنگ ونا امنی، ترویج مرض وفساد، فقر وبیکاری در کشور چنان شرایطی را بوجود می آورند که بسیاری ازجوانان بناچاری بکام مرگ فرو رفته، برخی از آنها معتاد و یا جبراً خاک آبایی خود را ترک کنند. بآنکه جوانان رشید ودلاور وطن با اشتیاق تمام در سنگر تعلیم وتحصیل کوشا بوده وهمچنان بدفاع از نوامیس ملی در سنگر آزاده گی با شجاعت وایثار تا آخرین قطره خون شان دربرابر دشمنان وطن ایستاده گی کرده و حماسه می آفرینند که قابل ستایش است، ولی عدم مواظبت دایمی از نیروهای جوان وبخصوص صفوف قوای مسلح کشور تاسف بر انگیز است. بنا بر آن، مجموع چالش های فوق الذکرو شرایط تحمیل شده بر قشر جوان کشور جامعه را دچارضعف کرده که بسود دشمنان وطن تمام میشود.

 موضوع غارت منابع طبیعی کشور: که از دیر زمان درجریان است با اجرای چالشهای خطر ناک که همانند حلقات سیاه به هم مرتبط بوده و مردم را چنان درغم جان و ماتم نان وبحالت نیمه جان نگهداشته اند که مانعی بزرگی بر سر راه غارتگرانه خود نبینند.

 با چنین حال وهوا مردم از شدت جنگ و تباهی به عزا نشسته ولی حاکمان تحمیل شده در کشور وبالا نشینان کاخهای ظلم وستم با برپایی جشنها واعیاد نمایشی در بلندای قدرت درداخل کشور و یا تفرجگاها ی دبی ودیگر نقاط جهان بعشرت مصروف اند ولی وجدان آنها گاهی بخود می آید که اگر بجای اولاد غریب وبیواسطه فرزند نازدانه ی ایشان در جبهه دفاع بدست طالب وداعش اسیر شود چه روزی خواهند داشت؛ اما آقازاده گان قدرتمند در خارج کشور زیر نام تحصیل به تجارت ثروتهای باد آورده وچپاول شده دارایی عامه وقاچاق مواد مخدره بروز مبادای شان مشغول ومصروف اند.

 آنانی که از شرایط دشوار وحالت بحرانی کشور سود برده و در خدمت استراتیژی دشمن قرار میگیرند، باید بدانند که در برابر تاریخ وعدالت انسانی سرافگنده وشرمسار خواهند شد. بلاخره مردمان آگاه، مسُول ومتعهد کشور، اعم از مردان و زنان، دختران وپسران، بطور عموم در یک خط بزرگ مقدس دفاع از نوامیس ملی کشور بسیج خواهند شد واز وطن آبایی خود سر سختانه ومتحدانه دفاع خواهند نمود.

 خواهران رنجدیده و برادران ستمدیده، پیام این غربت زده از راه دور وبا احساس نزدیک وپر از مهر وطنی برای هم‌وطنان عزیزم اینست که همه با اتحاد وهمبستگی آگاهانه وطنپرستانه صفوف خود را فشرده ودامنه جنبش دادخواهانه ومردمی را بخاطر مهار کردن جنگ وخونریزی وبمنظور تامین صلح سراسری، دموکراسی، وآرامش در کشور گسترش داده و همبستگی مردم بطور آگاهانه وبدون تبعیض جنسیتی، قومی، سمتی وزبانی، همه در یک صف واحد میتواند ضامن بقای افغانستان وپیروزی مردم باشد.

 نادیه کوچی